صفت پرکاربرد انگلیسی

  • شروع کننده موضوع Kimia.Kardan
  • بازدیدها 3,006
  • پاسخ ها 88
  • تاریخ شروع

Kimia.Kardan

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/18
ارسالی ها
2,188
امتیاز واکنش
33,580
امتیاز
916
محل سکونت
تهران
اصطلاح
bite the dust
معنی:
to end in failure, to fail, to die

با شکست به پایان رساندن، شکست خوردن، مردن

معادل فارسی:
زمین خوردن، شکست خوردن، مردن

مثال:
I was doing well till the finals, but then suddenly everything changed and I lost the match. I bit the dust, I was really disappointed.

معنای کلمه به کلمه:
زمین خوردن
 
  • پیشنهادات
  • Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    اصطلاح
    all thumbs
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    معنی:
    دست و پا چلفتی

    معادل فارسی:
    دست و پا چلفتی

    مثال:
    I'm all fingers and thumbs today. That's the second plate I've dropped this morning.

    امروز دست و پا چلفتی شدم. این دومین بشقابیه که امروز صبح از دستم افتاده.

    معنای کلمه به کلمه:
    همه انگشت بودن
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    اصطلاح
    cash cow

    معنی:
    a business or source that provides consistent and rather easy profit

    معادل فارسی:
    گاو شیرده، (خودمانى‌ -‏ بازرگانى‌) سرمايه‌ گذارى يا شعبه‌ى فرعى‌ شركت‌ كه‌ با سود فراوان‌ آن‌ شعبه‌هاى كم‌ سود تر را تقويت‌ مى‌كنند و يا دست‌ به‌ سرمايه‌ گذارى نوينى‌ مى‌زنند

    مثال:
    It seems the new actress is the cash cow for the director.

    به نظر بازیگر جدید گاو شیرده ی کارگردان است.

    معنای کلمه به کلمه:
    گاو نقد
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    اصطلاح
    down in the mouth
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    معنی:
    ناراحت، غمگین

    معادل فارسی:
    ناراحت، غمگین، افسرده

    مثال:
    What's wrong with him? He's so down in the mouth about everything.

    اون مشکلش چیه؟ از همه چیز ناراحته.

    معنای کلمه به کلمه:
    پایین در دهان
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    اصطلاح
    don't give up the day job
    معنی:
    used to tell someone that you think they are not really good at something and they shouldn’t invest in it.

    این اصطلاح زمانی استفاده میشود که میخواهیم به کسی بگوییم در انجام کاری خوب نیست و بهتر است روی انجام آن به عنوان شغل اصلی خود حساب باز نکند.

    معادل فارسی:
    بیخیال انجام کار (جدیدی) شدن، کار قبلی خود را ادامه دادن

    مثال:
    You obviously like playing the piano and seem to be enjoying it but I think you shouldn’t really give up the day job, Mary.

    کاملاً واضحه پیانو زدن رو دوست داری و داری ازش لـ*ـذت میبری ولی به نظر من پیانو رو بیخیال شو مری.

    معنای کلمه به کلمه:
    از شغل اصلی خود منصرف نشو
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    اصطلاح
    dressed to kill

    معنی:
    dressed in very attractive and fashionable clothes so as to attract attention and admiration

    معادل فارسی:
    لباس شیک پوشیدن، شیک و پیک کردن (مثلاً برای تحسین جنس مخالف)

    مثال:
    Look at your fancy dress, you look gorgeous, you certainly have dressed to kill, Mana.

    لباس قشنگشو ببين، خيلي عالي شدي. تيپت شيک و پيک شده مانا...

    معنای کلمه به کلمه:
    لباس پوشیدن برای کشتن
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    اصطلاح
    eat like a horse
    معنی:
    به کسی که زیاد غذا میخوره یا کمی غیر رسمی تر، "مثل گاو میخوره" میگن "He eats like a horse". مثلاً "She eats like a horse and she is still so thin. It must be genetic." یعنی مثل گاو میخوره بازم لاغره. احتمالاً ژنتیکی هست. یک اصطلاح دیگه هست که میگه

    (I'm so hungry), I could eat a horse

    یعنی اونقد گشنمه که میتونم یه گاوو درسته بخورم. (اونا میگن اسب، ما میگیم گاو)

    در مقابل این اصطلاح "Eat like a bird" رو داریم که به معنی "کم خوردن" هست. گاهی توی فارسی میگیم "چرا نوک میزنی؟" یعنی چرا کم میخوری؟ (مثل گنجشک میخوری؟)

    نکته ی گرامری: در زبان انگلیسی گاهی برای توصیف اشیا یا افراد اونارو با چیزهای دیگه مقایسه میکنیم. یکی از روش های مقایسه استفاده ازحرف اضافه like هست.

    • مثلاً میگیم "You eat like a pig." معنی کلمه به کلمش میشه مثه خوک غذا میخوری. (زیاد، با دهن باز، با صدا و تند تند )
    • یا He works like a dog یعنی مثه خر کار میکنه. (خیلی زیاد کار میکنه)
    مثال:
    She eats like a horse and she is still so thin. It must be genetic.
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    اصطلاح
    get your act together
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    معنی:
    خود را مرتب کردن به طوری که شخص کارهایش را به صورت منظم و موثر انجام دهد.

    معادل فارسی:
    خود را جمع و جور کردن

    (برای کاری) عزم را جزم کردن

    کمر همت بستن

    بهتر عمل کردن

    مثال:
    You haven’t studied a single page this week and you have an exam next week. If you want to pass you really need to get your act together.

    این هفته یک صفحه هم نخوندی و هفته بعد امتحان داری. اگه بخوای قبول بشی باید خودتو جمع و جور کنی.

    معنای کلمه به کلمه:
    عمل خود را جمع کردن
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    اصطلاح
    get the ball rolling

    معنی:
    to cause something to initiate/start

    Also: keep/set/start the ball rolling

    معادل فارسی:
    کاری را آغاز کردن، استارت کاری را زدن

    مثال:
    Let’s get the ball rolling and tidy up the mess, we have a few hours before the guests arrive.

    بیاید شروع کنیم و این ریخت و پاشو جمع کنیم، مهمونا تا چند ساعت دیگه میرسن.

    معنای کلمه به کلمه:
    توپ را چرخاندن
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    اصطلاح
    go it alone

    معنی:
    کاری را به تنهایی انجام دادن، تنها زندگی کردن

    معادل فارسی:
    به تنهایی عمل کردن ، تنها زندگی کردن

    مثال:
    Do you need help, or will you go it alone?

    کمک میخوای یا تنهایی انجام میدی؟

    I think I need a little more experience before I go it alone.

    فکر کنم قبل از اینکه بخوام تنهایی انجامش بدم باید تجربه بیشتری پیدا کنم.

    معنای کلمه به کلمه:
    این رو تنهایی برو
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا