سلام به نویسنده ی عزیز
نام :با خوندن نام در درجه اول متوجه ژانر پلیسی و هیجانی شدم و اسمتون به من این حس و تفکر و القا میکرد که قاره یک عملیات بزرگی صورت بگیره که ممکنه سرنوشت و زندگی ادم های کثیریو دربر بگیره اسم رمانتون جالبه و میشه گفت خوانندرو جذب میکنه و خواننده به دنبال یافتن اون عملیات و چگونگیه انجامش و..... رمانو دنبال میکنه.
خلاصه دومین و مهم ترین اصلیه که خوانندرو برای خوندن ترغیب میکنه،خلاصتون خوب بوده و ابهامات در اون حس میشه اینکه اون عملیات چیه و چرا باعث میشه که شهاب از عرش به فرش کشیده بشه و اینکه پیشنهاد پدر هستی چی بوده و چرا میخواد پدرشو نجات بده و.....
اینها ابهامات و گره های به وجود اومده در ذهن خواننده هست که باعث میشه رمانو دنبال کنه.
مقدمه:مقدمه رمانتون با خلاصه هماهنگ بود اون حس انتقام و انجام عملیات و ..... کاملا با اسم رمانتون و خلاصش سنخیت داره.
جلد :هنوز جلدی برای رمانتون تهیه نکردید
بهتره که با توجه به ژانر رمانتون و موضوع و محتواش از عکسی در ژانر پلیسی برای عکس اصلی استفاده کنید و برای ژانر عاشقانه هم عکسی در این موضوع برای گوشه.
شروع :شروع رمانتون خوب بوده اما میتونست بهتر ازین باشه پیروزی در عملیات دیگه و صحبت با رییس که نشون دهنده ی کار شهاب و تسلط اون در کارشه و علاقه ی خانوادش به اون و جو گرم و صمیمی بین اعضای خانواده که خوب میشه گفت خوب بوده برای شروع .
اسم شخصیت ها:اسم شخصیت ها بسیار عادی و مطابق با شرایط عقیدتی،مذهبی،اجتماعی و..... بودن،برای مثال شهاب یعنی بزرگی و عظمت و این کاملا در شخصیت شهاب دیده میشه
یا هستی یعنی زندگی که خوب در ادامه ی داستان ممکنه که هستی زندگی بخش باشه یا نجات پدرش و کمک به اون در اسمش مشهوده
توصیفات:
توصیف مکان:میشه گفت تفریبا توصیف مکان نداشتید واگر هم بود به شیوه ی درستی نبود.
مثال:بوی گل های رزقرمز در باغ عمارت هوش از سر ادم میبرد چرخیدم به سمت استخر بزرگی که منو یاد بچگیا و خونه ی عموم مینداخت.
این تنها یک مثال درست بود برای مکان.
توصیف ظاهر:توصیف ظاهر در رمامنتون میشه گفت اصلا نبوده و یا خیلی کم بوده.خواننده دوست داره وقتی رمانیو میخونه تصوری از ظاهر افراد و مکان هایی که در اون زندگی میکنن داشته باشه و برای همین توصیه می کنم توصیفات ظاهریو در رمانتون افزایش بدید.
مثال:تو چشمای به رنگ دریاش زل زدمو پر از حس ارامش شدم.
توصیف حالات:توصیف حالاتتون میشد گفت خوب بوده.خشم و عصبانیت و غرور در کلمات حس میشد.
علائم نگارشی:علائم نگارشی در رمانتون درست استفاده نشده وجود نقطه های زیاد و ویرگول در جاهای نامناسب خوندنو برای خواننده کسل کندده و سخت میکنه.
بعد از هر نقطه باید برید جمله ی بعدی نه اینکه جملرو ادامه بدید
از نقطه چین و ویرگول هم درست استفاده نشده:
1-بعد از نقطه جمله به پایان میرسه و باید برید خط بعدی نه اینکه جملرو ادامه بدید.
2-خیلی از سه نقطه استفاده کردید در صورتی که میتونستید بجای استفاده از سه نقطه(...) از ویرگول(،)و یا نقطه-ویرگول(؛) استفاده کنید.
از (...) در:
1-برای نشان دادن واژه های محذوف یا ادامه دار.
2-برای سخن ناتمام.
3-برای نشان دادن کشش گفتاری.
استفاده میکنیم.
که جایز نیست در زیاد از نقطه چین استفاده بشه.
مثال:بازم یک عملیات موفق آمیز دیگه....بهت تبریک میگم پسرم.....هرکسی الان اسم تورو میشنوه...تنش میلرزه
مثال درست:بازم یک عملیات موفق امیز دیگه،بهت تبریک میگم پسرم،هرکسی الان اسم تورو میشنوه تنش میلرزه.
مثال:ولی خیلی ها برای انتقام گرفتن ازت،دنبالتن و....
مثال درست:ولی خیلی ها برای انتقام گرفتن ازت دنبالتن و....
حسودیم میشه هاااا
آخخخخخ
اهههه
چطوری عمو؟؟؟بقیت کو؟؟؟توچرا انقدر کوچولویی؟؟؟
کشیدن کلمات و یا استفاده از علائم نگارشی چند بار و پشت هم درست نیست و از نظر نگارشی و ویرایشی اشتباست.
شخصیت:شخصیت پردازیتون خوب بود و رفتار هاشون مطابق با سنشون بود مقلا شهاب پسری مغرور،سختکوش
هستی دختری شیطون و میشه گفت شجاع
و......
نثر:نثر شما عامیانست نه ادبیه و نه ترکیبی از این دو و به نظرم به ژانر و محتوای میخوره و مشکلیو ایجاد نمیکنه.
ژانر :ژانر رمانتون عاشقانه.پلیسی.طنز.اکشن.درام هست که پلیسی و اکشنو میشه در انجان هملیات و کار شهاب دید طنز هم در رفتار محیا و هستی و... عاشقانه هم که در ادامه ی داستان مطمئنا اتفاق میفته و درام که هنوز مثل عاشقانه زیاد باز نشده.
ایده:ببینید های پلیسی با این موضوع زیاد هست اما نمیشه گفت با این ژانر کلیشه ایه چون ممکنه نویسنده یک سری ایده هایی داشته باشه که باعث شوکه شدن خواننده بشه و اون اتفاقات حتی تکراریو با قلم زیباش برای خواننده جذاب کنه و خواننده از خوندن لـ*ـذت ببره
ایده ی خوبی دارید و این تنها بستگی به قلمتون داره که داستانو چجوری کنترل کنید و پیش ببرید که رمانتون کلیشه ای و کسل کننده نباشه برای خواننده که خوب تا اینجا خیلی خوب پیش رفتید.
مونولوگ و دیالوگ:هردو در رمانتون به تناسب وجود داشت اما در اول که از زبان دانای کل بیان میشد کمی دیالوگ بیشتر بوده و بهتره که تناسب این دو برقرار باشه
دیالوگ ها هم با سن افراد سنخیت داشت و چیز هیر قابل باوری به چشم نمیخورد.
زاویه دید:
زاویه دید شما اول شخصه و خوب تونستید کنترش کنید
انتخاب زاویه دید به سلیقه و انتخاب خود نویسندست و حق انتخاب با خودشه
ممکنه یک نویسنده هم از اول شخص و گاهی هم از هردو
انتخاب یک زاویه دید مناسب مطابق با توانایی و قلم نویسنده مهم هست اما چیزی که مهم تره قلم و پختگی اون در رمانه.
پیرنگ
مستقیم بوده و در زمان حال ادامه داره
پیرنگ از سه بخش تشکیل میشه:
1- آغاز که حتما نباید در پی حادثه ی دیگه اتفاق بیفته یعنی حتما نباید قبلش حادثه ای اتفاق افتاده باشه که نویسنده بخواد از اون رمانو شروع کنه ممکنه اون اتفاق در اینده بیفته.
2- میان که هم در پی حوادثی اومده و هم با حوادث دیگه ای دنبال میشه یعنی به دنبال اتفاقات گذشته شکل میگیره و ماجرا در مورد اتفاقات گذشتست.
3- پایان که پیامد طبیعی و منطقی حوادث پیشینه یعنی پیامد ها و نتایج حوادث گدشته و اتفاقی که در گذشته باعث شد که زندگی این شخص به اینجا برسه
من با توجه به این سه مورد میگم که رمانتون از نظر پیرنگ کامل و بدون اشکاله چون از این سه قاعده پیروی کرده
بافت:بافت رمانتون که شامل تصویر سازی ،فضا و رنگ ،لحن و ضرباهنگ به نسبت خوب بوده
اما چند اشکال وجود داشت :
اینو از جام درآوردمو بهش گفتم=اینو از کجام درآوردمو بهش گفتم
حدالعقل تنها نیستم=حداقل تنها نیستم
باور پذیری:رمانتون از لحاظ باورپذیری میشه گفت خوب بود ولی بعضی جاها اغراق داشت مثل سوار شدن شهاب در لیموزین که در ایران کم پیدا میشه و تنها برای اشخاص خیلی مهمه نه یک پلیس حالا با هر درجه ای
یا طرز صحبتش با رییسش که با غروره و بهش میگه اوکی
اینا یک مقدار از دید خواننده عجیبی به نظر میاد و باورپذیریو مشکل میکنه.
سیر:
کشمکش:به راحتی در بین افراد دیده میشه ولی اگر کمی واقعی تر باشن بهتر میشه و خواننده بیشتر با ارتباط برقرار میکنه
کنش و واکنش:بسیار خوب و درست بیان شده
وجود گره هایی در و هیجانات خوانندرو به جدب میکنه و این حسن خوب رمانتونه.
خسته نباشید
قلم خوبی دارید اگر کمی دقیق تر عمل کنید قطعا و حتما بهتری خواهید داشت.
به امید کار های بهتر
نام :با خوندن نام در درجه اول متوجه ژانر پلیسی و هیجانی شدم و اسمتون به من این حس و تفکر و القا میکرد که قاره یک عملیات بزرگی صورت بگیره که ممکنه سرنوشت و زندگی ادم های کثیریو دربر بگیره اسم رمانتون جالبه و میشه گفت خوانندرو جذب میکنه و خواننده به دنبال یافتن اون عملیات و چگونگیه انجامش و..... رمانو دنبال میکنه.
خلاصه دومین و مهم ترین اصلیه که خوانندرو برای خوندن ترغیب میکنه،خلاصتون خوب بوده و ابهامات در اون حس میشه اینکه اون عملیات چیه و چرا باعث میشه که شهاب از عرش به فرش کشیده بشه و اینکه پیشنهاد پدر هستی چی بوده و چرا میخواد پدرشو نجات بده و.....
اینها ابهامات و گره های به وجود اومده در ذهن خواننده هست که باعث میشه رمانو دنبال کنه.
مقدمه:مقدمه رمانتون با خلاصه هماهنگ بود اون حس انتقام و انجام عملیات و ..... کاملا با اسم رمانتون و خلاصش سنخیت داره.
جلد :هنوز جلدی برای رمانتون تهیه نکردید
بهتره که با توجه به ژانر رمانتون و موضوع و محتواش از عکسی در ژانر پلیسی برای عکس اصلی استفاده کنید و برای ژانر عاشقانه هم عکسی در این موضوع برای گوشه.
شروع :شروع رمانتون خوب بوده اما میتونست بهتر ازین باشه پیروزی در عملیات دیگه و صحبت با رییس که نشون دهنده ی کار شهاب و تسلط اون در کارشه و علاقه ی خانوادش به اون و جو گرم و صمیمی بین اعضای خانواده که خوب میشه گفت خوب بوده برای شروع .
اسم شخصیت ها:اسم شخصیت ها بسیار عادی و مطابق با شرایط عقیدتی،مذهبی،اجتماعی و..... بودن،برای مثال شهاب یعنی بزرگی و عظمت و این کاملا در شخصیت شهاب دیده میشه
یا هستی یعنی زندگی که خوب در ادامه ی داستان ممکنه که هستی زندگی بخش باشه یا نجات پدرش و کمک به اون در اسمش مشهوده
توصیفات:
توصیف مکان:میشه گفت تفریبا توصیف مکان نداشتید واگر هم بود به شیوه ی درستی نبود.
مثال:بوی گل های رزقرمز در باغ عمارت هوش از سر ادم میبرد چرخیدم به سمت استخر بزرگی که منو یاد بچگیا و خونه ی عموم مینداخت.
این تنها یک مثال درست بود برای مکان.
توصیف ظاهر:توصیف ظاهر در رمامنتون میشه گفت اصلا نبوده و یا خیلی کم بوده.خواننده دوست داره وقتی رمانیو میخونه تصوری از ظاهر افراد و مکان هایی که در اون زندگی میکنن داشته باشه و برای همین توصیه می کنم توصیفات ظاهریو در رمانتون افزایش بدید.
مثال:تو چشمای به رنگ دریاش زل زدمو پر از حس ارامش شدم.
توصیف حالات:توصیف حالاتتون میشد گفت خوب بوده.خشم و عصبانیت و غرور در کلمات حس میشد.
علائم نگارشی:علائم نگارشی در رمانتون درست استفاده نشده وجود نقطه های زیاد و ویرگول در جاهای نامناسب خوندنو برای خواننده کسل کندده و سخت میکنه.
بعد از هر نقطه باید برید جمله ی بعدی نه اینکه جملرو ادامه بدید
از نقطه چین و ویرگول هم درست استفاده نشده:
1-بعد از نقطه جمله به پایان میرسه و باید برید خط بعدی نه اینکه جملرو ادامه بدید.
2-خیلی از سه نقطه استفاده کردید در صورتی که میتونستید بجای استفاده از سه نقطه(...) از ویرگول(،)و یا نقطه-ویرگول(؛) استفاده کنید.
از (...) در:
1-برای نشان دادن واژه های محذوف یا ادامه دار.
2-برای سخن ناتمام.
3-برای نشان دادن کشش گفتاری.
استفاده میکنیم.
که جایز نیست در زیاد از نقطه چین استفاده بشه.
مثال:بازم یک عملیات موفق آمیز دیگه....بهت تبریک میگم پسرم.....هرکسی الان اسم تورو میشنوه...تنش میلرزه
مثال درست:بازم یک عملیات موفق امیز دیگه،بهت تبریک میگم پسرم،هرکسی الان اسم تورو میشنوه تنش میلرزه.
مثال:ولی خیلی ها برای انتقام گرفتن ازت،دنبالتن و....
مثال درست:ولی خیلی ها برای انتقام گرفتن ازت دنبالتن و....
حسودیم میشه هاااا
آخخخخخ
اهههه
چطوری عمو؟؟؟بقیت کو؟؟؟توچرا انقدر کوچولویی؟؟؟
کشیدن کلمات و یا استفاده از علائم نگارشی چند بار و پشت هم درست نیست و از نظر نگارشی و ویرایشی اشتباست.
شخصیت:شخصیت پردازیتون خوب بود و رفتار هاشون مطابق با سنشون بود مقلا شهاب پسری مغرور،سختکوش
هستی دختری شیطون و میشه گفت شجاع
و......
نثر:نثر شما عامیانست نه ادبیه و نه ترکیبی از این دو و به نظرم به ژانر و محتوای میخوره و مشکلیو ایجاد نمیکنه.
ژانر :ژانر رمانتون عاشقانه.پلیسی.طنز.اکشن.درام هست که پلیسی و اکشنو میشه در انجان هملیات و کار شهاب دید طنز هم در رفتار محیا و هستی و... عاشقانه هم که در ادامه ی داستان مطمئنا اتفاق میفته و درام که هنوز مثل عاشقانه زیاد باز نشده.
ایده:ببینید های پلیسی با این موضوع زیاد هست اما نمیشه گفت با این ژانر کلیشه ایه چون ممکنه نویسنده یک سری ایده هایی داشته باشه که باعث شوکه شدن خواننده بشه و اون اتفاقات حتی تکراریو با قلم زیباش برای خواننده جذاب کنه و خواننده از خوندن لـ*ـذت ببره
ایده ی خوبی دارید و این تنها بستگی به قلمتون داره که داستانو چجوری کنترل کنید و پیش ببرید که رمانتون کلیشه ای و کسل کننده نباشه برای خواننده که خوب تا اینجا خیلی خوب پیش رفتید.
مونولوگ و دیالوگ:هردو در رمانتون به تناسب وجود داشت اما در اول که از زبان دانای کل بیان میشد کمی دیالوگ بیشتر بوده و بهتره که تناسب این دو برقرار باشه
دیالوگ ها هم با سن افراد سنخیت داشت و چیز هیر قابل باوری به چشم نمیخورد.
زاویه دید:
زاویه دید شما اول شخصه و خوب تونستید کنترش کنید
انتخاب زاویه دید به سلیقه و انتخاب خود نویسندست و حق انتخاب با خودشه
ممکنه یک نویسنده هم از اول شخص و گاهی هم از هردو
انتخاب یک زاویه دید مناسب مطابق با توانایی و قلم نویسنده مهم هست اما چیزی که مهم تره قلم و پختگی اون در رمانه.
پیرنگ
مستقیم بوده و در زمان حال ادامه داره
پیرنگ از سه بخش تشکیل میشه:
1- آغاز که حتما نباید در پی حادثه ی دیگه اتفاق بیفته یعنی حتما نباید قبلش حادثه ای اتفاق افتاده باشه که نویسنده بخواد از اون رمانو شروع کنه ممکنه اون اتفاق در اینده بیفته.
2- میان که هم در پی حوادثی اومده و هم با حوادث دیگه ای دنبال میشه یعنی به دنبال اتفاقات گذشته شکل میگیره و ماجرا در مورد اتفاقات گذشتست.
3- پایان که پیامد طبیعی و منطقی حوادث پیشینه یعنی پیامد ها و نتایج حوادث گدشته و اتفاقی که در گذشته باعث شد که زندگی این شخص به اینجا برسه
من با توجه به این سه مورد میگم که رمانتون از نظر پیرنگ کامل و بدون اشکاله چون از این سه قاعده پیروی کرده
بافت:بافت رمانتون که شامل تصویر سازی ،فضا و رنگ ،لحن و ضرباهنگ به نسبت خوب بوده
اما چند اشکال وجود داشت :
اینو از جام درآوردمو بهش گفتم=اینو از کجام درآوردمو بهش گفتم
حدالعقل تنها نیستم=حداقل تنها نیستم
باور پذیری:رمانتون از لحاظ باورپذیری میشه گفت خوب بود ولی بعضی جاها اغراق داشت مثل سوار شدن شهاب در لیموزین که در ایران کم پیدا میشه و تنها برای اشخاص خیلی مهمه نه یک پلیس حالا با هر درجه ای
یا طرز صحبتش با رییسش که با غروره و بهش میگه اوکی
اینا یک مقدار از دید خواننده عجیبی به نظر میاد و باورپذیریو مشکل میکنه.
سیر:
کشمکش:به راحتی در بین افراد دیده میشه ولی اگر کمی واقعی تر باشن بهتر میشه و خواننده بیشتر با ارتباط برقرار میکنه
کنش و واکنش:بسیار خوب و درست بیان شده
وجود گره هایی در و هیجانات خوانندرو به جدب میکنه و این حسن خوب رمانتونه.
خسته نباشید
قلم خوبی دارید اگر کمی دقیق تر عمل کنید قطعا و حتما بهتری خواهید داشت.
به امید کار های بهتر
عضور شورای نقد انجمن نگاه دانلود
