نقد رمان معرفی و نقد رمان مری هانسون و میراث گمشده| maria.na کاربر انجمن نگاه دانلود

maria.na

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/12/04
ارسالی ها
225
امتیاز واکنش
54,550
امتیاز
944
محل سکونت
دربار ســ✯تاره هـا
نام
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
:
مری هانسون و میراث گمشده
نویسنده :
maria.na کاربر نگاه دانلود

ژانر:
تخیلی، فانتزی
سبک:
هیجان انگیز
تأیید کننده:
هانیه (حیات)
خلاصه :
مری. جی هانسون، دختری مرموز و گوشه گیر؛ با گذشته ای مبهم است. تولد شانزده سالگی او نزدیک شده و مری حس و حال عجیبی دارد.
با وقوع اتفاقی، گذشته و حال به طور خطرناکی به هم پیوند می خورند، آینده ای تاریک را به وجود می آورند و با پیدا کردن میراثی، مری متوجه حقایقی میشود که برای او خوشایند نیست!
تاریکی پنهان است، گاهی از جایی میان روشنایی می آید و گاهی از جایی فرا می رسد، که انتظار آن نمی رود...

لینک رمان:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

ممنون از نفیس عزیز بابت طراحی این جلد زیبا
25x0_90.jpeg


سخنی با خوانندگان:
سلام دوستان، این اولین بارمه که رمان می نویسم اونم از نوع تخیلی، راستش می خواستم بگم من تمام تلاشمو می کنم تا رمانم خوب باشه و اگه مشکلی بود به خوبی خودتون ببخشید و حتما به من اطلاع بدید و اینو بزارین پای بی تجربگی و اینکه اولین بارمه.

با انتقادات و نظراتون به من در بهتر نوشتن رمان و ایده هام کمک کنید. امیدوارم در این رمان با من همراه باشید. و منتظر انتقاداتون هستم.:aiwan_light_blumf:


توضیحاتی راجب رمان:


راستش میخواستم توضیحاتی راجب رمانم بدم تا مشکلی پیش نیاد.
این رمان جلد اول از مجموعه ی مری هانسون هستش.
همون طوری که می دونید خانم رولینگ 7 جلد هری پاتر و نوشت و جلد های بعدی هم در حال چاپن.
من با تخیل و ایده ی خودم دلم می خواست اینده ی شخصیتای رمان هری پاتر و بچه هاشون رو با تفاوت زیاد بنویسم که البته نقش اصلی من اون ها نیستن و ربطی به شخصت های رمان خانم رولینگ نداره و از همه ی اونا ایده نگرفتم من سعی دارم از بچه هاشون بگم که اسمای بعضیاشون و شخصیتاشونو تغییر دادم و اونا مد نظرمن. دنیا و چیزی که می خوام خلق کنم و بنویسم بسیار متفاوته با دنیای هری پاتر ولی البته شباهت هایی هم داره ولی نه خیلی فقط راجب شخصیتاشون. من می تونستم اسم های دیگه و شخصیتای دیگه ای رو خلق کنم، ولی خودم اینکارو دوست داشتم و به قسمتی از گذشته ی هری پاتر در رمانم نیاز دارم و فکر می کنم اینطوری هیجان انگیز تره. همیشه دلم میخواست شخصیت رمانم با اونا همراه بشه. من خیلی از چیزها رو تغییر دادم و از تخیلم خودم استفاده کردم. اسم افرادی که پایین می بینید به جز بچه هاشون همه شخصیت های اصلی خودشون و گذشتشون رو دارند که دلم نمی خواست زیاد تغییرشون بدم چون دوستشون دارم. و دوباره یاد اوری می کنم این رمان کاملا با رمان هری پاتر متفاوته و فقط شخصیتاش در رمانم هستند.

خوشحالم میشم با نقداتون به من در بهتر شدن و پیشرفت رمانم کمک کنید تا بتونم مشکلامو برطرف کنم. ممنون از همراهیتون

از منتقدای عزیز می خوام به این چند نکته توجه داشته باشند:

۱- برای هر خط رمان یک دلیلی وجود داره و با برنامه ریزی نوشته شده که در طول رمان و اینده بهشون پرداخته می شه و این دلایل توضیح داده می شه. (قسمت مربوط به باورپذیری)

2- برای اشنایی بیشتر با شخصیت ها، جادو و موجودات جادویی توضیحاتی داده شده که خواننده در اواخر رمان و جلدای بعدی مشکلی براش پیش نیاد و بتونه در طول رمان اونا رو بهتر بشناسه و درک کنه.

و همچنین از منتقدای عزیز و دوستانی که رمان رو نقد می کنند، و برای این کار زحمت می کشند با تمام وجود تشکر می کنم. :aiwan_light_blumf:
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    به نام خدا
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد

    36598
     

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    به نام خدا
    «نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مری هانسون و میراث گمشده»
    نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بر اساس پست های گذاشته شده توسط نویسنده می باشد.
    ضمن خسته نباشید خدمت شما دوست و نویسنده ی عزیز.

    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما، «مری هانسون و میراث گمشده»است. اسم جالبیه و با خوندنش من رو یاد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های کودک و نوجوان می اندازه. چرا که معمولا این جور اسم ها در این گروه سنی رایج ترن، پس قاعدتا خواننده های رمانتون گروه نوجوان انجمن رو تشکیل میدن. این می تونه یک ضعف باشه چون گروه بزرگسال کمتر به چنین اسمی جذب میشن. با خوندن اسم به این فکر افتادم که دختری به اسم مری هانسون از یکی از خانواده هاشون که نمی شناخته، ارثیه دریافت می کنه یا اینکه مری هانسون یک کارآگاه که دنبال یک میراث گمشده است. اسم جالبی بود؛ با خوندنش سوال هایی از این قبیل که «مری هانسون چه ربطی به میراث گمشده داره؟» یا «میراث گمشده چه چیزی می تونه باشه؟» و... تو ذهن خواننده ایجاد می شد.
    البته ارتباط زیادی با ژانرهای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    که «تخیلی و فانتزی» بودند، نداشت، ولی در کل اسم نسبتا خوبی بود.


    جلد
    جلد شما عکس دختری رو به نمایش می ذاشت که در فضا بود و حالت چهره (مخصوصا چشماش) جوری بود، که انگار غریبی می کنه و چهره اش کاملا وضعیت مری رو توصیف می کرد. گردی روی صورت و بدنش بود که برای خواننده سوال ایجاد می کرد که این ها چیه؟ عکس گوشه صفحه یک گردنبند زیبا با الماس بزرگ و آبی رنگی بود که می تونه همون میراث گمشده باشه یا به ژانر تخیلی ربط داشته باشه.(مثلا جادویی باشه) تم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما آبی تیره بود که کمی فضا رو مرموز می کرد و همچنین با توجه به چهره دختر می تونست نشوندهنده ژانر درام باشه. ژانرهای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو می شد در اسم تا حدودی دید؛ برای مثال فضا و اون گرد های عجیب روی صورت دختر ژانر تخیلی و فانتزی رو به نمایش می کشید. در کل جلد خوبی طراحی کردید و جذب کنندگی خودش رو داشت.


    خلاصه
    خلاصه نباید خیلی طولانی باشه و نه خیلی کوتاه. برای شما از متوسط کمی بیشتر بود. توی خلاصه شخصیت اصلی تون رو توصیف کردید و بعد هم درباره اتفاقاتی که می افته توضیح دادید. پیشنهاد می کنم بخشی که درباره مری توضیح دادید که دختری گوشه گیره و... رو هم پاک کنید و شخصیت شناسی رو به خواننده واگذار کنید که خودش با خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    متوجه بشه که مری هانسون چجور دختریه؟ در کل خلاصه تون خوب بود.


    مقدمه
    مقدمه شما، چند خط اولِ اولین پست صفحه رمانتون رو تشکیل می داد، از گذشته شخص نامعلومی صحبت می کرد. جالب و جذب کننده بود، ژانر تخیلی و فانتزی که ژانرهای رمانتون بودند داخلش به چشم نمی خورد. مقدمه تون معمایی بود و به نظر می رسید ژانر عاشقانه هم درونش به کار بـرده شده، در کل خوب بود و اگه اون رو کمی تخیلی تر می کردید، بهتر هم می شد.


    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما از ملاقات یک زن (که احتمال میدم خاله مارگارت باشه) و یک پیرمرد که پرسیوس نام داشت شروع شد. چند جمله اول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خیلی مهمن و برای شما می تونست زیبا تر و قشنگ تر باشه. پیرمرد پشت یک درخت قایم شد و وقتی دید زن از اونجا می گذره سلام داد. زن نترسید یا حتی شوکه هم نشد که نصفه شب یک نفر از یک جای نامعلوم بهش سلام میده. جدای از اون، توی چند دیالوگ اول خیلی صمیمانه بودند و ناگهان جدی شدند، اگه بحث مهمه پس باید از همون اول بر سر اصل مطلب. اگه اینکار رو می کردید شروع رمانتون جالب تر و جذب کننده تر می شد.


    سیرداستان
    سیر داستان شما به خوبی کنترل شده بود، داستان پر از سواله که باید حتما بهش پرداخته بشه، به تعداد کمی از سوال ها پاسخ داده شده و بهتره چند تا دیگه از اون ها رو هم برای خواننده باز کنید تا یک مقدار حوادثی رو که اتفاق می افته راحت تر درک کنه. سیر نه باید خیلی تند باشه و نه خیلی کند. سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تا آخر صفحه یک کنده و از صفحه دوم به بعد کم کم جالب میشه. اگه خودتون دقت کنید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما الان صفحه ششمشه، پس کم کمش یک چهارم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو نوشتید، بهتر نبود کمی اون رو جلو تر می بردید و وقایع رو برای خواننده بیش تر باز می کردید، چون تا الان هم هنوز کلی ابهامات مونده و بهتره بهش پرداخته بشه، چون بعضی از خواننده ها وقتی می بینن چیزی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    سر در نمیارن اون رو کنار می ذارن.


    توصیف
    توصیفات در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به سه بخش تقسیم میشه:
    *توصیف احساسات:
    این بخش یکی از مهم ترین بخش های یک رمانه و توی تاثیر گذاری، نقش به سزایی رو ایفا می کنه. احساسات تا حدودی خوب توصیف شده بود، آدم احساسات مری رو درک می کرد. در کل خوب بود و با کمی تمرین بیشتر عالی هم می شد.
    *توصیف چهره:
    توصیف چهره اشخاص تا حدودی خوب صورت گرفته بود، اما موضوع اصلی و اشکالی که من می‌بینم اینه که توی توصیف هیولاها همه چیز رو یهویی گفتید. مثلا: چشمای زرد، بینی قرمز، چشم های بزرگ و... البته این نوع توصیف توی چهره آدم ها و مکان هم دیده می شد، اما تصور کردن صورت یک آدم راحت تره برامون، چون خودمون آدمیم و آدم های زیادی رو توی عمرمون دیدیم؛ اما هیولایی که شما میگین رو ندیدیم، پس تصورش هم برامون سخته. شما که میاید همه چیز رو توی دو خط برای خواننده می گید، باعث میشه نفهمه چی به چیه؟ و این قسمت رو رد کنه. پس بهتره آروم آروم پیش برید، یک خط درباره رنگ هیولا یا موهای سر پسره حرف بزنید، دو خط بعد به طور غیر مستقیم به شکل چشم ها و گوش هاش اشاره کنید.
    نکته دیگه ای که می خوام بگم اینه که چرا بعضی از توصیفات رو توی پرانتز نوشتید؟ پرانتز برای توضیح کوتاه درباره یک چیزه، مثل معنی یک کلمه: آن سمبل (نشان) عشق بود.
    پس بهتره توصیفاتتون رو توی پرانتز ننویسید.
    *توصیف مکان:
    بیش تر مکان ها توصیف شده بودند، کتابخونه، خونه مری و خاله اش، اتاق مری، مدرسه و... اما خیلی بهتر می‌شد اگه اون توصیفات رو مثل همون چیزی که در بخش قبل گفتم، آروم آروم پیش می‌بردید.


    شخصیت پردازی
    آخرین پست از صفحه اول بود، که گفتین:
    (هوگو گرنجر-ویزلی پسری است که معمولا به دنبال دردسر و دائما در حال خرابکاری است.)
    خب، من چنین چیزی رو قبلا هم در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های خارجی دیده ام، اما مشکل اینجاست که این یک روش خوب برای توصیف رفتار شخصیت ها نیست. پیشنهاد من اینه که همه این خصوصیات رو توی رفتار ها و دیالوگ های شخصیت ها به نمایش بذارید و اواسط
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به طور غیر مستقیم (این خیلی مهمه که موضوع رو به طور غیرمستقیم به خواننده فهموند) نظر مری رو درباره هوگو رو بگید.
    شخصیت های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    زیاد بودند و نتونسته بودید به خوبی بهشون بپردازید، تنها شخصیتی که به خوبی بهش پرداخته شده بود، مری بود که اون هم شخصیت اصلیه البته اعتماد به نفس خیلی پایینی داره و اگه یک ذره اون رو قوی تر کنید بهتر میشه. جیمز، خاله مارگارت، هری پاتر و بقیه‌شون شخصیت هایی هستند که هنوز برای خواننده پر از سوالن و بهتره که بهشون پرداخته بشه.


    دیالوگ ها و مونولوگ ها
    *مونولوگ های رمانتون خوب بودند؛ توی اون توصیفات انجام داده بودید و وقایع رو برای خواننده باز کرده بودید. البته وقایع در دو جای رمانتون کمی گیج کننده توصیف شده بود و مطمئنا در حین خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    متوجه می شید کدوم بخش ها رو میگم.
    *دیالوگ هاتون خوب بودند؛ بعضی بخش ها کمی گیج کننده بود که البته اون به معمایی بودن داستان اضافه می کرد و مشکلی نداشت.


    زاویه دید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما دو زاویه دید داشت: اول شخص و سوم شخص.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو جالب می کرد اما بهتر بود فقط از زبون یک شخصیت داستان رو بگید یا از دانای کل استفاده کنید؛ در کل بهتره زاویه دید رو عوض نکنید و فقط با یک شخص پیش برید.


    ژانر انتخابی
    ژانر های انتخابی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تخیلی و فانتزی بود.
    *تخیلی: این ژانر به خوبی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    دیده میشه و کاملا به موجودات عجیب و غریب و جادو ها ربط داره.
    *فانتزی: این ژانر به خوبی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    دیده می شد.
    * پیشنهاد می کنم، ژانر معمایی رو هم به رمانتون اضافه کنید، چون در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به وضوح دیده میشه.


    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما ادبی بود و این نثر ادبی یکی از نثر هاییه که به تازگی داره گرایش بهش بیشتر میشه، چون تا چند وقت پیش افراد معمولا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های عامیانه می خوندند و کم تر کسی سراغ سبک هایی مثل ادبی می رفت. البته بعضی جاها تغییر نثر از ادبی به عامیانه دیده می‌شد و بهتره که درست بشه.


    ایده
    داستان شما درباره دختری با اخلاقیات عجیب و روابط اجتماعی خیلی ضعیف بود که مدام کابوس می دید و حتی توی مدرسه هم اتفاقاتی براش می افتاد، یهو چشماش سیاهی می رفت، یک موجود ترسناک می دید و...
    ایده جدیده و خواننده نمی تونه پایان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو حدس بزنه. همونطور که قبلا هم گفتم،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما توی صفحه ششمه، پس بهتر بود کمی اون بیش تر پیش می بردید. بگو در کل ایده خوب و جذابیه. فقط سعی کنید کمتر از اطلاعات و صحنه های داستان هری استفاده کنید مثل شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و ...


    باور پذیری
    رمانتون از لحاظ باورپذیری ایراد خاصی نداشت، فقط پست شروعی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، مری با وحشت از خواب پرید، توصیفی از حال وخیمش نشده بود و خیلی زو فراموش کرد که خواب بد دیده و پیش خاله مارگارت رفت؛ معمولا ما وقتی یک خواب ترسناک می بینیم یا با گریه از خواب می پریم یا اینکه مدت زمان خاصی (حالا نیم ساعت یا کل روز) رو به اون خواب فکر می کنیم. معمولا در چنین وقتایی آدم عرق می کنه یا ضربان قلبش میره بالا و... .
    (- هوم صبحانه مورد علاقه ام، شاید خوردن این برام خوش شانسی بیاره و باعث شه یک روز بی دردسر رو در مدرسه سپری کنم.) این بخش هنوز از لحاظ باورپذیری اشکال داشت، چون همه مون می دونیم یک صبحونه نمی تونه خوش شانسی بیاره.
    مری دختریه که موجودات عجیب و غریب زیاد توی خوابش دیده، همچنین حوادث ترسناک و غیرمنتظره ای توی زندگیش اتفاق افتاده، پس جای تعجب داره که وقتی وارد اون کتابخونه مخفی شد، به کتاب های تخیلی و جادوگری اونجا خندید. در حالی که کم کمش باید شک کنه. خواب های عجیب، موجودات عجیب، حوادث غیرمنتظره، حیوون هاش که همشون پشت سر هم مردن به غیر از جیم و... حتی هنوز هم باور نکرده اون چشم های بنفش واقعی هستند و حتی در این موارد کنجکاوی هم نمی کنه؛ چون هم صداش رو در خواب دیده و در واقعیت هم صداش رو شنیده. یک مقدار بهتره روی شخصیتش بیش تر کار کنید و واکنشش رو به حوادث بهتر کنید.


    علامت و اشتباهات نگارشی
    علامت های نگارشی تا حد امکان رعایت شده بود، اما بعضی جاها مثل: (جیم دوباره بالا و پایین پرید، جوری با او حرف می زدم انگار که حرف های مرا متوجه می شود با این حال فکر می کنم این سگ بهتر از اطرافیانم راز های مرا می فهمد، مرا درک می کند و می داند تنهایی چیست.) به خوبی رعایت نشده بود.
    درست: (جیم دوباره بالا و پایین پرید، جوری با او حرف می زدم انگار که حرف های مرا متوجه می شود. با این حال، فکر می کنم این سگ بهتر از اطرافیانم راز های مرا می فهمد، مرا درک می کند و می داند تنهایی چیست؟)
    *در بعضی از جاهای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، فعل ها رو، مثلا فعل می‌کنم رو به صورت میکنم نوشته بودید که بهتره درست نوشته بشن.
    *این یک ایرادی بود که در سرتاسر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به چشم می خورد: امد، می ایم، اهان و...
    درست: آمد، می‌آیم، آهان و...
    *غلط املایی نداشتید، اما بعضی جاها اشتباهات تایپی به چشم می خورد. مثل: تتهایی، راهراه.
    درست: تنهایی، راه‌راه

    ***
    دوست عزیز قلم خوبت هنوز جای پیشرفت داره
    زیاد بنویس و زیاد هم بخون
    موفق باشی

    "عضو آزمایشی شورای نقد انجمن"
    63783
     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    سلام خدمت نویسنده عزیز .
    اول از همه بهت تبریک می گم که قلمت رو دست گرفتی و شروع کردی به نوشتن .
    نقد رمان براساس پست های گذاشته شده نوشته شده .

    1- نام رمانـ
    معمولا نویسنده ها بعد از اینکه ایده خودشون رو انتخاب کردن به سراغ انتخاب نام رمانـ میرن . نام رمان شما " مری هانسون و میراث گم شده " هست . این نام میتونه پنجاه درصد امتیاز رو بگیره به خاطر جمله بندی و استفاده از کلمات مناسب و شیک . اما پنجاه درصد بعدی که نمی گیرین به علت مربوط نبودن کافی رمان و نام رمان . کاری به قسمت "مری هانسون" که نداشته باشیم می رسیم به قسمت " و میراث گم شده " . این قسمت به رمان مرتبط اما در رمان بسیار کم از این میراث نام بردین . درسته نمیخواین همه چیز رو سریع رو کنید ولی آوردن این اسم ونشونه ها هرازچندگاهی لازمه . میشه گفت در رمان تا اینجا کمترین توجه به این میراث شده و اینکه رمان هنوز اولاشه هم دلیل خوبی نمی تونه باشه چون رمان از چهار صفحه هم بیشتر شده و شباهت اسم رمان و موضوع بسیار کم . میتونید از نام هایی که عجیب بودن مری ویا ربطش به جادو رو داشته باشه و امتحان کنید ویا با بیشتر کردم دفعات حضور این میراث در رمان همین نام رو حفظ کنید .

    2-ژانر رمانـ
    ژانر رمانـ وقتی به وجود میاد که ایده رمانـ کامل شده باشه . ژانر های شما به هم مربوط هستن . بعد از این ها باید دید آیا ژانر ها با رمانـ شباهتی دارن یا نه . در رمان با توجه به جادو و اتفاقات دیگه تخیل به خوبی دیده میشه ، همچنین وجود جادو و موجودات غیرواقعی میتونه اثبات کننده ژانر فانتزی باشه . استفاده از ژانر ها در رمان به اندازه بوده و تونستین هردورو به میزان لازم به کار بگیرین .

    3-جلد رمانـ
    جلد رمان یکی دیگه از عوامل جذب مخاطب .عکس اصلی جلد دختری رو نشون میده با ظاهری غیر طبیعی (با توجه به رنگ مو و چشم و اون اکلیل ها ) . عکس از طرفی میتونه نشون دهنده مری باشه اما با دیدن چشم های بنفش مخاطب به یاد اون دو چشم بنفش در رمان میوفته . عکس دختر میتونه نشون دهنده حضور اون در دنیای جادو باشه . طرح بالای سر دختر نشونه و نکته خیلی خوب و ظریفیه که میتونه اشاره به اون علامت های به وجود اومده روی گردن و دستش باشه . اما نکته منفی زمینه عکس . زمینه بسیار خوب و جذابه اما بیشتر شبیه به آسمون و کهکشان و نمیتونه درست معنای جادو و ایده های هری پاتری رو برسونه . بهتر بود از زمینه ی بهتری استفاده می کردین . عکس گوشه گردنبندی رو نشون میده که از زیبایی بی نسیب نیست . گردنبند میتونه نشونه میراث باشه و میشه گفت مناسبه اما با توجه به رنگ روشنش تضاد قابل توجهی رو با بقیه عوامل ایجاد کرده . بهتر بود رنگ گردنبند روبه سرمه ای بود . رنگ های جلد سرمه ای ، بنفش و مشکی بودن . استفاده واضح از مشکی و دو رنگ دیگه میتونه نشون دهنده پلیدی ها در رمان و فانتزی بودنش باشه و همچنین نشون قدرت . رنگ ها مناسب هستند . فونت رمان به راحتی میتونه نشون دهنده ژانر فانتزی باشه و مناسب . درکل جلد خوب و مناسبی دارین .

    4-خلاصه رمانـ
    خلاصه باید به دو صورت 1-حادثه کلیدی -2-علت وقوع حادثه نوشته بشه . در خلاصه شما قسمت مری متوجه حقایقی میشه رو میشه حادثه کلیدی و علت وقوع رو پیدا کردن میراث دونست . در خلاصه شما جمله "تولد شانزده سالگی او نزدیک شده و مری حس و حال عجیبی دارد " از جذابیت خلاصه زده . این جمله علاوه بر اینکه تو رمان خیلی حس نشده و اصلا مری اشاره خاصی نکرده اضافه گویی . همچنین همخوانی با جملات دیگه نداره حذف باید بشه . خلاصه شما به رمان مرتبط و تونستین به خوبی به اتفاقات اشاره کنید اما اون هارو لو ندین . به غیر از اون یک جمله بقیه خلاصه مشکلی نداره .

    5-مقدمه رمانـ
    مقدمه عاملیه که خواننده رو میتونه با حال و هوای اصلی رمانـ آشنا کنه . مقدمه رمان شما تکه ای از رمان بود . تیکه ای که شما انتخاب کردین میتونست تا حدودی حس و حال رمان رو برسونه . البته میتونستیم تیکه ای که ربط بیشتری به جادو داره رو انتخاب کنید . در کل مقدمه هیجان و متن خوبی داشت .

    6-ایده رمان
    ایده رمان شما درباره دختریه به نام مری که بسیار عجیب و همچنین در نزدیکی خونه هری پاتر زندگی می کنه . بچه های هری و رون با مری بد هستن و اون رو مدام اذیت می کنن به خصوص جیمز . در این بین مری کابوس هایی رو میبینه و اتفاقات وحشتناکی رو تجربه می کنه و هرماین و بقیه سعی دارن که اون رو از چیزی نامعلوم دور کنن . ایده رمانتون خوب و جالبه و با توجه به فانتزی بودنش ایده تکراری نیست و مناسبه .

    7-شروع رمان
    شروع رمان شما متاسفانه مناسب نبود . با اینکه سعی کرده بودین متفاوت بنویسین اما شباهت بین شروعتون با تکه ای از هری پاتر کاملا مشهور بود . شروعتون رو حتما عوض کنید چون مخاطب با دیدنش احساس می کنه که داره رمان هری پاتر رو می خونه با این فرق که جای هری ، مری هست . میتونید جای این شروع مقدمه خودتون رو قرار بدین و یا خوابی ببینه و از خواب بپره . درکل شروع رمان باید عوض بشه .


    8-نثر رمان
    نثر رمان شما ادبی بود . نثر ادبی نثریه که نیاز داره نویسنده قلم پخته ای داشته باشه . میشه گفت خوب عمل کردین اما متاسفانه بعضی قسمت ها تغییر نثر دیده می شد . اگر نثر ادبی رو انخاب می کنید تا اخر اون باید ادبی بنویسید . ولی درکل باید بگم که تسلط نسبتا خوبی روی نثر دارین و با کمی دقت بیشتر بهتر هم میشه .

    9-زاویه دید رمان
    زاویه دید در رمان شما از دید مری بود . گاهی اوقات از دانای کل هم استفاده کرده بودین . در اینجا میشه گفت بهتر بود کلا از دانای کل استفاده می کردین اما باز هم جای تقدیر داره که از زبان شخصیت های دیگه ننوشتین .
    همچنین اگر زاویه دید رو تغییر میدین بهتره قبلش اشاره کنید که مخاطب گیج نشه .
    در قسمتی اگر اشتباه نکنم از دید کسی بود که مری می خواست ازادش کنه ، اگر اشتباه نکرده باشم اونجارو هم به دانای کل اضافه کنید .

    10-توصیفات رمان
    حالات : توصیف حالا در رمان به خوبی رعایت شده بودو خواننده می تونست خیلی راحت درک کنه که شخصیت در چه حالتی قرار داره .

    ظاهر و چهره : ظاهر و چهره در پست های آغازین که شامل مری و خاله مارگارت می شد خوب بود اما به مرور کمتر شد و در اخر باز به سمت بهتر شدن رفت . چهره شخصیت های عادی هم توصیف کنید اما نه مثل خاله مارگارت . اشکال شما در این بود که خاله مارگارت رو یهویی تو چند خط توصیف کردین . بهتر بود برای تاثیر گذاری بهتر در هر قسمت تکع ای از ظاهر اون رو به نمایش می ذاشتین .

    مکان:توصیف مکان هم خوب و مناسب بود و خیلی عالی تونسته بودین فضای خونه و کتابخانه و .. رو توصیف کنید . اما درست مثل چهره توصیف خونه و اتاق رو تو چند خط پشت هم گفتین و اینطور خواننده بدون خوندن از کنار اونها می گذره .

    احساسات: میشه گفت احساسات در رمان شما بهترین توصیف بود . احساسات مری و استرس و نگرانی های هرماین همگی قابل درک بودن و خواننده به راحتی می تونست بفهمه که اون ها چه حسی دارن و راحت با اونا ارتباط بر قرار می کرد .


    11-شخصیت پردازی
    شخصیت های رمان شما تا اینجا : مری ، خاله مارگارت ، هرماین ، رونالد ، هری ، جیمز و ... هست .
    مری دختریه عجیب که محبوبیت چندانی نداره و مدام مورد تمسخر اطرافیان قرار می گیره . میشه گفت مری شخصیت قوی داره و خواننده می تونه اونطور که لازمه باهاش ارتباط برقرار کنه اما با یکم سعی قوی تر و قابل درک تر هم میشه .
    خاله مارگارت زنیه که تنها فامیل مری و همیشه نگران اونه . مارگارت متاسفانه شخصیت قوی نداشت و تو ساخت شخصیتش کمی ناکامی انجام شده بود .
    هرماین معلم مری زنیه که مثل دوران نوجوانیش عاشق کتاب و همچنین برای مری بسیار نگران . شخصیت هرمایت هم مثل مری قوی و به خوبی ساخته شده .
    هری و رونالد ویزلی تا اینجا نقش چندان زیادی نداشتن و فقط جایی حضور داشتن که هرماین در اونجا حضور داشته . بهتره کمی بیشتر هری رو پررنگ کنی .
    جیمز پسر هری بسیار مغرور ، خودخواه و مدام درحال آزار دادن مری . دلیل تنفر اون تا اینجا نا معلومه . میشه گفت شخصیت خوبی داره اما نه به قدرت مری .

    12-علائم نگارشی و غلط های تایپی و املایی
    تا اینجا نکته خوبی که میشه بهش اشاره کرد نبود غلط املایی و تایپی جز موارد انگشت شمار مثل :
    " و دلم می خواد خودم باشد " _"باشم" (پست دوم)
    "مدتی بود همسایه امان ..." _"همسایه مان (پست سیزدهم )
    اینکه غلط املایی چندانی ندارین امتیاز بسیار خوبی برای رمان .
    اما علامت های نگارشی در خیلی از قسمت های رمان به خوبی استفاده نشده مثل :
    "با لبخند مصنوعی تظاهر کنم که شاد هستم . و جوری رفتار کنم که ..."پست دوم
    غلط
    "با لبخند مصنوعی تظاهر کنم که شاد هستم و جوری رفتار کنم که ..."
    صحیح
    "بالا پایین پرید به چشمان ..."پست چهارم
    غلط
    "بالا پایین پرید . به چشمان ..."
    صحیح

    13-دیالوگ و مونولوگ ها
    دیالوگ ها و مونولوگ های رمان خوب بودن و اضافه گویی در اونها دیده نمی شد . در نوشتن دیالوگ ها باید قبل دیالوگ ها از "-" و "+" و یا "_" تنها استفاده کنید تا مخطب سر اینکه چه کسی داره دیالوگ رو می گـه گیج نشه .
    در قسمتی نوشتین :
    " او در حالی که پارس می کرد به پنجره باز اتاق اشاره کرد "
    بهتره که بنویسید :
    "او به سمت پنجره باز اتاق پارس می کرد . "

    14-پیرنگ
    پیرنگ در رمان شما در صفحات اول خوب نبود و رمان در یک خط صاف و بی هیجان پیش می رفت و با ساده گذشتن از اتفاقات خوب امتیاز پیرنگ رو از دست دادین اما میشه گفت دو ، سه صفحه آخر هیجانات رمان بهتر شده اما باز هم با توجه به جادو و دست باز شما نیاز به پیشرفت بیشتر داره .

    15-سیر رمان
    سیر رمان شما در چند صفحه اول بسیار کند . در ابتدا مخاطب از روند کند زده میشه و به خوندن و رسیدن به صفحات دیگه نمی رسه . اینکه نمی خواین رمان سریع برسه به اصل مطلب دلیل خوبی نیست چون شما می تونید با پیرنگ خوب و مناسب سیر مناسب رمان هم رعایت کنید و اون رو نه تند و نه کند بنویسید . با اضافه کردن اتفاقات ریز و شاخ و برگ دادن می تونید سیر رمان رو بهتر کنید . البته چند صفحه آخر سیر خوب و معقولی داشتین . میشه گفت از بعد از به هوش اومدن تو ورزشگاه سیر رمان بهتر شد .

    16-باورپذیری
    رمان شما تخیلی اما این باعث نمیشه اتفاقات رو بدون منطق جلو برد .
    *در پست های ابتدایی مری اشاره کرد که گاهی بعد از دیدن این چیز ها خون ریزی چشم می کنه . اونوقت در اون لحظه به خاله مارگارت گفت چیزری نیست نگران نباش . اگر خاله مارگارت خونریزی چشم رو دیده باشه منطقی نیست که حرف مری رو هرچندبازور قبول کنه .
    *اینکه حیوانات مری مدام به اون طرز کشته می شدن و باز مارگارت براش حیوون می خرید غیر منطقیه . دوبار موردی نداره اما وقتی میبینه حیوانات به این شکل دارن میمیرن برای جلوگیری از افسردگی که اشاره هم کردین دیگه نباید اقدام به خرید می کرده .
    *اینکه خونه ساده ای دارن و وضع مالی خوبی ندارن منطقی نیست که خالش مدام براش حیوون می خریده .
    *اشاره کردین که مری روابط اجتماعی خوبی نداره اما تو کتابخونه هرماین کار می کنه . شخصی که تو کتابخانه کار می کنه باید روابط اجتماعی خوبی داشته باشه وگرنه نمیتونه اونجا کار کنه مخصوصا اینکه هرماین مقرراتی و با نظم .

    در پایان
    رمان خوب با ایده جدید دارین که با ویرایش بهتر هم میشه
    به نوشتن ادامه بدین
    قلمت سبز و پایدار

    عضو شورای نقد نگاه دانلود
    63783
     

    زهرابهاروند

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    592
    امتیاز واکنش
    62,180
    امتیاز
    961
    به توکل نام اعظمت
    بسم اللّه الرحمن الرحیم


    نقد رمان( مری هانسون و میراث گمشده)

    با سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده ی عزیز.

    اسم رمان:
    از نظر ترکیب کلمه ها، اسم مناسبیه. چینش کلمات، آهنگ خوبی رو به وجود آورده.
    ( مری هانسون )، نشون می ده که شخصیت اصلی رمان کیه، درست مثل هری پاتر که هر کتاب اسمش هری پاتر و.. بود.
    ( میراث گمشده ) کنجکاوی رو به وجود میاره، اینکه میراث نام بـرده شده، شامل چه چیزایی میشه؟ مری چطور از دستشون داده و گمشون کرده؟ اصلا متعلق به مری هستن؟ حالا چطور قراره دنبالشون بگرده؟
    تا اینجا قابل قبوله، ولی در طول پست هایی که شاهدش بودیم، اشاره ی کمی به این میراث شده که بهتره این اشارات رو بیشتر کنید.

    ژانرهای انتخابی:
    مری و قدرت هاش و موجوداتی که زاده ی ذهن شما بودن، بیانگر ژانر تخیلی بودن.
    فانتزی هم به سبب سر و کار مری با جادو و دنیای دیگه، ژانر مناسبی بود.

    جلد رمان:
    از اونجایی که مری شخصیت اصلی داستانه، انتظار می ره که جلد، تصویری از مری باشه؛ البته نه یک دختر عادی، بلکه دختری با ظاهری متفاوت از سایرین، چیزی که شاهدش بودیم.
    اون گردنبند می تونه بیانگر یکی از میراث باشه.
    استفاده از طیف رنگی بنفش، به ژانرهای تخیلی و مخصوصا فانتزی بسیار نزدیکه.
    فونت هایی هم که استفاده شدن، به ژانر فانتزی می خورن.
    در کل جلد مناسبی تهیه شده.


    خلاصه رمان:
    خلاصه کنجکاوی لازم رو ایجاد کرده، مثلا قسمتی که ( با وقوع اتفاقی..) نوشته شده، این سوال به ذهن خطور می کنه که چه اتفاقی رخ می ده؟ اون هم اونقدر مهیب که باعث بهم ریختن گذشته و حال می شه؟
    جمله ای که به تولد شانزده سالگی اشاره شده، کاملا می رسونه که همه ی تغییرات قراره توی اون زمان رخ بده، با حذف این جمله می تونسین درصد مبهم بودن رو بالا ببرین.

    مقدمه رمان:
    دو خط آخر خلاصه، جمله های خوبی نوشته بودین، به نظرم اگه اون جمله ها و ادامشون برای مقدمه قرار می گرفتن بهتر بود. هر چند مقدمه ی فعلیتون هیجان خاص خودش رو داشت؛ ولی اگه به عنوان شروعتون قرار می گرفت و بعد از اون به دوماه قبل اشاره می شد بهتر بود.

    ایده رمان:
    دختری که همسایه ی خانواده ی پاتر و ویزلیه و از جادوگر بودن اون ها بی اطلاعه. دختری که معمولی نیست، از جنس پاترها و ویزلی هاست و اینو هرماینی گرنجر متوجه شده.
    مری تصورش از اتفاقاتی که براش می افته بدشانسیه و البته با کابوس هایی که می بینه حس نی کنه مشکلات ذهنی داره. ایده ی رمان شما در این ژانر و البته در ایران، جدید تازه هست.

    شروع رمان:
    شروع مثل قسمتی از هری پاتر و سنگ جادو بود. همون طور که در قسمت مقدمه گفتم، اگه مقدمه رو به عنوان شروع بذارید و بعد قسمتی که مری با وحشت از خواب می پره و بذارید؛ شروعتون خوب و غیرتکراری می شه.

    سیر رمان:
    سیر داستان شما در پست های صفحه ی اول کند پیش رفت، با کش دادن به ماجراهای آشپزخونه و اتفاق خیابون؛ باعث تا حدودی کند شدن سیر شدین. اما خوشبختانه از صفحه ی دوم به بعد، شاهد سیر خوبی بودیم، با اتفاقاتی مثل( برگشت هرماینی به دنیای جادو، بیهوش شدن مری در سالن ورزش) و اتفاقات پیرامونشون، باعث نشون دادن سبک هیجانی رمانتون شدین. اگه در پست های ابتدایی، شاخ و برگ اتفاقات رو زیاد و با پردازش به نحوه ی نگارشتون از کند بودنش کاهش بدید، اونوقت در کل صفحات شاهد سیر خوبی خواهیم بود.

    باور پذیری:

    حتی در رمان هایی با ژانر ماورایی و تخیلی هم باید به باور پذیر بودن ماجراها دقت کرد.
    در رمان شما چند نکته به چشم می خورد که باور پذیریشون کمی مشکل بود، مثلا:
    ( روانشناس مری شخصی بود که می خواست به مری بفهمونه که دیوونست، که البته مشخص شد یک هیولا بوده؛ حالا این سوال پیش میاد که خاله مارگارت چطور مری رو با اون تنها می ذاره؟ مگه نه اینکه خاله مارگارت هم جادوگره؟ آیا از حالت چشم های روانشناس چیزی نفهمید؟ چرا مری هیچوقت به خاله مارگارت نگفت روانشناسش رفتار بدی باهاش داره؟ آیا خاله مارگارت که این‌قدر از مری محافظت می کنه، هیچ شکی به روانشناسش نکرد؟ )

    شخصیت پردازی:

    شخصیت اول داستان مری بود که قوی، کنجکاو، سرگردون، پر از پشتکار و تلاش برای درس خوندن بود. احساساتش و همه ی افکارش رو به قلم کشیده بودین و شخصیتش رو کامل بیان کرده بودین هرچند ابهاماتی درباره ی گذشته و پدر و مادرش وجود داشت که البته باعث کنجکاپی خواننده می شه و ظاهرا قراره در پست های آتی شاهد توضیح دربارشون باشیم.
    هرماینی شخصیتی دائما نگران برای مری بود. عواطفش به خوبی بیان شده بودن و یه جورایی میشه گفت یکی از قهرمان داستانه.

    جیمز شخصیتی بر خلاف پدرش داره و کارایی می کنه که دلیلشون مشخص نیست، از اونجایی که مری شخصیت دوست داشتنی رمانه، کارای جیمز حس تنفر رو به خواننده القا می کنه؛ حسی که در بیانش خیلی خوب عمل کرده بودین.

    به خاله مارگارت، هری و رونالد تا اینجای کار به عنوان شخصیت هایی که نگران مری هستن، زیاد پرداخته نشده.


    نثر:
    رمان هایی با سبک رمان شما(سبک خارجی این ژانر) اصولا به نثر ادبی نگارش می شن، نثری که انتخاب شما بود.
    نکته ی مهم این خواهد بود که نثر ادبی، با عامیانه آمیخته نشه، چیزی که در چندجای رمان توسط کلماتی مثل( رو) اتفاق افتاده بود؛ البته این اشکال زیاد دیده نمی شد و همون دفعات کم رو هم با ویرایش دوباره می تونید درست کنید.

    زاویه دید:
    زاویه دید رمان شما، اول شخص بود و داستان توسط مری روایت می شد.
    این که برخلاف چندین رمان تخیلی، از دید چند شخصیت اصلی ننوشته بودین یه امتیاز مثبت محسوب می شه.
    استفاده از دانای کل به جا بود و البته اگه قسمتی که اون موجود به اتاق هرماینی اومد و نوشته ی روی کاغذ رو خوند هم با زاویه ی دانای کل بنویسید بهتره.

    توصیف چهره و ظاهر:
    توصیفات زیادی توی رمان شما به چشم می خورد که برای تصویرسازی در ذهن مخاطب خیلی هم خوبن، اما مشکلی که بود توصیفات یکدفعه ای و پشت سر هم بود؛ برای مثال:
    ( او زنی قدبلند و بسیار لاغر با صورتی کشیده و سفید، دماغی متوسط، لبانی باریک و چشم های درشت مشکیو موهای قهوه ای کوتاه بود. )
    اینجا زمانی بود که مری، روانشناسشو توصیف می کرد. همین طور که می بینید، توصیفات مسلسل وار هستن! این موضوع باعث می شه چهره و ظاهر شخصیت ها توی چند دقیقه ی کوتاه در ذهن خواننده درست بشه و بعد از اون سریع فراموش بشه، اما اگه در طول پست ها کم کم و ملموس توصیفات رو به کار ببرید، هم خسته کننده نمی شه و هم حرفه ای تر عمل کردین.

    توصیف مکان:
    توصیف مکان خیلی خوب به کار گرفته شده بود. مکانی مثل کتابخونه، سالن ورزشی و.. به خوبی توصیف شده بودن. اما جاهایی مثل خیابون محل زندگی مری، اتاق و خونش کم تر توصیف شده بودن که البته بخاطر اهمیت کمترشون نسبت به سایر مکان ها، ایراد چندانی نداشت هرچند اگه همه ی فضاسازی ها کامل صورت بگیرن، بهتره؛ البته لازم به ذکره در اینجا هم پشت سر هم توصیفاتی داشتین که بهتره کمتر و ملموس تر بهشون بپردازین.

    توصیف احساسات:
    در این قسمت هم عملکرد خوبی داشتین. مثلا احساسات سرگردون مری که خودش هم ازشون سر در نمی آورد به خوبی بیان شده بودن و خواننده می تونست سردرگمی مری رو حس کنه.

    دیالوگ و مونولوگ:
    مونولوگ های خوبی نوشته شده بودن و حالات رو قبل از ادای دیالوگ بیان می کردن.
    بین دیالوگ و مونولوگ ها توازن وجود داشت و زیاده گویی و یا کم گویی نشده بود.
    دیالوگ ها به جا استفاده شده بودن، نگرانی هرماینی و سردرگمی های مری از نحوه ی دیالوگ گوییشون مشخص بود.
    دیالوگ ها متناسب سن، رفتار و موقعیت افراد بودن و قابل درک هم بودن.
    برای نوشتن دیالوگ ها هم از( _ ) استفاده شده بود که خیلی مناسبه.

    علائم و اشتباهات نگارشی:
    اشتباهات نگارشی زیادی در رمان دیده نمی شد که این امتیاز مثبتیه.
    علائم در حد متوسطی قرار داشتن ولی از علائمی مثل( ، ؛ ) به جا استفاده نشده بود؛ مثلا:
    ( غلط:
    بله پرفسور، حواسم بهش هست خداحافظ.
    درست:
    بله پرفسور! حواسم بهش هست، خداحافظ. )

    ان شاءاللّه با ویرایش و تغییرات شاهد پیشرفت چشمگیری خواهیم بود.
    در پناه حق تعالی،
    یا علی مدد.


    "عضو شورای نقد انجمن نگاه دانلود"
    photo_2017-06-26_13-50-43.jpg
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا