نقد رمان معرفی و نقد رمان عملیات سرنوشت ساز | yegAneh _ bAghi | انجمن نگاه دانلود

نظرتون درباره ی قلم نویسنده چیه ؟

  • عالی

    رای: 6 85.7%
  • خوب

    رای: 1 14.3%
  • بد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    7

_YeGaNeH_

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/28
ارسالی ها
568
امتیاز واکنش
3,798
امتیاز
481
محل سکونت
Kerman
نام کتاب : عملیات سرنوشت ساز
ژانر : عاشقانه / پلیسی / طنز / هیجانی / اکشن / درام
نویسنده : یگانه باقی
تایید کننده : £Lⓐh£
خلاصه :
سرگرد شهاب رادان ملقب به " شهاب 8 " یکی از بزرگترین پلیس های بین المللی ، عملیاتی رو بر عهده میگیره که اونو از عرش به فرش میکشونه و هستی بزرگمهر ، دختری که از پدرش بدی و از مادرش نبودنشو به ارث بـرده ، برای نجات دادن پدرش ، پیشنهادی رو میپذیره که سرنوشتشو عوض میکنه و ...


 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Sみ£ɨのค

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/31
    ارسالی ها
    866
    امتیاز واکنش
    12,867
    امتیاز
    671
    سن
    23
    محل سکونت
    TEHRAN
    سلام عزيزم
    من رمانتو خيلی دوست دارم و دنبال کنندش هستم
    فقط بعضی از جاهاش برا من خيلی پيچيدست
    و اينکه اگه ميشه مثلا موقعی که ميخوای از زبون شهاب بنويسئ اول اسمشو بنويس بعد شروع کن
    چون اين مدلی بعضی موقع ها قاطی ميکنم نميدونم از زبون شهابه يا هستی

    ممنون از رمان خوبت :-)
     

    _YeGaNeH_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/28
    ارسالی ها
    568
    امتیاز واکنش
    3,798
    امتیاز
    481
    محل سکونت
    Kerman
    سلام گلم
    ممنون که وقت میگذاری و رمانمو میخونی
    و اینکه من از زبون هر کس که مینویسم قبلش اسمشو داخل پرانتز میگذارم که یعنی از زبون اون شخصه
    فقط قسمت اول رمان که از زبون شهاب هست ، ننوشتم ولی بقیه ی جا ها نوشتم
    اوایل رمان خیلی پیچیده است ولی توی قسمت های جلوتر همه چیز مشخص میشه
    ممنون از نقد خوبت
     
    آخرین ویرایش:

    ngin_grn

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/14
    ارسالی ها
    56
    امتیاز واکنش
    1,917
    امتیاز
    326
    محل سکونت
    شیراز
    سلام دوست عزیزم:biggfgrin:
    قلم ساده و شیوایی داری.:campe545457on2:
    موضوعتم که موضوع جالبی هست:aiwaffn_light_blum:
    اما چند تا نکته هست که میخوام بهتون بگم:campe45on2:
    من تازه رمان شما رو خوندم و اتفاقا خیلی هم خوشم اومد اما این ها رو بهت میگم که عالی تر بنویسیHanghead
    ببین عزیزم تو وقتی رمان مینویسی و به زبان فارسی مینویسی باید از هم ترازی "راست چین" استفاده کنی!چون اگر از وسط چین استفاده کنی واقعا چشم مخاطب هات رو اذیت می کنی گلم:aiffwan_light_blum:
    در ضمن ... بعد از گذاشتن هر پارت حتما 1 یا 2 بار دیگه مطالعه بفرمایید و ویرایششون کنید:aiwan_light_biggrin:
     

    _YeGaNeH_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/28
    ارسالی ها
    568
    امتیاز واکنش
    3,798
    امتیاز
    481
    محل سکونت
    Kerman
    سلام الهه جان
    ممنون از نقد زیبات
    وقتی هم داشتم تایپ میکردم برام سوال بود که چطور باید بنویسم و دلمو زدم به دریا و اونطوری نوشتم
    و اینکه من قبل از اینکه پست بزارم، چندبار میخونم پست هامو
    سعی میکنم که هیچ غلطی نداشته باشم ولی بعضی جاها ممکنه که نبینم
    ممنون که وقت میگذاری و میخونیش
     

    _YeGaNeH_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/28
    ارسالی ها
    568
    امتیاز واکنش
    3,798
    امتیاز
    481
    محل سکونت
    Kerman
    سلام عزیزم
    ممنون از اینکه رمانو میخونید
    من کلا برای نوشته هام از وسط چین استفاده میکنم و بر طبق عادت پست هامو وسط چین نوشتم
    از این به بعد همه ی پست هامو راست چین مینویسم و بقیه ی پست هارو ویرایش میکنم
    قبل از گذاشتن پست هم تعداد دفعات زیادی میخونمش تا اشکالاتم رفع بشه
    ممنون از نقد زیبات
     

    °º¸кยzɠยภº°

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/25
    ارسالی ها
    7,055
    امتیاز واکنش
    20,087
    امتیاز
    869
    محل سکونت
    ارومیه
    سلام یگانه جون

    رمانت خیلی قشنگ بود:aiwan_light_blush:واقعا از خوندنش راضیم ولی چند تا نقطه هست که باید به اونا اشاره بشهHanghead

    1_نقطه یا ویرگول پشت سر هم آوردی که باعث بی نظمی و زده شدن خواننده
    می شه.

    2_رو جمله بندیات بیشتر کارکن مثلا فعل باید آخر جمله بیاد.
    3_سطرها رو از سمت راست بنویس نه از وسط

    اگه اینا رو رعایت کنی رمانت واقعا بیست میشه :aiwdffan_light_blum: امیدوارم انتقاد پذیر باشی.
     

    _YeGaNeH_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/28
    ارسالی ها
    568
    امتیاز واکنش
    3,798
    امتیاز
    481
    محل سکونت
    Kerman
    سلام فریبا جان
    من تایپیک نقد رمانمو زدم تا اشتباهاتم و نقاط ضعفمو بفهمم و به بهتر شدن قلمم کمک کنم پس جایی برای ناراحتی نمیمونه
    و اینکه تمام اشکالاتی رو که میگی قبول دارم گلم و سعی میکنم که رفعشون کنم
    ممنون از نقد زیبات
     

    ANDREA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    4,712
    امتیاز واکنش
    68,494
    امتیاز
    976
    سن
    22
    سلام به نویسنده ی عزیز

    نام رمان
    در وهله ی اول زمانی که خواننده اسم رمانت رو میشنوه،مطمئنا حدس میزنه که این رمان یک رمان پلیسی هست.در کل باید بگم که کلمه ی عملیات،به تازگی خیلی استفاده میشه و معمولا هم رمان ها ژانر پلیسی دارن.مثال: رمان عملیات،رمان عملیات مشترک،رمان عملیات عاشقانه و…!اسم رمان باید خواننده رو جذب کنه که اسم شما با اینکه قشنگ و دلنشین و متناسب با ایده ی رمانت هست،اونطور که باید برای خواننده جذاب نیست به دلیل اینکه این اسم این عقیده رو برای خواننده به وجود میاره که رمانت کلیشه ای هست و شاید براش جذاب نباشه.

    جلد
    جلد رمانت هنوز طراحی نشده.من به کسایی که تا حالا رمانشون رو نقد کردم همیشه گوشزد میکنم که اطلاعات کامل رو به طراح بدن و به شما هم همین توصیه رو میکنم.شما خودت یک عکس انتخاب کردی اما دقت کن اگر در زمینه ی طراحی سررشته ای نداری کار رو به طراح بسپار.لوگوی انجمن نگاه باید روی جلد باشه.بهت توصیه میکنم از عکس شخصیت ها روی جلد استفاده نشه که اینکار بسیار غیر حرفه ای هست.برای مثال جلد رمان تراژدی،با اینکه از شخصیت استفاده شده اما صورتشون دیده نمیشه.با توجه به ژانر های رمانت رنگ هایی که در جلد استفاده میشه رو انتخاب کن مثلا برای عاشقانه:رنگ های روشن و ملایم استفاده کن.از تصویر های مناسب استفاده کن مثلا چون ژانرت پلیسیه از تفنگ و یا گلوله استفاده کن.امیدوارم جلد خوبی بشه!

    خلاصه
    بهتره به جای کلمه ی به ارث بـرده،به یاد داره رو استفاده کنی.خلاصه ی رمانت نسبتا خوب بود ولی جای بهتر شدن داره.اینکه تو از شخصیت هات یک بیوگرافی کامل بزاری،می تونه کمی کلیشه ای و غیر حرفه ای باشه.اینکه تو همین اول کار شخصیت هارو مشخص کردی با توجه به ژانر رمانت که عاشقانه بود اصلا خوب نیست و این کار ایده ی تو رو یک ایده ی کلیشه ای نشون میده و اینکه در اخر تو داستان رو لو دادی با این خلاصه،البته این فقط در حد یک حدس و گمان هست و خواننده شاید با خودش بگه این دو نفربه هم علاقمند میشن و...پایان.با این وجود این خلاصه برای قشری خوبه که ازین نوع رمان ها دوست دارن و خلاصه ات میتونه بهشون کمک کنه تا سریع تر رمانت رو پیدا کنن.اما یادت نره خلاصه باید خودبه خود معما بسازه توی ذهن خواننده و اگه اینطور نشد خودت سوال و معما بزار.

    مقدمه
    بانوشتن این مقدمه ثابت کردی که معنی دقیق یک مقدمه رو فهمیدی.مقدمه ات با سیر و ایده ی رمان هماهنگه و در عین حال فقط یکی از اتفاقات مهم رمانت رو پیش کشیدی و هیچ چیزی رو به خواننده لو ندادی.کارت قابل تحسینه.جایگاه وزن و قافیه ی ترانه ای که ساختی هم قابل تامله.بهت تبریک میگم بابت این مقدمه!

    شروع
    شروع رمان باید با یک اتفاق غیر معمول همراه باشه،اینکار یکی از دلایل و عوامل مهم جذب خواننده هست،شروعت انطور که باید خوب نبود و اون حس کنجکاوی و یا هیجان رو در وجود خواننده زنده نمیکرد.شما در شروعت فقط گفتی که شهاب بزرگترین پلیس اینترپل هست که بعد یک عملیات موفقیت امیز دیگه با سرهنگ دیدار میکنه و سرهنگ تحسینش میکنه و بعد میره خونه و پدر و مادرش رو میبینه و…!خواننده از هرنوع ایده، رمان و ژانری یک شروع جذاب میخواد و بستگی به نویسنده ای چون تو داره که تعریف ذهنیت از شروع جذاب چی باشه.

    سیر داستان
    سیر داستان فراز و نشیب خوبی داشت و هیجان هاش واقعا به چشم میومد،به طور مثال اون قسمت که گفتی هستی رو دزدیدن من فکر کردم که کار شهاب بوده و تغییر اسم داده اما باز هم اینکه فقط صفحه ی اول رو به مدرسه رفتن هستی و رفتار خانواده ی شهاب اختصاص دادی به نظرم خوب نبود و میتونستی شروع بهتری داشته باشی بعدش هم که چند پست به خانه ی رادمان منتقل شد و در توصیف ضعیف عمل کردی و دیالوگ های اون قسمت خیلی زیاد شد که اصلا خوب نبود.به نظرم بهتره یه موضوعی رو زیاد مورد پردازش قرار ندی،اینطوری سطح کیفیت بعضی قسمت ها مثل دیالوگ و مونولوگ و ایده ی رمان ومهم تر از همه توصیف ...پایین میاد و خواننده هم دلزده میشه.

    دیالوگ ها و مونولوگ ها
    این دو به یک اندازه مهم هستن.در پست اول اگر دقت کنی بیشتر دیالوگ به کار بردی که اصلا خوب نیست.مونولوگ نقش خیلی مهمی در نگـاه دانلـود داره.اگر دقت کنی چون از زبان اول شخص مینویسی میتونی بیشتر روی احساسات اول شخص کنکاش کنی.این کمک میکنه خواننده بتونه با اول شخص حس نزدیکی زیادی بکنه.در پست های بعدی گاهی این تضاد خیلی به چشم اومد و گاهی نه.به همین خاطر یکی از مضررات این تفاوت و تضاد رو گفتم تا در نوشتن این دو دقت بیشتری به کار بگیری.

    علامت و اشتباهات نگارشی

    *سرهنگ _ خسته نباشی پسرم ... مثل همیش عالی بود (...لازم نبود سه نقطه)
    _ ممنون سرهنگ( …لازم نبود)
    سرهنگ _ بازم یک عملیات موفقیت آمیز دیگه ... بهت تبریک میگم ... هر کسی الان اسم تورو که میشنوه ... تنش میلرزه ... بهت افتخار میکنم ...
    _ این دقیقا اون چیزی بود که میخواستم(علامت نگارشی بهت در وصف حالات شخص خیلی کمک میکنه)
    سرهنگ _ درسته که تو به اون چیزی که میخواستی رسیدی ولی خیلی ها برای انتقام گرفتن ازت (،ویرگول لازم نیست) دنبالتن و قصد جونتو(جونت رو) کردن
    _ سرهنگ منو دست کم گرفتینا ... من شهابم ... سرگرد شهاب رادان ... کسی به راحتی نمیتونه بلایی سر من بیاره ...
    سرهنگ _ درست عین باباتی ... کل شق و یک دنده و مغرور ...
    _ همین غروره که منو سرپا نگه داشته ...
    سرهنگ _ ولی بالاخره کسی تورو از پا درمیاره ...
    _ مطمئن باشید کسی نمیتونه منو از پا دربیاره ...من نفوذ ناپذیرم …
    در این قسمت از رمانت در پست اول خیلی از سه نقطه(...)استفاده کردی،توصیه میشه کمتر استفاده کنی و یا اصلا استفاده نکنی و به جاش از ویرگول(،)استفاده
    کنی.
    *به مناسبت ؟؟؟(بهتره بگی به مناسبته؟)از علامت سوال چند دفعه پشت هم استفاده نکن.
    *محیار:بیشتر معموله بنویسن مهیار
    *نمیتور بچه دار…:نمیتونم
    *صندلیی (صندلی رو)از پشت میز بیرون کشیدم و روش نشستم تا غذا گرم بشه(نقطه)
    *چشمم افتاد به یک ماشین شاستی بلند سیه (سیاه)که دوتا مرد هیکلی داخلش نشسته بودن(نفطه)
    *فعل هارو نشکن،مثال:میکردن،بودن(درست:میکردند،بودند)
    *فهش دادن(غلط)،فحش دادن(درست)

    توصیف
    *توصیف مکانی:گاهی خیلی خوب بود و گاهی افت داشتی،وقتی شهاب به مهمونی رفت،اونجایی که هستی و محیا به مدرسه میرفتن،خونه ی شهاب و مهمونی که بچه های اداره گرفتند چطور بود،اصلا خوب نیست و باید براش وقت بزاری.
    *توصیف حالات:پست دوم خوب بود اونجایی که از زبان هستی بیان میشه اما بازم انگار شیبش در حال تغییره،گاهی خیلی خوب و گاهی این سطح خوبی کاهش پیدا میکنه.بیشتر تلاش کن چون توصیف حالات یکی از مهم ترین اصل های رمان خوب هست.
    *در قسمت ظاهر:ضعیف عمل کردی چون در این چند پست چیزی جز اینکه یک دفعه تیپ هستی و شهاب رو توصیف کردی چیزی به چشم نخورد.فرصت های خوب خیلی زیادی رو از دست دادی.توصیف ظاهر بهت کمک میکنه رمانت جذاب تر بشه میتونی هم در دیالوگ و هم مونولوگ ان توصیف های ظاهر رو به سادگی بگنجونی.مثال:چشم های سیاهش برق زد.شلوار تنگ صورتی رنگش پاره شده بود.مثل همیشه سرتاپا نارنجی پوشیده بود.موهای قهوه ای رنگش زیر شال قرمز رنگ نامرتب و کثیف بود و خیلی مثال های دیگه که با توجه به نثر رمان باید دقت کنی چطور بنویسی.سن اشخاص هم مشخص نشد،فقط معلوم شد که هستی میره مدرسه.
    *احساس:با توجه به زاویه ی دیدت باید خیلی بیشتر در این باره کنکاش میکردی و داخل شخصیت اونقدر نفوذ میکردی که خواننده حس همزاد پنداریش با شخصیت رمان بیدار بشه.این قسمت هنوز هم جای کار داره و با کمی تمرین و تکرار بهتر میشه.

    شخصیت پردازی
    حدس میزنم شخصیت های اصلیت:شهاب،هستی و ارمان هستند و بقیه کاملا فرعی هستن.
    *هستی:دختری که مادر نداره و پدرش نسبت بهش بی مهره،از نظر توصیف شما خیلی خوب عمل نکردی چون معلوم نشد چن سالشه؟فقط معلوم شد میره مدرسه.باید در قسمت توصیف خیلی بهتر عمل کنید تا این شخصیت اینقدر برای خواننده نا شناخته نباشه.دختری شوخ و حاضر جواب و شاید کمی هم حساس و مهربون.شوخی های بیش از حدش مثل صحبت کردن با معملش رضایی،برام دلچسب نبود و نتونستم درکش کنم و به داخل این شخصیت نفوذ کنم.
    *شهاب:پسری که یک پلیس شناخته شده هست و به عشق اعتقادی نداره و غرور بیش از حدش برام جالب نبود و اینکه این پسر کمی هم سرد و خشکه که با توجه به اینکه پلیس هست چیز عادی هست.سنش رو مشخص نکردی که اگه خواستی اینکارو بکنی معیارت نباید صرفا این باشه که به یک دختر ۱۷-۱۸ساله بخوره چون با توجه به اینکه پلیس بزرگی هست باید بیشتر دقت کنی.
    *ارمان:شخصیت مجهولی داره که تنها چیزی که درش مشخص شد این هست که به هستی علاقمنده.ثروتمنده و پدرش ادم درستی نیست حتی احتمال اینکه خودش هم دراین باند کار کنه زیاده.باید بیشتر روی توصیفش کار کنی.
    به شخصیت های دیگه مثل پدر هستی و محیا و سرهنگ و...خیلی کم پرداختی و این میتونه مشکل ساز بشه.

    زاویه دید
    زاویه ی دید،کاملا انتخابیه و به نویسنده مربوطه اما من به عنوان یک خواننده نه یک منتقد چند توصیه دارم:زاویه ی دید سوم شخص برای کتاب های چاپی خیلی معموله و به حق باید بگم واقعا انتخاب خوبیه اما اول شخص هم خیلی خوبه مثلا نامه های جودی ابوت واقعا زیبا بود و شد نوستالژی کودکی همه ی ما اما تو از زبان هستی و شهاب بیان کردی و این یعنی هردو شخصیت اول داستانت هستن.بهت توصیه میکنم وقتی اینطوری مینویسی دوباره کاری نکن چون باعث میشه خواننده خسته و دلزده بشه از رمانت،مثال:یعنی دوتا شخصیت داری و از زبون هردوشون یک صحنه رو تعریف کنی،خواننده خسته میشه.
    هستی
    چشماش رو بست و با غم گفت:دوستت دارم!
    چشم هام برقی از عشق زد و در سکوت سرم رو روی شونش گذاشتم.اهنگ اروم برای یک رقـــص دو نفره،مساعد بود و ارامش بخش.
    شهاب
    با غم گفتم:دوستت دارم!
    چشم هاش برقی زد و در سکوت سرش رو روی شونم گذاشت.اهنگ واقعا ارامش بخش بود.
    یعنی اینکه اگر در توصیف احساسات اشخاص کم اوردی راوی رو عوض کن و به سوم شخص تغییر بده.با تغییر زاویه ی دیدت به محیا کار خوبی نکردی و توصیه میکنم همون طور از زبان اول شخص باشه و یا به سوم شخص و دانای کل تغییرش بدی.

    نثر داستان
    نثر داستان چه مونولوگ (نسبتا)و چه دیالوگ هردو محاوره ای و یا عامیانه بودند.از شکستن افعال در مونولوگ ها پرهیز کن چون کار غیر اصولی هست و بعد از انجام این کار نثر مونولوگ خیلی بهتر و جذاب تر میشه.کمی هم اشتباهات تایپی داشتی که بعد یک ویرایش حل میشه.دیالوگ ها و مونولوگ ها همونطور که قبلا گفتم هردو به یک اندازه مهم هستند و بهتره از زیاده گویی در هردو پرهیز بشه چون خواننده رو دلزده میکنه.

    ایده ی رمان
    ایده ی رمان چیزی ازش مشخص نیست اما از شروع داستانت میشه حدس زد که شهاب و هستی به هم علاقمند و بعد خوشبخت میشن و...پایان.که این چنین ایده ای چندان جدید هم نیست.علاوه براین خواننده حدس میزنه که اول شخص زن هستیه و اول شخص مرد شهاب،ضد قهرمان هم باید ارمان باشه.

    باور پذیری
    شهاب چطور درسن کم یکی از بهترین پلیس های اینترپل هست؟لیموزین سوار؟کسی که میخواد مامور مخفی باشه در یک عملیات،نباید انقدر جلب توجه بکنه.باید خیلی بیشتر از پلیس ها اطلاعات کسب کنی تا ایده ات رو منطقی نشون بدی.
    اون قسمت هایی که هستی مامانش رو خواب میبینه،کمی غیر معموله و با ژانر هایی که انتخاب کردی هماهنگ نیست و رمانت رو به نگاه دانلود تخیلی شبیه میکنه.

    ژانر های انتخابی
    ژانر : عاشقانه / پلیسی / طنز / هیجانی / اکشن / درام
    اینا بودن.عاشقانه تا به حال رویت نشده ولی مطمئنا در پست های بعدی بهش میپردازی.پلیسی رو هم با توجه به شهاب و کارش انتخاب کردی اما باید اطلاعاتت از یک پلیس و درجات پلیسی بیشتر کنی.طنز به نظرم لازم نبود چون به جز چند تا کل کل چیزی دیده نمیشه.هیجانی و اکشن رو هم با توجه به ضد و خورد های داستان انتخاب کردی که باید توصیف کردن حالات رو بیشتر مد نظر بگیری.درام هم سبکه نه ژانر.

    من اینده ای روشن برات میبینم ولی کمی نیاز به تلاش و تمرین داری.

    عضو ازمایشی شورای نقد انجمن نگاه دانلود
     
    آخرین ویرایش:

    فاطمه تاجیکی

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/06
    ارسالی ها
    2,423
    امتیاز واکنش
    47,929
    امتیاز
    956
    محل سکونت
    بندرعباس
    "‌نقد انجام شد توسط فروغ ارکانی"
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!



    «به نام خدا»

    "نقد رمان عملیات سرنوشت ساز"
    نام رمان:
    اسم انتخابی شما " عملیات سرنوشت ساز " اولین چیزی که تو ذهن منه خواننده به وجود آورد این بود که قراره رمانی بخونم که ژانر های پلیسی و عاشقانه داره، که البته با دیدن ژانر های رمان تو قسمت معرفی، حدسم تبدیل به یقیین شد.
    اگر جزیی تر بررسی کنیم، کلمه عملیات نمادی برای ژانر پلیسی هست و سرنوشت ساز هم نمادی برای ژانر عاشقانه رمان که نشون می‌ده قرار هست یکی از مهم ترین اتفاقات سرنوشت شخصیت اصلی، توی عملیاتی که میره رخ بده.
    اسم زیبایی انتخاب شده و به نظرم با موضوع رمان ارتباط داره.

    جلد:
    متأسفانه برای رمان جلدی گذاشته نشده و در واقع، رمان در حال حاضر یکی از ملاک های که مخاطب رو در مرحله اول جذب می‌کنه نداره.
    البته عکسی بود که اگه اشتباه نکنم شخصیت های اصلی رمان بودند اما این عکس برای جلد مناسب نیست و اصلا جلد محسوب نمیشه. بهتر هستش که به تو تایپک درخواست جلد رمان، در خواست جلد بدید. پیشنهاد میکنم برای جلد رمانت با توجه به ژانر ها، عکس انتخاب بکنی.
    اگر ژانر عاشقانه است، عکس هایی انتخاب کن که تم ملایم داشته باشند؛ مثل صورتی، آبی آسمانی و...
    اگر ژانر پلیسی هست از عکس هایی استفاده کن که از تفنگ، گلوله و... که مربوط به این نوع ژانر میشه و تم عکس تیره باشه.
    و یه تذکر دیگه؛ از عکس شخصیت های رمان بهتر هست که برای جلد رمان استفاده نشه.
    خلاصه:
    خلاصه یکی از اساسی ترین ها برای رمان هست. درواقع نویسنده بعد از اسم و جلد رمان با کمک خلاصه می‌تونه خواننده ها رو جذب بکنه. خلاصه خوبی نوشته شده اما یه جورایی خیلی کلی نوشته شده و انگاری موضوعی که رمان حول اون میچرخه رو لو میده.بهتر بود با بازی با کلمات خلاصه رو جوری مینوشتی که درصد خواننده های رمان رو بیشتر بکنه یعنی با زیبایی و قدرت بیان، خواننده رو قلقلک بده که رمان رو بخونه. در ضمن شما می‌تونستی با ایجاد یک یا دو معما توی خلاصه، خواننده رو به خوندن رمان ترغیب بکنی.

    مقدمه:
    درباره مقدمه باید بگم که کاملا با اسم، موضوع و ژانر های رمان در تناسب هستش و جلوه زیبایی به رمان داده.
    مقدمه خوب مقدمه ای هستش که در حین کوتاهی، زیبایی و مرتبط بودن با رمان، توانایی این رو داشته باشه که نظر خواننده رو برای خوندن رمان جلب کنه و اون ها رو به سمت خودن رمان بکشونه. این موضوع توی مقدمه حس می‌شد، خصوصا با لحن تیزر مانندی که داشت خواننده رو به سمت رمان می‌کشوند.

    شروع:
    شروع رمان متفاوت بود؛ این امتیاز خوبی برای یک نویسنده است که بتونه شروع متفاوتی برای رمانش بنویسه. ولی متأسفانه حس کنجکاوی خواننده رو قادر نیست که تحـریـ*ک بکنه. شما می‌تونستی با بازی با کلمات و برانگیختن حس کنجکاوی خواننده،نظر اون ها رو برای خوندن رمانت جلب کنی و خواننده با خوندن شروع رمان قلقلکش بیاد که ادامه رمان رو هم بخونه تا جواب معمایی که ذهنش رو درگیر کرده پیدا کنه. درواقع یه جورایی میشه گفت شروعی خوب هست که خواننده رو به سمت رمان بکشونه و با بازی کردن با ذهن خواننده، اون رو به خوندن رمان ترغیب کنه.
    رمان هایی که شروع مهیج دارن ، بیشترین شانس رو در جذب مخاطب برای ادامه دادن رمان دارن.

    سیر داستان:
    روند پیشروی داستان، فراز و فرود خوبی داره. گاهی یکنواخت پیش میره و باعث دلزده شدن خواننده میشه و بعضی جا ها هم با پیش آوردن دو معما پشت سر هم، سعی شده تا از یکنواخت بودن رمان دربیاد. این خخیلی خوب هستش که سعی شده از یکنواختی دربیاد و موفق هم شده اما اگر این روند پیش بره شاید باعث بشه که خواننده از ادامه رمان صرف نظر کنه و نخونه. بهتر هست که با درست قرار دادن فراز و فرود های رمان، به بهبود روند رمان کمک بکنی تا باعث دلسرد شدن مخاطبین نشه.عناصر رمان خیلی به هم وابسته ان . پس در حد توان براشون تلاش کن.

    دیالوگ ها و مونولوگ ها:
    بیشتر رمان رو دیالوگ تشکیل داده و مونولوگ ها زیاد دیده نمیشن.
    درباره دیالوگ های شخصیت ها باید بگم که بهتر بود سن اشخاص گفته میشد تا مخاطب ملاکی برای مقایسه داشته باشه که آیا دیالوگ های به کار بـرده شده برای هر شخص، با سنش مطابقت داره یا نه؟
    مثلا قسمتی که مهیار، برادر محیا داخل داستان شد؛ بهتر بود سن شخصیت گفته میشد تا خواننده میفهمید که حرفی که مهیار زد به سنش میخوره یا نه:
    «با حالتی که هر لحظه میخواست بزنه زیر گریه گفت :
    محیار _ الهی از رو زمین محو بشین که جزء دردسر چیزی واسه ما ندارین ... آخ کمرم ... بیچاره زن آیندم ... فکر کنم دیگه نتونم بچه دار بشم ... اصلا فکر کنم دیگه کسی بخاطر اینکه نمیتور بچه دار بشم بهم زن نده ... آخخخخ»
    اگر فکر کنیم که مهیار تو رده سنی بیست به بالاست، این نوع صحبت کردن اصلا در شأن یه پسر این سنی نیست؛ حتی اگر سنش کمتر از بیست هم بود، باز هم این مدل صحبت کردن براش جایز نبود چرا که پسر ها غد هستند و مثل دختر ها غرغر نمیکنند. بهتر هست که این قسمت ویرایش بشه.

    علامت و اشتباهات نگارشی:
    1. از سه نقطه زیاد استفاده شده و بعضی وقت ها در جای مناسبشون استفاده نشده. مثلا شما برای مکث کردن یا جدا کردن جمله ای از جمله دیگه، بعد از فعل از سه نقطه، به جای نقطه استفاده کردید.اگه میخوای از سه نقطه توی رمان استفاده کنی؛ بهتره تو این جاها استفاده بشه:
    a. وقتی میخوای نشون بدی که کلمه ها یا اسم هایی که به کار میبری ادامه داره. مثلا:
    « - کدوم یکی از بچه ها رو جشن تولدت دعوت می‌کنی؟
    -زهرا، یگانه، نازی،یلدا،...
    -همون اول بگو، کل بچه های کلاس رو می‌خوای دعوت کنی!»
    b. جمله ای که ناتموم هست و نمیخوای ادامش رو بگی. مثلا:
    « - دلم تنگ شده واسه...
    - واسه کی دلت تنگ شده؟
    - هیچکس؛ ولش کن.»
    و...
    2.از علامت های نگارشی، در خیلی جا ها که لازم بوده استفاده نشده. خصوصا در آخر جمله ها بعد از فعل نقطه گذاشته نشده.
    3. برخی علامت ها تکرار شدن. مثلا در پست #4 :
    خدایا من چه گناهی کردم که باید اولین روز از سال تحصیلیمو با صدای نکره ی این شروع کنم؟؟؟
    این جا باید تصحیح بشه چرا که یک علامت سوال کافیه و نیاز به تکرارش نیست
    4. برخی حروف در کلمه ها تکرار شده. این کار در واقع یک جورایی توهین به خواننده است، چرا که با گفتن لحن و نوع گویش هم میتونستی منظورت رو به خواننده بفهمونی که کشیده گفته شده و نیازی به کشیدن حروف نبود. مثلا در پست #4:
    که صدای من نکره است ... آرررره ؟؟؟
    این جا لازم نبود که حرف ر کشیده بشه چرا که خواننده با خوندن جمله میتونست متوجه لحن حرسی شخصیت بشه.
    5. محیار غلط هستش و با ه نوشته میشه = مهیار.
    6. خط آخر پست #7 در پست #8 تکرار شده.
    7. پست #26 تکرار پست #25 هست.
    8. آل استار درسته نه ال استار.

    توصیف:
    1. در مورد توصیفات مکان باید بگم که تقریبا هیچ توصیفی صورت نگرفته. مثلا اگر راجع به جشنی که شهاب رفته، خونه هستی و... توصیفی انجام میشد، خواننده بهتر میتونست اون اتفاقات و مکان رو تجسم کنه.
    مثال:
    وارد که شد کلید برق را زد و بی‌اختیار به چشمک لامپ خیره ماند.دیگر از گل‌های ریز زیر پایش خبری نبود همه‌جای فرش جابه‌جا سوخته‌بود.سمت پنجره رفت پرده را پس کشید و با خود فکر کرد شاید اگر اجازه داده‌بود آفتاب از پشت پرده اجازه‌ی ورود به اتاق را داشت،افسرده نمی‌شد.به لُختی خاکستری رنگ دیوارها نگاه کرد،اگر یک ساعت آویزانش بود فرقی هم می‌کرد؟ یا مثلا عکس دسته‌جمعی دوران دانشجویی صاحب اتاق؟
    2. توصیف چهره ها هم فقط راجع به چهره محیا توضیح داده شده و هیچ توضیحی راجع به بقیه اشخاص صورت نگرفته.
    البته این رو هم باید اضافه کنم که درباره توصیف چهره محیا هم بهتر بود کم کم درباره چهره اش گفته میشد مثلا یک سری میتونستی راجع به چشم هاش بگی:
    به چشم های قهوه ایش ذول زدم و گفتم...
    یا یک سری هم راجع به موهاش:
    همون طور که موهای قهوه ایش رو میبافت گفت...
    3. توصیف لباس های شخصیت ها بعضی وقت ها بوده و بعضی وقت ها هیچ توضیحی راجع بهش داده نشده.
    4. توصیف حالات افراد، گاهی گفته میشد و بعضی وقت ها که نیاز بود گفته نشده. مثلا راجع به کشیدن حروف ها که برای نشون دادن حالت بوده میتونستی تو یه جمله کوتاه، قبل از گفتن دیالوگ، حالت شخص رو بگی.
    بهتره که این موارد اصلاح بشه تا خواننده تصور و تجسم بهتری راجع به رمان داشته باشه.

    شخصیت پردازی:
    شخصیت پردازی از مهم ترین ها برای بهبود قلم هست. شخصیت پردازی رمان میتونست قوی تر باشه.
    اسم های انتخابی برای شخصیت ها متناسب با فرهنگ و طبقه اجتماعیشون هستش و همچنین شغل افراد هم گفته شده. اما بهتر بود راجع به محیا و هستی گفته میشد که در چه مقطعی در میخونن.
    همچنین بهتربودکه سن افراد گفته میشد که گفته نشده و این باعث میشه که مخاطب نتونه قضاوت کنه که آیا دیالوگ ها متناسب با سنشون هست یا خیر؟ و یا رفتار هاشون نسبت به سنشون طبیعی هست؟ مثلا من چون سن هستی رو نمیدونم،نمیتونم رفتار تندی که داره رو قضاوت کنم ولی با توجه به مدرسه رفتنش میشه گفت که لحنش و رفتاراش مناسبش نیست.
    در ضمن این رو هم باید اضافه کنم که، این خیلی خوبه که شما راجع به زندگینامه برخی افراد دیگه مثل محیا و رادمان و نحوه آشناییشون با شخصیت اصلی گفته شده.

    زاویه دید:
    زاویه دید رمان، ترکیب اول شخص مفرد مرد و زن هست. اول شخص جدای خوبی های که داره محدودیت هایی هم داره و شما به عنوان نویسنده نمیتونی حالات و حس های افراد دیگه رو به درستی برای خواننده بازگو کنی. اما سوم شخص این محدودیت رو نداره و دست نویسنده رو باز میزاره.
    ولی از اون جایی که بیشتر مخاطبین رمان ها توی رده سنی کمتر از 18 هستند، با این نوع زاویه دید ارتباط بهتری برقرار میکنند.

    نثر داستان:
    نثر رمان، عامیانه است. از اون جایی که خواننده های رمان های مجازی، اکثرا کمتر از 18 سال هستند، با این نثر بیشتر میتونند ارتباط برقرار کنند.اما اگر میخوای که رمان حرفه ای تری داشته باشی، نثر ادبی بیشتر میتونه کمکت کنه.
    به نظر من نویسنده هایی که قلمشون به پختگی رسیده باید حتما یکبار،نثرادبی وزاویه دید دانای کل،رمان بنویسن و اینجوری قدرت نگارشیشون رو بیشتر به نمایش بذارن .

    ایده رمان:
    ایده رمان متأسفانه تکراری هستش. چون رمان هایی بودن که شخصیت اصلی پسر پلیس هستش و توی عملیاتی که میره با دختر رئیس خلافکارا برخورد میکن و...؛ اما شما سعی کردی که با اتفاق های جدید جلوی این تکراری بودن رو بگیری و کمی موفق بودی. پیشنهاد میکنم واسه نوشتن ایده جدید و بکر یه دفتربرداری،خاطراتی که معلم ها یا دوستات و یا هر شخص دیگه ای برات تعریف میکنه و به نظرت جالبه، داخل اون دفتر یادداشت کنی. این جوری یه ایده نو و غیر تکراری داری. اگر در ادامه رمان از ایده های جدید استفاده کنی، میتونی نظر خواننده رو دوباره جلب کنی. این جوری رمان از تکراری بودن خارج میشه.

    باور پذیری:
    باور پذیری رمان خوب بوده اما بعضی جا ها احساس میکنم غیر قابل باور هست، مثلا جایی که شهاب گفت راننده با لیموزین اومد دنبالم قابل باور نیست چون کسی با همچین ماشینی نمیره جلوی اداره پلیس!
    یا لحن صحبت شهاب با سرهنگ، به نظرم هیچ کس با بالا دیشت این مدل صحبت نمیکنه.

    ژانرهای انتخابی:
    از نظر من هنوز رمان وارد ژانر های انتخابی نشده و فعلا مقدمه بوده برای قسمت اصلی که نقش ژانر ها اون جا پر رنگ تر میشه. یک نکته هم باید اضافه کنم که درام سبکه نه ژانر.

    متفرقه:
    دو نکته هست تو رمان که بهتره اصلاح بشه.
    1. دبیر های آموزش پرورش اجازه ندارند که شلوار لی بپوشند.
    2. ساعت آل استار برای خانوم هاست بهتره که از یک مارک دیگه برای ساعت شهاب استفاده بشه.

    به نوشتن ادامه بده دوست عزیز و هیچ وقت نا امید نشو.:aiwan_light_blumf:
    قلمت سبز و پایدار.:aiwan_lggight_blum:
    پیشنهاد میکنم که به تایپک های " نقـــــد کـــــده "و <* قلم به توان اصول *>و سایر تایپک های مشابه سر بزنی.

    "عضو آزمایشی شورای نقد انجمن"
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا