نقد رمان معرفی و نقد رمان"یار سست وفا"| Kiarash70 کاربر انجمن نگاه دانلود

FATEMEH_R

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
عضویت
2015/09/05
ارسالی ها
9,323
امتیاز واکنش
41,933
امتیاز
1,139
سلام
با توجه به چندتا پستی که خوندم نظرمو می گم و امیدوارم مفید باشه.
به نظرم پست آخر که ادبی نوشتین نسبت به پست های قبلی بهتره و با توجه به توصیفات خوبی که به کار بردین خواننده بهتر می تونه با رمانتون و شخصیتاش رابـ ـطه برقرار کنه.
به نظرم در استفاده از علامت تعجب کمی افراط کردین و بهتره کمترش کنید. لطفا در پست آخر فاصله ی بین سطر ها رو بردارین چون باعث می شه بی نظم به نظر بیاد.
یه پیشنهاد هم اینه که لینک نقد رمانتون رو در پایان هر پستی که می ذارید،اضافه کنید تا خوانندگان رمانتون راحت تره بتونن به تاپیک نقد رمانتون دسترسی پیدا کنن و نظرشونو بگن.

من تخصصی در زمینه نقد ندارم و فقط به عنوان یک خواننده عام نظرمو گفتم.

قلمتون پایدار:)
 
  • پیشنهادات
  • Kiarash70

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/02
    ارسالی ها
    574
    امتیاز واکنش
    58,708
    امتیاز
    901
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران

    آیرین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    87
    امتیاز واکنش
    286
    امتیاز
    246
    سلام ....
    رمانتون زیباست و ذهن رو درگیر می کنه اتفاقات ساده و پیش بینی نشده خطاهای کوچیک و بی فکر باعث بدبختی های بزرگ میشند
    مثل حسام و پارسا که بی فکری ها و خودخواهی هاشون زندگی های آدم های اطرافشون رو دچار یه عالم عذاب جبران نشدنی کرده
    حسامی که با وجود اشتباه اولش نباید معصوم رو ول می کرد تا پشت سرش یه عالم حرف در بیاد حسامی که فرار کرد و الان نمی دونم چرا بیشتر حرف هاش و عذاب هاش به خاطر لیلاست می دونم بالاخره همسرش بوده اما حس می کنم عذاب وجدانش نسبت به معصومه خیلی کمه اونقدر که روز خواستگاری پسرش به یادش نیاورد
    و لیلا که به نظرم همچین پاک و بی گـ ـناه هم نیست اون که می دونست کی بهش تجـ*ـاوز کرده باید همون اول یا توی این سال ها به همسرش می گفت مخصوصا که حسام زن داشت عجیبه که نفهمیده باشه حسام زن داره
    و ناصر واقعا آدم پر روییه چطور روش میشه اصلا با حسام حرف بزنه بار همه گـ ـناه ها بیشترش روی دوش اونه واقعا ذاتش خرابه
    گـ ـناه رو خودش کرده و اونوقت انگ و برچسب کثیف حرومزادگی رو روی پیشونی پسر بی گناهش می زنه
    حیف که مهلا از پارسا بزرگتره وگرنه زوج جالبی میشدند
    موفق باشید :aiwan_lggight_blum:
     

    Kiarash70

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/02
    ارسالی ها
    574
    امتیاز واکنش
    58,708
    امتیاز
    901
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران

    سلام بانوی ارجمند
    خوشحالم که داستان مورد پسندتون قرار گرفته و امیدوارم با حمایت هاتون در راستای بهبود داستان بنده رو یاری کنید.(
    خصوصا تشکرپست اول و پست های بعدی:D)


    *بله حق با شماست. در واقع پیکره اصلی داستان بر مبنای روابط علت و معلولی است. همونطور که در پیش گفتار داستان ذکر کردم، اعمال هر یک از ما نه تنها بر زندگی خودمون، بلکه بر زندگی دیگران هم تاثیر می گذاره.مثل همین انگ حرامزادگی که پارسا درش نقشی نداشته و پیش از تولدش رقم خورده.

    *سوالات و ابهاماتی که عنوان کردید، منطقی هستند و من بهتون اطمینان میدم که همش رو در نظر گرفتم و به نوبت به شفاف سازیش خواهم پرداخت.

    ولی یه نکته رو بطور کوتاه خدمتتون عرض می کنم: ظالم به سبب اینکه در ظاهر آسیبی نمی بینه، بنابراین نمیتونه آنچنان که لازمه پشیمون بشه ،ولی مظلوم دقیقا وجهه عکسی در این خصوص داره.
    این موضوع در مورد حسام و معصومه هم صدق می کنه. حسام شاید در ظاهر اظهار پشیمانی کنه ولی در باطن نمیتونه بازخورد و نتایج ظلمی رو که در حق معصومه کرده درک کنه. به خصوص اینکه این دونفر اون زمان در دوران عقد سنتی بودند و دلبستگی چندانی نسبت بهم نداشتند.
    امیدوارم توضیحم مطلوب بوده باشه:)


    سپاس بابت نظرات زیبا و ارزشمندتون:aiwan_lggight_blum:
    در پناه حق موفق و موید باشید
     

    M*A*H*A*K

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/19
    ارسالی ها
    441
    امتیاز واکنش
    5,847
    امتیاز
    531
    سن
    27
    محل سکونت
    استان غربی
    سلام جناب.
    ضمن تبریک به خاطر قلم خوبتون.می خواستن بگم که شما روی داستان و رمان تسلط خوبی دارین و قلمتون روانه،اما برای این مدل رمانا که پای چند خانواده و چندین نفر وسطه و بسیار گسترده هستش شیوه ی دانای کل خیلی جذاب تره البته که این نظر شخصیه منه چون روایت داستان ها از زبانهای مختلف و تعویض شخصیت ها منو یکم گیج کرد .امیدوارم ادامه بدین و قلمتون موندگار بشه.
     

    Kiarash70

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/02
    ارسالی ها
    574
    امتیاز واکنش
    58,708
    امتیاز
    901
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران

    سلام بانوی گرامی
    سپاس بابت حسن نظرشما
    تعدد راویان در داستان نویسی امر تازه ای نیست. خدمت دیگر دوستان مثال های متعددی در این رابـ ـطه زدم مثل رمان اسطوره.
    ولی با این حال برخی این سبک رو نمی پسندند و ایرادی هم بهشون وارد نیست. این موضوع بیشتر سلیقه ایه و گفتارشماهم محترمه.
    موفق باشید.
     

    پژواک

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/22
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    12
    امتیاز
    26
    سن
    33
    سلام امیدوارم حالتون خوب باشه.
    واقعا این ناصر چرا اینقدر پرو هست نه به حسام توضیحی داده نه عذرخواهی واقعا نام انسان میشه به این بشر گذاشت تجـ*ـاوز به لیلا کار خودش بوده بعد اون زمان یقه حسام رو گرفته بود، اصلا نمیدونم چرا لیلا و ناصر این همه سال پنهان کاری کردن ، لیلا هم به نظرم پاک نیست زندگی حسام و معصومه رو نابود کرده و حسام تمام این سالها فراری بود از خونه شاید اخرهای عمر لیلا باهاش خوب بوده باشه، عذاب وجدان لیلا و همچنین حسام تو خواب میبینه که عذاب میکشه شاید به همین دلیل ، احتمال هم هست ناصر تهدید کرده باشه ،لیلا هم به همین خاطر سکوت کرده.
    قربانی این ماجرا پارسا و معصومه است، از دختر ناصر هم بدم میاد،فکر کنم وقتی بفهمه حروم زاده هست هم براش فرق نمیکنه چقدر وقیح و هـ*ـر*زه هست.
    امیدوارم گناهکارها حداقل تو این رمان مجازات بشن... مخصوصا ناصر کثافت.
     

    Kiarash70

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/02
    ارسالی ها
    574
    امتیاز واکنش
    58,708
    امتیاز
    901
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران
    سلام بانوی ارجمند
    ممنونم. امیدوارم حال شما هم مساعد باشه.
    بله.حق با شماست .بی شک ناصر یکی از شخصیت های منفور داستانه و اعمال و افکارش تماما نشان دهنده ذات پلیدش هست.

    یلدا هم شاید تا حدودی بی تقصیر باشه. بهرحال زیر دست ناصر بزرگ شده و نمیشه ازش انتظار قدیسه داشت.

    بهرحال امیدوارم تا اینجا داستان براتون جذاب بوده باشه وتا پایان نگاه زیباتون رو داشته باشم.

    بهتون اطمینان می دم که تمام ابهامات در طی داستان حل می شند و داستان بطور منطقی پیش خواهد رفت.

    اگر نظر و یا انتقادی به خاطرتون اومد خوشحال میشم بفرمایید.
    سپاس از حمایت و همراهی شما
    موفق باشید

     

    آیرین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    87
    امتیاز واکنش
    286
    امتیاز
    246
    سلام ...
    گذشته توی رمانتون کامل بیان شده از حس و حال معصومه و ظلمی که بهش شده بیرون اومدم اون اوایل رمان احساساتم بیشتر برای معصومه و دردهاش برانگیخته شده بود اما الان درسته که رمان از پارساو حسام میگه درسته که از مهناز گفته و همشون دردهای مخصوص به خودشون را دارند اما دلم الان بیشتر از همه برای مهلا می سوزه که انگار نیاز به یه ناجی داره زیاد دلم برای حسام نمی سوزه چون با اشتباهش زندگی خیلی ها رو بهم ریخت زیاد دلم برای پارسا هم نمی سوزه چون از طرفی ناخواسته باعث مرگ مهناز شده و از طرفی حس می کنم چون مرد بایدقویتر باشه وانتظار دارم به دردهاش مسلط بشه
    معصومه انگار زیاد اونطور که باید حال بد مهلا را نفهمیده و پی گیرش نشده مهلا نیاز داره یه نفر کمکش کنه و بهنام .............
    بهنام رو نمی فهمم
    بهنام روانیه ؟ می خواد انتقام بگیره ؟ دیونست ؟ عقده ایه ؟ موادفروشه ؟ آخه چرا اینقدر مهلا رو آزار می ده واقعا چرا ؟
    مهلا به تنهایی نمی تونه از پس بهنام بربیاد دوست دارم هنوز که اعتیادش شدیدتر نشده ترک کنه امیدوارم
    صحنه ی توی قبرستانتون خیلی تاثیربرانگیز بود دلم می خواد بدونم چه کسی به کمکش اومده هرکسی هست کاش به حال خودش رهاش نکنه
    موفق باشید :aiwan_light_blum:ss:aiwan_lggight_blum:
     

    Kiarash70

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/02
    ارسالی ها
    574
    امتیاز واکنش
    58,708
    امتیاز
    901
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران

    سلام بانوی ارجمند
    سپاس از همراهی و حمایت شما
    بسیار خرسندم که نظرتون رو عنوان کردید و به همین خاطر ازتون متشکرم.
    همون طور که فرمودید، هر یک از کاراکترها مشکلات و گذشته مربوط به خودش رو داشته و بالطبع مخاطبین عزیز از جمله شما، حس های متنوعی نسبت به این افراد دارند.
    هدف من دل سوزاندن نیست(احسان علیخانی نیستم!!) بلکه هدف من نشان دادن این امره که اعمال هر یک از ما، تا چه حد می تونه در زندگی دیگران تاثیر بگذاره؟
    اگر حسام بیست و پنج سال پیش، خام حرف های هم خدمتی سربازیش نمی شد و مـسـ*ـت نمی کرد، اگر ناصر اون عمل شرم آور رو انجام نمی داد یا حداقل به گردن حسام نمی انداخت،اگر لیلا سکوت نمی کرد و...و حتی اگر مهلا خودخواسته خودش رو بازیچه دست بهنام نمی کرد، اگر پارسا احساسات مهناز رو به بازی نمی گرفت و خیلی اگر های دیگر اتفاق نمی افتاد، شاید سرنوشت به صورت دیگری رقم می خورد.

    درخصوص شخصیت بهنام هم فعلا نمی تونم چیزی بگم و امیدوارم در خلال داستان ابهامات ذهنیتون برطرف بشه.

    ممنون از توجهتون
    نظر دیگری داشتید در خدمتم:)
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا