الف. تعریف
تعریف «روان شناسی تربیتی» به «آنچه روان شناسان درباره تعلیم و تربیت گفته اند»، تعریف رایجی نیست و کسی به چنین تعریفی از روان شناسی تربیتی نرسیده است. با این حال، این یکی از چند تعریف محتمل است. ارزش چنین تعریفی در آگاهی یافتن بر نظراتی است که در طول تاریخ، از زمان فیلسوفان یونان تا زمان حاضر، درباره این مسأله بیان شده و دارای اثرات عملی است که بر روی کار معلمان و متخصصان تربیتی گذاشته است. برای مثال، می توان از نظریه «روان شناسی فاکولته»(1) که طبق آن، ذهن انسان از استعدادهایی مجزا و مستقل از یکدیگر همچون حافظه، استدلال، اراده و قضاوت تشکیل یافته است، نام برد و این که دروسی همچون ریاضی، هندسه، منطق و مواد درسی دیگری از این قبیل می توانند این قوای ذهنی را تقویت کنند. (انتظام ذهنی)(2)
«به کار بستن و یا اعمال اصول، نظریه ها و یافته های تحقیقی دانش روان شناسی در موقعیت های تربیتی» دومین تعریف از «روان شناسی تربیتی» است. کسانی که این تعریف را پذیرفته اند، روان شناسی تربیتی را شاخه ای از «علم» روان شناسی می دانند و «روان شناسی تربیتی بخشی از مجموعه بزرگ تری است که به طور کلی، محتوای روان شناسی را در رابـ ـطه با «مطالعه علمی رفتار»(3) تشکیل می دهد. با آن که در این تعریف عمل و کاربرد بیش ترین نقش را ایفا می کند، اما طرفداران این نظر نقش تحقیقی روان شناس تربیتی را نیز نفی نمی کنند و ضمن آن که تحقیقات او را در حوزه روان شناسی می دانند، بدو توصیه می کنند از راهی برود که روان شناس می رود؛ بدین معنا که پیش از انجام هرگونه پژوهش، به برخی از معیارهای ذیل که در مطالعه علمی اهمیت دارند، توجه نماید:
1. معیار غیراخلاقی بودن علم:(4) علم نه اخلاقی است و نه ضد اخلاقی، بلکه غیراخلاقی است. معلم در تحقیق علمی نباید انتظار داشته باشد که بتواند بدین سؤال که «خوب چیست یا بد چیست؟» جواب بدهد. به عبارت روشن تر، علم با ارزش بیگانه است!
2. معیار عینیّت:(5) عالم باید جانب «بی طرفی» را رعایت کند و در مشاهده و تعبیر و تفسیر اطلاعات و یا «داده ها»، جنبه کاملاً غیرشخصی به خود بگیرد.
. معیار دقت و احتیاط:(6) فرضیه ها باید با دقت بیان شوند. اطلاعات با دقت و احتیاط جمع آوری گردند و تعبیر و تفسیر و در نتیجه، تعمیم با دقت و احتیاط هرچه بیش تر صورت گیرد.
4. معیار شکاکیت و انتقادپذیری: عالم به نتایج تحقیقات خود و دیگران همیشه با تردید می نگرد و هرگز از آن ها به صورت حقایق مسلّم و غیرقابل خدشه یاد نمی کند. او نتیجه گیری تحقیقی خود را به صورت امور «محتمل الوقوع»(7) پیشنهاد می کند و حاضر است در مقابل انتقادها و ایرادهای وارد در نظرات خود به تجدیدنظر بپردازد.
تعاریف «روان شناسی تربیتی» به «بالا بردن کیفیت تدریس و یادگیری در آموزشگاه» تعریف سومی است که بدان اشاره می شود و در مجموع، از دیگر تعریف رساتر و قابل دفاع تر می نماید. در این تعریف، نکات ذیل نهفته است:
الف. رواان شناسی تربیتی شاخه ای است از تعلیم و تربیت و نه روان شناسی.
ب. هدف روان شناسی تربیتی مطالعه رفتار نیست، بلکه تغییر در رفتار است و روشن است که هدف اخیر جنبه ارزشی و فرهنگی دارد.
ج. روان شناسی تربیتی تنها جنبه کاربردی ندارد، بلکه ضمن قوی بودن این جنبه، از انجام و هدایت تحقیقات محض و یا غیر کاربردی خاص خود نیز ناگزیر است. یادآوری این نکته لازم است که اصولاً ترسیم یک خط مشخص و باریک، بین علوم محض و علوم کاربردی، اگر غیرممکن نباشد، آسان هم نیست. علوم محض معمولاً دانش را برای دانش می جویند، در صورتی که هدف علوم کاربردی در کسب اطلاعات و یا دنبال کردن دانش توجه به تأمین نیازهای انسانی است. با آن که اغلب تحقیقات در روان شناسی تربیتی از نوع دوم است، اما تحقیقات از نوع اول نیز کم نیستند و یکی از نمونه های روشن آن کار نسبتا خوب بنیامین بلوم است که در کتاب او تحت عنوان ثبات و تغییر در مشخصات انسانی(8) بیان شده است.
تعریف «روان شناسی تربیتی» به «آنچه روان شناسان درباره تعلیم و تربیت گفته اند»، تعریف رایجی نیست و کسی به چنین تعریفی از روان شناسی تربیتی نرسیده است. با این حال، این یکی از چند تعریف محتمل است. ارزش چنین تعریفی در آگاهی یافتن بر نظراتی است که در طول تاریخ، از زمان فیلسوفان یونان تا زمان حاضر، درباره این مسأله بیان شده و دارای اثرات عملی است که بر روی کار معلمان و متخصصان تربیتی گذاشته است. برای مثال، می توان از نظریه «روان شناسی فاکولته»(1) که طبق آن، ذهن انسان از استعدادهایی مجزا و مستقل از یکدیگر همچون حافظه، استدلال، اراده و قضاوت تشکیل یافته است، نام برد و این که دروسی همچون ریاضی، هندسه، منطق و مواد درسی دیگری از این قبیل می توانند این قوای ذهنی را تقویت کنند. (انتظام ذهنی)(2)
«به کار بستن و یا اعمال اصول، نظریه ها و یافته های تحقیقی دانش روان شناسی در موقعیت های تربیتی» دومین تعریف از «روان شناسی تربیتی» است. کسانی که این تعریف را پذیرفته اند، روان شناسی تربیتی را شاخه ای از «علم» روان شناسی می دانند و «روان شناسی تربیتی بخشی از مجموعه بزرگ تری است که به طور کلی، محتوای روان شناسی را در رابـ ـطه با «مطالعه علمی رفتار»(3) تشکیل می دهد. با آن که در این تعریف عمل و کاربرد بیش ترین نقش را ایفا می کند، اما طرفداران این نظر نقش تحقیقی روان شناس تربیتی را نیز نفی نمی کنند و ضمن آن که تحقیقات او را در حوزه روان شناسی می دانند، بدو توصیه می کنند از راهی برود که روان شناس می رود؛ بدین معنا که پیش از انجام هرگونه پژوهش، به برخی از معیارهای ذیل که در مطالعه علمی اهمیت دارند، توجه نماید:
1. معیار غیراخلاقی بودن علم:(4) علم نه اخلاقی است و نه ضد اخلاقی، بلکه غیراخلاقی است. معلم در تحقیق علمی نباید انتظار داشته باشد که بتواند بدین سؤال که «خوب چیست یا بد چیست؟» جواب بدهد. به عبارت روشن تر، علم با ارزش بیگانه است!
2. معیار عینیّت:(5) عالم باید جانب «بی طرفی» را رعایت کند و در مشاهده و تعبیر و تفسیر اطلاعات و یا «داده ها»، جنبه کاملاً غیرشخصی به خود بگیرد.
. معیار دقت و احتیاط:(6) فرضیه ها باید با دقت بیان شوند. اطلاعات با دقت و احتیاط جمع آوری گردند و تعبیر و تفسیر و در نتیجه، تعمیم با دقت و احتیاط هرچه بیش تر صورت گیرد.
4. معیار شکاکیت و انتقادپذیری: عالم به نتایج تحقیقات خود و دیگران همیشه با تردید می نگرد و هرگز از آن ها به صورت حقایق مسلّم و غیرقابل خدشه یاد نمی کند. او نتیجه گیری تحقیقی خود را به صورت امور «محتمل الوقوع»(7) پیشنهاد می کند و حاضر است در مقابل انتقادها و ایرادهای وارد در نظرات خود به تجدیدنظر بپردازد.
تعاریف «روان شناسی تربیتی» به «بالا بردن کیفیت تدریس و یادگیری در آموزشگاه» تعریف سومی است که بدان اشاره می شود و در مجموع، از دیگر تعریف رساتر و قابل دفاع تر می نماید. در این تعریف، نکات ذیل نهفته است:
الف. رواان شناسی تربیتی شاخه ای است از تعلیم و تربیت و نه روان شناسی.
ب. هدف روان شناسی تربیتی مطالعه رفتار نیست، بلکه تغییر در رفتار است و روشن است که هدف اخیر جنبه ارزشی و فرهنگی دارد.
ج. روان شناسی تربیتی تنها جنبه کاربردی ندارد، بلکه ضمن قوی بودن این جنبه، از انجام و هدایت تحقیقات محض و یا غیر کاربردی خاص خود نیز ناگزیر است. یادآوری این نکته لازم است که اصولاً ترسیم یک خط مشخص و باریک، بین علوم محض و علوم کاربردی، اگر غیرممکن نباشد، آسان هم نیست. علوم محض معمولاً دانش را برای دانش می جویند، در صورتی که هدف علوم کاربردی در کسب اطلاعات و یا دنبال کردن دانش توجه به تأمین نیازهای انسانی است. با آن که اغلب تحقیقات در روان شناسی تربیتی از نوع دوم است، اما تحقیقات از نوع اول نیز کم نیستند و یکی از نمونه های روشن آن کار نسبتا خوب بنیامین بلوم است که در کتاب او تحت عنوان ثبات و تغییر در مشخصات انسانی(8) بیان شده است.
دانلود رمان و کتاب های جدید