ســــــــــــلام
جــــواب نشنیدم !!!!
ســــــــــــــــــــــــــلام ....
خوبی ؟
خوبین ؟
ممنونم تشکر ، مرسی خوبم از احوالپرسیاتون Boredsmiley
یه وقت خبری نگیری ها از این تاپیک !
بزنمت ؟
نه جون عمه اقدس بــزنمت ؟
ببخشید شوخی کردم
دلم حــــسابی تنگتونه دوستانم
میدونی ...ادم یه چیزایی رو که میبینه حرصش میگیره
یعنی چقدر بدشانسم من!
میرم باجه پول دربیارم ، همه ادمیزادها کارت زدن پول در اوردن ، به سمای مفلوک درمونده ی بخت برگشته که رسید . دستگاه کارتو خورد
ها شانسه ؟ یعنی وجداناً این چه شانسیه ...باکلی مکافاتم درومد...ومن یه روز رنگی رو از دست دادم ، و کلی از کارای رنگیمو انجام ندادمو عقب افتاد :aiwan_lightff_blum:
من به این نتیجه رسیدم که کره ی زمین خانه ی من نیست ..من مال اسمونام !
اره . به ریخت خودتم بخند
مشکل خیلی از ما اینه که کمکاریای خودمون رو میزاریم به حساب شانس و گردن خانم یا اقای شانس بدبخت میندازیم....شانس چیکار داره....این حقیقت خیلی بزرگیه ها
خیــــلی بزرگ...خیلی بزرگه ها:aiwan_lightff_blum:
اگه سرنوشت ی جا باهات ، باهام ، باهامون بد تا کرد. گردن شانس نندازیم . شاید ما یه جاهایی حرف نزدیم ، داد زدیم ، اعتراض نکردیم ، جلوی رفتن و اودن ادما رو نگرفتیم....شاید خواهش خیلی چیزا رو عوض میکرد شاید نبایداین حرفو ، این کارو ، یا این حرکتو این لحظه انجام نمی دادیم ...
واین یه حقیقته ک قبول نداریم ...
شانسو قبول نداشته باش
سرنوشت تو محدود به
استعداد
توانایی
رغبت و میل
ارزوها
وانگیزه های رنگی تو داره
شانسو این حرفا رو کنار بزن و خودتو باور کن
نه شانسو
خودتو بــاور کن
این متنو بخونیم نه نه ببخشیداین شعرو ؟
*********
قصه اینجاست که شب بودو هوا ریخت بهم
من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم...
صاف بود آب و هوایم که دو چشمت بارید
که به یک پلک زدن آب و هوا ریخت بهم...
دست در دست خدا بودی و با آمدنم
عاشق من شدی و رابـ ـطه ها ریخت بهم...
وای مردرویاهایم ببخشید مرا
عشق بعدی شدم و بین شما ریخت بهم...
فاصله بین من و تو نفسی بود ولی
رفتی و وسوسه فاصله ها ریخت بهم...
قصد این بود ک عاشق بشویم اما نه
عشق ما از همه زاویه ها ریخت بهم...
نیمه شب بود خدا بود و من بی سیگار
لعنتی رفتنش اعصاب مرا ریخت بهم...
باز اقبالی و آهنگ شقایق اما
چقدر ساده هم آغوشی ما ریخت بهم...
بعد از آن زندگی آنقدر به من سخت گرفت
خانه از بعد همان ثانیه ها ریخت بهم...
کلماتم همه در بغض گلو درد شدند
بعد از آن شعر و غزل قافیه ها ریخت بهم...
خسته ام آه چرا رابـ ـطه عشقی ما
به همین سرعت و بی چون و چرا ریخت بهم.؟!!...
#سیمین بهبهانی
#قوی ـ باش
# شــانس!!
# سبک ـ سما
#من گنجشک نیــستم!
پ.ن: این کتابو توصیه میکنم عالیه !
پ.ن دو : یکشنبتون رنـــگی
جــــواب نشنیدم !!!!
ســــــــــــــــــــــــــلام ....
خوبی ؟
خوبین ؟
ممنونم تشکر ، مرسی خوبم از احوالپرسیاتون Boredsmiley
یه وقت خبری نگیری ها از این تاپیک !
بزنمت ؟
نه جون عمه اقدس بــزنمت ؟
ببخشید شوخی کردم
دلم حــــسابی تنگتونه دوستانم
میدونی ...ادم یه چیزایی رو که میبینه حرصش میگیره
یعنی چقدر بدشانسم من!
میرم باجه پول دربیارم ، همه ادمیزادها کارت زدن پول در اوردن ، به سمای مفلوک درمونده ی بخت برگشته که رسید . دستگاه کارتو خورد
ها شانسه ؟ یعنی وجداناً این چه شانسیه ...باکلی مکافاتم درومد...ومن یه روز رنگی رو از دست دادم ، و کلی از کارای رنگیمو انجام ندادمو عقب افتاد :aiwan_lightff_blum:
من به این نتیجه رسیدم که کره ی زمین خانه ی من نیست ..من مال اسمونام !
اره . به ریخت خودتم بخند
مشکل خیلی از ما اینه که کمکاریای خودمون رو میزاریم به حساب شانس و گردن خانم یا اقای شانس بدبخت میندازیم....شانس چیکار داره....این حقیقت خیلی بزرگیه ها
خیــــلی بزرگ...خیلی بزرگه ها:aiwan_lightff_blum:
اگه سرنوشت ی جا باهات ، باهام ، باهامون بد تا کرد. گردن شانس نندازیم . شاید ما یه جاهایی حرف نزدیم ، داد زدیم ، اعتراض نکردیم ، جلوی رفتن و اودن ادما رو نگرفتیم....شاید خواهش خیلی چیزا رو عوض میکرد شاید نبایداین حرفو ، این کارو ، یا این حرکتو این لحظه انجام نمی دادیم ...
واین یه حقیقته ک قبول نداریم ...
شانسو قبول نداشته باش
سرنوشت تو محدود به
استعداد
توانایی
رغبت و میل
ارزوها
وانگیزه های رنگی تو داره
شانسو این حرفا رو کنار بزن و خودتو باور کن
نه شانسو
خودتو بــاور کن
این متنو بخونیم نه نه ببخشیداین شعرو ؟
*********
قصه اینجاست که شب بودو هوا ریخت بهم
من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم...
صاف بود آب و هوایم که دو چشمت بارید
که به یک پلک زدن آب و هوا ریخت بهم...
دست در دست خدا بودی و با آمدنم
عاشق من شدی و رابـ ـطه ها ریخت بهم...
وای مردرویاهایم ببخشید مرا
عشق بعدی شدم و بین شما ریخت بهم...
فاصله بین من و تو نفسی بود ولی
رفتی و وسوسه فاصله ها ریخت بهم...
قصد این بود ک عاشق بشویم اما نه
عشق ما از همه زاویه ها ریخت بهم...
نیمه شب بود خدا بود و من بی سیگار
لعنتی رفتنش اعصاب مرا ریخت بهم...
باز اقبالی و آهنگ شقایق اما
چقدر ساده هم آغوشی ما ریخت بهم...
بعد از آن زندگی آنقدر به من سخت گرفت
خانه از بعد همان ثانیه ها ریخت بهم...
کلماتم همه در بغض گلو درد شدند
بعد از آن شعر و غزل قافیه ها ریخت بهم...
خسته ام آه چرا رابـ ـطه عشقی ما
به همین سرعت و بی چون و چرا ریخت بهم.؟!!...
#سیمین بهبهانی
#قوی ـ باش
# شــانس!!
# سبک ـ سما
#من گنجشک نیــستم!
پ.ن: این کتابو توصیه میکنم عالیه !
پ.ن دو : یکشنبتون رنـــگی