سلام
اقا یه انتقاد! رمان زیاد هیجان نداره! فقط غزل میره سرکار و معین شیطنت میکنه و بعدم میره خونه! یکم هیجان بده بهش و لطططفا یا پستات رو بیشتر کن یا زودتر پست بذار! مرسی :icon_46:
سلام.......دوست گلم من اول داستان هم گفتم این رمان یه رمان آرومه.....زیاد هیجان نداره.......ولی بازم چشم.......سعی میکنم هیجانی تر بنویسم و پستامو بیشتر کنم.......
رمانت خیلی خوبه عزیزم .درسته داستان هیجان نداره ولی چون به واقعیت نزدیک تره خیلی خوبه چون خیلیا ممکن این طوری باشن و هستن :icon_24::icon_24::icon_24::icon_24::icon_24::icon_24:
ممنون عزیزم لطف داری.......شاید تنها چیزی که رمان منو به بقیه رمانا شبیه میکنه قیافه شخصیت هام باشه.......چون قیافشونو زیادی خوشکل انتخاب کردم:icon_biggrin:
پسر رمان فقط کمی مغروره.....راحت به همه محبت می کنه...حرف دلش رو میزنه....این رمان مثل زندگی عادیه......کسی تو زندگی عادی تا اون حد کوه غرور نیست.....شاید رمان زیادی کش اومده باشه و
لحظات ساده باشن ولی این لحظات ساده مال زندگی عادیه......ساده اعتراف می کنن ساده جشن میگیرن و ساده زندگی میکنن......بازم ممنون از نظرت و خوشحالم خوشت اومده.....:icon_48:
من دیشب از سایت دانلود کردمو خوندم. اینقدر که رمانایی رو خوندیم که پسره مغروره و دختره لجبازو همیشه هم یه پای یه رقیب وسط بوده. موضوعش جدید بودو من خوشم اومد ازش:61: