VIP دفترچه_//روانشناسی//

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
دفع سموم روانی

- ورود خاطره تنش به ضمير ناخود آگاه موجب مي شود که تنش با روح و روان انسان عجين شود و همواره حتي بعد از حذف عامل استرس، باز شخص در حالت تنش و دور از هر گونه آرامش رواني قرار بگيرد.

2- تراکم تنش از کام هاي وازده ( انسان آرزوها و کام هاي ناخوشايند را وا م يزند و به ضمير ناخودآگاه مي راندو اين کام ها پيوسته در صدد يافتن راهي هستند که بتوانند از ناخودآگاهي به خودآگاهي آيند) است که موجب جريحه دار شدن روح و روان شده ؛ اين تراکم تنش "عقده" يا "کمپلکس" ناميده مي شود که موجب افزايش فشار رواني و برهم خوردن آرامش روحي مي شود.

3- ضمير ناخود آگاه همواره در پي کامجويي ( دستيابي به خواسته هاي خود ) است و ضمير خود آگاه مانع آن مي شود ؛ که سرانجام با دخالت ضمير خود آگاه برتر در امر قانون و مسائلِ وجداني ، اين سه نيرو در گير کشمکش رواني و جنگ و ستيز قرار بگيرند و در نتيجه آرامش رواني دچار اختلال و شخص دچار تنش و بيماري هاي روان تني شود.

4- براي کسب آرامش رواني بايد اين سه نيرو باهم سازش کنند براي همين منظور احتياج به مکانيسم هاي رواني است که اين سه نيرو را راضي نگه دارد (مکانيسم هاي رواني فرايندهايي هستند که شخص را در مواجهه با مسائل بيروني ياري مي کنند).

5- مکانيسم هاي رواني با شکل برتر و تکامل يافته تر، دست يابي به خواسته ها را به عرضه ظهور مي رساند. اين دست يابي به خواسته ها در مراحل ابتدايي، خود را در قالب هاي گوناگون نشان مي دهد.هنرمند واکنش خود را از کام هاي وازده به شکل هنر در مي آورد. هنر برترين روش ارضـ*ـا کردن تمايلات سرکوفته است که به وسيله تصعيد به اشکال گوناگون متجلي مي شود.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ,روانشناسي فردي
    6- آرزوها و تمايلاتي که وجدان آنها را پذيرفته و در بيداري بدان توجه زيادي داشته ايم ولي نتوانسته ايم به آنها جامه عمل بپوشانيم، در عالم خواب به حقيقت مي پيوندند ؛ بنابراين تجلي آرزوهاي دروني در عالم رويا و خواب باعث آرامش دروني مي شود.

    7- علاوه بر دستيابي به خواسته ها ، دردهاي دروني با پوشش مبدل در قالب هنر و ادبيات و ... به نمايش گذاشته مي شود که خواهان درمان و التيام مي باشد.

    8- هنرمند همچون يک روان پزشک ابتدا دردهاي دروني را به نمايش مي گذارد، سپس مرهمي براي دردها مي شود و موجب تسکين و آرامش دردها و التيام زخم هاي روحي مي گردد.

    9- هنرمند بعد از التيام زخم هاي رواني به تدريج بايد از لذايد مادي و ابتدايي دور شود و در خط پيشرفت و تعالي قرار بگيرد و در قالب هنرش روح عرفاني و معنوي دميده شود و منحصر به زمان و مکان و اشخاص نشود. همواره در سير متعالي غرق آرامش عرفاني شود و التيام زخم هاي روحي خود را در آن مرحله جستجو کند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    10- دو نوع هنر ارزشمند است:

    الف) هنر پاتولوژيک با ارزش درماني

    ب) هنر رئاليست با ارزش فرهنگي و وسيله اي براي پالايش رواني.

    ,روانشناسي فردي
    11- از نقاشي کودکان که نمونه اي از هنر پاتولوژيک است مي توان به دردهاي دروني آنها پي برد که چگونه و به چه صورت درگير حالات روحي رواني هستند و براي التيام و تسکين دردهاي خود در جستجوي چه مرهمي هستند.

    12- براي کسب آرامش يا بايد اميال و آرزوها را مجدداً در خط تحقق يافتن انداخت و يا اينکه با درد دل کردن و برگشت به خاطرات گذشته و تجزيه و تحليل دردها آنها را التيام داد.

    13- روانکاو سعي مي کند با کنار زدن پرده آهنين خود آگاه و نيمه خود آگاه، به آرزوها و اميال نهاني بيمار دسترسي پيدا کند. بيمار با عنوان کردن دردهاي دروني اش آنها را تخليه کند و يا از درون بزدايد و روح خود را با مجهز شدن به مکانيسم هاي رواني با يک شستشوي رواني از آلودگي ها پاک کند و با مجهز شدن به مکانيسم هاي رواني ديگر تمايل به پنهان کردن و سرکوبي آنها نشان ندهد.

    14- روانکاو با شناخت فرهنگ و اعتقادات و سمبل هاي رواني بيمارش به تجزيه و تحليل حالات روحي وي مي پردازد و به کمک هيپوآناليز سريع تر به تفسير خواب و رؤياها که ممکن است به زبان سمبليک عنوان شده باشد مي پردازد و بعد با شگردي ماهرانه سه نيروي دروني بيمار را متحد مي کند و او را به آرامش واقعي مي رساند.

    15- روانکاو گاه با تجربه دوران هاي کودکي بيمار در حالت بهتر مي تواند او را در مسير دستيابي به آرزوهايش قرار بدهد و يا با استفاده از مکانيسم ها و تصعيد کام ها (آرزوها واميال نهاني ) ، او را در مسير دستيابي به خواسته هاي متعالي قرار بدهد و در نهايت هدفش کسب آرامش بيمار است.

    16- نهايتاً کسب آرامش روحي و رواني : يعني اتحاد سه نيروي ضمير ناخود آگاه - خود آگاه – نيمه خود آگاه.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اگر دلتان شور می زند !

    اضطراب و بيماري‌هاي اضطرابي در زنان و جوانان بيشتر ديده مي‌شود.

    اختلال‌هاي اضطرابي و افسردگي شايع‌ترين اختلال‌هاي اعصاب و روان در ايران هستند. شنيدن اين خبر چندان هم آدم را به تعجب وانمي‌دارد. بسياري از ما و اطرافيان‌مان گاه و بيگاه دچار اضطراب و دلشوره مي‌شويم. اما چنين اضطراب‌هايي تا کجا طبيعي‌اند؟ اين اضطراب‌ها از کي نيازمند بررسي‌هاي روان‌پزشکي هستند؟ اين پرسش‌ها را از دکتر مريم رسوليان، روان‌پزشک و استاديار دانشگاه علوم پزشکي ايران، پرسيده‌ايم و ماحصل، گفتگويي شد که مي‌خوانيد.

    خانم دکتر! در برخوردهايمان با دوستان و آشنايان، افرادي را مي‌شناسيم که خيلي زود نگران مي‌شوند و در ذهنشان هميشه بدترين حالت ممکن را تصور مي‌کنند. اگر فرزندشان 10 دقيقه ديرتر به خانه برسد، چنان دچار اضطراب مي‌شوند که انگار واقعا تصادف کرده. اين را مي‌توان يک اختلال رواني دانست؟
    زود نگران شدن را روان‌پزشکان، اضطراب مي‌نامند. افرادي که در مورد مسايل روزمره زندگي زود نگران مي‌شوند و همواره درباره کارهاي معمول زندگي پيش‌بيني منفي دارند، افرادي مضطرب هستند اما احساس اضطراب لزوما غيرطبيعي نيست و حتي در مواردي سبب افزايش کارايي افراد مي‌شود. به‌عنوان نمونه، بيشتر دانش‌آموزان و دانشجويان در ايام امتحان دچار اضطراب مي‌شوند و بهتر و بيشتر درس مي‌خوانند؛ يعني نسبت به روزهاي معمول سال، توانايي بيشتري براي درس خواندن پيدا مي‌کنند، کمتر مي‌خوابند و ديرتر خسته مي‌شوند؛ در حالي که افرادي که اضطراب بيمارگونه دارند، اگرچه کمتر مي‌خوابند و نگران درسشان هم هستند اما به دليل شدت اضطراب دچار کاهش تمرکز مي‌شوند و افت عملکرد پيدا مي‌کنند. اين مقايسه در زمان امتحان هم صدق مي‌کند؛ يعني افراد مضطرب با وجود اينکه درس را بلد هستند، به دليل شدت اضطراب نتيجه مطلوبي کسب نمي‌کنند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    پس اضطراب هم خوب و بد دارد؟
    بله؛ اضطراب، احساسي ناخوشايند و فراگير است که همه انسان‌ها آن را تجربه مي‌کنند. وقتي اتفاق ناخوشايندي در زندگي فردي يا اجتماعي از افراد پيش مي‌آيد، اضطراب يک تجربه قابل‌انتظار و بهنجار به حساب مي‌آيد و به عبارتي لزوما تجربه اضطراب يک تجربه نابهنجار نيست. اگر فردي بعد از فهميدن اينکه مبتلا به يک بيماري صعب‌العلاج شده، اضطراب را تجربه کند؛ اين يک واکنش بهنجار و انطباقي است اما اگر در برابر يک سرماخوردگي هم طوري مضطرب شود که انگار مبتلا به يک بيماري وخيم شده، اين يک تجربه بيمارگونه است. ابتلا به بيماري بدخيم يا وقوع حوادث ناگوار در زندگي هر فردي محتمل است. افراد مضطرب در زندگي به اين احتمال اهميت زيادي مي‌دهند و با روبه‌رو شدن با هر واقعه غيرقابل‌انتظار، ناخوشايندترين واقعه را حدس مي‌زنند. وقتي فرزندتان 10 دقيقه ديرتر به منزل مي‌رسد، اولين فکري که به ذهن شما به‌عنوان يک والد غيرمضطرب مي‌رسد، اين است که راه ‌شلوغ بوده يا فرزندتان سر راه رفته است خريد يا با دوستش حرف مي‌زند يا چيزي از اين قبيل؛ اما والدين مضطرب فکر مي‌کنند که فرزندشان تصادف کرده يا دزديده شده يا چيزي از اين قبيل. اين مقايسه نشان مي‌دهد که ارتباط مستقيمي بين افکار و احساس‌هاي افراد وجود دارد اما نمي‌توان به‌طور قطع گفت که احساس اضطراب فکر بد را به دنبال دارد يا فکر بد احساس اضطراب را به همراه خود مي‌آورد اما هر کدام که باشد، غيرطبيعي است و براي خود فرد و اطرافيان آزاردهنده است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اين اضطراب در چه جنسي و در چه گروه سني رايج‌تر است؟
    اضطراب و بيماري‌هاي اضطرابي در زنان و جوانان بيشتر ديده مي‌شود. اصولا خانم‌ها تجربه‌هاي هيجاني بيشتري دارند و اختلال اضطراب منتشر و فوبيا (هراس) در زنان بيشتر ديده مي‌شود اما در مورد وسواس، شيوع آن بين زنان و مردان تفاوت بارزي ندارد.

    چقدر اين حالت به تيپ شخصيتي افراد بستگي دارد؟
    بين تجربه اضطراب و ويژگي‌هاي شخصيتي افراد، ارتباط تنگاتنگي وجود دارد. اگرچه اصولا بين شخصيت و بيماري بايد تفکيک قايل شد،‌ بعضي از تيپ‌هاي شخصيتي مانند شخصيت‌هاي وسواسي، وابسته، اجتنابي يا مرزي، زمينه تجربه اضطراب را بيشتر از ساير شخصيت‌ها دارند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    آيا همه افراد به يک صورت اضطراب را تجربه مي‌کنند؟
    نه! بعضي از افراد اضطراب را بيشتر به صورت نشانه‌هاي جسمي مانند تپش قلب، تعريق، لرزش، تکررادرار، اسهال، سوزش سردل يا احساس گير كردن لقمه در گلو تجربه مي‌کنند اما در گروهي ديگر، افکار اضطرابي و نگراني فکري نشانه غالب است و به عبارتي، بعضي اضطراب را با علايم جسمي و بعضي با علايم رواني تجربه مي‌کنند. اصولا اگر اضطراب گسترده بدون يک زمينه مشخص تجربه شود و نگراني فرد در مورد مسايل روزمره زندگي و در اکثر امور ديده شود، به آن اضطراب منتشرگفته مي‌شود. اختلال‌هاي اضطرابي شامل اين موارد است:‌ اضطراب منتشر، حمله هراس (پانيک)، ترس مرضي (فوبيا)، وسواس و اختلال استرس پس از حادثه (که بين مردم به نام موج انفجار رايج است). اگر اضطراب گسترده و نامحدود باشد، اضطراب منتشر است. اگر نشانه‌هاي اضطرابي به صورت حاد، شديد و دوره‌اي تجربه شود، حمله هراس ناميده مي‌شود. فوبيا به تجربه اضطراب در مواجهه با يک موقعيت يا شي‌ء ترسناک گفته مي‌شود. وسواس، افکار تکراري و مزاحمي است که در اکثر موارد فرد براي کاهش اضطراب ناشي از اين افکار مزاحم مجبور به انجام کارهاي تکراري مي‌شود. مثلا فکر مزاحم يک نفر درباره اينکه بدنش نجـ*ـس است، او را مجبور مي‌کند که مکررا اقدام به شست‌وشو کند يا فکر مي‌کند که در شمردن پول يا بستن در اشتباه کرده است و در نتيجه اين کارها را مکررا تکرار مي‌کند تا مطمئن شود. فرد وسواسي مي‌داند که افکارش نادرست است اما وقتي فکر به ذهنش خطور مي‌کند قادر به ناديده گرفتن فکرش نيست. در اکثر موارد فرق افراد وسواسي با افراد بهنجار در اين است که افراد بهنجار هم افکاري مشابه افراد وسواسي به فکرشان مي‌رسد اما فکر سريع از ذهنشان عبور مي‌کند و آنها بر آن متمرکز نمي‌شوند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مرز اضطراب و وسواس فکري کجاست؟
    افکار اضطرابي، زمينه گسترده‌اي دارند و به يک موضوع خاص اختصاص ندارند اما معمولا وسواس به يک فکر يا رفتار خاص محدود مي‌شود؛ مانند شست‌وشو، شمردن و افکار مزاحم مشخص. به عبارتي هر فرد وسواسي اضطراب هم دارد اما هر فرد اضطرابي وسواس ندارد.

    كي بايد نگران اين رفتارها باشيم؟
    وقتي اين رفتارها براي فرد يا اطرافيان سبب آزار و محدوديت شود، اختلال به حساب مي‌آيد و نياز به مداخله دارويي يا روان‌درماني دارد.

    مي‌توان اين رفتار را اصلاح كرد؟
    مسلما مانند همه اختلال‌هاي ديگر، اين اختلال هم درمان دارويي و روان‌درماني دارد که بسته به نوع تشخيص روا‌ن‌پزشک بر مبناي ويژگي‌هاي شخصيتي يا تشخيص نوع اختلال، نوع درمان مشخص مي‌شود و درمان‌ها بيش از 50 درصد موثر هستند. اين بهبودي تاثير بسيار واضحي بر کيفيت زندگي فرد و اطرافيان او دارد و کاهش اضطراب، حتي به ميزان 10 درصد نيز در کيفيت زندگي اثر مثبتي خواهد داشت.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    حسادت می کنی !؟

    حسادت چيست؟
    همه ما، به دلايل متفاوت و با مجموعه‌اي از احساسات مختلف، در مرحله‌اي از زندگي خود حس حسادت‌ را تجربه کرده‌ايم. به گفته آيالا مالاک پاينز ‌(‌‌Ayala Malach Pines) روانشناس باليني، <حسادت، واکنشي پيچيده است که در زمان مشاهده شرايطي که يک رابـ ـطه با ارزش يا کيفيت خاص موجود در آن را تهديد مي‌کند، در شخص ايجاد مي‌شود.> حسادت معمولاً در يک موقعيت با حضور سه نفر و در اثر وحشت از دست دادن شخص مورد علاقه ايجاد مي‌شود. ‌
    حسادت را نبايد با حس رشک يا غبطه يکسان دانست، هرچند اين غلط مصطلح وجود دارد که به کسي حسودي کردن، مي‌تواند به معناي آرزوي داشتن مال، موقعيت يا خصوصيات اين فرد باشد، در حالي که حسادت، در زماني ايجاد مي‌شود که شخص نگران از دست دادن مال، موقعيت يا فردي است که در حال حاضر به خودش تعلق دارد. حسادت از اين جهت واکنشي پيچيده است که طيف وسيعي از احساسات، افکار و رفتارها را درگير مي‌کند. ‌
    ? احساساتي چون رنج، عصبانيت، خشم، اندوه، غبطه، ترس، حزن، تحقير.‌
    ? افکاري چون رنجيدگي، عيب جويي، مقايسه با رقيب، نگراني از ظاهر خود و ترحم به خود.‌
    ? رفتارهايي از قبيل احساس ضعف، تب و لرز، ترديد و پرسش مداوم از خود و جستجوي دليلي براي اطمينان يافتن، رفتارهاي پرخاشجويانه و خشونت.‌
    ? حسادت چگونه از عشق محافظت مي‌کند؟
    حس حسادتي که خفيف بوده و به ندرت بروز کند، به زوجي که در يک رابـ ـطه عاطفي باشند، يادآوري مي‌کند که اسير روزمرگي نشده و نگذارند روابطشان فاقد شيريني و ابراز توجه و علاقه روزهاي ابتداي آشناييشان شود. حسادت خفيف زوج را به قدرداني از يکديگر تشويق مي‌کند و آنها را به کوشش براي جلب رضايت و ايجاد حس ارزشمندي در يکديگر وامي‌دارد.‌
    حسادت، عواطف را افزايش داده و روابط عاشقانه را قويتر و پرشورتر مي‌کند. حسادت در اندازه‌هاي کوچک و قابل کنترل مي‌تواند انرژي مثبتي در رابـ ـطه باشد اما با شدت يافتن و غير منطقي شدن، ماجرا به کلي تغيير خواهد کرد.‌
    ? حسادت چگونه عشق را از بين مي‌برد
    گاهي اوقات احساسات حسادت‌آميز مي‌توانند از حد و اندازه خارج شوند. براي مثال هنگامي که مردي به خاطر اينکه همسرش با يک دوست قديمي يا يکي از اعضاي خانواده به گرمي احوالپرسي مي‌کند، صحنه ناگواري ايجاد مي‌کند يا زني به خاطر اينکه متوجه مي‌شود رئيس همسرش هم‌زن است، دچار حمله جنون‌آميز حسادت مي‌شود، همان زماني است که کنترل اين حس از توان شخص خارج شده است.‌
    چنين واکنشهايي مي‌تواند آسيب سختي بر رابـ ـطه وارد کرده و موجب شود که هر دو نفر در تمام مدت احساس بي‌ثباتي کرده و مدام در حال نگراني و احتياط باشند تا مبادا حس حسادت ديگري را تحريک کنند. شخص حسود نيز که معمولاً از مشکل خود با خبر است، دائما در ميان دو حس مقصر دانستن خود و توجيه رفتارش سرگردان است. ‌
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ? اگر اين شخص حسود شما هستيد
    چيره شدن بر حسادت به صبر و بردباري و کوشش فراوان نياز دارد. اگر حس مي‌کنيد حسادت شما در مشکلات دوران کودکيتان ريشه دارد، مي‌توانيد از مشاوره بسيار سود ببريد. اگر قبل از اين در رابـ ـطه اي به شما خيانت شده است، بايد ابتدا با اين موضوع کنار بياييد. در اينجا به مواردي که مي‌تواند مفيد باشد اشاره مي‌کنيم: ‌
    ?) شرايط و احساسات موجود را با واقع بيني بررسي کنيد‌
    به مواردي که حس حسادت شما را بر مي‌انگيزند خوب فکر کنيد و از خودتان بپرسيد که اين موارد تهديدکننده تا چه حد واقعگرايانه هستند. نگراني شما از در خطر بودن رابـ ـطه تان تا چه حد بر پايه شواهد واقعي است؟ و آيا رفتار خودتان موقعيت را بدتر نمي‌کند؟ ‌
    ?) مثبت انديش باشيد
    هنگامي که نيش حسادت را حس مي‌کنيد، به خود يادآوري کنيد که همسرتان دوستتان دارد، به شما وفادار بوده و برايتان احترام قائل است. به خود بگوييد که فردي دوست داشتني هستيد و هيچ چيزي براي نگراني وجود ندارد. ‌
    ?) شک و ترديد خود را برطرف کنيد
    يکي از بهترين راههاي مبارزه با حسادت اين است که از طرف مقابل خود بخواهيد اطمينان شما را جلب کند. مراقب باشيد که حالت عيبجويي، تکه‌پراني يا قلدري پيدا نکنيد. بلکه احساس عدم امنيت خود را توضيح داده و از او بخواهيد در رفع اين مشکل به شما کمک کند. ‌
    ? زندگي با فرد حسود
    داشتن شريک زندگي حسود، مي‌تواند بسيار طاقت‌فرسا باشد. روشهاي زير مي‌توانند تا حدي حس حسادت آنان را کاهش دهند:‌
    اين مشکل را به چشم ديگري مورد بررسي قرار دهيد. به خاطر داشته باشيد که حسادت نشانه عشق است. اگر همسر يا دوست شما براي اين رابـ ـطه اهميتي قائل نبود، چنين مشکلي هم به وجود نمي‌آمد. به اين ترتيب به جاي اينکه موضع دفاعي بگيريد، کوشش کنيد او را درک کرده و از وي حمايت کنيد. ‌
    رفتار خود را بررسي کنيد. اگر مي‌دانيد که بعضي رفتارهاي خاص حسادت او را بر مي‌انگيزد، در صورت امکان تا زماني که مشکل برطرف شود، آنها را تغيير دهيد. فراموش نکنيد که بر سر قولهايي که مي‌دهيد بايستيد اما از دادن قولي که عمل کردن به آن برايتان مشکل است - مانند اين که همواره در دسترس باشيد - نيز خودداري کنيد. اعتماد او را جلب کنيد: از هر فرصتي براي ابراز علاقه به همسرتان و اينکه چرا او را بر ديگران ترجيح مي‌دهيد، استفاده کنيد. از خصوصيات مثبت وي تعريف کرده و بيش از پيش درباره آينده مشترکتان صحبت کنيد. ‌
    فراموش نکنيد که حس حسادت لگام گسيخته مي‌تواند بي‌اندازه خطرناک باشد، اگر روشهاي مذکور و موارد مشابه آن نتوانستند در مورد خود يا همسرتان مفيد واقع شوند، بي درنگ با مشاور صحبت کنيد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ? حسادت چيست؟
    همه ما، به دلايل متفاوت و با مجموعه‌اي از احساسات مختلف، در مرحله‌اي از زندگي خود حس حسادت‌ را تجربه کرده‌ايم. به گفته آيالا مالاک پاينز ‌(‌‌Ayala Malach Pines) روانشناس باليني، <حسادت، واکنشي پيچيده است که در زمان مشاهده شرايطي که يک رابـ ـطه با ارزش يا کيفيت خاص موجود در آن را تهديد مي‌کند، در شخص ايجاد مي‌شود.> حسادت معمولاً در يک موقعيت با حضور سه نفر و در اثر وحشت از دست دادن شخص مورد علاقه ايجاد مي‌شود. ‌
    حسادت را نبايد با حس رشک يا غبطه يکسان دانست، هرچند اين غلط مصطلح وجود دارد که به کسي حسودي کردن، مي‌تواند به معناي آرزوي داشتن مال، موقعيت يا خصوصيات اين فرد باشد، در حالي که حسادت، در زماني ايجاد مي‌شود که شخص نگران از دست دادن مال، موقعيت يا فردي است که در حال حاضر به خودش تعلق دارد. حسادت از اين جهت واکنشي پيچيده است که طيف وسيعي از احساسات، افکار و رفتارها را درگير مي‌کند. ‌
    ? احساساتي چون رنج، عصبانيت، خشم، اندوه، غبطه، ترس، حزن، تحقير.‌
    ? افکاري چون رنجيدگي، عيب جويي، مقايسه با رقيب، نگراني از ظاهر خود و ترحم به خود.‌
    ? رفتارهايي از قبيل احساس ضعف، تب و لرز، ترديد و پرسش مداوم از خود و جستجوي دليلي براي اطمينان يافتن، رفتارهاي پرخاشجويانه و خشونت.‌
    ? حسادت چگونه از عشق محافظت مي‌کند؟
    حس حسادتي که خفيف بوده و به ندرت بروز کند، به زوجي که در يک رابـ ـطه عاطفي باشند، يادآوري مي‌کند که اسير روزمرگي نشده و نگذارند روابطشان فاقد شيريني و ابراز توجه و علاقه روزهاي ابتداي آشناييشان شود. حسادت خفيف زوج را به قدرداني از يکديگر تشويق مي‌کند و آنها را به کوشش براي جلب رضايت و ايجاد حس ارزشمندي در يکديگر وامي‌دارد.‌
    حسادت، عواطف را افزايش داده و روابط عاشقانه را قويتر و پرشورتر مي‌کند. حسادت در اندازه‌هاي کوچک و قابل کنترل مي‌تواند انرژي مثبتي در رابـ ـطه باشد اما با شدت يافتن و غير منطقي شدن، ماجرا به کلي تغيير خواهد کرد.‌
    ? حسادت چگونه عشق را از بين مي‌برد
    گاهي اوقات احساسات حسادت‌آميز مي‌توانند از حد و اندازه خارج شوند. براي مثال هنگامي که مردي به خاطر اينکه همسرش با يک دوست قديمي يا يکي از اعضاي خانواده به گرمي احوالپرسي مي‌کند، صحنه ناگواري ايجاد مي‌کند يا زني به خاطر اينکه متوجه مي‌شود رئيس همسرش هم‌زن است، دچار حمله جنون‌آميز حسادت مي‌شود، همان زماني است که کنترل اين حس از توان شخص خارج شده است.‌
    چنين واکنشهايي مي‌تواند آسيب سختي بر رابـ ـطه وارد کرده و موجب شود که هر دو نفر در تمام مدت احساس بي‌ثباتي کرده و مدام در حال نگراني و احتياط باشند تا مبادا حس حسادت ديگري را تحريک کنند. شخص حسود نيز که معمولاً از مشکل خود با خبر است، دائما در ميان دو حس مقصر دانستن خود و توجيه رفتارش سرگردان است. ‌
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    107
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    109
    پاسخ ها
    4
    بازدیدها
    132
    بالا