تنهایی از آن نیست که آدم کسانی را در اطرافش نداشته باشد .
از اینست که آدم نتواند چیزهایی را منتقل کند که مهم می پندارد از این است که آدم صاحب عقایدی باشد که برای دیگران پذیرفتنی نیست .
اگر انسان بیش از دیگران بداند تنها میشود.
موفقیت هیچ گاه حتمی نیست . بلکه به جمع شدن عوامل فراوان بستگی دارد
و از همه بیشتر وابسته به سرشت روانی است که کارکردش را با جهان بیرون هماهنگ سازد
و از آن برای لـ*ـذت جویی بهره گیرد.
آدمی به کار کمتر گرایش دارد تا به امکانات دیگر خشنود شدن.
بیشتر انسانها به اجبار کار می کنند و این فرار طبیعی از کار موجب پیچیده ترین دشواری های اجتماعی می شود.