رفتن کلیشه ای که همیشه پشتم را می لرزاند. رفتن کسی که دوستش داریم آسیب پذیرمان می کند مخصوصا وقتی دیگر بازگشتی نداشته باشد. بعد از رفتن تو کافه ها پر از سکوت بود و آرامشی که شهر به من می داد تکرارنشدنی بود . لحظاتی که کنار هم بودیم شادی خالص بود . نسکافه های تلخ کافه وقتی با عطرنفس هایت درمی آمیخت شیرین ترین طعم دنیا بود و چشمهایت که در آبی دریایش غرق می شدم تا زمان از یادم رود و صدایت که گرم ترین آتش دنیا است ،هنوز شعرهای شاملو را در گوشم زمزمه می کند. کمی نزدیک تر، آغوشت مأمن آرام من بود و کنار تو بودن تنها هدف من ، تا اینکه بعد رفتنت از تهران چیزی نماند جز خرابه ای از خاطرات من، تو شدی فردای غم انگیز من و من نمی گریم و تو را فراموش نخواهم کرد. خاطراتت هر روز با کفش های مردانه روی قلب من راه می روند. هر تشابه اسمی مسخره به نظرم غم انگیز خواهد آمد و هر کوچه و خیابان و پیاده روی که با هم قدم زدیم ،دوباره قدم خواهم زد با چهره ای اندک بی حس تر ، دستانی سردتر و آغوشی که هرگز دیگر رو به کسی باز نخواهد شد. حتی تو! بعد از رفتنت... روزها تکراری شده است و شب ها تکراری تر آنقدر که جای بـ..وسـ..ـه هایت را دیازپام گرفته است و خاطره عطر تنت را دود سیگار محو کرده است...
یقین دارم که روزی دوباره خواهم دیدت، میان همین خیابان هایی که خیلی وقت است دلتنگ شده اند ، برای من ،برای تو و نغمه هایی که در گوش هم بخوانیم.
آنروز مثل یک غریبه از کنار هم رد می شویم و چهره ای آشنا و عطری ملایم برای تو یادآور چیزیست. هنگامی که به پشت سر نگاه کنی خواهی دید که دیگر نمی ایستم . تو را پشت سر خواهم گذاشت. خاطره ی دوست داشتنی من، می روم تا با شهر قدمی بزنم و آرامش را با آن تقسیم کنم...
Reyhan.R
یقین دارم که روزی دوباره خواهم دیدت، میان همین خیابان هایی که خیلی وقت است دلتنگ شده اند ، برای من ،برای تو و نغمه هایی که در گوش هم بخوانیم.
آنروز مثل یک غریبه از کنار هم رد می شویم و چهره ای آشنا و عطری ملایم برای تو یادآور چیزیست. هنگامی که به پشت سر نگاه کنی خواهی دید که دیگر نمی ایستم . تو را پشت سر خواهم گذاشت. خاطره ی دوست داشتنی من، می روم تا با شهر قدمی بزنم و آرامش را با آن تقسیم کنم...
Reyhan.R
آخرین ویرایش: