نقد رمان معرفی و نقد رمان سایه تاریک شهر|Parla. S کاربر انجمن نگاه دانلود

*PArlA

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/03/30
ارسالی ها
5,097
امتیاز واکنش
51,479
امتیاز
1,281
سن
30
محل سکونت
Sis nation
به نام تک فرمان روای تاریکی شب ها
می کشم قلم دلم را بر دفتر سرد روزگار

نام رمان:سایه تاریک شهر
نام نویسند:*PARLA*
ناظر : NAZ_BANOO
ژانر:تخیلی
خلاصه:

داستان درمورد سایه هاست.دنیای پر از تاریکی،پر از وهم و خیال.دنیای در دور دست ها ، کنار خورشید!دستانی پر از هیجان و لحظاتی که هیچکس،به آنها فکر نمیکند!ساینی...سایه ایست که به دنبال آرزوهایش می رود.زندگی اش بارها درخطر می افتد اما،کسی هست که اورا نجات میدهد!داستانی با سه شخصیت و هزاران هزار ماجرا!
از خوندنش پشیمون نمیشید

خوشحال میشم نگاه های گرما بخشتون رو به رمان سرمازده ی من بندازید و دل و رمانم رو باهم گرم کنید(:
لینک رمان:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد

    36598
     

    Baakaram

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/10/24
    ارسالی ها
    575
    امتیاز واکنش
    2,049
    امتیاز
    391
    سلام و خسته نباشید خدمت شما نویسنده ی عزیز
    اسم رمان : خوبه ولی عالی نیست، به شخصه با خوندن رمان جذب اسم شدم نه بالعکس!
    ژانر : کاملا منطبق بود
    خلاصه : من از خلاصه هیچی نفهمیدم! و بنظرم برای خوندن رمان ریسک کردم ولی ارزششو داشت.. بنظرم میشه روی خلاصه بیشتر کار کرد.. نمیدونم، البته این نظر من بود ..
    درباره اول داستان و شروع داستان : باید بگم گنگ بود و منو به شدت جذب کرد
    روال داستان : یکمی تند بود ولی خب شاید این جزئی از برنامه خود شما بوده .. اتفاقات پشت هم میوفتاد .. مثلا من تازه اتفاق اولو هضم نکرده میرفتیم سر اتفاق بعدی ..
    ایده داستان : عالی بود .... به شدت عاشقش شدم
    شخصیت پردازی : خب تا اینجا شخصیت پردازیا خیلی خوب بود ...
    فضاسازی : عالی بود ... جدی میگم ... من واقعا کاملا توی ذهنم تصورشون میکردم ... مخصوصا اون بخشی که گفتید چند تا بچه ی دارک تو کلبه بازی میکردن بدون اینکه متوجه بشن .. یا اونجا که گفتید تو خلا میدوید و فریاد میکشید .. یا اونجایی که ... ( وای خیلی زیاده نگم بهتره، الکی سرتونو درد میارم ) در کل عالی بود .. خیلی فضاسازی خوبی داشتید .. گاهی برای من گرم میشد گاهی سرد .. مخصوصا توصیفات حرکات افراد .. عالی بود مثل اون بخشی که گفتید دو دستشو روی میز گذاشت و به سمت خواهرش چرخید .. نمیدونم اینجور صحنه هارو خیلی خوب توصیف کردید ...
    دیالوگ ها و مونولوگ ها : خوب بود .. من خوشم اومد ... ایرادی توش ندیدم ..

    در کنار همه اینا واقعا داستانتون کشش داره و منو تشنه کرده ... هر قسمت یه سوال ایجاد میکردید تا منِ خواننده نتونم از قسمت بعدی بگذرم و برای کشفش رمانو بخونم
    و الان مشتاقم قسمت بعدیو بخونم و متوجه قضیه بشم ...
    جالبیش اینه هر دو شخص اسمشون سویی هست ..!! وقتی پدرش یهو گفت سویی قلبم اومد تو دهنم و توی ذهنم فکر قل بودنشون جرقه زد ولی خب نمیدونم چقدر ممکنه درست باشه
    از یه طرف میگم واقعا سویی اولی چیشد؟ تاریک چیشد؟ سویی چرا یهو وارد تاریکی شد؟ چرا یهو زاویه داستان عوض شد؟؟ این ادم کیه؟؟ چرا فراموشی گرفته؟؟ عشقش کی بوده؟؟ اصلا سویی چرا داشت تکامل پیدا میکرد؟؟ چرا موهاش سفید بود؟؟ پیشگویی چی بود؟؟ اون موجود کریه کی بود؟؟ دارکالسور ( دقیق نمیدونم چی بود! اسما سخت بود!!) کی بود که سوالاشونو ازش میپرسیدن؟؟ :((((
    الان کلی سوال دارم ... واقعا تشنم بقیه شو بخونم
    تورو خدا زود بزارید دارم دیوونه میشم

    در یک کلام رمانتون عالیه
    حرف نداره
     

    maria1377

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    485
    امتیاز واکنش
    7,157
    امتیاز
    583
    سن
    26
    محل سکونت
    سرزمین یاس های وحشی
    سلام. تخیل و قلمتون عالیه.
    و فضا سازی خوبی هم داشتین. کاملا داستان متجسم می شد.

    فقط رویه سزی چیزا کار کنید.
    یکی خلاصه و یکی هم، خیلی روی یه قسمت میمونین. مثلا از قسمت سویی پریدید به یه قسمت دیکه و همچنان اونجایین.
    اگه بشه از هر شخصیت چند تا پست بزارین و باز برین سراغ شخصیت های دیگه بهتره
     

    *PArlA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/30
    ارسالی ها
    5,097
    امتیاز واکنش
    51,479
    امتیاز
    1,281
    سن
    30
    محل سکونت
    Sis nation
    سلام عزیزم(:

    ممنون که نظرت رو بهم رسوندی
    اینو لازم دیدم بگم که سیر داستان ، روال پیشرویش و موندن توی یه صحنه برنامه ریزی شده است(:
    تا آخر این جلد رمان فقط درباره ی موضوعیه که داره روش کار میشه(:

    بازم ممنون از نظری که دادی(:
     
    آخرین ویرایش:

    Sogolkhanum

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    537
    امتیاز واکنش
    20,073
    امتیاز
    714
    محل سکونت
    نصف جهان
    سلام به نویسنده ی عزیز،
    رمانت عالیه و خیلی خوب تونستی رمانت را پیش ببری و خیلی هارا با خودت دنبال کنی.
    اما یه جاهایی خیلی کم توضیح دادی و اصلا بهشون توجه نکردی.
    مثلا نگفتی چیشد که اون کلاغ خوب شد و اسمش ساگور شد،کلا ده روز اونجا گذشت.
    اماشخصیت پردازیات عالیه و با این که آدم های جدید وارد داستان کردی اما به اندازه ی شخصیت های قبل پررنگشون کردی.
    و این که معماهای رمانت خیلی زیاده و باعث میشه همه بخوان زود زود بخونن تا بفهمن داستان از چه قراره.
    آرزوی موفقیت برات میکنم و منتظر پست های بعدت هستم.:aiwan_lggight_blum::aiwan_lggight_blum::aiwan_lggight_blum:
     

    carolyn~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/26
    ارسالی ها
    220
    امتیاز واکنش
    11,190
    امتیاز
    616
    سلام رمانت خوب بود اگه قوه تخیلت رو تقویت کنی و همچنین هیجان انگیز تر باشه مطمئنا طرفدارای رمان های تخیلی راحت جذب رمانت میشن اگه یکمشو توی خلاصه رمان بکار ببری که پرفکت:aiwan_light_heart:

    آرزوی موفقیت
     

    Arusha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/29
    ارسالی ها
    1,830
    امتیاز واکنش
    37,206
    امتیاز
    816
    محل سکونت
    اصفهان
    بسمه تعالی


    نام رمان:
    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما"سایه ی تاریک شهر" به ژانر ترسناک و تخیلی دلالت دارد که ژانر ترسناک به دلیل طرز چیدمان کلمات در کنار هم غالب تر است، اما در ژانر نوشته شده در اولین پست، فقط ژانر تخیلی نام بـرده شده است.
    سایه سه معنا دارد؛ درجه ای از تیرگی همجوار روشنایی، نام دختر، دیگری موجوادات ماورا طبیعه. که منظور شما در اینجا مورد سوم است!
    تاریک نیز دومعنا دارد، یکی به معنای نبودن نور و روشنایی و دیگری به معنای گمراه، پلید و شوم!
    ترکیب سایه ی تاریک شهر، ترکیب جالبی است اما مخاطب به راحتی می تواند معنای آن را درک کند، به عبارت دیگر کنجکاو کننده نیست ولی می توان گفت، یک ترکیب زیباست که آشکارا ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را نشان می دهد!
    من
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما را مطالعه کردم، این نام تا حدود زیادی مناسب است. به نظر من نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما با شخصیت تاریک در رمانتان رابـ ـطه ی مستقیم دارد.



    خلاصه:

    خلاصه ی شما نسبتا ساده است. خواننده را به خواندن ترغیب نمی کند به عبارت دیگر جذاب نیست. شما باید در خلاصه ابهامات بیشتری بسازید تا خواننده ترغیب به خواندن بشود. شما می توانستید برای افزایش جذابیت، از چند جمله ی مهم، ترغیب کننده و مبهم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نیز استفاده کنید.
    لازم به ذکر است جمله ی "داستانی با سه شخصیت و هزاران هزار ماجرا!از خوندنش پشیمون نمیشید" از آخر خلاصه حذف کنید، زیرا اگر خلاصه خوب نوشته شود، مخاطب نیازی به این توصیه ندارد.



    طراحی جلد:

    در عکس بزرگ روی جلد، تصویر شهر سیاه کشیده شده و سیاه و سفید بودن تصویر، بسیار جالب ومبتکرانه است.همچنین بودن تصویر کلاغ نیز، اشاره ای به شوم بودن اتفاقات و رخدادهای درون
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و یا اشاره ای به یکی از شخصیت های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    دارد.ایستادن دختری با لباس سیاه، تلخ بودن یا روبه رو شدن با اتفاقات سخت را نشان می دهد. همچنین وجود دختر روی جلد، می تواند اشاره به این داشته باشد که شخصیت اصلی یک دختر خواهد بود.
    عکس کوچک، سایه ای در جنگل با مه غلیظ است که بسیار مناسب انتخاب شده است.
    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، مناسب نام و موضوع آن است و تا حدودی می تواند نظر مخاطب را جلب کند.



    مقدمه:

    مقدمه ی نوشته شده، نشان از کسب تجارب در مسیر زندگیست.مقدمه دارای نثر ادبی است و در آن از کلمات روان و قابل فهم استفاده شده است. برداشت من از این مقدمه این است که شخصیت اصلی در راه رسیدن به اهدافش سختی های زیادی می کشد و همچنین در این راه تجربه های زیادی کسب می کند.مقدمه ی نوشته شده می تواند به راحتی احساس مخاطب را درگیر کند و به خواننده احساس مثبت القا کند.
    شما می توانید برای نوشتن مقدمه از شعر یا متن ادبی یا حتی بخش کوتاه جذاب و جالب از متن قصه استفاده کنید.



    شروع :

    در پست اول فقط توصیف کمی از محیط اطراف مانند تاریکی و سکوت وجود داشت و توصیفی در مورد شخصیت ها در آن نبود.
    در پست اول مونولوگ بسیاری قرار داشت و در مقابل دیالوگ خیلی کم و همچنین پست آغازین شما کمی گنگ بود.معرفی نکردن شخصیتی که کنار سامان بود و دلیل تفاوت های راوی با ساینا و ... کمی جذابیت به پست اول داده بودند اما کافی نبود.
    شما می توانستید از صحنه های دیگری برای پست اول استفاده کنید، صحنه های که جذابیت و هیجان زیادی داشته باشند مانند صحنه ی دزدیده شدن ساینی، حمله به قلمرو ی لایتور و... البته مثال های گفته شده در حد پیشنهاد هستند.
    شروع رمان شما درصد کمی مخاطب را جذب می کند و مخاطب را در سراشیبی خواندن نمی اندازد و بهتر است که اصلاح شود.



    شخصیت پردازی:

    شخصیت های زیادی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    وجود دارند که ممکن است کم و زیاد شوند. مانند:
    سومبل، پویینا، لوی، جانر، ساندول، سان، شاگ، ساگور، مکیسا، مانسون، ساینی، سورما، آلیشا، ریانا، مولیا،مادام مامفلی، سامان و... .
    من فقط چند شخصیت اصلی را نقد می کنم:

    سومبل: سومبل به عنوان یک فرمانده و دختر لایتور، باید باید مانند نجیب زادگان رفتار کرده، جدی و کمی خشن باشد و در مقابل افرادی که مقام بالاتری نسبت به او دارند، مانند دارکالس، مودبانه تر رفتار کند.

    دارکالس: دارکالس باید فردی بسیار جدی باشد و به صورت رسمی صحبت کند و رفتار صحیحی داشته باشد. مسلما قهقه زدن در شان یک مقام بالا نیست.

    ساینی: رفتاری تقریبا متعادل دارد.

    جونیا: قبل از خواندن پارت 60 من فکر می کردم جونیا دختر است، زیرا رفتار های دخترانه داشت .همچنین لحن مناسبی برای این شخصیت انتخاب نشده. لحن های اصطلاحا لاتی و چاله میدونی مناسب افرادی که در قصر بزرگ شده اند نیست.

    مولیا: مولیا به عنوان یک سایه تیز و مغرور، نباید به این زودی از رفتارهای سرد و مغرور خود دست برمی داشت و بدون مقدمه و ملاقات های دیگر، درخواست همراهی به سومبل می داد.

    ساگور: ساگور به عنوان یک سایه ای در جسم کلاغ است، بسیاری از حرکت هایش نادرست بیان شده به طورمثال در بخشی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گفته شده است که "ساگور لبخند محجوبی زد " مسلما کلاغ با داشتن منقار نمی تواند لبخند بزند چه برسد به لبخند محجوب!

    چند نکته قابل ذکر این است که :
    1- در میان این همه نام جدید و عجیب آوردن نام سامان غیرعادی و غریبه به نظر می رسد.
    2- اسم های انتخابی شما عجیب است ولی به دلیل ژانر تخیلی اشکالی ندارد اما به شخصه نمی توانم با اسم شخصیت ها انس بگیرم و گاهی مواقع برمی گردم و پست های قبل را می خوانم تا بفهمم شخصیت نام بـرده شده کیست!
    3- بعضی شخصیت ها رفتارشان مناسب نیست. به طور مثال مکیسا در برابر ساندول باید رفتاری مودبانه داشته باشد زیرا مقام ساندول از آن بالاتر است هرچند که باهم دوست باشند ولی باید یک مرزی بین رفتارشان باشد.
    4- بهتر بود شخصیت ها از کلمات و اصطلاحات لاتی استفاده نمی کردند و کلمات را نمی شکستند زیرا در شان یک فردی که دارای مقام است یا در قصر بزرگ شده نیست.



    ژانر:

    به دلیل اتفاقات افتاده شده در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مانند تله پورت، قدرت ذهن خوانی، ماورا طبیعه بودن شخصیت ها و... به این نتیجه رسیدم که ژانر برگزیده شده برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بسیار صحیح است و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    طول محور تخیلی می چرخد.



    سیر:

    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما در ابتدا، نسبتا ساده بود ولی ناگهان شروع به آوردن شخصیت های بسیاری به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کردید که بعضی وقت ها واقعا گیج کننده بود.
    پرش ناگهانی از حال به آینده بسیار عالی بود، ولی بهتر بود این پرش آنقدر ناگهانی و گیج کننده نباشد.
    بهتر است سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را در حالت تعادل نگه دارید.
    در پست های 61 تا 64 یعنی دیدار با مولیا خیلی سریع رخداد همچنین برگشت مولیا و درخواست آن به سومبل خیلی زود بود.
    پست 54 ربطی به پست قبلی نداشت و اینکه اصلا توضیحی در مورد اتفاقات آن داده نشده بود و خیلی گنگ بود. در پست 54 گفته نشده بود آن ها به کجا و یا برای چه کاری رفته بودند. نویسنده عزیز شما این قسمت را خیلی کلی بیان کردید. این قسمت نیاز به اصلاح دارد.



    ایده:

    این داستان زندگی دختری است که برای ارتقاء مقام در خطر می افتد و عده ای برصدد نجات او برمی خیزند و نقشه هایی طرح می کنند و...
    ایده ی نوشتن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های تخیلی در بین نویسندگان اوج گرفته است.
    ولی ایده ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما نسبت به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های تخیلی دیگر، تقریبا تازه تر و نو تر است و بیشتر اتفاقات رخ داده در آن تقلید یا کپی نیست.
    بهتر است با اضافه کردن رخداد های غیر تکراری دیگر به ادامه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و کار کردن روی رمانتان سطح
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خود را ارتقاء دهید و همچنین نقص هایی که در آن وجود دارد را اصلاح و به حداقل برسانید.



    دیالوگ و مونولوگ:

    در بعضی از پست ها، مقدار دیالوگ ها بیشتر از مونولوگ ها یا بلعکس است. ایجاد تعادل بین آن ها به سطح کیفیت قلم کمک بزرگی می کند.
    بهتر است قبل نوشتن دیالوگ میان شخصیت ها، احساسات ان ها را نیز قبل از آن بنویسید.
    همچینین طرز صحیح نوشتن دیالوگ ها بسیار مهم است.
    برای نشان دادن مکالمه ی صحیح بین افراد نباید از (+، * و ...) استفاده شود و فقط استفاده از (- و : ) صحیح است.

    به طور مثال:


    xگفتم:
    -هیچ راهی نیست؟
    +نمیدونم بانو ، امکانش هست وجود داشته باشه ! تاحالا یه دارک رو معالجه نکردم!باید تحقیق کنیم !
    -لطفا زودتر!می بینی که درد داره!
    +چشم بانو ، اطاعت میشه !

    *گفتم:
    -هیچ راهی نیست؟
    سرش رو به معنای ندونستن تکون داد و گفت:نمیدونم بانو، امکانش هست وجود داشته باشه! تاحالا یه دارک رو معالجه نکردم! باید تحقیق کنیم !
    با نگرانی گفتم: لطفا زودتر! می بینی که درد داره!
    گفت:چشم بانو، اطاعت میشه!



    نثر:

    شما از نثر محاوره ای استفاده کرده اید که درمیان قشر جوان طرفدار زیادی دارد.شما توانستید نثرتان را نسبتا خوب پیش ببرید ولی در پست های 56 به بعد و با ورود جونیا به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کمی اختلال در آن ایجاد شد.
    استفاده از کلمات و اصلاحات لاتی و چاله میدونی مناسب کسانی که در قصر بزرگ شده اند و مقام دارند نیست.همچنین استفاده از این لحن به نثر شما آسیب وارد می کند.
    درست است که نثر انتخابی شما محاوره ای است ولی شکستن کلمات مانند" آره باو" درست نیست.

    در نوشت فعل های اخباری، (می) را باید جدا از فعل نوشت.
    مثال:
    xحس میکردم دارم تو عصبانیت میسوزم.
    *حس می کردم دارم تو عصبانیت می سوزم.

    xبهمون حمله میشه
    *بهمون حمله می شه

    xنگام میکرد
    *نگاهم می کرد

    همچنین در استفاده از کلمات به معنی آن دقت کنید.
    مثال:

    اگه هم فضولی و چلچله بودنت نمی ذاره
    چلچله: پرستو, غلیواج‌وبه‌معنی‌لاک‌پشت‌هم‌گفته‌شده‌است

    اصولا شما در نوشتن جملاتتان، افعال را در سرجای خود یعنی آخر جمله کمتر می نشانید.
    در نثر امروزی افعال باید در مکان خودشان بنشینند و جابه جایی افعال با محل نشستن مسند، مفعول و... اشتباه است و این نوع قالب مخصوص شعر و دلنوشته است.
    همچنین افعال چه در نثر محاوره ای وچه در نثر ادبی، باید به صورت کامل نوشته شوند.
    آمدن فاعل جمع با فعل مفرد یا در گاهی اوقات با مصدر، اشتباه است!
    مثال:

    xکمی تاخیر بود فقط
    *فقط کمی تاخیر بود

    xپریدم تو حرفش
    *تو حرفش پریدم


    استفاده از کلمات و افعال شبیه در جملات پشت سرهم جز آرایه ی تکرار محسوب نمی شوند و علاوه بر عدم افزایش جذابیت، باعث کاهش جذابیت آن می شود.
    مثال:

    xماهم که مطمئنا لو نمی دیم پس نگرانی ای نیست.پس یکم طول می کشه تا اهدافمون عملی بشه اما...
    *ماهم که مطمئنا لو نمی دیم پس نگرانی ای نیست.بنابراین یکم طول می کشه تا اهدافمون عملی بشه اما...


    در زبان فارسی تنوین «ـً»، «ـٍ»، «ـٌ» وجود ندارد و تنها کلمات دخیل عربی در فارسی با تنوین به‌کار رفته است. مثل: اتفاقاً، غالباً و... .

    xخندید و دستم رو محکم گرفته و تکون داد و گفت:
    -اولا جواب سلامم رو ندادی!دوما من از ایمورا بیشتر خوشم میاد سرکار خانوم ساینی ایمورا هِدسون!
    دستم رو به زور از دستش در آوردم و گفتم:
    +اولا گیریم سلام ،دوما ایمورا اسم میانیه!و سوما خیلی دوست داری مولاخ صدات کنم؟
    *خندید، دستم رو محکم گرفت و تکون داد و گفت:
    -اول اینکه جواب سلامم رو ندادی!دوم، من از ایمورا بیشتر خوشم میاد سرکار خانوم ساینی ایمورا هِدسون!
    دستم رو به زور از دستش در آوردم و با غیظ گفتم:
    -اول گیریم سلام ،دوم ایمورا اسم میانیه!و سوم خیلی دوست داری مولاخ صدات کنم؟



    زاویه دید:

    روایت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما از زبان دو نفر است که به همین خاطر سوال ها و ابهاماتی را ایجاد کرده که بسیار خوب است اما در بعضی مواقع گیج کننده بود. شما اگر از زاویه ی دید سوم شخص استفاده می کردید می توانستید تسلط بیشتری روی شخصیت ها و همچنین روی ابهامات
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    داشته باشید.



    غلط املایی:

    نداشتن غلط املایی تاثیر بسزایی در کیفت قلم می گذارد و باعث کلافگی خواننده نمی شود. متاسفانه در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما غلط املایی بسیار زیادی وجود داشت که نیازمند اصلاح است.
    مثال:

    x زبایی
    *زیبایی

    xخنثس
    *خنثی

    xپراوز
    *پرواز



    علائم نگارشی:

    در نوشتن نقطه، ویرگول نقطه، ویرگول، علامت سوال و... باید چسبیده به کلمه ی قبلی و یک کارکتر با کلمه ی بعدی فاصله داشته باشد.
    مثال:

    xیا همون اول منو میکشت،یا میکشت اما با زجر میکشت!
    *یا همون اول منو می کشت، یا با زجر می کشت!

    xنگفتی ؛ می تونم؟!
    *نگفتی؛ می تونم؟!

    xمن نه کرم که صدای قدم هاتو نشنوم ، نه کورم که نبینمت ! نیاز نیست داد بزنی!
    *من نه کرم که صدای قدم هاتو نشنوم، نه کورم که نبینمت! نیاز نیست داد بزنی!

    xربطش اینه که اون به من حمله کرده ، نه یه حمله ی معمولی ! با ورد فلج کننده.
    *ربطش اینه که اون به من حمله کرده، نه یه حمله ی معمولی! با ورد فلج کننده.



    توصیفات: (مکان،چهره،ظاهر،حالات)

    در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما فقط توصیف حالات به مقدار متوسط
    و توصیف چهره به مقدار خیلی خیلی کم به چشم می خورد.
    شما فقط در بعضی جاها به رنگ چشم و رنگ مو اشاره کردید که کافی نیست.
    و توصیف مکان نیز در آن به مقدار خیلی ضعیف وجود دارد.
    شما باید روی توصیفات بیشتر کار کنید.



    باورپذیری:

    اما لازم است، چند نکته ای را که واقعا به دور از باور بود، یادآوری کنم:

    1-ساگور در بخشی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به حالت کلاغ در آمده بود، که این جز تخیلات است و صحیح؛ اما کلاغ دارای منقار است و توصیف حالت و لبخند او به خصوص لبخند محجوب، غیر قابل تصور است.

    2- در یکی از پارت ها، هنگامی که سومبل با پدر دوست ساینی (تجمیس) رو به رو می شود، ادعا می کند به علت شباهت زیاد، ساینی دختر تجمیس است. در صورتی که تجمیس می گوید ساینی دختر من نیست و ما هیچ نسبتی نداریم و فقط دوستِ دخترم بوده است. بنابراین این مقدار شباهت، کمی غیر قابل باور بوده است. نویسنده ی عزیز برای فهماندن رابـ ـطه ی آن ها بهتر بود از روشی دیگر استفاده کند.

    3- دارکالس (تجمیس) طبق نوشته ی نویسنده، یک مقام بالاست. غش غش خندیدن و جدی نبودن او، کمی غیرقابل باور است.

    4- با توجه به اینکه مولیا سایه ی تیزی هست دعوت سریعش از سومبل برای همراهی کردنش، فقط با دیدار یک هفته ای، کمی به دور از باور است



    نکات اخلاقی:

    به دلیل اشاره نداشتن به دین و مذهبی و تخیلی بودن آننکات اخلاقی خاصی ندارد.

    فقط یک نکته مهم:
    برای حفاظت از زبان فارسی، شایسته است از کلمات انگلیسی، عربی و ... در مواقع غیر ضروری استفاده نشود.
    مثال:

    xاوه گاد
    * اوه خدا

    xاستپ کردم
    *ایستادم
     

    م.عبدالله زاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/30
    ارسالی ها
    738
    امتیاز واکنش
    36,910
    امتیاز
    845
    سن
    26
    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :

    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اولین چیزیه که مخاطب رو جذب میکنه،شما نام« سایه ی تاریک شهر »رو برای رمانتون انتخاب کردید که سایه نشون دهنده ی دنیای سایه هاست و تاریک نوعی حس پلیدی و دنیای سیاهی پر از مجهولات رو القا میکنه که البته من با خوندن چند پست ابتدایی فکر می کردم که دلیل نام گذاری
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما به خاطر شخصیت تاریک داخل رمانه و به نوعی حس میکردم که داستان حول این شخصیت می چرخه!
    در کل نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما در نگاه اول به مخاطب این پیام رو میرسونه که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، ترسناک و تخیلیه که البته در ژانر فقط ژانر تخیلی ذکر شده! اما در کل نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    متناسب بود.

    خلاصه:
    خلاصه یه جور دعوت نامه برای مخاطبانه که باید پر از مجهولات و جذب کننده ای قوی باشه.قسمت اول خلاصتون خیلی خوبه،این که در مورد دنیای سایه ها توضیح دادید و این پیام رو رسوندید که این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تخیلی در مورد دنیای سایه هاست !اما بعد از اون چیز جذب کننده ای نبود،بهتر بود که از کلمات مجهول تر و جذاب تری استفاده می کردید.بهتر بگم،حادثه ی وقوع ذکر شده در خلاصه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما میتونه رفتن به دنبال آرزو های ساینی باشه و علت وقوعش کمی نامشخصه !
    بهتره که در خلاصتون اصلاحاتی انجام بدید.

    مقدمه:
    نام تیرگی های ذکر شده در مقدمه ارتباطی زیبایی با اسم و سیر داستان داره،مقدمه پیام خوبی رو به خواننده القا میکنه،پیام اینکه پایان هر سختی آسانی است و این که به احتمال زیاد شما با پایان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خوبی رو برو خواهید شد.میشه گفت مقدمه ارتباط چندان زیادی با سیر داستان نداره و فقط میتونه با پایان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ارتباط داشته باشه
    در مقدمه تون هم اصلاحاتی رو انجام بدید.
    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :

    با توجه به ژانر تخیلی و اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    «سایه ی تاریک شهر»باید جلدی مرتبط با این دو عنوان ساخته بشه،شما در جلد رمانتون از عکس دختر مو سفیدی استفاده کردید که به احتمال خیلی زیاد باید شخصیت داستانتون باشه و عکس کلاغی که همون ساگور هست و نماد شومی و پلیدی رو داره،تم استفاده شده در جلد تم تیره رنگیه که با اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یعنی سایه ی تاریک هم خوانی داره.فونت استفاده شده هم خوانا و مناسبه.اما بهتر بود که عکس کوچیک انتخاب شده که عکس یک جنگل مخوفه بیشتر مرتبط با ژانر داستان بود و در مورد دنیای سایه ها بود مثل نماد یک شهر.
    اما جلد رمانتون در نگاه اول میتونه نظر مخاطب رو جلب کنه،جلد مناسبی بود.
    شروع:
    خب شروع رمانتون رو از زبان دختری آغاز کردید که به نحوی مناسب بود اما چندان جذاب و متفاوت نبود بهتر بود که از توصیفات بیشتری در ابتدای رمانتون استفاده می کردید مثلا توصیفات مکانتون خیلی کم بود و فقط به این که داخل اتاق تاریکی هستند بسنده کرده بودید، توصیفات حالتتون خوب بود و به خوبی خواب ساینا رو توصیف کرده بودید؛شخصیت های خوبی رو معرفی کرده بودید اما به معرفی شخصیت هایی مثل سامان و کسی که کنار سامان نشسته بود نپرداخته بودید و توی پست ابتدایی دیالوگی دیده نشده اما توی پست های بعدی دیالوگ ها رو شروع کرده بودید در شروع داستان خواننده متوجه خیلی چیز ها نمیشه و این مخاطب رو به خواندن ادامه داستان جذب میکنه اما بهتر بود که دنیای سایه ها رو به خواننده معرفی می کردید چون خواننده با خوندن اولین پست خیلی کنجکاو به خوندن ادامه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نمیشه ولی قرار اون با فردی به اسم ریانا و اینکه این شخص چه کسی است و دلیل ملاقات این دو چیه و اسم های به کار بـرده شده مانند آلکا ،دارکالس و... خواننده رو جذب می کردند.

    نثر:
    شما از نثر محاوره ای برای رمانتون استفاده کردید که به نوعی نثر پر طرفداری محسوب میشه.نثرتون رو تا حدودی خوب پیش بردید و روان و راحت بود و با نثر ادبی مخلوط نشده اما در پست های آخر از کلمات خوبی استفاده نکردید این کلمات کوچه بازاری مناسب سیر داستانتون نبود و بهتر بود که با کلمات بهتری برای دیالوگ هاتون استفاده می کردید.
    زاویه ی دید:
    تا به این جای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما از زاویه ی دید اول شخص استفاده کردید که از زبان دو نفر روایت میشد،زاویه دید اول شخص به شرطی که به شیوه درستش استفاده بشه انتخاب درست و خوبیه اما باید اصلاحاتی رو انجام بدید و بهتر بود که تنها از زبان یک شخص روایت میشد، زاویه ی دید مناسبی رو انتخاب کرده بودید و باعث میشد که مجهولات داستان بیشتر بشه و خواننده برای پاسخ به پرسش هاش به خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گرایش پیدا کنه اما این مجهولات گاهی باعث گیج شدن مخاطب هم میشد که بهتر بود در این قسمت ها از دانای کل استفاده می کردید.
    علایم نگارشی و غلط املایی:
    در پست های ابتداییتون اشتباهات تایپی زیادی داشتید که به دلیل این که پست های ابتدایی به خاطر جذب مخاطب اهمیت زیادی دارند بهتره که حتما تصحیح بشوند.مانند
    حکومتمی کرد=حکومت می کرد
    بالا پایینمی شد=بالا پایین می شد
    جلوشخورد بشم=جلوش خورد بشم
    غلط املایی هایی هم وجود داشت مثل
    بخش35 لحضه=لحظه
    بخش36 قایفه=قیافه
    برخی جاها هم بهتر بود که این تغییرات رو انجام میدادید
    بخش31 حتی من رو از رفتم به دژ...=حتی من رو از رفتن به دژ...
    بخش 37 کتاب سیاه رنگی به جلد جالبی اون تو بود= ...با جلد جالبی اون تو بود
    بخش 43 حینی این که به سمت تخت هلم میداد=حین این که..
    کنار نشست و دستم رو تو دستش گرفت=کنارم نشست
    صورتش رو تو دستاش گرفته و گریه می کرد=صورتش رو تو دستاش گرفته بود و گریه می کرد
    بخش47 فعلا تا تجزیه تحلیل کنه خوابش رو یکم زمان می بره=فعلا تا خوابش رو یکم تجزیه تحیلیل کنه زمان می بره
    از علایم نگارشی در بعضی جاها به خوبی استفاده نشده مثل استفاده از علامت تعجب که در پایان اکثر دیالوگ هاتون به کار بـرده بودید و از علایم نگارشی نقطه ویرگول استفاده ی زیادی نکرده بودید.
    توی پست های ابتدایی هم فاصله ی بین خطوط زیاد بود که باید اصلاح بشوند.
    شخصیت پردازی:
    از شخصیت های زیادی استفاده شده بود اما در کل من این طور متوجه شدم که شما برای همه ی شخصیت های داستانتون یک نوع ایده رو در پیش گرفتید همه ی اون ها به نوعی در برابر دیگران مصمم ،جدی و حاضر جواب هستند اما گاهی اوقات از این شخصیت جدی خارج میشوند و به شدت صمیمی رفتار میکنند.در طول داستانتون از اسم های سختی استفاده کردید که حفظ کردنشون کار دشواری بود.
    ساینی:در ابتدا اون رو فردی عاقل و با رفتار های مناسب معرفی کردید،اما نوع صحبتش با ریانا خیلی به شخصیتش نمی خورد اما در جاهایی که با تاریک دیالوگ هایی داره مناسب و خوب بود
    سومبل: سومبل یک فرمانده است،رفتار ها و صحبت های اون در ابتدا کاملا مناسب بود و اون رو فردی نترس و شجاع معرفی کرده بودید که یکی از داناترین فرمانده هاست شرایط خانوادگی و اجتماعی اون به نحوی بود که باید موقع مواجهه با فردی که توی غار دیده بود خیلی شجاع تر رفتار می کرد و و دیالوگ ها و رفتار های اون با جونیا باید خیلی خانمانه تر و محجوب تر رفتار می کرد. اما دیالوگ های مناسبی رو برای اون انتخاب نکرده بودید
    تاریک:شخصیت خوب و مناسبی داشت و تا به این جای داستان هم حفظ شده بود.
    جونیا:به هیچ عنوان باورم نمیشد که جونیا یه پسر باشه،جونیا شخصیت لوس و بچه گانه ای داره که اصلا مناسب یک پسر نیست بخصوص رفتار های اون با سومبل فرمانده، جالب نمیومد
    ساگور:شخصیت ساگور هم مثل بقیه ی شخصیت ها که خودش رو فردی آروم و بی خیال جلوه میده ،شخصیت متفاوتی نداشت اما رفتار هاش با شخصیتی که معرفی کرده بودید مطابقت داشتند.
    به طور کلی باید بگم شخصیت جالب و متفاوتی توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ندیدم ،همه ی افراد انگار که یک شخصیت واحد داشتند که البته شاید این هم از ویژگی دنیای سایه ها بود
    سیر:
    سیر داستان خوب پیش میره،نه خیلی تند و با عجله است و نه خیلی آروم و بدون هیجان! به نظرم سیر خوبی رو در پیش گرفتید، اما ماجراها کمی کند پیش میروند برخی جاها احساس میشه که توضیحات اضافی داده شده،نقاط هیجانی داستان به سرعت تموم میشدند و مبحث جدید آغاز میشد مثلا در قسمتی که ساگور به هوش میاد خیلی سریع مسئله رو بیان کردید ولی توی قسمت هایی که با جونیا دیالوگ داره خیلی کند پیش رفتید،بهتر بود که بین اوج و فرود ها یه تناسب خوبی برقرار میکردید.

    دیالوگ ها و مونولوگ ها:
    بین دیالوگ ها و مونولوگ ها باید رابـ ـطه ی متعادلی برقرار باشه که متاسفانه خیلی رعایت نشده
    قبل از دیالوگ ها بهتر بود که احساسات شخص رو بیان می کردید اما در مونولوگ ها به خوبی تونسته بودید افکار رو بیان کنید،دیالوگ های سومبل با دارکالس خیلی به شخصیت اون نمیخورد به هرحال دارکالس سن خیلی بیشتری نسبت به سومبل داشت اما توی رفتارهاش نمود خارجی نداشت و به نظر مرد کم سن و سالی میومد و دیالوگ های سومبل هم خیلی نشون دهنده ی صحبت با یک مرد مسن نبود.موارد دیگه ای هم وجود داره که بهتر اصلاحاتی انجام بدید
    توصیفات(مکان،حالت و احساس،چهره):
    توصیفات خوبی در خصوص مکان ندیدم،تا به این جای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    من هیچ تصوری از دنیای تاریک ها ندارم،بهتر بود که از دنیای تاریک ها بهتر صحبت می کردید تا مخاطبتون دنیای تاریک ها رو بهتر بشناسند و متوجه تفاوت اون با دنیای واقعی بشوند.هیچ توصیفی در مورد خونه و یا مکان ندیدم که این ضعف بزرگی به شمار میاد.
    بهتر بود که قبل از دیالوگ هاتون هم احساسات و عواطف مخاطب رو توصیف می کردید.در مورد چهره ها توصیفات خوبی به کار بـرده بودید اما باز هم توصیفاتتون کمه و بهتره که بیشتر باشند بهتر بود که چهره ی دیگر شخصیت ها مثل خواهر سومبل یا دوستش رو هم توصیف می کردید.
    ایده:
    ایده ی اصلی داستان تا به این جا خوب بوده و امیدوارم که اتفاقات جالب و بهتری در سیر داستان اتفاق بیفته به طور کلی ایده ی اصلی ،ایده ی جدید و تازه ای بود و میتونست که باعث جذب مخاطب بشه و بر اساس اسن که نگـاه دانلـود تخیلی بود و هراتفاقی ممکن بود پیش بیاد به صورتی منطقی پیش رفته بود.
    ژانر:
    شما ژانر تخیلی رو برای رمانتون انتخاب کردید که کاملا به سیر داستان و نوع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مرتبطه،ژانر مناسبی رو انتخاب کردید چون اتفاقاتی مثل بودن دنیای تاریک ،خوندن ذهن دیگران،مخفی شدن و... به طورکامل نشون دهنده ی ژانر تخیلی هستند.
    متفرقه و باور پذیری:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما دارای مجهولات خیلی زیادیه،بودن ابهامات توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها لازمه اما اگر که از یه حدی بیشتر باشه باعث سردرگمی و گیج شدن مخاطب میشه!
    در مورد باور پذیری باید بگم با وجود این که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تخیلیه اما نباید به صورتی باشه که از واقعیت هم خیلی به دور باشه مثلا گاهی اوقات توی توصیفات ساگور، شبیه این بود که فراموش می کردیدساگور یک کلاغه و توصیفاتش شبیه انسان بود.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا