نقد رمان معرفی و نقد رمان سیاه چاله | س اکبری کاربر انجمن نگاه دانلود

کدام اثر من رو خوندید ؟

  • هر اشتباهی عشق نیست ( اثر اول و از نظر من خوب نبود )

  • هنوز هم می گویم خدا هست ( خواننده ها خیلی دوسش داشتن )

  • من هم از قبولی خدا سهمی دارم ( از نظر خوانندگان قابل احترام بود )

  • از فرش تا عرش ( چاپ شده و اثر مورد علاقه ی من )

  • سیتا ( خواننده ها خیلی دوسش داشتن )

  • سیاه چاله ( در حال تایپ )


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

س اكبري

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/06/06
ارسالی ها
173
امتیاز واکنش
963
امتیاز
266
محل سکونت
كارخانه آدم سازي
سلام دوباره به دوستان مجازی ... صفحه ی نقد ، یکی از صفحات دوست داشتنی خاص رمان های مجازیست البته به اعتقاد من ... امیدوارم نقد های سبزتون رو در اینجا شاهد باشم ... فقط روال کار اینگونه نخواهد بود که من اینجا جواب بدم چون واقعا وقت اجازه نمیده ... ولی این قول رو میدم که در حاشیه ی رمان در تاپیک سیاه چاله جواب تک تکتون داده بشه ... من نقد رو خیلی خیلی دوست دارم ... و اصولا فکر می کنم هر نویسنده ای نه ... 99 درصد نویسندگان از اینکه در مورد نوشته هاشون حرف زده بشه انرژی میگیرن ... من مثبت و منفیش رو می خوام ... مثبتش انرژی مثبته و منفیش تجربه ... شاد و پاک و سالم و زیبا بمونید همیشه ... :aiffwan_light_blum:
نام رمان:سیاه چاله
نام نویسنده:س اکبری
ژانر:عاشقانه_رمزآلود
ناظر:فاطمه تاجیکی

خلاصه: هوای منحوس هر لحظه در اتمسفرش منجمد تر می شد ... نفرین ابدی خانواده ی سراوندی در طبقه به طبقه این مجتمع 19 یال شمالی از یکسو و رفت و آمد های مشکوک عمو های کوچک و شبدر از سوی دیگر ...
درب خانه که باز و بسته می شد آنهم درست ساعت 9 نیمه شب ... پنجره هایی که به خودی خود قفل می شدند و درختی که شب قطع می شد و صبح دوباره درون باغچه ی مشرف به شیر آب داخل حیاط به قدمت صد ساله ی عمر فاطمه بانوی کاخ سعداباد سبز بود ...
کوهی از وحشت در این سال های اخیر در میان مردم محلات و نگاهی که هیچ وقت نفهمید چرا به او و خانه اش می شد و گاه این فرار ها و ترس هایی که بچه های محلات از او داشتند و هرگز نپرسیده بود چرا ...
تنها می دانست همه چیز از یک روز سرد زمستانی در اوائل بهمن ماه 37 شروع شده بود ... روز سردی که برف می آمد و زوزه ی باد ، نت هفتم بت هوون را به سخره می گرفت...
هشتم ژوئن بود یک روز چهار شنبه که شمشاد ، تازه به وطن برگشته بود و سراوندی بزرگ برای دیدن برادر دوقلویش یک جشن و سرور در باغ فراست ها راه انداخت ... روز نحسی که با استخر تمام شد و یک نفر جانش را از دست داد ...
مامورین برای کشف جسدی که هرگز پیدا نشد بارها توسط ارشد هایشان بازخواست شدند و گره این مشکل بعد از گذشت سی سال باز نشد و تبدیل شد به یک ... سیاه چاله


Please, ورود or عضویت to view URLs content!


 
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    به نام خدا
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد

    36598
     

    Rey_banoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/05
    ارسالی ها
    253
    امتیاز واکنش
    10,155
    امتیاز
    506
    محل سکونت
    در سایه الطاف یزدان:)
    سلام خب اونطور که از ظواهر معلومه بنده اولین نفری هستم که رمانتونو نقد می کنم.
    خب از نظر بنده در انتخاب اسم موفق بودید.‌ شفاف سازی‌زمان و‌مکان هم عالی بود طوری که هر لحظه می تونستم خودم‌رو جای یکی از شخصیت ها بذارم. ولی خیلی لفظ قلم نوشته شده و در کش کمی برای افراد کم سن و سال تر سخته امیدوارم موفق باشید و در نوشتن کوشا، قلم هیواتون قابل تقدیره.
    متشکر از رمان سیتا که من نویسندشو‌نمیشناختم و حالا متوجه شدم‌شمایین
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا