روانشناسی عقده های روانی

  • شروع کننده موضوع Mårzï¥ē
  • بازدیدها 113
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

Mårzï¥ē

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/18
ارسالی ها
10,419
امتیاز واکنش
37,579
امتیاز
1,051
محل سکونت
TehRan
روانشناسي عقده هاي رواني
قسمت اول
عقده، محصول فشارها و ناراحتیهای روانی و فکری، رنجهای شدید درونی ناشی از امیال سرکوفته است. به عبارت دیگر مجموعه ی گرایش های ناخودآگاه که حالات، رویاها، رفتار و کردارهای شخصی را نشان میدهد، عقده نامیده میشود.

آمارهای تکاندهنده کشورهای پیشرفته صنعتی درباره تعداد روزافزون بیماران عصبی و روحی مبتلا به انواع عقده های روانی از جمله عقده حقارت، نشانده نده این واقعیت است که پیشرفت علم و پیروزی های اعجاب برانگیز تکنولوژی به تنهایی و بدون پشتوانه ی دیانت و ارزشهای الهی، اخلاقی و فضایل معنوی، قادر به تامین سعادت و آرامش باطنی بشر نیستند.

این اصطلاح عقده (Complex) که ابتدا توسط بلوئر عنوان شد به وسیله زیگموند فروید و سایر روانکاوان مورد قبول واقع گردید و در سالهای ۱۹۲۰- ۱۹۳۰ با استقبال عموم قرار گرفت.

در واژه شناسی روان کاوی این اصطلاح، ترکیبی از ویژگیها، خصوصیات، تمایلات، هیجانات، احساسات و کردارهای عاطفی متضاد فردی است که همواره در ضمیر ناخودآگاه باقی می ماند و مجموعه ای کلی به صورت تفکیک ناپذیر سازمان مییابد و اجزاء وجودی شخص را تشکیل میدهد.

عقده ها در نخستین سالهای حیات در محیط خاص انسانی هر فرد به وجود می آیند و در ریشه و سرمنشاء آنها همواره با دو قطب متضاد عشق- کینه روبرو میشویم.

عقده ها به طور عادی بیماریزا محسوب نمی شوند لکن بر اثر ندانم کاریها، سهلان گاری ها، خودکامگی ها، استبداد و جهل والدین و یا مربیان مسئول تربیت کودکان، زمینه بوجود آمدن عوارض ثانوی، رشد و شیوع چنین بیماری را فراهم می سازند. بدیهی است اگر راه حل طبیعی و معقول برای کودک در نظر گرفته نشود، اختلالاتی به صورت احساس عقده در خلق و خوی او بوجود می آید که استمرار یافتن و مزمن شدن آن در دوران بلوغ به صورت عقده حقارت تبدیل می شود.

بنابراین وقوع هر رخداد و رفتار منفی و سرکوبگر تاثیرگذار در زندگی دوران طفولیت، میتواند در آینده ی او تبدیل به انواع عقده روانی شود. برای مثال: هنگامی که نوزادی به دنیا می آید ممکن است تاثیرات متفاوتی بر هر یک از اعضاء خانواده برجا بگذارد و منش و خلق و خو و نیز نگرش و برخورد آنها را دستخوش دگرگونی نماید. مادر طبعاً تمام توجه و محبت خود را به نوزاد معطوف و متمرکز میسازد و تا حدودی از کودک بزرگتر خود غفلت میورزد که همین امر موجب میشود تا فرزند ارشد نسبت به نوزاد نورسیده احساس رقابت و حسادت کرده و در برابر مادر خود جبهه گیری نماید زیرا احساس میکند که دستخوش بی توجهی و بی مهری قرار گرفته است. بدین ترتیب کودک در حالتی از احساسات متضاد میان عشق و نفرت قرار میگیرد و مضطرب، مشوش و بیقرار میگردد و گاهی از رفتن به مدرسه امتناع میورزد و یا به خودارضایی و یا شبادراری مبادرت میورزد و لذا اگر این علائم رفتاری کودک روانشناختی نشود و به صورت منطقی، عقلانی و هوشیارانه حل نگردد، زمینه ی «عقده مزاحم و ناخوانده» در ضمیر ناخودآگاه او ایجاد می شود که آینده ی او را دچار مشکلات روحی و روانی می سازد.

مهمترین و حساس ترین مرحله شکلگیری ارکان شخصیت، خصائص فردی و اجتماعی انسان مربوط به مرحله دوران هفت سالگی او میباشد که واکنش این رفتارها، کردارها، گفتارها و ذهنیت های تا حدود قابل توجهی متأثر از تربیت اکتسابی از محیط، نحوه ی آموزش، اعمال نفوذها و امر و نهی هاست و بخش دیگر آن مربوط به آثار و تبعات وراثت (ژنتیکی) میباشد. در این حال اهمیت و حساسیت چگونگی تربیت و زندگی دنیای کودکان نسبت به بزرگسالان، عمیقتر و بالاتر است. زیرا کارنامه و عملکرد تربیتی کودکان اعم از تجربه کردن، چگونه زیستن و تعامل داشتن با والدین و اطرافیانشان در دوران هفت سالگی یعنی در مرحله اول حیات بویژه بین پنج تا شش سالگی شکل و رشد پیدا کرده و در ضمیر ناخودآگاه او تثبیت و ذخیره میشود و بدین ترتیب سرنوشت آینده او را تا کهنسالی رقم میزند.
 
  • پیشنهادات
  • Mårzï¥ē

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    10,419
    امتیاز واکنش
    37,579
    امتیاز
    1,051
    محل سکونت
    TehRan
    روانشناسي عقده هاي رواني
    قسمت دوم ( اخر )

    علیرغم اینکه خلق و خوی و منش اشخاص از لحاظ وراثت (ژنتیکی) با یکدیگر متفاوت هستند، لکن از لحاظ اکتسابی تربیت صحیح، عدم ایجاد بحرانهای روحی عاطفی، برخوردهای معقول و سنجیده و پرهیز از محروم کردن کودک از حقوق اولیه و طبیعی خود میتواند متضمن ساختار شخصیت سالم و مطلوبی را در دوره جوانی، میانسالی و کهنسالی برای او به ارمغان داشته باشد. اما برخلاف آن اشخاص نامتعادل عقدهای، از نظر روحی و روانی، افرادی منفی گرا و بزه کار که قربانی خودکامگی ها، جهل و استبداد و نیز فقر فرهنگی و تربیتی والدین میباشند، بدیهی است اغلب چنین کودکانی عقدهای در سنین بالاتر و بزرگسالی تصمیم میگیرند که با ساختارشکنی ها از هر راه ممکن برای جبران کمبودهای بوجود آمده از دوران کودکی و نوجوانی خود، مرتکب ناهنجاریهای رفتاری افراطی و انتقام گرفتن بشوند تا بدین وسیله عقده های سرکوفته خود را استتار کرده و سپس به هر قیمتی که شده
    به اهداف خود دست پیدا کنند و موجبات تشفی خویشتن را فراهم سازند و یا از سوی دیگر ممکن است چنین افرادی راه دیگری را انتخاب نمایند و آن انزواگرایی، گوشهگیری، افسردگی، اعتیاد یا توهم گرایی و …، میباشند.

    اگر ما در دوران زندگی بزرگسالی از نظر روحی و روانی و فکری سالم و طبیعی، سعادتمند و موفق میباشیم و نیز در روابط خود با سایرین با عشق و محبت، احترام و یا برعکس کینه توزانه و انتقامجویانه نسبت به دیگران برخورد میکنیم، بخاطر این است که بخش اعظم زیرساختهای شخصیت و منش ما مرتبط به نحوه تربیت و رفتار اولیه توسط والدین و یا مربیان امر در دوران طفولیت ما میباشد.

    خاطر نشان می سازد نظامهای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به ویژه دو نظام طبقهبندی شده مهم و معتبر تحت عناوین (DSM)[1] و (ICD)[2] بر اساس سازمان جهانی بهداشت به شرح زیر تدوین و اختصاص یافته است:

    ۱- تعریف اختلالات روانی بر مبنای طبقه بندی (DSM):

    رفتار بالینی که نشانگر پریشان حالی (نشانه دردناک بودن)، ناتوانی و یا از دست دادن آزادی و استقلال، داشتن درد و رنج و افزایش خطر مرگ.

    ۲- تعریف اختلالات روانی بر مبنای طبقه بندی (ICD):

    وجود مجموعه ای از علائم و رفتارهایی که از نظر بالینی قابل تشخیص باشند. این علائم اغلب در ارتباط با اختلالات و پریشان احوالی در انجام فعالیتها و وظائف محوله شخصی فرد بیمار می باشند.

    [۱] ) Diagnostic and Statistical manual of Mental Disorders.

    [۲] ) International Classification of Diseases.
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    107
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    110
    پاسخ ها
    4
    بازدیدها
    133
    بالا