صفات انگلیسی با ترجمه فارسی و عربی

  • شروع کننده موضوع Miss.aysoo
  • بازدیدها 7,413
  • پاسخ ها 118
  • تاریخ شروع

Miss.aysoo

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/05/17
ارسالی ها
3,219
امتیاز واکنش
8,180
امتیاز
703
محل سکونت
سرزمیــن عجـایبO_o
اسم قابل شمارش:

اسم قابل شمارش اسمی است که می توان تعداد آن را ذکر نمود و آن را شمرد و همه بدون اسنثناء جمع بسته می شوند و حرف تعریف نا معین a یا an در ابتداء آنها قرار می گیرد.

مثال:

دو سیب two apples یک سیب an apple
دو کشتی two ships یک کشتی a ship
دو درخت two trees یک درخت a tree
 
  • پیشنهادات
  • Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    اسم غیر قابل شمارش:

    اسم غیر قابل شمارش اسمی است که به خودی خود قابل شمارش نبوده و همیشه به شکل مفرد می باشد. با فعل مفرد به کار رفته و حرف تعریف نا معین a یا an در ابتداء آن قرار نمی گیرد.

    مثال:

    نمک salt آب water نان bread
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    چگونه اسم غیر قابل شمارش را می توان قابل شمارش نمود؟

    برای بیان یک واحد از اسمی که غیر قابل شمارش است باید واحد آن را که یک اسم قابل شمارش می باشد را در ابتداء آن بنویسیم.

    مثال:

    یک بطری شیر a bottle of milk یک نان (یک قرص نان) a loaf of bread
    یک فنجان قهوه a cup of coffee یک لیوان آب a glass of water
    یک بسته شکلات a bar of chocolate یک قالب صابون a bar of soap
    بنابر این کلمات (bar, cup, glass, bottle, loaf) در اینجا قابل شمارش بوده و می توان از آنها برای قابل شمارش کردن اسامی غیر قابل شمارش استفاده کرد.

    مثال:

    تعدادی بطری شیر some bottles of milk سه فنجان چای three cups of tea
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    اسم مفرد/ اسم جمع:

    اسم به طور کلی به دو صورت در جمله دیده می شود: اسم مفرد و اسم جمع

    اسم مفرد:

    اسم مفرد بر یک شیء یا حیوان دلالت می کند.

    مثال:

    یک پرتقال an orange یک پسر a boy یک کتاب a book
    یک سرباز a soldier یک مرد a man یک سگ a dog
    اسم جمع:

    اسم جمع بر بیش از یکی دلالت می کند.

    مثال:

    تعدادی پرتقال some oranges تعداد زیادی پسر many boys دو کتاب two books
    تعدادی مرد some men چندین سرباز several soldiers چهار سگ four dogs

    برای جمع بستن اسم در انگلیسی قاعده هایی وجود دارد که آنها را به ترتیب بررسی می کنیم.

    قاعدۀ کلی برای جمع بستن یک اسم افزودن حرف s به آخر اسم مفرد است.

    مثال:

    girls girl papers paper doors door
    gardens garden lions lion pens pen

    اگر کلمه ای به یکی از حروف p، f، t و k ختم شود، هنگام جمع بستن،s جمع با صدایs (س) تلفظ می شود.

    مثال:

    roofs roof cups cup maps map
    hats hat students student hoofs hoof
    hooks hook desks desk books book

    اگر کلمه ای به حروفی غیر از چهار حرفp، f، t و kختم شود، در این صورت s جمع با صدای z (ز) تلفظ میگردد.

    مثال:

    girls girl flags flag hands hand
    fingers finger pens pen windows window
    cabs cab rooms room boys boy
    در صورتیکه اسم به حروف ch, sh, s, se, ss, x, zختم شود برای جمع بستن آن به آخر اسم مفرد es اضافه می شود.باید توجه داشت که es در این کلمات هجای جدیدی تشکیل می دهد و با صدای (ایز) تلفظ می گردد.

    مثال:

    buses bus foxes fox brushes brush
    waltzes waltz horses horse stresses stress
    boxes box churches church buzzes buzz
    اگر اسم مفرد به حرف o ختم شود و ما قبل آن حرف بیصدا باشد، در موقع جمع بستن es اضافه می شود.

    مثال:

    potatoes potato heroes hero Negroes negro

    کلماتی وجود دارد که از قاعدۀ فوق مستثنی هستند وتنها s می گیرند.

    مثال:

    pianos piano solos solo photos photo
    silos silo kilos kilo bravos bravo

    در صورتی که قبل از حرف o حرف صدا دار باشد در جمع تنها s اضافه می شود.

    مثال:

    cuckoos cuckoo zoos zoo radios radio

    اگر اسم مفرد به y ختم شود و قبل از آن حرف بیصدا باشد، در جمع y به i تبدیل شده es می گیرد.

    مثال:

    cities city babies baby parties party
    countries country duties duty stories story
    اگر قبل از اسم مفرد مختوم به حرف y حرف صدا دار باشد در جمع فقط s اضافه می شود.

    مثال:

    plays play days day boys boy
    toys toy trays tray keys key
    کلماتی که به f یا fe ختم می شوند در موقع جمع بستن f یا fe آنها به ves تبدیل می شوند.

    مثال:

    leaves leaf knives knife wives wife
    calves calf thieves thief loaves loaf
    کلماتی وجود دارد که از قاعدۀ فوق مستثنی هستند. یعنی در حالت جمع فقط s می گیرند.

    مثال:

    chiefs chief roofs roof proofs proof
    serfs serf beliefs belief reefs reef
    fifes fife dwarfs dwarf gulfs gulf
    safes safe cuffs cuff cliffs cliff
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    جمع بستن اسامی به صوررت سماعی:

    در زبان انگلیسی تعدادی اسم وجود دارد که با تغییراتی که در حروف با صدای آنها داده شده به جمع تبدیل شده اند، این گونه جمع را سماعی نامند. تعدادی از این اسامی به شرح زیر می باشد:

    q

    مردان men مرد man
    زنان women زن woman
    موش ها mice موش mouse
    غازها geese غاز goose
    پاها feet پا foot
    شپش ها lice شپش louse
    دندان ها teeth دندان tooth
    موش های زمستان خواب dormice موش زمستان خواب dormouse

    جمع پاره ای از اسامی، بی قاعده است.


    بچه ها children بچه child
    گاو های نر oxen گاو نر ox
    گاوهای ماده cows/kine گاو ماده cow
    برادران دینی brethren برادر brother

    بعضی از اسامی موقع جمع بستن از نظر ظاهر تغییر نمی یابند به عبارتی همیشه به شکل مفرد به کار می روند.

    مثال:


    گوزن
    deer گوسفند sheep
    ماهی قزل آلا trout ماهی آزاد salmon
    خوک swine اردک نوک دراز snipe
    ماهی fish کرجی craft

    اسم های زیر وقتی که با اعداد و یا صفات کمی به کار رفته باشند s جمع نمی گیرند.


    قراصه (12 دوجین) gross دو جین dozen جفت brace
    صد hundred هزار thousand بیست score
    مثال:


    دو دوجین دستمال خریدم. I bought two dozen handkerchiefs.
    او در هفتاد سالگی مرد.
    He died at the age of three score and ten.

    آن پنج هزار دلار برایش تمام شد. It cost him five thousand dollars.
    چهار جفت کبک شکار کرد. (با تیر زد.) He shot four brace of partridges.
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    اسامی مرکب و قواعد مربوط به جمع بستن آنها:

    اسم های مرکب اسم هایی هستند که از چند اسم یا چند کلمه ترکیب شده اند. اغلب این اسم ها حالت اضافه یا حالت صفت و موصوف را دارند. در جمع بستن s جمع را به آخر اسمی که در حالت موصوف قرار گرفته است می افزایند و یا به عبارت ساده تر s به آن کلمه ای اضافه می شود که منظور از آن اسم مرکب همان کلمه است. برای مثال درکلمۀ bird-cage یعنی قفس پرنده کلمۀ cage جمع بسته می شود زیرا منظور ما از آن اسم مرکب قفس است نه خود پرنده.

    برای روشن شدن مطلب درزیر به چند نمونۀ از اسامی مرکب که در حالت مفرد و جمع ذکر گردیده است، توجه نمایید.


    دامادها sons-in-law داماد son-in-law
    پدر زن ها – پدرشوهرها fathers-in-law پدر زن – پدرشوهر father-in-law
    نا مادری ها step-mothers نا مادری step-mother
    مردان جنگی men-of-war مرد جنگی man-of-war
    قفس های پرنده bird-cages قفس پرنده bird-cage
    درختان سیب apple-trees درخت سیب apple-tree
    کارگران workmen کارگر workman
    دفترچه ها note-books دفترچه note-book
    فنجان های چای tea-cups فنجان چای tea-cup

    بعضی از صفات با اضافه کردن حرف تعریف the تبدیل به جمع می شوند.

    مثال:


    ثروتمندان the rich ثروتمند rich
    فقرا the poor فقیر poor
    جوانان the young جوان young
    ناشنوایان the deaf ناشنوا deaf
    مردگان – اموات the dead مرده dead
    کافران the heathen کافر heathen

    کلماتی که با man, woman, lord ترکیب شده اند به هنگام جمع بسته شدن هر دو جزء آنها جمع بسته می شوند.


    خانم معلم ها women-teachers خانم معلم woman-teacher
    خدمتکاران مرد men-servants خدمتکار مرد man-servant
    قضات بلند پایه lords-justices قاضی بلند پایه lord-justice

    در اسامی مرکب که دارای حرف اضافه هستند علامت جمع به آخر اسم اول اضافه می شود.

    مثال:


    تماشاچی ها lookers-on تماشاچی looker-on
    عابرین passers-by عابر passer-by
    انگل ها hangers-on انگل hanger-on
    عروس ها daughters-in-law عروس daughter-in-law
    مادر زن ها mothers-in-law مادر زن mother-in-law

    کلمات زیر مفرد هستند و با فعل مفرد به کار می روند و هرگز (s) جمع نمی گیرند.



    ریاضیات mathematics مبل و اثاثیۀ منزل furniture
    خبر – اخبار news پند و نصیحت advice
    وسایل سفر baggage اطلاعات information
    دانش – علم knowledge ترافیک traffic
    کار – تکلیف homework رفتار behavior

    مثال:


    ریاضیات یک درس مشکلی است. Mathematics is a difficult subject

    کلمات فوق را اگر بخواهند بصورت جمع به کار برند از کلمات piece یا bit استفاده می کنند وآن را جمع می بندند.

    مثال:


    دیروز سه تکه اثاث منزل خریداری کردم.
    I bought three pieces of furniture yesterday.
    او دو اندرز خوبی به من داد.
    He gave me two good bits of advice.
    اخبار امروز خیلی هستند. The news is very good today.
    چمدان های من خیلی سنگین است.
    .My luggage is very heavy

    بعضی از اسم ها فقط به صورت جمع به کار بـرده می شوند و همیشه با فعل جمع همراهند.


    شلوار pants مردم people
    پیژامه pajamas شورت، شلوارک shorts
    قیچی scissors انبر دست pliers
    انبر جراحی forceps عینک glasses
    شلوار trousers موچین tweezers

    چون اسامی فوق را در حالت مفرد و جمع نمی توان در جمله تشخیص داد لذا برای روشن شدن آن اسم از کلمۀ (pair) استفاده می شود.

    مثال:

    در آن چمدان یک شلوار وجود دارد.
    . There is a pair of trousers in that suitcase
    در آن چمدان دو عدد شلوار وجود دارد. . There are two pairs of trousers in that suitcase

    اگر کلمۀ (pair) با اسمهای فوق الذکربه کار بـرده نشود تعداد آن اسمها معین نخواهد بود و باید فعل جمع آنها را به کار برد.


    قیچی من خیلی تیز نیست. ( تعداد قیچی معلوم نیست.) . My scissors are not very sharp
    این قیچی خیلی تیز نیست. (فقط یک قیچی ) This pair of scissors is not very sharp.

    برخی از اسامی در حالت مفرد از نظر معنی با حالت جمع متفاوتند.

    مثال:


    آثار (هنری) works کار work
    جنگل woods چوب wood
    عینک دسته دار spectacles منظره spectacle
    ملل peoples مردم people
    عینک glasses شیشه glass

    اسامی معنی و جنس جمع بسته نمی شوند ولی بعضی از اسامی جنس جمع بسته شده و معنی دیگری می دهند.

    مثال:


    اطوها irons آهن iron
    قوطی ها tins قلع tin
    دریا ها waters
    آب water
    جنگل woods چوب wood
    سکه های مس coppers
    مس copper

    people جمع کلمۀ person است و همواره با فعل جمع به کار می رود و اگر people خود به صورت جمع به کار رود به معنی (ملل) خواهد بود.

    مثال:


    ملل جهان باید بکوشند تا در صلح زندگی کنند. The people of the world must try to live in peace.

    کلمۀ good (خوب) که نقش صفت را دارد هنگامی که s جمع بگیرد تبدیل به اسم شده و معنی کالا می دهد.

    کالا goods خوب (صفت) good
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    ضمایر شخصی:

    ضمایر شخصی به دو دستۀ فاعلی و مفعولی تقسیم می شوند:

    ضمایر فاعلی:
    Subjective Pronouns:
    ضمایر فاعلی:


    ضمایر فاعلی عبارتند از:

    جمع مفرد
    ما (اول شخص جمع) we من (اول شخص مفرد) I
    شما (دوم شخص جمع) you تو (دوم شخص مفرد) you
    او (سوم شخص مفرد مذکر) he
    ایشان، آنها (سوم شخص جمع) they او (سوم شخص مفرد مونث) she
    او (سوم شخص مفرد غیر انسان) it
    این ضمایر همواره حالت فاعلی دارند و فاعل جمله هستند.

    موارد استعمال دقیق ضمایرفاعلی:

    از ضمایر فاعلی می توان در جایگاه فاعل جمله استفاده کرد.

    مثال:

    او کیک پخت. She baked a cake.
    از ضمیر فاعلی it برای دلالت بر زمان، مسافت و آب و هوا نیز استفاده می گردد.

    مثال:

    روز شنبه است. It is Saturday.
    از فرودگاه تا هتل 5 کیلومتر مسافت است. It is five kilometers from airport to the hotel.
    برف می بارد. It is snowing.
    هوا ابری است. It is cloudy.
    نکتۀ قابل توجه درمورد ضمیر فاعلی I:

    در صورتی که گوینده از خود و دیگران صحبت کند برای

    احترام لازم است اول از دیگران یاد کرده سپس به خود اشاره

    نماید.

    مثال:

    من و دوستانم دیشب در میهمانی شرکت کردیم.من و دوستانم دیشب در میهمانی شرکت کردیم. My friends and I attended the party last night.
    در صورتی که گوینده به گـ ـناه یا جرمی اعتراف کند لازم است

    اول به خود اشاره کرده سپس از دیگران نام ببرد

    مثال:

    من و دوستانم به او سنگ انداختیم. I and my friend threw the stone at him.
    توجه: ضمیر فاعلی I چه در ابتداءجمله باشد و چه در وسط

    جمله در هرصورت به شکل حرف بزرگ (capital letter)

    نوشته می شود. (مثال های فوق)

    ضمایر مفعولی:
    Objective Pronouns:
    ضمایر مفعولی:


    ضمایر مفعولی عبار تند از:

    جمع مفرد
    ما را، به ما us مرا، به من me
    شما را، به ما you تو را، به تو you
    او را،به او (مذکر) him
    آنها را، به آنها them او را، به او (مونث) her
    آن را، به آن (غیر انسان) it
    این ضمایر همواره حالت مفعولی دارند و مفعول جمله هستند.

    مثال:

    او کتاب را به من داد. He gave me the book.
    نکات مهم در بارۀ ضمایر مفعولی:

    ضمایر مفعولی گاهی با واسطه (غیر صریح) هستند یعنی با واسطه ای از حروف اضافه به کار می روند.

    مثال:

    کتاب را برایش فرستادم. I sent the book to him.
    (مفعول با واسطه)

    ضمایر مفعولی گاهی نیز بی واسطه (صریح) اند یعنی بدون واسطه ای از حروف اضافه به کار می روند.

    مثال:

    او مرا دید. He saw me.
    (مفعول بی واسطه)

    در زبان فارسی علامت مفعول بی واسطه (را) است. با ترجمۀ

    جملات از انگلیسی به فارسی حالت مفعول با واسطه و بی

    واسطه معلوم می شود.

    بعد از حروف اضافه، ضمایر همیشه در حالت مفعولی هستند.

    مثال:

    همۀ آنها حضور داشتند. All of them were present.
    هیچ یک از آنها دوست من نبودند. None of them were my friends.

    برای مطالعۀ انواع ضمیر، می توانید بر روی لینک های زیر کلیک نمایید.

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    ضمایر ملکی:

    ضمایر ملکی کلماتی هستند که علاوه بر ضمیر بودن، مالکیت را بیان میکنند و در حقیقت به جای صفت ملکی و اسم می نشینند و باید به این نکته توجه داشت که ضمیر کلمه ای است که جای اسم می نشیند و برای رفع تکرار اسم به کار می رود.



    ضمایر ملکی عبارتند از:


    جمع مفرد
    مال ما ours
    مال من mine
    مال شما yours مال تو yours
    مال او (مذکر) his
    مال آنها theirs مال او (مؤنث) hers
    مال آن (غیر انسان) its

    ضمایر ملکی در عین اینکه ضمیر هستند حالت مالکیت را نیز بیان می کنند.

    مثال:


    آن کتاب مال من است. That book is mine.
    او یکی از دوستان شما است. She is a friend of yours.

    صفات ملکی:
    possessive adjectives:


    صفات ملکی:

    صفت ملکی را نباید با ضمیر ملکی اشتباه کرد. به این معنی که صفت ملکی همواره با یک اسم (موصوف) همراه است. در حالی که ضمیر ملکی جایگزین صفت ملکی و موصوف آن می شود.

    صفات ملکی عبارتند از:


    جمع
    مفرد
    مال ما our
    مال من my
    مال شما your
    مال تو your
    مال او (مذکر) his
    مال آنها their مال او(مؤنث) her
    مال آن (حیوان/اشیاء) its
    مثال:


    این ماشین، ماشین من است. This car is my car.
    این خانه، خانۀ آنهاست. This house is their house.

    در دو جملۀ بالا برای اجتناب از تکرار کلمات car و house و بیان مالکیت، ازضمایر ملکی mine و theirs به صورت زیر استفاده می گردد.


    این ماشین مال من است. This car is mine.
    این خانه مال آنهاست. This house is theirs.

    درحقیقت کلمات mine و theirs درجملات بالا به ترتیب جایگزین عبارات my car و their house شده اند.

    نکته: کلمۀ own با صفات ملکی ترکیب شده جای اسم را می گیرد و آن را ضمیر مشترک می نامند. این ضمیر در تمام اشخاص به یک صورت است و جنبۀ تأکید دارد.

    مثال:


    او پولی را که مال خودش بود برداشت. He took the money which was his own.

    اگر کلمۀ own قبل از اسمی قرار گیرد وظیفۀ وصفی دارد.

    مثال:


    او پرندگان خودش را غذا می دهد. She feeds her own poultry.
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    ضمایر انعکاسی و تاکیدی:

    ضمایر انعکاسی و تاکیدی عبارتند از:


    جمع
    مفرد
    خودمان ourselves خودم myself
    خودتان yourself خودت herself
    خودش (مذکر) himself
    خودشان themselves خودش (مؤنث) herself
    خودش (غیر انسان) itself

    این ضمایر دارای دو حالت انعکاسی و تاکیدی هستند:


    ضمایر انعکاسی:
    Reflexive Pronouns:


    ضمایر انعکاسی :

    اگر فاعل و مفعول جمله هر دو یک شخص یا یک شیء باشند، به عبارت دیگر کار از فاعل به مفعول و از مفعول به فاعل برگردد (منعکس شود) در این حالت ضمایر را انعکاسی نامند.


    او صورت خود را با تیغ برید. He cut himself with a blade.
    او خودش را کشت. She killed herself.
    من خودم را معرفی کردم. I introduced myself.
    او برای خودش یک پیراهن خرید. She bought herself a dress.
    ضمیر انعکاسی گاهی به صورت متمم فاعل بکار می رود.

    مثال:


    امروز حالش سر جا نیست. She is not.herself today

    ضمایر تاکیدی:
    Emphatic Pronouns:
    ضمایر تاکیدی:


    ضمایر تاکیدی برای تاکید بر روی فاعل یا مفعول جمله به کار می روند.

    تاکید بر روی فاعل:


    خودم حادثه را دیروز دیدم. (ضمیر تاکیدی بعد از مفعول) I aw the accident yesterday.
    من خودم مری را دوست دارم، اما مادرم او را دوست ندارد. (تاکید بر روی فاعل) I like Mary myself but my mother doesn’t like her.

    تاکید بر روی مفعول:


    خودم حادثه را دیروز دیدم. (ضمیر تاکیدی بعد از مفعول) I saw the accident itself yesterday.
    خود مری را دوست دارم اما عقایدش را نه. (تاکید بر روی مفعول) I like Mary herself, but I don’t like her ideas.

    اگر قبل از ضمایر انعکاسی و تاکیدی حرف اضافۀ by به کار رفته باشد، معنی خود و یا به تنهایی را می رساند و در این حالت وظیفۀ قیدی دارد.


    او خود (به تنهایی) by himself من خودم (به تنهایی) by myself

    موقعی که فاعل ضمیر مبهم one باشد ضمیر انعکاسی و تاکیدی آن oneself بوده، به صورت مفرد به کار می رود و جمع ندارد.

    مثال:


    شخص می تواند خود را با تفنگ بکشد. One can kill oneself with a rifle.
    ضمایر تاکیدی به هیچوجه فاعل یا مفعول جمله واقع نمی شوند.

    ضمیر تاکیدی می تواند بعد از فاعل یا در انتهای جمله به کار رود. (به شرطی که تولید ابهام نکند).

    مثال:


    او خودش مقاله را در کلاس نوشت. (بعد از فاعل) He himself wrote the article in the class.
    او خودش مقاله را در کلاس نوشت. (در آخر جمله) He wrote the article in the class himself.
     

    Miss.aysoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/17
    ارسالی ها
    3,219
    امتیاز واکنش
    8,180
    امتیاز
    703
    محل سکونت
    سرزمیــن عجـایبO_o
    ضمایر اشاره:

    ضمایر اشاره ضمایری هستند که برای اشاره به شخص یا چیزی به کار می روند. این ضمایر به دو دستۀ معین و نامعین تقسیم می شوند.

    ضمایر اشارۀ معین:

    Definite Demonstrative Pronouns:

    ضمایر اشارۀ معین:

    این ضمایر جانشین اسمهایی می شوند که صریحاً به آنها اشاره شده و از نظر شنونده معلوم و معین باشند وعبارتند از:

    this, that, these, those, the former, the latter, one, ones, such, the same, none

    مثال:

    خانۀ شما بزرگتر ازاین است. (ضمیر اشاره) Your house is larger than this.
    این کتاب من است. (ضمیر اشاره) This is my book.
    درجملات فوق، کلمۀ this ضمیر اشاره است.

    در صورتی که کلمات فوق قبل از اسم قرار گیرند، آنها را صفات اشاره گویند.

    مثال:

    این خانه، از خانۀ شما بزرگتر است. This house is larger than yours.
    این کتاب مال من است. This book is mine.
    در جملات فوق کلمۀ this صفت اشاره است.

    موارد کاربرد ضمایر اشارۀ معین:

    those، these، that، this

    این ضمایر در زبان انگلیسی نقش مهمی از نظر جانشینی کلام بازی می کنند. ضمایر these و this به اولین اسم پیش از خود و ضمایر those و that به دومین اسم پیش از خود دلالت دارند.

    مثال:

    گوسفندها خیلی مفیدتر از شترها هستند. اینها (شترها) برای حمل بار، مورد استفاده قرار می گیرند و آنها ، (گوسفندها) برای شیرشان مورد استفاده قرار می گیرند. Sheep are more useful than camels. These (camels) are used for carrying loads and those (sheep) are used for their milk.
    the same، such، none

    ضمیر none غالباً به جای اسامی جمع و گاهی اسامی مفرد به کار می رود.

    مثال:

    هیچکس جز دوستم بتی به میهمانی نمی رود. None but my friend Betty goes to the party.
    هیچکدام (آنها) به میهمانی نمی روند. None go to the party.
    ضمیر none در جملۀ اول به جای اسم مفرد به کار رفته است، در حالیکه ضمیر none در جملۀ دوم به جای اسم جمع به کار رفته است.

    none در پاسخ منفی به کلمۀ پرسش how many ولی no one در جواب منفی به کلمۀ پرسشی who به کار می رود.

    مثال:

    چند تا تخم مرغ دارید؟ هیچ چی.
    How many eggs have you got? None.

    چه کسی غایب بود؟ هیچ کس.
    Who was absent? No one.

    ضمیر such به جای اسامی مفرد و جمع به کار می رود.

    این پاداش من است. Such is my reward.
    اینها نتایج کار من می باشند. Such are my results.
    ضمیر the same را موقعی به کار می برند که از یک چیز یا یک شخص صحبتی کرده و بخواهند عطف به آن کرده و در عین حال به جای آن ضمیر به کار برند.

    مثال:

    هرچه او انجام می داد، بچه سعی می کرد همان کار را انجام دهد. Whatever he did, the baby tried to do it the same.
    ones، one، the latter، the former

    هرگاه بخواهند که از دو شیء یا دو شخص که قبلاً بیان شده بار دیگر نامی ببرند، ضمیر the former را به جای اسم اول و the latter را به جای اسم دوم به کار می برند.

    مثال:

    علی و حسن دو برادر هستند، اولی (علی) باهوش است و دومی (حسن) تنبل است. Ali and Hassan are two brothers, the former (Ali) is clever and the latter (Hassan) is lazy.
    می توان به جای دو ضمیر فوق از ضمایر that و this استفاده نمود. البته با توجه به این نکته که this به جای the latter و that به جای the former به کار می رود. به عنوان مثال جملۀ بالا به صورت جملۀ زیر نوشته می شود.

    علی و حسن دو برادر هستند، اولی (علی) باهوش است و دومی (حسن) تنبل است. Ali and Hassan are two brothers, this (Hassan) is lazy and that (Ali) is clever.
    one ضمیری است به جای اسم مفرد و ones به جای اسامی جمع. این دو ضمیر صرفاً جای اسامی قابل شمارش را می گیرند.

    مثال:

    آن ساعت مال دوست من ولی این یکی (ساعت) مال من است.

    That watch is my friend’s, but this one (watch) is mine.
    او دو گربۀ سیاه و سه گربۀ سفید دارد. She has two black cats and three white ones.

    دو ضمیر فوق غالباً با صفت همراهند.

    ضمایر اشارۀ نامعین:
    :Indefinite Demonstrative Pronouns
    ضمایر اشارۀ نامعین:


    ضمایر اشارۀ نا معین ضمایری هستند که جانشین اسمهای نامعین و نا معلوم می شوند و باید آنها را از مفهوم کلام دریافت. این ضمایر عبارتند از:

    one, everyone, you, they, we

    one موقعی که شخص مبهم است، به معنی هر کس به کار می رود.

    مثال:

    هرکس باید بکوشد که شرایط زندگی را بهبود بخشد. One should do one’s best to improve the conditions of life.
    درصورتی که بخواهند حالت ملکی one را برسانند، از one’s استفاده می کنند. (مثال فوق)

    everyone یا everybody به معنی (هرکس یا کسی )

    از گروه ضمایر اشاره نامعین محسوب می شوند.

    مثال:

    هرکس باید در موعد معین در جلسه حضور بهمرساند. Everyone must attend the meeting in due time.
    you، we، they

    ضمیر they گاهی به جای افرادی قرار می گیرد که به صورت غیر مستقیم و مبهم به مطلب و یا مطالبی اشاره می کنند.

    مثال:

    می گویند که او شخص نادرستی است. They say that he is a dishonest man.
    ضمیر we هم گاهی در معنی خود نبوده و به اشخاص نا معین اشاره می کند.

    مثال:

    انسان گاهی دروغ می گوید و علت آن را نمی داند. We sometimes tell a lie and don’t know the reason.
    ضمیر you نیز در این حال به معنی واقعی خود نیست و به جای شخص مبهم به کار می رود.

    مثال:

    شخص گاهی احساس سعادت و گاهی احساس بدبختی می کند. You sometimes feel happy and sometimes unfortunate.
    گاهی اگر به دلایلی نخواهند از اسم یا اسامی واقعی نام ببرند از ضمیر they استفاده می کنند.

    مثال:

    قول دادند واقعیت را عنوان کنند. They promised to tell the truth.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا