نقد رمان معرفی و نقد رمان وارث عشق| یلدا علیزاده کاربر انجمن نگاه دانلود

یلدا علیزاده

🧂 نمک انجمن 🧂
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/01/17
ارسالی ها
492
امتیاز واکنش
57,719
امتیاز
1,042
سن
21
دوستان، خواهشا هر نظری دارین بهم بگین که مشکلاتم رو توی سیر رمان و بافتش بفهمم.

نام رمان: وارث عشق
• نام نویسنده: یلدا علیزاده کاربر انجمن نگاه دانلود
• ناظر رمان: @*یـگـانـه*
• ژانر: عاشقانه، طنز
• لینک تاپیک رمان:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


خلاصه: این داستان، روایات زندگی دختر یتیمی است که بعد از فوت خانواده اش، بلاجبار، برای امر معاش به پسر بودن تظاهر می کند؛ اما بعد از ورود به عمارتی برای کار، با دیدار چهره ای آشنا، به گذشته ای مبهم و آینده ای نامعلوم راهی می شود.
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • برترین
    به نام خدا
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ...

    Tamana_soe

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/04/11
    ارسالی ها
    5
    امتیاز واکنش
    21
    امتیاز
    51

    سلام
    رمانتون رمان واقعا قشنگیه، دل نشینه و طنزش از یک جایی به بعد کامل تغییر کرد و خیلی دلنشین تر شد.
    کار ندارم که شاید یکم با کلیشه چند صفحه جلو رفته باشه ولی بعدش تغییرات مشهودی تو رمان قابل رویت بود، یک نکته مثبت بنظرم این بود که شما دقیقا برعکس تفکرات ما عمل می کردین، یعنی هر جا سوپرایزی بود که باعث تعجب میشد و این واقعا جذابیت رمان رو هزار برابر می کرد، من ۲۷ سالمه و رمان زیاد خوندم، ولی این بار به جای یه رمان غمگین یا اجتماعی واقعا نیاز به یه رمان طنز و خنده دار داشتم و واقعا ممونم از شما بابت نوشتن همچین رمان خنده داز و قشنگی با وجود اینکه اولین باره می نویسین؛ من واقعا از رمانتون خوشم اومد. چند پارت اخر رو هم که خوندم دیدم واقعااا قلمتون عالی تر شده؛ با ویرایش اخر رمانتون عالی تر میشه.
    چیز جالب دیگه هم اغییر لحن مانی و مثل خانواده شمس الملوک حرف زدنش بود که واقعا زیر پوستی و جذاب بود.
    خیلی رمان جذبیه و من هر لحظه منتظرم پارت های بعدی رو بخونم، شخصیت عرشیا هم به مرور زمان خیلی تغییر کرد و این قابل درک بود.
    قلمتون مانا عزیزم🌺❤
    در کل رمان خیلللی قشنگی بود و برا ویرایش خیلی خیلی بهتر میشه؛ یکی از دوستان که رمان رو معرفی کرد گفت رمانتون حال ادم رو تغییر میده و واقعا این طور هم بود.
    من حتی چند پارت رو چندین بار خوندم.
    اما هنوز اواسط رمانم.
    مرسی بابت به قلم در آوردن همچین رمان فوق العاده ای
    خیلی رمان جذبیه و من هر لحظه منتظرم پارت های بعدی رو بخونم، شخصیت عرشیا هم به مرور زمان خیلی تغییر کرد و این قابل درک بود.
    قلمتون مانا عزیزم🌺❤
    مرسی بابت به قلم در آوردن همچین رمان فوق العاده ای
     
  • پیشنهادات
  • یلدا علیزاده

    🧂 نمک انجمن 🧂
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/17
    ارسالی ها
    492
    امتیاز واکنش
    57,719
    امتیاز
    1,042
    سن
    21
    سلام خانومی مرسی بابت نظر عالیت
    خوشحال شدم که خوشت اومده
    امبدوارم تا اخر رمان هم که پیش برین همچین نظری داشته باشین
    خوشحالم که از طنز های رمان هم خوشتون اومده، بله رمان رو سعی کردم نسبت به اوایل که کلیشه داشت تغییر بدم و خودم از پارت های اخر خیلی راضی ترم
    مرسی بابت نظرتون🌹
     

    Parvane_lia

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/05/02
    ارسالی ها
    4
    امتیاز واکنش
    12
    امتیاز
    46
    یلدا جانم همین جا در همین بگم در یک کلمه تو فوق العاده ای🤯
    به شدت فوق العاده..قلمت عالی شده و پیشرفتش شدیدا مشخص بود.
    خیلی مانی و عرشیا جذابن و شخشیت هاشون بهم میاد؛ تا اخر عمرم هم فکر کنم تو ذهنم بمونه عشق قشنگ بینشون.
    مخصوصا مانی که بعد از عرشیا داره عاشق میشه؛ عرشیا شدیدا مشخصه به حقوق زن ها احترام می ذاره و داره کم کم عاشق میشه..
    در یک کلام فوق العاده ست رمانت محبوبم❤
    خیلی زیبا بود رمان؛ من در عرض یک روز رمان رو تموم کردم احساس خستگی هم نداشتم اصلا..با تمام وجود خندیدم و هنوز لبخند روی لبامه..❤
    بعضی وقت ها هم که به رمامت امروز فکر می کردم تا یادآوری بعضی حرف و رفتارهای عرشیا و مانی خنده ام می گرفت؛ حتی سر قسمت مرگ حاج یوسف واقعا بغض کردم و با گریه مانی اشک ریختم.. 😌
    رفتار های مانی همش داره دخترونه تر و آبرو مندانه تر میشه؛ خیلی جذاب بود واقعا..من صدای شخصیت ها رو خیلی راحت تو ذهنم می شنومم و اینکه دوستی اکبر و ناصر و ...خیلی جذابه .مثل دوستی هومن که همش مراقب عرشیاست.
    در یک حرف بگم تو و رمانت هر دو فوق العاده این.. خیلی موفق باشی عزیزم و قلم مانات مانا تر باشه همیشه❤
     

    Raziin

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/04/05
    ارسالی ها
    3
    امتیاز واکنش
    6
    امتیاز
    46
    سلام عزیزم خسته نباشی
    به عنوان کار اولت خیلی خوب بود اما خب جای کار زیادی هنوز داره و چیزی که منو خیلی شگفت زده کرد پیشرفت قلمت از اول رمان تا اینجا بوده که فوق العاده بود. من خیلی اهل رمان طنز نیستم اما از رمانت خوشم اومد .
    من تا حالا رمانی رو نقد نکردم و اصلا نقد کردن بلد نیستم اما خب چند تا نکته کوچولو رو میخوام بگم و امیدوارم ناراحت نشی چون این فقط نظر منه
    تو متن رمان از جمله ها و تکه های معروف مجازی استفاده کردی که خب هماهنگیش با داستان رمان عالی بود و باید به این خلاقیتت افرین گفت اما گاهی اوقات این جمله ها زیادی میشد و خسته کننده
    نکته بعدی در مورد شخصیت سازیته رمان شخصیت های زیادی داره و به خوبی تونستی تفاوت بین شخصیت ها رو نشون بدی اما شخصیت سازیت هنوز خیای کار داره مثلا دانشگاه و رشته مانی تقریبا داره فراموش میشه و یا قابل درکه که مانی به دلیل مشکلاتش سراغ خانوادش نرفته اما بعد از اومدن به عمارت میتونست بیشتر جست و جو کنه مانی الان درگیری ذهنی درباره خانوادش خیلی داره اما تلاشش متناسب با درگیری های ذهنیش نیست و درباره عرشیا بارها گفتی مغروره اما خب من هیچ حس غروری از عرشیا دریافت نکردم و با شخصیتش نمیتونم همزاد پنداری کنم و به نظرم توصیفاتت درباره ظاهر عرشیا خیلی زیاده
    و در آخر ژانر طنز هنوز جایگاه و کیفیت لازم خودشو تو رمان ها پیدا نکرده و خیلی ها از جمله من به همین دلیل خیلی سراغ رمان طنز نمیریم اما وقتی رمانتو خوندم متوجه شدم خیلی تلاش میکنی تا رمانت از کلیشه ها دور باشه و طنز مخصوص و ویژه خودتو بسازی برای همین یه توصیه دوستانه واست دارم که رمان های خانوم رویا قاسمی و آرام رضایی رو بخونی چون نوشته هاشون در ژانر طنز به نظرم خیلی عالیه و خیلی خوشبینم تو هم با کمی تلاش چند سال بعد اسمت کنار این نویسنده های عزیز قرار میگیره چون قلمت واقعا پتانسیل بالایی داره
    موفق باشی عزیزم
     

    یلدا علیزاده

    🧂 نمک انجمن 🧂
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/17
    ارسالی ها
    492
    امتیاز واکنش
    57,719
    امتیاز
    1,042
    سن
    21
    سلام خانومی ممنون بابت نقد عالی و خوبت
    خوشحالم رمانم اولین رمانی بوده که خواستی نقد کنی.
    حتما به این نکته هایی که گفتی تو ویرایش اخر رمان توجه می کنم؛ حتما همین کارو می کنم.
    ممنون بابت نقد خوب و عالیتون:)
    خوشحال شدم که خوشتون اومده🌺⚘
     

    یلدا علیزاده

    🧂 نمک انجمن 🧂
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/17
    ارسالی ها
    492
    امتیاز واکنش
    57,719
    امتیاز
    1,042
    سن
    21
    سلام خانومی
    ممنون بابت نقد فوق العاده و خوشحال کنندتون
    خیلی خوشحالم که باعث خنده و خوشحالی شما شده‌
    خوشحالم متوجه این نکات ریز شدین..
    امیدوارم تا اخر رمان هم، همین نظر رو داشته باشین و به دلتون بشینه رمان.
    ممنون میشم اگه نکته های دیگه رو هم مشاهده کردین بگین تا گسترشش بدم⚘🌺
     

    <sonnet>

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/26
    ارسالی ها
    344
    امتیاز واکنش
    2,436
    امتیاز
    474
    سلام یلدا خانم.
    در رابـ ـطه با رمانتون قبلا هم نظر داده بودم ولی اینبار یک سری نکات میخوام به نظرات قبلیم اضاف کنم.
    توانایی شما در طنز پردازی رو تحسین می‌کنم. اتفاقات طنز داستان واقعا خنده دار و غیر قابل پیش بینی هستند. ولی یکی از اصلی ترین مشکلات رمان شما کلیشه هست. ایده و طرح از ابتداش کلیشه ای بوده. شاید این حرفم عجیب به نظر بیاد و نمیدونم این پارت رو نوشتید یا نه ولی از وقتی متوجه شدم پدر و مادر مانی افراد دیگه ای هستند این پیش بینی رو میکردم که عرشیا و مانی با هم نسبت فامیلی داشته باشند. یا اصلا نسبت فامیلی هم نباشه شاید مانی از خانواده ای در سطح خانواده هرشیا باشه. از نظر من در نوشتن یک طرح قوی و یک معمای خوب در داستان بسیار مبتدی عمل کردید. این رو میگم که برای نوشتن طرح رمان بعدیتون که ازش صحبت میکنید؛ وقت بگذارید، تحقیق کنید، و پس از سبک سنگین کردن بنویسید. البته بداهه نوشتن هم یک ایده و روش هست اما با کلیشه ای نوشتن همخوانی نداره.
    در ادامه میخوام نظرم راجع به توصیفاتتون رو بگم. شما میدونید که باید شخصیت ها رو چندبار توصیف کنید و خصوصیات ظاهریشون رو تکرار کنید. میدونید باید فضا سازی کنید و یا حتی با چهره ها خواننده رو به شناختی برسونید. ولی هنوز توصیفات قوی در داستانتون چندان زیاد نیستن. مثلا بارها تکرار شده عرشیا مو های تیره با رگه زیتونی داره. چشم های جذاب و... ولی مثلا چهره بچه ها تکرارشون کم بوده و من با یکم فاصله گرفتن کاملا یادم میره چه شکلی بودن. در مورد دیگه فضا سازی هست. فضا سازی شما تا حدودی با توصیف ظاهر ها و چیز هایی که از دید اول شخص بیان میشوند و بعد از اون حالاتی مثل بو ها و موارد شنیداری هست. ولی به مقدار کافی نیست. یعنی من خیلی اوقات تصور کاملی از محل ندارم. همچنین با توصیف ماهرانه بو و صدا و حتی موارد زننده خواننده خودش رو در اون محل میبینه. مثلا یک امامزاده کاهگلی میتونه بوی جوراب بده یا بوی گلاب (اگر کسی به اونجا رسیدگی کنه). صدای بارون و شیشه ها میتونستن یک حالت اضطراب رو با تعریفات و حرف های مانی آمیخته کنن. بوی مهر های جا مهری که با بوی کاه گل قاطی شده میتونست خیلی جا برای باز کردن صحبت باشه. و مواردی از این قبیل. همچنین حس وحشت موقع دیدن این سگ درنده به خوبی منتقل نمیشه. این حس رو داشتم که اینم حل میشه لابد! من خودم هم در توصیفات ضعیف هستم پس ببخشید که نمیتونم راهنمایی خوبی کنم. ولی مثلا خوندن جنایت و مکافات و توصیفات شدیدا به جا و دقیقش، میتونه کمک خوبی باشه. و حالات هم هربار جلو دادن فک یا گاز گرفتن لوپ از داخل؟ حرکت های خیلی متنوع تری هم وجود دارند که میتونن اون احساس رو بیان کنند.
    در مورد شخصیت پردازی قبلا هم گفته بودم که مانی شخصیت پردازی جدیدی داره و با خیلی جنبه هاش آشنا میشیم که میشه گفت خوب هست. ولی درصد بالای شخصیت پردازی عرشیا، شخصیتی هست که در اکثر رمان های اینترنتی با ژانر عاشقانه می‌بینیم. و مغرور هست و خیلی خوش ظاهر و البته پولدار. و دیگر موارد. و همچنین شما هر ثانیه تکرار کردید مغرور. به جای تکرار این کلمه با نشون دادن رفتار باید کاری کنید خواننده خودش به این کلمه برسه. به خوانندتون بهای بیشتری برای تصور کردن و تصمیم گرفتن بدید. مثلا شما کمتر بیان میکنید که مانی شیطون هست. ولی با رفتارش تصور من از مانی یک دختر شیطون هست. در مورد عرشیا هم تکرار کلمه مغرور کیفیت رو پایین میاره. شخصیت پردازی در مورد شخصیت های فرعی تر هم میتونست خیلی عمیق تر باشه و وقت بیشتری داشته باشه. منظور از وقت چیه؟ یعنی این شخصیت ها فرصت این رو داشته باشند که خودشون رو بیان کنن. من با فاصله رمان شما رو خوندم و اصلا در ذهنم نمونده شخصیت بچه ها چطور بوده. ولی برخی رمان های بزرگ با گذشت سال ها با یکم فکر شخصیت و رفتار فرعی ترین کارکتر ها رو میشه به یاد آورد.
    در مورد جملاتی که اینترنتی هستند یا شعر های کوتاه؛ استفاده ازشون ایده جالبی هست‌. ولی استفاده از این ها در حد خیلی کم، فکر میکنم جایز باشه. در یک پستتون تنها یکبار استفاده شد و اون پست شدیدا به دلم نشست. و تنها گاهی این جملات خیلی به موضوع نزدیکند و اون حس همدردی را ایجاد میکنند.
    در آخر ببخشید که وقتتون رو گرفتم. من خودم خیلی از اشکالاتی که بهتون گفتم رو هنوز دارم و تلاش دارم رفعشون کنم. در همین راستا خواستم در حد توانم یاری هم به شما رسونده باشم. البته در امر نوشتن، هم من از مبتدی پایین ترم و هم چهار چوبی وجود نداره. پس این فقط نظر من و طبق تجربه شخصیم بود تا شاید در نوشتن رمان های آیندتون کمکی باشه.
    دلیل نوشتن این نظر هم این بود که هروقت از همه چیز خسته میشم به سراغ رمان شما میام. در حین خوندنش شادی های عمیقی برای شخصیت ها هست که به من هم منتقل میشه و همین قلمتون رو ارزشمند میکنه. پیشنهاد میکنم پیش از نوشتن داستان های بعدیتون با فکر آزاد برای تمرین، روی ویرایش همین رمان وقت بگذارید و به مطالعه ادامه بدید. متشکر از شما و با آرزوی موفقیت روز افزون.
     

    یلدا علیزاده

    🧂 نمک انجمن 🧂
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/17
    ارسالی ها
    492
    امتیاز واکنش
    57,719
    امتیاز
    1,042
    سن
    21
    سلام خیلی ممنون بابت نقد فوق العاده و نظر عالیتون🌺💐
    حتما تمام ابن هارو استفاده می کنم تو ویرایش
    و بهم خیلی کمک می کنه حتما🌺💐
    حتما توصیفات رو کامل تر می کنم و موارد رو در نظر میگیرم
    خوشحالم که رمان باعث میشه حالتون خوب بشه و امیدوارم این مشکلات کم کم تو ادیت و رمان های بعدیم حل و رفع بشه🌺
    بازم ممنون از نقد و نظر عالیتون دوست عزیزم💐🌺
     

    Nastuh~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/06/14
    ارسالی ها
    201
    امتیاز واکنش
    2,449
    امتیاز
    346
    سلام یلدای عزیزم...:aiwan_light_heart:
    بهت تبریک میگم چون رمانت یک فرد کاریزماتیک از خانواده رمان های نگاهه... به معنی واقعی کلمه جذاب!
    چون من همه رمان هایی که تا حالا بهشون سر زدم رو علی رقم اینکه داستان خوبی داشتن بعد از دو سه پست اول ترک کردم...
    یعنی به طور کلی تا حالا از اونایی نبودم که رمان آنلاین بخونم! ترجیح میدم پی دی اف کامل و داشته باشم تا خیالم راحت باشه... ولی به دام افتادم:NewNegah (13):
    اول از همه راجع به اسم شخصیت عرشیا بگم که اسم شو دوست دارم... خب بنظرم تکراری نمیاد و خیلیم نادر و محیرالعقول نیست25r30wi
    اینم بگم که من تازه رمان و شروع کردم و تا پایان پست ها به خودم اجازه ندادم که نظر بدم...
    همین الان تموم شد که اومدم تو تاپیک نقد.
    در وحله اول اون تیکه هایی که یه متن احساسی کوتاه می نویسی؛ باس بگم که من خودمم میزنم تنگ داستانام خیلیم میچسبه! عافرین:aiwan_light_bffffffffum:
    البته یه جاهایی چندبار به کار بردی شون؛ اون متن های تکراری بهم نچسبید... ایکاش تکراری به کار نمی بردی و منو خوشحال می کردی:aiwan_light_ghlum:
    اون جوک هایی که وارد داستانت کردی... از اون جا که من یه جورایی وظیفه خطیر مجلس گرم کنی رو در جمع های خانوادگی عهده دار هستم؛ زیاد جوک میخونم و اکثر جوکها برام تکراری بود که اون تیکه رو برام قابل پیش بینی می کرد و یکم تو ذوقم خورد... ولی کم کم متوجه شدم که تو چقدر خوب لحظه خلق می کنی و اون جوک رو توش می گنجونی! از این حرکتت خوشم اومد... نِح باریکِلا! انگاری توش مهارت داری:aiwan_light_beach:
    نکته بعد اینکه با جلو رفتن روند داستان و ورود کامیار و بچه ها، یه عمارت خفن و خانواده ای ثروتمند من شدیدا یاد سریال تولدی دیگر افتادم... که خودتم اون بخش نقشه برای بیرون کردن پرستار سامیار و سارینا بهش اشاره کردی... البته از لحاظ داستانی که شباهتی نبود ولی در قالب کلی گوشه چشمی بهش داشت:NewNegah (16):
    در مورد تغییر شخصیت راوی بین مانی و عرشیا خوب عمل کرده بودی و آزار دهنده نبود...:aiwan_light_moil:
    درکل رمان میتونست به سمت کلیشه ای شدن پیش بره؛ داستانِ رمان جیب بر خیابان جنوبی که مدت ها پیش خوندم به این رمان نزدیک بود (و شاید رمان های دیگر) اما خیلی ریز جاخالی دادی و عمق دار کردن شخصیت هات، وارد کردن جوکها و لحظات مفرحی که ساختی قابل تحسین بود:aiwan_light_heart:
    غلط های تایپی هم بخش حرص درار ماجرا بود و اونجایی که اسم مارال و ملیکا رو هی عوض می کردی که خب با اصلاح قابل حله و مشکلی نیست...
    من در حد نقد کردن نیستم و اسم این پیام دوستانه رو نقد نمیگذارم... این متن تنها در برابر ممارستی که داشتی واسه نظردادن، نوشته شده و ارزش مادی و معنوی دیگری ندارد:aiwan_lighfffgt_blum:
    با تچکر... بـ*ـوس ماچ
    در ضمن!
    زودتر تمومش کن وارث عشقو ما بند و بساط مونو جمع کنیم بریم... کار داریم🚶‍♀️
     

    یلدا علیزاده

    🧂 نمک انجمن 🧂
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/17
    ارسالی ها
    492
    امتیاز واکنش
    57,719
    امتیاز
    1,042
    سن
    21
    سلام عزیز دلم😍
    مرسی بابت نقد قشنگت گلم😍
    خوشحالم وقت گذاشتی ، رمان رو خوندی و نظر خوبت رو باهام در اشتراک گذاشتی🥰
    حتما تو ویرایش و باقی رمان ، به نکته هایی که گفتی توجه و سعی می کنم درستشون کنم.
    خیلی نقدت خوشحالم کرد قشنگم، امیدوارم تا اخرش هم همینطور از رمان راضی باشی گلم🥰😍🖤
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا