نقد رمان معرفی و نقد رمان رازِ تلخون|Ava Banoo کاربر نگاه دانلود

Redemption.H

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/25
ارسالی ها
239
امتیاز واکنش
5,038
امتیاز
416
سلام باید بگم من طرفدار پروپا قرص رمانتم و البته ی رمان خون حرفه ای و اگر خدا بخواد ی رمان نویس حرفه ای باید بگم نثر قشنگی داری ب دل ادم میشینه ولی تو صیفاتت رو بیش تر کن این ک رمانت مبهمه عالیه باعث جذب مخاطب میشه ایشالا موفق باشی
 
  • پیشنهادات
  • Ava Banoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/26
    ارسالی ها
    724
    امتیاز واکنش
    61,759
    امتیاز
    978
    سن
    25
    محل سکونت
    شیراز
    ممنون از نظرتون و همچنین تشکراتون که باعث دل گرمی من میشه . بله حق با شماست توصیفات بیشتری لازمه ولی اگه امکانش هست لطف کنید و واضح تر بگید ممنون میشم . توصیفان در چه زمینه ای ؟؟؟ فضای رمان یا شخصیت ها ؟
     

    Redemption.H

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/25
    ارسالی ها
    239
    امتیاز واکنش
    5,038
    امتیاز
    416
    هم فضا هم شخصیت ها


    1-من چنین چیزی رو به عنوان نقد قبول ندارم
    نویسنده از تو توضیح خواسته
    بهتر توضیح بدی و دلیل بیاری برای حرفت مثال بزنی
    به نویسنده بگو چرا خواستی توصیفاتش رو تو این زمینه ها زیاد کنه

    2-همین تاپیک ویرایش کن

    3- از این به بعد به حرفم عمل نکنی در صورت دیدن چنین مواردی پاکشون میکنم
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    فرزانه رجبی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/18
    ارسالی ها
    927
    امتیاز واکنش
    12,139
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شهر لبخند
    باید بگم تا به این جای داستانت که من خوندم همه چی خوبه، خصوصا اون عربی نوشتنت،من به شخصه خودم حوصله همچین کاری رو ندارم...
    ولی یه چیزی،ببین درسته دلیار اونقدر سختی کشیده ولی بازم من تو کتم نمیره که انقدر زود به سروش و کاوه و بقیه اعتماد کنه،قبول که اونا بهش حس اعتماد دادن ولی بازم به واسطه همون سختی ها باید چشمش ترسیده باشه...دوم اینکه باز دوباره وقتی وارد اون قصر میشه خیلی راحت قبول کرد به نوشین بگه مامان،کاش گذاشته بودی یه مدت بگذره یا حداقل وقتی کاوه ماجرا رو براش تعریف کرد بعدش بهش بگه مامان،این نظر من بود حالا جلوتر برم بازم میام...
     

    Ava Banoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/26
    ارسالی ها
    724
    امتیاز واکنش
    61,759
    امتیاز
    978
    سن
    25
    محل سکونت
    شیراز
    ممنونم از نظرت فرزانه جون آره حق با تو هست سعی می کنم تغییرش بدم ولی برای اینکه چرا به نوشین گفت مامان خودت بقیه رو بخون اتفاقی می اوفته که ماجرا کلا عوض میشه
     

    Redemption.H

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/25
    ارسالی ها
    239
    امتیاز واکنش
    5,038
    امتیاز
    416
    خب مث این ک اخطار جدی دارم ببینید منظورم اینه مثلا وقتی دلیار وارد اون ادویه خونه شد خیلی بهتر میتونست توصیف بشه مثلا جنس قفسه ها بوهایی ک استشمام میشد یامثلا حتی چای خوردن افراد هم استایل خاصی داره اگر توضیح داده بشه فضای رمان جالبتر میشه
     

    Ava Banoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/26
    ارسالی ها
    724
    امتیاز واکنش
    61,759
    امتیاز
    978
    سن
    25
    محل سکونت
    شیراز

    فرزانه رجبی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/18
    ارسالی ها
    927
    امتیاز واکنش
    12,139
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شهر لبخند
    آوا جون میدونم داستانت جنب معمایی داره ولی الان دیگه خیلی پیچ در پیچ شده، سعی کن هر معما که قراره بوجود بیاد یه جوری به جایی برسونیش که تو ذهن باقی بمونه تاز مانیکه پرده ازش برداشته بشه،مثلا موضوع کاوه خیلی راحت فراموش شده بود،الان دوباره فهمیدیم کاوه عاشق شمیم بوده پس جوری موضوع رو بنویس که تا اخر فراموش نکنیم!
     

    Ava Banoo

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/26
    ارسالی ها
    724
    امتیاز واکنش
    61,759
    امتیاز
    978
    سن
    25
    محل سکونت
    شیراز

    برخی موضوعات مشابه

    بالا