آزمایش‌های روانشناسی با نتایج باورنکردنی و ناراحت کننده

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 610
  • پاسخ ها 25
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
آزمایش ناهماهنگی شناختی

آزمایش ناهماهنگی شناختی بر اساس این نظریه است که افراد شناخت متفاوتی از جهانشان دارند، برای مثال در مورد محیط و شخصیت هایشان. در سال ۱۹۵۹ «لئون فستینگر» آزمایشی انجام داد که در آن از شرکت کنندگان خواسته می‌شد یک سری کارهای خسته کننده و سختگیرانه انجام دهند مثل ورق زدن بی فایده صفحات به مدت یک ساعت. واکنش شرکت کنندگان به این کار بسیار منفی بود. سپس به آن‌ها ۱ یا ۲۰ دلار داده می‌شد تا به شرکت کننده‌ای که در اتاق انتظار منتظر است بگویند که این کار واقعا جالب است.

وقتی بعدا از شرکت کنندگان خواسته شد که آزمایش را ارزیابی کنند، از نظر شرکت کنندگانی که تنها ۱ دلار دریافت کرده بودند که به شرکت کنندگان منتظر دروغ بگویند نسبت به شرکت کنندگانی که ۲۰ دلار به آن‌ها پرداخت شده بود که دروغ بگویند، این کار سرگرم کننده‌تر و لذتبخش‌تر بود. به نظر می‌رسید که پرداخت یک دلار انگیزه کافی برای دروغ گفتن نیست و بنابراین آن‌ها ناهماهنگی را تجربه کرده و چون توجیه خوبی برای دروغ خود ندارند مجبورند همچنان به دروغ گفتن ادامه دهند. آن‌ها فقط با اعتقاد به اینکه این کار واقعا جالب و لذتبخش است می توانستند بر این ناهماهنگی غلبه کنند و دروغ بگویند. اما پرداخت ۲۰ دلار دلیلی برای ورق زدن صفحات فراهم می‌کند و بنابراین هیچ ناهماهنگی وجود ندارد و آن ها می توانند دروغ خود را به این 20 دلار نسبت بدهند. بنابراین افرادی که قانع شده اند تا بدون توجیه کافی دروغ بگویند، به جای اینکه دروغ بگویند خودشان را متقاعد می‌کردند.

1498725_132.jpg
 
  • پیشنهادات
  • dinaz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/04
    ارسالی ها
    31,702
    امتیاز واکنش
    68,366
    امتیاز
    1,329
    محل سکونت
    کرمانشاه
    آزمایش مادر جایگزین

    هار هارلو، در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰، می‌خواست اهمیت عشق مادر را در سلامت کودک بررسی کند. او برای این کار مجموعه آزمایش هایی روی میمون‌ها انجام داد تا ببیند انزوا و جداسازی میمون‌ها در سال‌های بعد زندگیشان چقدر روی آن‌ها تاثیر می‌گذارد. آزمایش میمون هارلو در نهایت اهمیت پیوند مادر و کودک را تقویت کرد. هارلو میمون‌ها را در نوزادی و ۶ تا ۱۲ ساعت بعد از تولد از مادرشان جدا کرد. سپس آن‌ها را در یک اتاق با مادران جایگزین بی روح قرار دارد که یکی از آن‌ها از سیم و دیگری از چوبی ساخته شده بود که روی آن پارچه نرمی کشیده شده بود. هر دو جایگزین هم اندازه بودند، اما مادر سیمی هیچ سطح نرمی نداشت، در حالی که مادر حوله‌ای نرم و گرم بود.

    در آزمایش اول، هر دو مادر را در مقابل میمون‌ها قرار دادند، بنابراین آن‌ها می‌توانستند انتخاب کنند کجا بروند. مادر جایگزین سیمی می‌توانست به نوزادان غذا دهد. در آزمایش دوم، میمون‌های نوزاد به دو گروه تقسیم شدند و انتخابی نداشتند که نزد کدام مادر بروند. پس از مشاهده میمون‌های نوزاد در گذر زمان، متوجه شدند اگرچه نوزادان از مادر سیمی تغذیه می کردند، اما بیشتر وقت خود را صرف بغـ*ـل کردن و مهربانی مادر حوله‌ای می‌کردند.

    این نشان می‌دهد که پیوند بین مادر و نوزاد تنها بر اساس توانایی آن‌ها در تامین نیازهای فیزیولوژیک نیست. علاوه بر این نتایج آزمایش دوم نشان داد که در حالی که نوزادان دو گروه یک میزان شیر از مادرشان دریافت می‌کردند، نوزادانی که با مادر حوله‌ای بزرگ شدند دلبستگی‌های عاطفی از خود نشان می‌دادند و در مواجهه با متغیرهای استرس زا رفتار طبیعی داشتند و وقتی احساس تهدید می‌کردند به مادر حوله‌ای خود نزدیک می‌شدند و آن را بغـ*ـل می‌کردند تا آرام شوند. نتایج برای مادر سیمی برعکس بود، آن‌ها در مقابل محرک‌های یکسان نسبتا متفاوت واکنش نشان می‌دادند، خودشان را روی زمین می‌انداختند، به جلو و عقب حرکت می‌کردند و برای آرام شدن نزد مادر سیمی نمی‌رفتند.

    1498726_421.jpg
     

    dinaz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/04
    ارسالی ها
    31,702
    امتیاز واکنش
    68,366
    امتیاز
    1,329
    محل سکونت
    کرمانشاه
    آزمایش زندان استنفورد

    آزمایش زندان استنفورد تلاشی برای بررسی اثرات روانشناختی قدرت درک با تمرکز بر درگیری بین زندانیان و افسران زندانبان بود. این تحقیق در دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۷۱ توسط یک گروه تحقیقاتی به رهبری روانشناس پروفسور «فیلیپ زیمباردو» و با استفاده از دانشجویانش به عنوان سوژه انجام شد.

    زیمباردو می‌خواست فرضیه هایی را آزمایش کند که بیان می‌کردند ویژگی‌های شخصیتی ذاتی زندانیان و نگهبانان عامل اصلی سوء رفتار آن‌ها در زندان است. شرکت کنندگان به طور تصادفی نقش زندانی یا زندانبان گرفته بودند و محیط زندان هم شبیه سازی شده بود. با زندانیان مثل مجرمان رفتار می‌شد. وقتی زندانیان وارد زندان شدند، آن‌ها را برهنه کردند، ضد شپش روی آن‌ها پاشیدند، همه اموال شخصی آن‌ها را گرفتند، آن‌ها را بستند و زندانی کردند و به آن‌ها لباس و رختخواب مخصوص دادند و آن‌ها را با شماره صدا می‌زدند. استفاده از شماره برای این بود که زندانیان احساس ناشناس بودن داشته باشند.

    بعد از گذشت چند ساعت از آغاز آزمایش، آن هایی که به عنوان نگهبان تعیین شده بودند شروع به آزار و اذیت زندانیان کردند. زندانیان را با توهین سرزنش می‌کردند، به آن‌ها وظایف بی اهمیت و خسته کننده می دادند، و به طور کلی آن ها را خوار می‌کردند. در کمتر از یک هفته برخی از نگهبانان از خود ویژگی‌های سادیستی نشان می‌دادند و هرچه می‌گذشت زندانیان را بیشتر آزار می دادند. زندانیان از نظر فیزیکی و احساسی شکسته شده بودند.

    نتایج این تحقیق نشان داد که افراد نقش‌های اجتماعی که از آنها انتظار می‌رود را بازی می‌کنند، به خصوص اگر نقش‌ها مثل نگهبان زندان، قالبی و کلیشه‌ای باشد. به نظر می‌رسید که این موقعیت است که موجب رفتار ظالمانه و سادیستی نگهبانان می‌شود نه ویژگی‌های شخصیتی آن ها. هیچ یک از شرکت کنندگانی که نگهبان شدند قبل از شروع تحقیق نشانه هایی از شخصیت سادیستی را از خود نشان نمی‌دادند.

    1498727_880.jpg
     

    dinaz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/04
    ارسالی ها
    31,702
    امتیاز واکنش
    68,366
    امتیاز
    1,329
    محل سکونت
    کرمانشاه
    آزمایش گم شدن در بازار

    آزمایش گم شدن در بازار یک تکنیک القای خاطره است که نشان می‌دهد صحبت کردن درباره اتفاقاتی که هرگز نیفتاده مثل گم شدن در بازار در کودکی، می‌تواند از طریق تلقین ایجاد شود. اولین بار جیم کوئن مطرح کرد که می‌توان خاطرات کاملا غلط را به اشخاص القا کرد.

    جیم مادر، خواهر و برادرش را به عنوان سوژه‌های آزمایش خود در نظر گرفت. او چهار دفترچه حاوی چهار روایت کوتاه که اتفاقات دوران کودکی را توصیف می‌کردند در اختیار آن‌ها گذاشت و از آن‌ها خواست در شش روز آینده هرچیزی که می‌توانند درباره این چهار اتفاق به یاد بیاورند را با جزئیات زیر آن بنویسند. شرکت کنندگان نمی‌دانستند، اما یکی از این داستان‌ها اشتباه بود و گم شدن برادر جیم را در یک مرکز خرید در ۵ سالگی توصیف می‌کرد که سپس توسط یک فرد سالمند پیدا و به خانواده اش بازگردانده شده است.

    در این آزمایش، برادر کوئن به طور ناخواسته جزئیات بیشتری را به این روایت دروغین اضافه کرد. در پایان آزمایش وقتی گفته شده که یکی از روایت‌ها دروغ بوده است، برادر کوئن نمی‌توانست بفهمد کدام یک دروغ بوده و باور نمی‌کرد. لوفتوس این مطالعه را «اثبات وجود» برای پدیده ایجاد خاطره غلط می‌نامند و اشاره می‌کند که خاطره غلط در نتیجه ترکیب رویداد پیشنهادی (گم شدن در بازار) با خاطرات موجود رفتن به بازار تشکیل می‌شود. به مرور زمان برای افراد سخت‌تر می‌شود که بین آنچه واقعا اتفاق افتاده و آنچه تصور شده تفاوت قائل شوند و این خطاهای حافظه را ایجاد می‌کند.

    1498728_566.jpg
     

    dinaz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/04
    ارسالی ها
    31,702
    امتیاز واکنش
    68,366
    امتیاز
    1,329
    محل سکونت
    کرمانشاه
    آزمایش آلبرت کوچولو

    این آزمایش بحث برانگیز در سال ۱۹۲۰ توسط جان واتسون و روزالی راینر در دانشگاه جان هاپکینز انجام شد. یک کودک یک ساله به نام آلبرت روی تشکی روی میز وسط اتاق قرار داده شد. یک موش آزمایشگاهی سفید در نزدیکی آلبرت قرار داده و به او اجازه داده شد با آن بازی کند. در این مرحله، هر بار که آلبرت موش را لمس می‌کرد، آزمایشگران با کوبیدن چکش روی یک میله فلزی پشت سر او صدای بلندی ایجاد می‌کردند. آلبرت با گریه کردن و ترسیدن به این صدا واکنش نشان می‌داد.

    بعد از چند بار تکرار این محرک ها، آلبرت تنها با موش روبرو شد. اما به محض دیدن موش شروع به گربه کرد و دور شد. ظاهرا آلبرت موش سفید را با سروصدا مربوط دانسته و موش که در اصل یک محرک خنثی بوده به یک محرک شرطی تبدیل شده و واکنش عاطفی (پاسخ شرطی) شبیه به ناراحتی (واکنش غیر شرطی) ایجاد کرده که در اصل نسبت به سر و صدا (محرک غیر شرطی) داده می‌شده است.

    در آزمایش‌های بعدی، به نظر می‌رسید که آلبرت کوچولو واکنشش نسبت به موش سفید را عمومیت داده است. او با دیدن چیزهای خزداری مثل خرگوش، سگ پشمالو، کت پشمی و حتی ماسک بابا نوئل واکنش نشان می‌داد و می‌ترسید.

    1498729_545.jpg
     

    dinaz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/04
    ارسالی ها
    31,702
    امتیاز واکنش
    68,366
    امتیاز
    1,329
    محل سکونت
    کرمانشاه
    آزمایش درماندگی آموخته شده

    مفهوم «درماندگی آموخته شده» توسط مارتین سلیگمن در سال ۱۹۶۵ مورد بررسی قرار گرفت. کشف این مفهوم تصادفی بود و در یک سری مطالعات درباره تقویت منفی اتفاق افتاد. مطالعات بر روی سگ‌ها انجام شد و تلاشی برای توسعه تحقیقات پافوف بود که وقتی سگ‌ها صدای زنگ را می‌شنیدند آب دهانشان راه می‌افتاد.

    سلیگمن می‌خواست این موضوع را از جهات دیگری بررسی کند به همین دلیل وقتی زنگ می‌زد به جای ارائه غذا، به سگ‌ها شوک الکتریکی وارد می‌کرد و برای اینکه آن ها را در طول آزمایش نگه دارد با یک افسار می بست که نتوانند فرار کنند. پس از اینکه آن‌ها شرطی شدند، او سگ‌ها را در یک جعبه بزرگ قرار دارد که یک حصار کوچک آن را به دو نیمه تقسیم می‌کرد. پیش فرض این بود که اگر او زنگ را به صدا درآورد، سگ برای فرار از روی حصار می‌پرد تا فرار کند، اما این اتفاق نیفتاد و سگ همان جا نشست. او تصمیم گرفت که دوباره بعد از به صدا درآوردن زنگ به آن‌ها شوک دهد، اما سگ باز هم آن جا نشسته بود.

    وقتی آن‌ها سگی را که قبلا شوکی به او وارد نشده بود داخل جعبه قرار دادند و می‌خواستند به او شوک بدهند فورا از روی حصار پرید. همان طور که سگ‌ها از اولین بخش آزمایش آموخته بودند که هیچ کاری برای جلوگیری از شوک‌ها نمی‌توانند انجام دهند، در قسمت دوم هم تسلیم شدند و خودشان را به سرنوشت سپردند. این وضعیت را درماندگی آموخته شده می‌نامند، جایی که انسان یا حیوان برای خارج شدن از وضعیت منفی تلاشی نمی‌کند، زیرا گذشته به او آموخته است که درمانده است.

    1498730_754.jpg

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    107
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    110
    پاسخ ها
    4
    بازدیدها
    133
    بالا