نقد رمان معرفی و نقد رمان رز های بیگانه | ژوپیتر نویسنده ی انجمن نگاه دانلود

Jupiter

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/01/27
ارسالی ها
719
امتیاز واکنش
34,110
امتیاز
1,144
به نام خالق زیبایی ها
نام رمان: رز های بیگانه

نویسنده: ژوپیتر نویسنده ی انجمن نگاه دانلود
ژانر: فانتزی، جنایی-پلیسی، معمایی

خلاصه:

بزرگترین سرتیتر خبرهای کشور، گل فروش کیست. کسی نمی داند شمارش جسد های تهران تا کجا ادامه دارد. قاتل مثل یک روح می اید، کارش را می کند و بعد در باد غیب می شود. هر قتلش را با یک شاخه گل مزین می کند و کسی نمی داند امضاست یا هدیه ای به جسد. در این مسیر بیگانه، چند رز دیگر هدیه داده می شود؟ شاید تو نفر بعدی باشی.


Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • «n-i-y-a»

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/07
    ارسالی ها
    1,909
    امتیاز واکنش
    53,694
    امتیاز
    916
    به نام خدا

    نویسنده عزیز! ضمن عرض سلام، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم. لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد، قوانین بخش را مطالعه فرمایید:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد، گزارش دهید:
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...
    برای درخواست نقد توسط «شورای نقد انجمن نگاه دانلود» می توانید به تاپیک زیر مراجه نمایید:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    برای آموزش «نقد» می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    موفق باشید.
    مدیریت بخش نقد

    36598
     

    nadia.seif

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/01
    ارسالی ها
    331
    امتیاز واکنش
    1,229
    امتیاز
    401
    محل سکونت
    یزد
    عرض سلام و خسته نباشید خدمت نویسندهٔ رمان «رزهای بیگانه». هرچند که برای قضاوت تعقیدات رمان زود است؛ اما مواردی قابل ذکر است:
    دربارهٔ اسم رمان باید گفت که نویسنده اسم بسیار چالش‌برانگیزی را مرجح داده است. البته جای ابهاماتی می‌ماند که چرا رز؟ جواب این است که وقتی چند پست اول را می‌خوانیم متوجه می‌شویم که قاتلِ سهراب الماسیان بعد از ارتکاب جرم، گل رزی سیاه از خود جا گذاشته است. بدون شک انتخاب رزسیاه که نشانهٔ مرگ و وداع آخری را می‌رساند، هوشمندانه است؛ اما رز به تنهایی در اسم رمان نیامده است و با کلمهٔ بیگانه ترکیبی وصفی‌ای را به‌وجود آورده است؛ زیرا وقتی که به‌دنبال پیدا کردن سرنخ‌هایی از قاتل می‌روند این رزها کاملا بیگانه جلوه داده می‌شوند. جلد رمان کاملا بیانگر دو ژانر اول رمان است. درواقع ژانر فانتزی و عاشقانه‌ای در جلد نشان داده نشده و می‌توان گفت که تسلط دو ژانر اول بر دو ژانر آخر بیشتر است پس نمی‌توان بهانه‌ای گرفت. به‌طور کلی نویسنده متبحرانه جلد و اسم زیبایی را برای رمان انتخاب کرده است. چهار ژانر در رمان دیده می‌شود و هرچه تعداد ژانر بیشتر باشد چرخاندن قلم حوالی تک‌تک ژانر، کار بسیار سختی می‌شود. پس باید گفت اگر تعداد ژانر چهارتا باشد، ما از نویسنده انتظار داریم که همهٔ آن ژانرها در رمان قابل لمس باشد. ژانر جنایی به‌خوبی با اتفاقی که بر سر سهراب الماسیان افتاد نمایان می‌شود و می‌توان گفت که جنایی ژانری‌ست که در این رمان بر ژانرهای دیگر قاهر است. ژانر معمایی عمدتاً شخصیتی را داراست که روحیه‌ای کارگاهی دارد و -مرتضی- به‌دنبال سرنخ می‌گردد. در این رمان به‌دلیل نوع ژانر بسیار عنصر گره‌افکنی و گره‌گشایی دیده می‌شود و به‌خاطر استفاده از چنین عناصری کیفیت رمان چندی بالا رفته است. البته گره‌گشایی چندانی صورت نگرفته است؛ اما انتظار می‌رود که بعد از پایان رمان، تمام ابهامات به‌طور کامل رفع شود. ژانر فانتزی به ژانری گفته می‌شود که محتوای داستان حول موضوعات ماوراءالطبیعی و جادویی بچرخد. همان‌طور که گفتیم هنوز برای قضاوت زود است و ما چیز فانتزی یا جادویی از رمان ندیدیم. شاید نویسنده بگوید پس تغییر مرتضی چه که ناگهان به الیاسی تبدیل شد؟ خالی از لطف نیست که بگویم شاید نتوان گفت که این اتفاق یک اتفاقی ماوراءالطبیعی یا جادویی‌ست؛ زیرا این اتفاقی که چند شخصیت در یک بدن حضور دارد در آیین‌ها و اعتقادات مختلفی چون: جینیسم، سیکیسم و دائو… وجود دارد. البته این مطلب در آیین و فرقه‌های مختلف دچار تغییرات و تحریفاتی شده است. مثلا در فلسفه تائو این‌چنین می‌گویند که افراد مختلفی دیدیم که در زمان‌های مختلفی بار دیگر زندگی کردند و برگشتند. پس می‌توان گفت که اگر نویسنده تنها به این دلیل که مرتضی دچار چند شخصیتی در یک جسم می‌شود این ژانر را برگزیده است، ژانر فانتزی اشتباه است. پس چون مورد فلسفی است و به گفته افلاطون برای موارد عقلانی می‌توان ایده‌ای قائل شد زیرسبکِ (ایده‌آلیسم مکتب است؛ اما طبق گفته مدیر تالار نقد، در انجمن نگاه به‌عنوان زیرسبک از آن یاد می‌شود!) ایده‌آلیسم صحیح‌تر از ژانر فانتزی خواهد بود. تکرار می‌کنم که اگر جز این چیز دیگری نباشد انتخاب فانتزی اشتباه است! در مورد ژانر عاشقانه هم باید بگوییم می‌توان در بعضی از جاهای رمان مثل: احساسات نازی نسبت به شایان؛ احساسات خواهر نازی نسبت به شوهرش و شاید موارد دیگری در رمان دید. به‌دلیل نوع ژانر مسلط بر رمان که جنایی است، صوانح عاشقانه کافی بوده و بیشتر از این حضورش چنگی به دل نمی‌زند.
    در مورد خلاصه باید گفت که خلاصه‌ای نسبتاً خوب و ابهام‌آمیزی را برای جذب خواننده نوشته شده که صد البته حقیقت‌مانندی ندارد! درست است که اکثر نویسنده‌ها با خود می‌گویند: «رمان من دارای ژانر فانتزی است پس اگر حقیقت‌مانندی نداشته باشد، ایرادی نیست». که این جمله کاملا اشتباه است. ممکن است که حقیقت‌مانندی به آن صورت که در رمان‌های رئالیسم صورت می‌گیرد شامل حال چنین رمان‌هایی نباشد؛ اما باید حقایق درست و قابل درک باشند، خصوصاً که نویسنده سرزمینی ماورایی نساخته است و تمام این موارد در ایران خودمان رخ داده است. پس چرا خلاصه حقیقت‌مانندی ندارد و با عقل جور در نمی‌آید؟ خب همان‌طور که پیش‌تر گفتیم این وقایا در ایران، سرزمینی واقعی، اتفاق افتاده است. اولین موردی که باید اشاره کرد این است: مگر یک فرد می‌تواند در سه رشتهٔ مختلف در المپیک شرکت کند؟! تازه در هر سه دوره مسابقات طلا هم به‌دست بیاورد؟! کاش اندکی از اغراق‌ها کم می‌شد! درواقع برای شرکت در المپیک افراد باید واجد سن بالا هفده سال باشند. المپیک هر چهار سال یک‌بار اتفاق می‌افتد و اگر ما حساب کنیم که هر چهارسال، ژاله دادخواه، در المپیک -هر سال در یک رشته- حضور پیدا کرده‌اند ایشان باید در سن بیست و نه سالگی مرتکب قتل شده باشند که درواقع باز هم غیر منطقی است! باید گفت طلسم ایران بعد از چندین دوره مسابقات المپیک زنان در سال دوهزار و شانزده توسط کیمیا علیزاده که اولین زن مدال‌آور المپیک زنان بود شکسته شد. تازه آن‌قدر تلاش کرد که توانست مدال برنز را کسب کند! آن وقت ژاله دادخواه سه‌بار شرکت و هر سه بار مدال طلا کسب کرده و در بیست و چهارسالگی مرتکب قتل شده است. خارج این موضوعات رشته‌های جودو و ووشو دست کم چهار پنج سال باید زحمت کشید بلکه کمربند مشکی آن را گرفت و برای اینکه یک تیر انداز ماهر شد باید چند سالی زحمت کشید. چطور یک آدم پتانسیل این را دارد که در سه رشته به‌طور هم‌زمان شرکت کند و پیروز به میدان برود؟ پس قوانین تئوری و قوانین المپیک چه می‌گویند؟ درواقع نمی‌شد گفت احتمالش وجود ندارد؛ ولی از قدیم گفتند: یک آبادی به از صدها ویرانی! و گفته شده فرد موفق کسی است که در حیطهٔ خودش مسیر موفقیت را طی کند که در این رمان تمام این گفته‌ها پودر و خاکستر شد و باورپذیری را کم کرد.
    در مورد مقدمه باید گفت که ما مقدمه‌هایی دیدیم بسیار طولانی و بی‌محتوا، اما این مقدمه، چکیده و سوال‌برانگیز بود. حتی در مقدمه هم عنصر گره‌افکنی به چشم می‌خورد و باعث تحریض بیشتر خواننده برای ادامه داستان می‌شود به‌طور کلی یک مقدمهٔ جامع و درخور یک ژانر معمایی بود.
    آغاز داستان یک آغاز شوکه کننده‌ای بود که سوالات متداولی در ذهن خواننده ایجاد می‌کرد. جالب اینجاست که این سوالات حتی یک لحظه هم باعث نمی‌شد که بخواهی یک خط داستان را رها کنی؛ چون با خواندن یک کلمه خواه‌وناخواه، مثل جاذبه‌ای، نگاه خواننده به‌سمت کلمات بعد کشیده و باعث خواندن چندین پست و صفحه می‌شد. در رمان‌های جنایی معمایی یکی از مؤثرترین عناصر تعلیق و ابهام است. ابهامات در جای‌جای رمان نمایان بود و سبب جذابیت داستان می‌شد. خصوصاً یکی از تعلیقات داستان در آن قسمت بود که قاتل قصد شلیک کردن به مقتول را داشت و حس معلق بودن ذهن خواننده که با خود بگوید الان چه می‌شود؟ کاملا ایجاد شده بود.
    ایدهٔ نو داستان با زاویهٔ دید دانای کل نسبتاً همراه شده بود؛ اما انتظارات ما از دانای کل اطلاعات‌های بیشتری از تفکرات کارکترهاست. شاید بتوان گفت که توصیف حالات شخصیت‌ها بی‌نقص بوده است؛ اما خیلی جاها ما درک کافی از تفکرات شخصیت‌ها که احساس و ذهنیت آن‌ها دربرابر آن حالات چه بوده است را نداشتیم؛ بنابراین رمان حس و درون‌مایه بیشتری را می‌تلبد. درون‌مایه‌ای مثل زمانی‌که علی احساس خاص خودش را در مقابل آن ساندویچ فروش داشت و ما دریافتیم که احساس علی چندان احساس درستی هم نیست.
    داستان پرش زمانی داشت؛ لیک به‌گونه‌ای نبود که متوجه نشوی چی به چی است؟ اما موردی قابل ذکر بود که نویسنده بداند در برخی از جاها افعال دچار پرش زمانی می‌شد و از ماضی مطلق و استمراری به مضارع اخباری تبدیل می‌شد.
    در مورد شخصیت‌ها باید گفت که هیچ شخصیتی، تقریباً در این رمان، تیپ نیست و تمام شخصیتی‌ها به‌خوبی به‌تصویر در آمده است. باید گفت که شخصیت نازی یکی از قوی‌ترین شخصیت‌های داستان بوده است؛ چون یک شخصیتی مطلقاً خاکستری به‌تصویر کشیده شده. او درکنار فریبکاری‌هایی که در مراسم خاکسپاری سهراب انجام داد و کارهای چندان خوبی که ازش سر نزده بود، در برابر سعیده مثل یک حامی رفتار کرد و دربرابر خواهرزاده‌اش یک خالهٔ نمونه.
    حتی دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها به‌درستی پیراسته شده بود. مونولوگ‌ها پاراگراف‌های طولانی و خسته‌کننده نداشتند و دیالوگ‌ها هم تمام کنده بود. دیالوگ هر شخص متناسب با شخصیت آن بود به غیر از یک‌جا! در جایی دادستان به سرهنگ رضایی گفت: «نه قربان و همین موضوع شک ما را…»
    قربان؟ آن هم دادستان؟ شاید بتوان گفت که واژهٔ قربان برای احترام به سرهنگ است؛ اما احترام باید متقابل باشد! چرا که سرهنگ با لحنی دستوری و خطاب دادن به شکل «تو» این را نشان می‌دهد: «یه گزارش بهم بده!» همان‌طور که واقفید دادستانی بالاترین مقام قضایی و رئیس ضابطان است. بدون شک سرهنگ است که باید به دادستان احترام ویژه‌ای بگذارد؛ اما اگر بحث احترام است. احترام باید مقابل و بدون شک احترام سرهنگ بیشتر باشد.
    موردی که در ابتدای رمان به چشم می‌خورد و فراموشم شد، برخی از ابهامات است. در ابتدای رمان بدن مقتول در وان اسید حل شده بود، بدون شک اگر بدن را در وان اسید بیندازد و حل شود، پس از مدتی سَر، که به بدن تکیه داده است هم به درون اسید می‌افتد و به‌جز دندان‌ها -به‌دلیل جنس مینای آن- کل سر حل می‌شود. همچنین گفته شد، اثر ضرب‌وشتم روی دست‌های مقتول پیداست! مگر بدن حل نشده بود؟ کلسیم‌کربنات جنس استخوان‌ها هست و تنها دربرابر اسید به‌تندی واکنش می‌دهد. ابتدا نرم می‌شود و سپس از بین می‌رود. بدون شک پوست دست‌ها به‌کل نابود می‌شود و اثری از استخوان‌ها باقی نمی‌ماند پس چطور آثار ضرب‌وشتم روی آن پیدا بود؟ البته ممکن هست که کامل حل نشده باشد و از روی آثار استخوان‌ها بتوان متوجهٔ آن شد که اگر این‌گونه می‌بود باید به آن اشاره می‌شد.

    از دید یک ویراستار
    ۱- مورد اولی که به‌چشم می‌خورد «الف» ها در جاهای مورد نیاز اصلا کلاه نداشتن. درواقع کلاهک آ در هیچ‌جا به‌چشم نمی‌خورد.

    ۲- این نکته بنابه این نیست که شیوهٔ آن اشتباه است؛ اما سعی شده که از بین خوب و خوب‌تر، خوب‌ترین را به شما پیشنهاد شود.
    ساختن کلماتی مثل:
    اجباراً
    مرتباً
    علناً
    سریعاً
    و…
    نشان‌دهندهٔ این نیست که این‌ها غلط هستند؛ اما بهتر است از کلمات فارسی مثل: به‌اجبار، مرتب، علنی، به‌سرعت و… استفاده کرد تا کیفیت کار چندی بالاتر برود.

    ۳- غلط‌های املایی به‌چشم می‌خورد:
    مزاق❌ مذاق✅
    اممممم❌ درواقع کشش حروف غلط محسوب می‌شود. می‌توانید اصوات را بدون کشش بنویسید و قبلش اشاره کنید که با چه حالتی آن را گفته‌اند.
    علتیام❌ التیام✅
    می‌زارم❌ می‌ذارم✅
    لب‌تاپ❌ لپ‌تاپ✅
    جناه❌ جناح✅
    بی‌افتد❌ بیفتد✅
    توام❌ توئم✅
    تخمه مرغ❌ تخم مرغ✅
    سوویچ❌ سوئیچ✅
    تلبکار❌ طلبکار✅
    عه❌ اِ✅
    همرا❌ همراه✅
    نیششخند❌ نیشخند✅

    ۴- شکسته نویسی اشتباه در دیالوگ‌ها به‌چشم می‌خورد. در محاوره شیوه کار به این صورت است:
    خالم❌ خاله‌م✅
    فولاد زرهه❌ فولاد زره‌ست✅
    خواهرزاده‌ام❌ خواهرزاده‌م✅ (در دیالوگ به صورت خواهرزاده‌م و در مونولوگ‌های ادبی به‌صورت خواهرزاده‌ام)
    خونتون❌ خونه‌تون✅
    وعده ام❌ وعده‌م✅
    دیگه‌اش❌ دیگه‌ش✅
    خونه است❌ خونه‌ست✅ (مثل نکته بالای داخل پرانتز)
    سواستفادش❌ سوءاستفاده‌ش✅
    *درواقع «ه» با آمدن ضمیر حذف نخواهد شد.

    ۵- اگر مواردی را نمی‌خواهد بگویید، این‌گونه بیان کنید. مثل: زنیکه‌ی […] آن را در بین دو کروشه قرار داده سپس سه نقطه بگذارید.

    ۶- دو نقطه «:» فقط بعد از: گفت، پرسید، زمزمه کرد و ادامه داد می‌آید. هرجایی نباید گذاشت.

    ۷- بعد از پرش زمانی از ××××❌ استفاده نکنید. سه ستاره کافی و صحیح است. ***✅

    موفق و پیروز باشید≈
     

    Jupiter

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/01/27
    ارسالی ها
    719
    امتیاز واکنش
    34,110
    امتیاز
    1,144
    آخرین ویرایش:

    Mahlaaaaaa

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/29
    ارسالی ها
    331
    امتیاز واکنش
    20,559
    امتیاز
    741
    سن
    25
    محل سکونت
    مشهد
    به نام خدا
    سلام همكار عزيز:
    اين نقد بر اساس پست هاي ارائه شده صورت گرفته است.
    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    نامي كه انتخاب ميشه براي
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، يكي از مهمترين پارت هاي
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هستش. اسم بايد جديد، جذاب و قابل كشش باشه.
    اسمي كه انتخاب كرده بوديد" رز هاي بيگانه "بود.
    گل رز استعاره از عشق هستش و هماهنگ با ژانر عاشقانه هست. اما اسم شما به خوبي نتونسته ژانر جنايي كه مهمترين ژانرتون هست رو نشون بده. و به دليل طولاني بودن اون، پيشنهادم عوض كردن اسمتون هست.
    من تا به اينجا ارتباط خاصي پيدا نكردم، اگه براي انتخاب نام دليل خاصي مد نظرتون هست ممنون ميشم دليلشو بدونم و اگه نيست هم كه ژانر هاي اول شما معمايي و جنايي بود؛ بهتره اسمي مرتبط با اون ها پيدا كنيد.
    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    جلدي كه انتخاب كرده بوديد به خوبي با ژانر جنايي هماهنگ داشت. عكس تفنگي در اون ديده ميشد، لكه هاي خون و...
    استفاده از رنگ هاي خاكستري، سفيد و مشكي هماهنگي زيادي با ژانر جنايي داره.
    جمله اي كه نوشتيد يكي از ديالوگ هاي شخصيت اصلي رمانتون هستش.
    پيشنهادم اين بود كه براي هماهنگي بيشتر با ژانر اون جمله رو عاشقانه انتخاب ميكرديد. اما چون ژانر عاشقانه ژانره اخر هست خيلي موردي نداره.
    در جلد رز هاي پژمرده اي ديده ميشد، كه هماهنگ با نام هستش.
    خلاصه:
    خلاصه اي كه استفاده كرده بوديد، خلاصه ي جامع و خوبي بود و مهمترين گره اي كه در اون بود همون چرايي بود كه موضوع اصلي رمانه. شايد بهتر بود گره هاي بيشتري در خلاصه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    قرار ميداديد. خلاصه با ژانر جنايي و معمايي هماهنگ بود. در خلاصه توضيح كلي راجب شخصيت اول رمانتون داديد و خواننده رو به خوبي به خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جذب كرديد.
    ژانر :
    ژانر هايي كه به عنوان ژانر اوليه انتخاب كرديد جنايي و معمايي بود و در مرحله ي دوم معمايي و عاشقانه
    كه بهتره ويرايشي در ترتيب
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هاتون داشته باشيد.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما قبل از اينكه جنايي باشه معمايي هستش.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما با ي چرا كلي شروع ميشه. ژانر معمايي خيلي گسترده تر از چيزي هست كه نشون داديد اگه قراره گره رمانتون فقط همون چرا باشه كه چرا اون شخص دست به اين كار ميزنه بهتره اين چرا رو تحت پوشش ژانر جنايي قرار بديد.
    ژانر جنايي به خوبي در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ديده ميشد. ژانر عاشقانه و فانتزي تا به اينجا ديده نميشد و چون ژانر هاي اخر هست خيلي به كمرنگي اون خرده نميگيريم.
    مقدمه:
    مقدمه ي انتخابي متني جنايي بود. در اون سوال هايي ديده ميشد كه مرتبط با ژانر ها بود و موردي نداشت.
    شروع رمانتون با كشته شدن يكي ديگه از قرباني هاي شخصيت اصلي شروع شد. خيلي زود وارد اين وادي شديد بهتر بود كمي ميگذشت و وارد اين ماجرا ميشيديد. شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با بخش جنايي
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بود، و باز هم اون چرا ي پررنگ در شروع هم ديده ميشد، شروع توصيف هاي لازم و داشت و به طور كلي در شروع موردي نداشتيد.
    توصيفات:
    توصيفات به چهار بخش تقسيم ميشن كه شامل توصيف مكان، چهره، حالت و احساس هستش.
    توصيفاتتون در چهار بخش خوب بود. جاي حرفي باقي نزاشتيد و ميشه گفت در اين بخش كاملا موفق بوديد، به خوبي ظاهر و جزئيات مكان و ذكر كرديد، در احساس هايي كه بيان مي كرديد خواننده به خوبي ميتونست خودش و وفق بده و كلا خوب بود.
    توصيف چهره:
    به خوبي و كامل توصيف كرديد. به خوبي چهره و ظاهر شخصيت هاتونو براي خواننده به تصوير كشيديد.
    توصيف مكان:
    اين هم مثل توصيف چهره خوب بود، جزئيات مكان و به خوبي توصيف كرديد. تنها جايي كه شايد بهتر بود كمي بيشتر توصيف ميشد اگاهي بود و در رابـ ـطه با بقيه مكان ها خوب بوديد.
    توصيف حالت:
    توصيف حالت هم خيلي خوب بود، به خوبي حالت حرصيه ژاله رو قبل قتل هايي كه انجام ميداد به خواننده القا مي كرديد. به طور كلي در اين مورد هم خوب بوديد.
    توصيف احساس: اين قسمت هم مثل سه بخش ديگه خوب بود، حس تعجب و در ديالوگ هاي ماموران پليس بعد از قتل به خوبي ميشد حس كرد، و به طور كلي تمام حس ها به خواننده منتقل ميشد.
    نثر:
    ما دو نوع نثر داريم. ادبي و محاوره .
    نثر محاوره نثر راحت تر و عاميانه تري هست و نثر ادبي نثر زيباتر و سخت تري .
    نثر رمانتون ادبي بود، نثرتون خوب بود خيلي ادغام با نثر محاوره ديده نميشد به جز يكي دو مورد كه پيشنهاد ميكنم دوباره بررسي كنيد.
    مثلا نوشته بوديد پايش را در يك لنگ شلوار كرد.
    استفاده از كلمه ي "لنگ" در نثر ادبي درست نيست بهتره از معادل اون استفاده كنيد.
    و اينكه در جايي نوشته بوديد چشمانش لوچ شد، من به عنوان خواننده معني اين و نميدونم و بهتره عاميانه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بنويسيد. از كلماتي كه رايج هست استفاده كنيد.
    زاويه ديد :
    ما چند زاويه ديد داريم. كه در انجمن از اول شخص و سوم شخص استفاده ميكنيم.
    زاويه ديد رمانتون سوم شخص بود و اين خيلي خوب بود، رمانتون شخصيت زيادي داشت و انتخاب اين زاويه ديد انتخاب اصلح بود و با اين زاويه ديد بهتر تونستيد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و از جنبه هاي مختلف بررسي كنيد. و به خوبي روي اون مانور بديد.
    غلط هاي املايي و اشكالات نگارشي:
    غلط املايي در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ديده نميشد و اين خيلي خوبه ولي اشكال نگارشي چند موردي داشتيد. چند مورد مي و به فعل چسبونده بوديد كه خوب مي استمراري نبايد به فعل بچسبه، و اينكه مشكل ديگه اي كه داشتيد بيشتر ضمير ها رو به كلمه ي قبل چسبونده بوديد و اين درست نيست. اين مورد هم در نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و هم در مقدمه به چشم ميخورد.
    علائم نگارشي و به خوبي رعايت كرده بوديد و در اين مورد مشكلي نبود.
    شخصيت پردازي:
    شخصيت پردازي
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در رابـ ـطه با تمام شخصيت ها خوب بود، شما شخصيت ژاله رو به خوبي مرموز و جدي نشون داديد. تمامي شخصيت ها ديالوگ مناسب سن و شخصيت شون داشتن. فقط تنها پيشنهادم اينه كه لازم به شخصيت پردازي تمامي ماموران اگاهي نيست و با اين كار فقط
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و شلوغ كرديد و خواننده رو گيج. در بقيه مورد ها مشكلي ديده نميشد.
    ديالوگ و مونولوگ:
    ديالوگ ها و مونولوگ هاي رمانتون خيلي در تعادل نبود، اما موضوعات جالبي كه در مونولوگ ها بود باعث ميشد خواننده كسل و خسته نشه. بهتره ديالوگ ها و مونولوگ ها رو تا جايي كه ممكنه متعادل كنيد. براي نوشتن ديالوگ از خط تيره استفاده كرده بوديد، حالت و قبل از ديالوگ ذكر كرديد. اطلاعات بين ديالوگ و مونولوگ در چرخش بود، و به طور كلي و خوشبختانه در اين مورد هم مشكلي نداشتيد.
    ايده:
    ايده ي استفاده شده در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جالب و جديد بود، چون به عنوان خواننده واقعا دنبال جواب اون چرا ي بزرگ در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مي گشتم . ميتونم بگم يكي از جديد ترين
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هايي بود كه حداقل من خونده بودم. ايده تون جز در موارد جنايي كه به پليس برميگرده كليشه اي نبود.
    به طور كلي
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    زيبايي بود و از خوندن اون لـ*ـذت بردم. و با بر طرف كردن اشكالات گفته شده قطعا رمانتون بيش از پيش جذاب ميشه.
    خسته نباشيد.
    D72D878B-24DF-4C19-9219-0CFA5C3C8354.jpeg
     

    «n-i-y-a»

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/07
    ارسالی ها
    1,909
    امتیاز واکنش
    53,694
    امتیاز
    916
    با سلام
    ویرایش رمان بر اساس نقد "خرداد 98" تایید شد

    امید است در ادامه رمان نیز همه موارد ذکر شده را رعایت فرمایید
    با تشکر
    مدیریت نقد – NAVA-K

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    Hana_p

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/04/26
    ارسالی ها
    1
    امتیاز واکنش
    5
    امتیاز
    6
    با سلام خسته نباشد خدمت نویسنده گرامی
    قصد این رو داشتم که رمان"رزهای بیگانه" رو شروع کنم ولی با خوندن خلاصه رمان چیزی توجهم رو جلب کرد.
    درسته که هنوز نتونستم رمانتون رو بخونم ولی خلاصه رمان که به محتوا رمان اشاره داره شباهت زیادی به یک سریال داشت که دراینجا اسمی از اون سریال نمی برم.
    قصد جسارت و توهین هم ندارم خانم خلیلیان.
    موید باشد.
     

    Jupiter

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/01/27
    ارسالی ها
    719
    امتیاز واکنش
    34,110
    امتیاز
    1,144

    Fihgter•riant

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/01
    ارسالی ها
    549
    امتیاز واکنش
    2,187
    امتیاز
    448
    محل سکونت
    انبار اسپند
    باسمه تعالی
    با سلام خدمت نویسنده و تشکر ازشون بابت رمانی به این زیبایی
    راستش از اونجایی که غلط های املایی، نگارشی ، استفاده درست از ژانر ها و...... توسط بقیه در این صفحه به طور حرفه ای و کامل صورت گرفته من میخوام به عنوان یه خواننده ی عادی که به محتوای ظاهری رمان (گذر جریانات داستان)اهمیّت میده نقدم رو شروع کنم.
    این کاملا واضحه که شما برای سنین نسبتا بالاتر از شانزده یا حداقل برای سلیقه های ارزشی پسند مینویسید هرچند که تا الان مشکل خاصّی از اجتماع رو دنبال نکردید و به رشته ی تحریر در نیاوردید اما در کل با نشون دادن اطلاعات نسبتا کاملتون در حیطه ی ژانر پلیسی و تمایل نداشتن به عاشقانه ها (تا اینجای داستان) نوع سلیقه کمیابی رو هدف گرفتید که البته این نقص محسوب نمیشه لاکن ابهامات داستان و اینکه شما دارید چندین خانواده ی مرتبط رو به طور کاملاً اختصاصی و با نشون دادن مسائل شخصی و پیچیدشون دنبال می کنید سوالات متعددی پیش که (آیا شما قراره مسائل این خانواده ها رو تا پایان رمان ادامه بدید و ابهاماتشون رو بر طرف کنید یا گذرا هستند؟ آیا هر کسی که به قتل رسید قراره انقدر اطرافیانش زیر ذره بین قرار بگیرن؟)و خلاصه بااینکه تمرکز و استعداد شما رو نشون میده اینکه درباره ی چند شخصیت بنویسید، اما گاهی برای خواننده سخت میشه و کمی شخصیت های اصلی که ژاله و مسئولان پروندش هستند کمرنگ میشن!
    شاید توی ژانر جنایی زیاد جالب نباشه که بخوام بگم حداقل یک شخصیت خداشناس هم که شده وجود داشته باشه ‌، راستش کاری ندارم که اکثر رمان ها از هر ژانری به خصوص تخیلی و حالا عاشقانه حجاب رو نادیده میگیرن که مربوط به سلیقه ی شخصی نویسنده است اما اینکه تمام امور و کارهای شخصی یه نفر از صبح تا شب نوشته بشه و اشاره ای به نماز توی کشور اسلامی نشه واقعا افراطِ و مسخره جلوه میکنه!!حتی خواننده شک میکنه من واقعا ایرانم ، کشور اسلامی؟در حالی که بین بیست تا رمان شاید یکیش حرف نماز و بزنه و دعا و ثنا هم فقط به نماز خونه ی بیمارستان ختم میشه!!در کل به نظرم با داشتن دو شخصیت پلیسی که عاشق کشور و دفاع ازش هستند داشتن حداقل یک شخصیت مذهبی باعث میشه خواننده حس درست و بهتری نسبت به رمان داشته باشه!
    به نظر مسخره میاد اما ژانر جنایی همیشه یا اکثراً دارای حاله ای از طنز و شخصیت های عجیب ولی باهوشه برای مثال شرلوک هولمز و پوآرو کارهای عجیبی میکردن و زمانی که همه استرس داشتن اونا بیخیال بودن و در کل طنز ظریفی در داستان رواج داشت که فکر میکنم یکی از دلایل محبوبیتشون بود و وجود همچین شخصیت هایی جالب و جذابه!از اونجایی که شخصیت مرتضی و همکارش علی معلومه و واضح ، ورود یه شخص سوم مثل یک سرهنگ یا کارآگاه شخصی کنجکاو روند پلیسی رو بیشتر کرده و صد البته جذابیت این ژانر رو در رمان بالا میبره!
    همه ی صحبت هام نظرات شخصی بود امیدوارم ناراحت نشید من اصلا قصد ورود و تغییر دادن داستان رو نداشتم چون هر نویسنده خودش سیر کلی داستان رو مطمئنن بهتر میدونه .
    سی و پنج سال برای دادستان راستش کمه اما از اونجایی که حدس میزنم رابـ ـطه ی عاطفی بین مرتضی و ژاله خواهد بود گویا نیاز هست .
    با همه ی این ها رمانتون واقعا مورد پسند و هیجانیِ امیدوارم موفق و موید باشید .
    ممنونم وقت گذاشتید بابت این پیام . یاعلی
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا