نقد رمان معرفی و نقد رمان فرمول خاص| عِلیماژ کاربر انجمن نگاه دانلود

🍫 Dark chocolate

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/09/06
ارسالی ها
2,828
امتیاز واکنش
38,895
امتیاز
1,056
سن
23
محل سکونت
°•تگرگ نشین•°
و یه چیزم بگم
فراموش کردکرده بودم بگم
اینکه فرمول خاص متعلق به یه کشف نیست!
یا صرفا یه دستور عمل خاص نیست!
خیلی چیزا رو شامل می شه
البته هنوز روش یعنی روی کلش مانور ندادم
 
  • پیشنهادات
  • *KHatereH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/22
    ارسالی ها
    1,261
    امتیاز واکنش
    7,982
    امتیاز
    809
    سلام عزیز دلم... ایشالله موفق باشه رمانت...
    نقد میکنم رمانت رو نگهدار کنکورت و بدع بعد دوبارع شروع کن :/
    عاقا گزارش نزن نقد بود دگ :/
    شخصیت یاس خیلی خوب بود...خصوصا شیطونی هاش!
    یه ایرادی که بگیرم (الکی مثلا :aiwan_lightsds_blum: ) پست هات یکم بلندن... همین :)
     
    آخرین ویرایش:

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°

    دختر دریا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/29
    ارسالی ها
    30
    امتیاز واکنش
    309
    امتیاز
    271
    سن
    19
    فقط یک کلمه
    عالیه و شگفت انگیز خوب تاحالا رمانی با این موضوع نخوندم معمولا رمان ها اگه شرکتی باشن شرکت های عمران هستن و پسره رییس شرکت و دختره هم یک مهندس ولی مال تو فرق داشت و اینکه به طور غیر عادی هر روز منتظر ادامه رمان هستم و رمانت رو واقعا دوست دارم امیدوارم تا اخر همین جور عالی بمونی معمولا نویسنده ها اول رمان همه ی کارت هاشون رو رو میکنن تا خواننده جمع کنن و وقتی به وسط رمان می رسه رمان کسل کننده و در اخر به شکل افتضاحی تمومش می کنن و البته هستن نویسنده هایی هم که رمان هاشون عالیه اما ادامه نمی دن. حرف های زیادی هست اما اینجا نمیشه همش رو گفت در هر صورت
    پیروز و موفق باشی
     
    آخرین ویرایش:

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    سلام جان جانجانا
    لطف داری عزیزم
    ی چیزی طبق قوانین نقد بهت گیر می دنا
    پیامتو ادیت کن طبق قوانین اول تاپیک یه چیزایی بهش اضافه کن ک گزارش نخوری :)
     

    nadia.seif

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/01
    ارسالی ها
    331
    امتیاز واکنش
    1,229
    امتیاز
    401
    محل سکونت
    یزد
    عرض سلام و خسته نباشید خدمت نویسندهٔ رمان «فرمول خاص» هرچند که برای قضاوت تعقیدات رمان زود است؛ اما مواردی قابل ذکر است:
    عنوان یا همان اسم رمان «فرمول خاص»
    خب! همان‌طور که می‌دانیم فرمول یک قاعده مشخصی‌ست که با دلایلی منطقی می‌توان به جواب رسید؛ اما ترکیب آن با کلمهٔ خاص، شک و شبهه‌ای ایجاد نمی‌کند که بگوییم ممکن است وقتی داستان را می‌خوانیم با ژانر علمی- تخیلی روبه‌رو شویم. لیکن در وهله اول خواننده به فکر آن می‌افتد که نویسنده قصدش از انتخاب این اسم برای رمانش -به دلیل نوع ژانر- بدون شک فرمولی عاشقانه یا راه رسیدن به قلب مرد یا زنی را کشف کرده است! اما تا صفحه سوم خبری از آن راه و روش‌ها نبود که متوجهٔ فرمول خاصِ شکلات شرکت فرسو شدیم! شاید این فرمول خاص آغاز جدیدی را برای رمان در اواسط در نظر دارد که درخور ژانرش باشد. پس برای انتخاب اسم، فعلا نمی‌توان شکایتی کرد؛ اما در مورد ژانر چرا! درست است که در آغاز نویسنده مقدمه‌چینی‌هایی مثل جملهٔ «به خودش اعتراف کرد شاید دوستش دارد» را انجام داده است؛ اما تا اینجای رمان هیچ گوشه‌چشمی جز شعری که پدر یاس برای مادرش می‌خواند، هیچ‌چیز عاشقانه‌ای درش پیدا نبود. به‌دلیل حجم پست‌های نوشته شده اگر بخواهد عاشقانه‌ای هم صورت بگیرد نیاز به مقدمه‌چینی‌هایی دارد و آن‌چنان اسطوره‌ای نخواهد بود. هرچند که قصد نویسنده هم بدون شک نوشتن چنین عاشقانه‌ای نیست؛ اما پیشنهاد می‌کنم که به جای ژانر عاشقانه از ژانر درام استفاده کنند. این‌گونه، نویسنده زمان زیادی صرف خلق موقعیت‌های عاشقانه نمی‌کند که حوادث دیگر از دستانش سُر بخورد و به دلیل ژانر می‌توان گفت در چهارچوبی واقعی احساسی چون عشق شکل می‌گیرد. در مورد ژانری که اول به آن اشاره شده -اجتماعی- باید گفت که به‌خوبی در رمان پیداست و می‌توان چند جایی از آن را مثال زد. مثل زمانی که در کنفرانس، یاس در حضور اجتماع چندین نفره، شروع به دفاع از محصول ایرانی کرد.
    رمان از خلاصهٔ خوبی برخوردار بود. نویسنده سعی کرده بود که با خط آخر خلاصه، کنجکاوی خوانندگان را به خود جذب کند؛ اما اگر نویسنده سعی می‌کرد آن کنجکاوی را در سراسر خلاصه پراکنده کند، کاملا به هدفش می‌رسید.
    رمان از مقدمه بی‌بهره بود و آن نوشته‌ای که در آغاز رمان به آن اشاره شده، بیشتر شبیه تحمیدیه برای یک کتاب می‌مانست. عموماً برای ابتدای رمان از مقدمه استفاده می‌شود و انتخاب یک مقدمهٔ خوب کیفیت رمان را چندی بالا می‌برد. پیشنهاد می‌شود به‌جای تحمیدیه از مقدمه استفاده شود.
    رمان شما از دید سوم شخص مفرد روایت می‌شود. زاویهٔ سوم شخص شما بیشتر ذهنی است و موفق‌تر کسی می‌شود که بتواند ذهنی و عینی را در یک جهت هدایت کند. پیرو این مطلب ذهنیات یاس بیشتر از چیزهایی که مشاهده می‌کرد، نمایان بود و این ذهن منه خواننده را خسته می‌کرد. از کسی که از زاویهٔ دید سوم شخص استفاده می‌کند انتظارات بیشتری می‌رود. او دست و بال بازتری دارد و می‌تواند از شخص متناوب استفاده کند. گاه رمانش را به دانای محدود، به‌صورت نامحسوس، بکشاند تا خواننده خارج از شخصیت یاس از شخصیت‌های دیگر غافل نشود. همچنین این رمان شخصیت‌های فراوانی ندارد و خالی از لطف نبود که نویسنده از دید یاس به این داستان نگاه می‌کرد. چراکه در جایی از رمان از دید سوم شخص، به‌سمت دزدی برسام کشیده شد که نقل کردنش بی‌تأثیر بود. در زاویهٔ سوم شخص به هیج‌وجه استفاده‌ای به جز «او» و «آن‌ها» را نویسنده دارا نیست چراکه من در جایی دیدم: «حاشا نیست اگر بگوییم». دیدمان اول شخص جمع شد و این اشتباه صورت گرفت.
    داستان آغازی جذاب و مهیج داشت که با اسمش کاملا در تضاد بود. لیک ابهاماتی را ایجاد می‌کرد و آن ایجاز مناسب را در ابتدا نداشت. با خواندن چند خط اول این احساس را القا می‌کرد که گویی شخصیت داستان، عزیزی را از دست داده است و با خواندن جملهٔ «خش خش بی‌سیم‌ها» احساس آن را داشتیم که او را در زندان انداختند؛ اما با خواندن چندین خط دیگر، چیزهای دیگری دست‌گیرمان می‌شد. همین چند سطر نوشته شده گره‌ای تا پایان رمان می‌افکند و باعث ترغیب بیشتر خواننده به خواندن ادامهٔ آن می‌شود.
    رمان از سیر یا روند تقریبا مناسبی برخوردار بود؛ اما در جای جاهایی هم روند به تندی می‌پرایید. مثل زمانی که مسـ*ـتانه خبر مجادلهٔ دو نفر از کارگران خط تولید را داده بود و به‌تندی یاس به همان قسمت رفت و باعث گیجی و گنگی منه خواننده شد.
    همان‌طور که قبلا به آن اشاره شد، دید نویسنده غالباً ذهنی بود پس می‌توان گفت درون‌مایه‌ای قوی را نویسنده به دلیل تفکراتی که شخصیت داستان مدام راجع‌به انسان‌های اطراف، خودش و اجتماع می‌کرد، ارائه داده است. پس می‌توان گفت، حسِ به‌جا و به اندازه‌ای در رمان پراکنده شده؛ اما دید نویسنده عینی نبوده و تا صفحه دوم تنها چیزی که دست‌گیرمان شد دیوار قهوه‌ای و رگه‌های شیری اتاق کار یاس بوده است.
    پس چون دید عینی ضعیف‌تر از ذهنی بود، این رمان از فضاسازی بسیار کمی بهره‌مند است؛ اما چندجایی هم می‌توان اشاره کرد که توصیف فضا و چهره در خیلی جاها یک‌جا به خورد خواننده داده شده است. مثل توصیفی که ناگهان از مسـ*ـتانه شده بود. بدون شک خواننده این قسمت‌ها را رد می‌کند مگر اینکه در روند داستان طوری گنجانده شود که خواننده برای خواندن مطلب مهمی ناچارا متوجه آن شود و تا آخر رمان، چهره یا آن فضا در ذهنش بماند.
    توصیف حالات به‌خوبی ارائه شده بود به‌جز در دیالوگ‌ها! رمان در مونولوگ‌ها از حالات خوبی برخوردار بود؛ اما قبل از هر دیالوگ خواننده هیچ پس‌زمینهٔ ذهنی از شکل و حالت شخصیت نداشت و این دیالوگ محور بودن رمان را می‌رساند و وقتی که به دیالوگ می‌رسید، دچار گیجی می‌شد و نمی‌دانست الان کارکتر خوشحال است یا غمگین؟ اصلا با چه حالتی این را دارد می‌گوید؟ ضعف اصلی رمان در دیالوگ و مونولوگ است. چراکه مونولوگ‌ها دارای بندهای بسیار طولانی می‌باشد و چشم را خسته می‌کند. مطالب در مونولوگ‌ها گزارش‌وار پشت هم قطار شده است. نیازی به مثال نیست. این را می‌توان با یک نگاه با فاصلهٔ بین دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها نگاه کرد. دیالوگ‌های طولانی باعث خستگی خواننده می‌شود. دیالوگ باید کوتاه و تمام کننده باشد. یک تئوری ثابت شده‌ای می‌گوید دیالوگ از شانزده کلمه بیشتر باشد، موجب خستگی می‌شود و فقط در همان شانزده کلمهٔ اول جذابیت دارد؛ ولی در این رمان یاس توضیحاتی در مورد محصولات خود در چندین سطر در دیالوگ توضیح می‌دهد و خواننده بدون نگاه کردن از این مطلب می‌گذرد. در رمان کلاسیک دیالوگ کمتر دیده می‌شود؛ اما این نگـاه دانلـود کلاسیک نیست و رمان نو دیالوگ‌های بیشتری می‌تلبد. چراکه اگر دیالوگی هم نوشته می‌شد، دیالوگ محور بود.
    شخصیت‌پردازی رئال است. نویسنده تمرکز زیادی بر روی شخصیت یاس گذاشته است؛ اما در ابتدای رمان ما از شخصیت یاس انتظارات دیگری داشتیم. طرز برخورد او با مسـ*ـتانه ابتدا گونه‌ای دیگر بود اما بعد گذشت یک صفحه تبدیل به دختر شوخ و شیطون گذشته شد و این ثبات شخصیتی را بهم می‌ریخت. روی شخصیت‌های دیگر چندان مانوری داده نشده است؛ اما می‌توان گفت شخصیت مسـ*ـتانه یک شخصیت کلیشه‌ای است و می‌توانست نویسنده دیالوگ‌های تمیزتر و ناب‌تری برای شخصیت مسـ*ـتانه استفاده کند که از آن حالت آبکی بیرون بیاید.
    در طی روند داستان ایراداتی پیش چشم می‌آید که قابل توضیح است:
    شرکت‌ها و کارخانه‌ها آمفی تئاتر ندارند! آمفی تئاتر برای تماشای بازی و سرگرمی است. شرکت‌ها معمولا سالن همایش دارند -تعداد کمی از آن‌ها- که طبق گفتهٔ شما میزی برای آن‌ها گذاشته شده بود برای تست مزه دلستر، اما نه سالن آمفی تئاتر و نه سالن نمایش جایی برای گذاشتن میز ندارد. مگر اینکه یک میز بزرگی آنجا باشد و هرکس نفربه‌نفر بلند شود و از روی میز آن را بردارد و میل کند. پس می‌توان احتمال داد که سالن کنفرانسی بوده که تعداد زیادی گردهم آمدند برای یک جلسهٔ بسیار مهم.
    در جایی از رمان اشاره شد که یاس قصد اخراج کردن آن فردی که دزدی کرد را نداشته است؛ اما وقتی که آن دزد پیدا شد مبلغی را نوشت و بعد تصفیه حساب کرد! خب اگر قصد اخراج آن را داشت نیازی نبود که از قبل بگوید نمی‌خواهد آن را اخراج کند تا پیش‌آگاهی غلطی ایجاد نشود.
    در جای دیگر گفته شده شکسپیر فلسفه می‌بافد! نه نویسندهٔ عزیز شکسپیر یک نمایشنامه‌نویس انگلیسی بود و اصلا با فلسفه سر و کاری نداشته و عمده نمایشنامه‌هایش کمدی- تراژدی بود.
    درجایی دیگر که ماشین مسـ*ـتانه بنزین تمام کرده بود و ماشین را به پشت یک وانتی با طناب بسته بودند. بعد نویسنده اشاره کرد که ماشینی پشت وانت بوده است و وانتی مدام دستش را روی بوق می‌گذاشت. او که پشت را نمی‌توانست ببیند چطور مانع دید او شده بود؟

    از دید یک ویراستار
    ۱- غلط املایی بسیار زیادی در رمان بود و ممکن است همهٔ آن‌ها را من اشاره نکرده باشم:
    هق لجبازی❌ هق‌هق لجبازی✅
    داریه❌ دایره✅
    بزار❌ بذار✅
    هزیون❌ هذیون✅
    دوخاه❌ دوخته✅
    م می‌خوام❌ من می‌خوام✅
    بیین❌ بین✅
    راجب❌ راجع‌به✅
    به رسم افدب❌ به رسم ادب✅
    ققدیسه❌ قدیسه✅
    تاقچه❌ طاقچه✅
    خیل خب❌ خیله‌خب✅
    رو بر❌ روده بر✅
    چزاندن❌ چرزاندن✅
    چشمهدی❌ چشمه‌ی✅
    آلمینیوم❌ آلومینیوم✅
    غلاب❌ قلاب✅
    مثلن❌ مثلاً✅
    محتوی❌ محتوا✅
    هک و حک در دو معنای جداست لطفا در استفاده کردن از آن دقت کنید.

    ۲- خیلی از جملات برعکس گفته می‌شد که به چندتایی اشاره می‌کنم:
    آسیاب از آب بیوفتد! (آب از آسیاب بیوفتد)
    روزش شب نمی‌شد! (معمولا می‌گویند شبش روز نمی‌شد)
    ریزه خورده کاری! (خورده ریزه‌کاری)

    ۳- در جمله‌بندی‌ها دقت کنید مثل:
    بی‌لحظه توقف حرف می‌زد! (بدون لحظه‌ای…)

    ۴- در شکسته نویسی دقت کنید:
    بقیشون❌ بقیه‌شون✅
    همش❌ همه‌ش✅
    هاس❌ هاست✅
    یه لحظه ام❌ یه لحظه‌م✅
    *درواقع وقتی ضمیر متصل بیاید «ه» حذف نمی‌شود و وقتی است در زبان محاوره می‌آید به «ست» تبدیل می‌شود. نه «س».

    ۵- شاید ما در زبان، خیلی کلمات را طوری دیگر بیان کنیم؛ اما لازم است که صحیح آن را بنویسیم مثل:
    چش❌ چشم✅
    انقد❌ انقدر✅
    لاقل❌ لااقل✅
    دیقه❌ دقیقه✅
    *حتی لازم است وقتی می‌گویید «انقذه» در پرانتز صحیحش را بنویسد.

    ۶- در جملاتی مانند:
    راوی- نکنه خطایی از ما سرزده؟
    نیازی نیست اشاره کنید که این جمله را راوی گفته است. چون به این موارد یا صدای نامعتبر می‌گویند یا حدیث نفس. اگر صدای نامعتبر است نیازی نیست اشاره شود که راوی گفته است. اگر هم حدیث نفس هست، جمله را محاوره‌ای می‌کنید و بین دو گیومه قرارش می‌دهید.
    *لازم به ذکر است زمانی که اسم شخص و سپس جمله می‌آید از «-» استفاده نمی‌شود و باید از «:» استفاده شود.
    مثل: حسنوند-❌ حسنوند: ✅

    ۷- عبادات توضیحی را با «-» نشان نمی‌دهیم. وقتی یک چیز را بر می‌شمارید آن را پشت سرهم، ستونی می‌نویسید و آخر هر جمله؛ قرار می‌دهید. البته به جز جملهٔ آخر که نقطه قرار می‌گیرد مثل:
    ظرفی شکسته نشود؛
    بعد از اتمام کار ظرف‌ها شسته شود؛
    چیزی نسوزاند.

    ۸- فاصله علائم نگارشی و خود علائم رعایت نشده؛ به‌طوری‌که علائم به کلمهٔ قبل خود می‌چسبد و از بعدی فاصله می‌گیرند. مثل تمام مطلبی که من نوشتم و تمامی آن‌ها را رعایت کردم. بهتر است که کمی در مورد کاربرد نقطه ویرگول در بخش ویراستاری مطالعه کنید. حتی در خیلی جاها دیدم که به جای نقطه، از ویرگول استفاده شده است.

    ۹- قاعده نیم‌فاصله رعایت نشده. می، نمی، ها، ای، بی‌و… با نیم فاصله به کلمات قبل و بعد خود می‌چسبند.

    ۱۰- فاصلهٔ خط دیالوگ در بعضی جاها رعایت شده و بعضی جاها خیر. صحیحش به شرح زیر است:
    -سلام! ❌
    - سلام! ✅

    موفق و پیروز باشید.
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    سلام به دوست عزیز و خواننده ی پر لطف
    ممنون از نقد دقیقی که کردی و اینقدر قشنگ بهم توضیح دادی
    بله واقعا حق با شماست
    من صرفا یه عذر خواهی هم بدهکارم به علت این زود پیشرفتن و همین باعث شده دقتم بیاد پایین.
    بله درست می گین توصیفا کم هستن.
    ایراد املاییا رو حتما اصلاح می کنم.
    بعد اینکه اره اون لحظه یادم نبود به این سالنه چی می گن نوشتم امفی تئاتر ! خخخ
    دیگ اینکه علت توصیف نکردن شخصیتا اینه که یه شخصیت شاهزاده یا پرنسسی مث همه رمانا نسازم و بذارمشون دست خواننده ک تصورشون کنم.
    حقیقتا شخصیت هم یاس و هم مسـ*ـتانه هر دو شخصیت شوخ و شیطونی دارن
    و یاس اولا ب علت از دست دادن پدرش اون طوری دیده می شد.
    راستش عاشقانه داره یعنی قرار بود خیلی پیش این عاشقانه بیاد ی دوستی نقد کرد و لحظه اخر من یه چیزایی رو عوض کردم. حقیقتا این اجتماعی بودنش باعث شد ک من غرق ی سری چیزا بشم و حتی بعضی چیزا جا بمونن دیگ عشقش جای خود داره . سعی می کنم در پارت های اخیر بذارمشون و وارد عاشقانه کنمش.
    ژانر ها رو حقیقتا اونقد اشنایی ندارم ولی اگ اینطوریه ک می گین با صحبت با ناظرم درامش می کنم .
    خیلی خوشحالم کردین با این نقد قشنگتون و صمیمانه ممنون:)
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    حتما

    راستی مقدمه رو وقت نکردم بنویسم
    ی چیزم هست ک این رمان اولیه که سوم شخص می نویسم یکم ناشیم می دونم
    اخ یه چیزم می خاستم بگم هر چی فکر می کنم دیروز چچی می خواستم بگم یادم نیس،
    یعنی از نظر شما بیرنگه؟
     

    maria1377

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    485
    امتیاز واکنش
    7,157
    امتیاز
    583
    سن
    25
    محل سکونت
    سرزمین یاس های وحشی

    برخی موضوعات مشابه

    بالا