دلنوشته کاربران دلنوشته هجران دلدادگی|aida-nayebiکاربر انجمن نگاه دانلود

همـــرآز

ماه دلها
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/08/06
ارسالی ها
814
امتیاز واکنش
5,810
امتیاز
685

آشیانه ای خواهم ساخت؛

از جنس عشق و آشنایی،

دوست داشتن و دوست داشته شدن...

کلبه ای خواهم ساخت در اعماق قلبت،

که در آن بوی باران و خدا می آید...

کنارت آرامشی دارم وصف نشدنی!

آری خوبِ من،

زندگی خواهم کرد،

نفس خواهم کشید،

در هوایی که عطر وجودت را داراست...

با تو به اوج دیوانگی و عشق می رسم،

آری با تو،

تویی که ناجیِ قلبِ بی قرارم هستی!

شریک هر آن چه از محبت و عشق دارم،

تو تمامِ من هستی.
آرام باش قلب بی قرارم،

آرام باش!

او بازخواهد گشت،

در روزی بارانی و نم زده،

مرا تنها نمی گذارد،

آخر او عهد بسته بود با من...

عهد مهربانی و عاشقی!

می دانم باز هم شریک لبخندهایم می شود،

یارِ من یوسفِ گم گشته نیست!

ولی باز می آید به کلبه‌ی تاریک و نمورِ قلبم...

دوری سخت است جانا،

ولی من به انتظار تو می نشینم
 
  • پیشنهادات
  • همـــرآز

    ماه دلها
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/06
    ارسالی ها
    814
    امتیاز واکنش
    5,810
    امتیاز
    685
    هر روز فنجان چای را در دستم می فشارم،

    به جای هُرمِ حضورِ تو،

    بخار چای دستانم را گرم می کند،

    اما قلبم ندای آمدنت را می دهد.

    تو می آیی...

    من در جستجوی ناجی قلبم هستم،

    می خواهم فریاد بزنم و بگویم:

    ای مردم، ناجی مرا ندیدید؟

    کوچه و پس کوچه های شهر ، عطر کسی را می دهد که یک زمان، مرا از منجلاب سختی هایم نجات داد!

    هوای این شهر بی تو عجیب آلوده است!

    به خاطر داری؟ من هم آلوده به تو بودم،

    اما به خدا قسم که این آلودگی را

    از هزاران پاکی بیشتر دوست می دارم.

    حالا کجایی جانِ من؟

    آیا تو هم مانند من دل آشوب و دلتنگی؟

    آیا به بازگشت فکر می کنی؟

    خانه‌ی قلبم را لایق ماندن تا ابد می دانی؟

    آیا...
     

    همـــرآز

    ماه دلها
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/06
    ارسالی ها
    814
    امتیاز واکنش
    5,810
    امتیاز
    685
    آه!

    ذهنم پر از سوال هایی شده، که برای هیچکدامشان، پاسخی ندارم!

    حضورت جوابی است برای تمام بی حوصلگی هایم، برای تمام بی جوابی هایم...

    بیا و بازهم ناجیِ قلبم باش!
    گوش کن! می شنوی جانم؟

    می شنوی تیک تاکِ ساعت چه بی رحمانه نبودت را یادآوری می کند؟

    منِ دیوانه را نمی بینی!

    که با چه جنونی به عکس هایت خیره می شوم...

    گاه می بوسمت و گاه نوازشت می کنم،

    قطراتم اشکم را نمی بینی که صورتت را خیس می کند...

    عجب غمی در دلم کاشتی خوبِ من!

    غمت آتش شده و قلبم را می سوزاند،

    نبودت پُتک شده و هر ثانیه مانند آواری بر سرم فرود می آید،

    ثانیه ها هر دم نبودت را به رخ می کشند و من...

    من سیگار دود می کنم و استکانی در دست دارم،

    از دیدنِ چشمانِ قرمزم آزرده می شدی؛

    حالا کجایی که ببینی برایت خون می بارم؟
     

    همـــرآز

    ماه دلها
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/06
    ارسالی ها
    814
    امتیاز واکنش
    5,810
    امتیاز
    685
    من برقِ چشمانت را می خواهم،

    هنگامی که با عشق نگاهم می کنی...

    من لبخندت و آن چالِ گونه ات را می خواهم!

    آمدنت که دلم را بُرد، چرا با رفتنت داغم کردی؟

    کاش برگردی و مرا نجات بدهی از این روزهایی که بی تو نمی گذرند!

    گیتارم بی تو دیگر کوک نیست!

    دلم به ساز هیچکس نمی رقصد...

    کاش بیایی و ساز دلم را کوک کنی،

    ای کاش..
     

    همـــرآز

    ماه دلها
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/06
    ارسالی ها
    814
    امتیاز واکنش
    5,810
    امتیاز
    685
    امیدم رو به مرگ است دلدارم !

    کسی نیز نمی تواند به من امید واهی دهد...

    سردرگم شده ام !

    تمام دنیا ، حتی افتاب و مهتاب ، به قلبم سرکوفت می زنند...

    یارا ! چرا به تمام دنیا ثابت نمی کنی که ما تاابد باهم هستیم...

    قلبم طاقتش را از دست خواهد داد ؛اگر مرهمی برایش پیدا نکنم

    مرهمش را پیدا کرده بودم ، ولی روزگار او را از من گرفت و مرا بی یار،

    میان این دنیای بی رحم رها کرد...
     

    همـــرآز

    ماه دلها
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/06
    ارسالی ها
    814
    امتیاز واکنش
    5,810
    امتیاز
    685

    هرروز، هر ساعت، هر دقیقه و هر ثانیه خودم را گول میزنم؛

    بلکه مرا ببخشی !

    می دانم ؛ می دانم یار دیرینه ام...

    مرا نمی بخشی!

    ولی جانا ، رسم روزگار بی وفایی و سنگدلی نیست....

    تا کی میتوانم سدی مقابل بغض های شبانه ام شوم ؟

    ایا حسش می کنی ؟

    حتی باران هم از نبودت شروع به باریدن کرد!
     

    همـــرآز

    ماه دلها
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/06
    ارسالی ها
    814
    امتیاز واکنش
    5,810
    امتیاز
    685
    عشق من به تو افسانه نبود مثل انتظار فرهاد برای وصال به شیرین....

    خود عشق بود ، بدون هیچ نقصی!

    ولی جانا ؛

    چه زمانی وصال می رسد؟
    در این راه ، من بی تو مانده ام ...
    تنها تر از همیشه،
    در مانده از همه جا و همه کس!
     

    همـــرآز

    ماه دلها
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/06
    ارسالی ها
    814
    امتیاز واکنش
    5,810
    امتیاز
    685
    یارم ...
    قسم به عشق خسرو ، به گریه های شبانه ی شیرین،
    نشانه ی خانه آن را از که بگیرم؟
    دل بی قرارم را پیش چه کسی ، آرام کنم؟
    عشق را نتوانستم توصیف کنم؛
    فقط نام عاشق را به دوش کشیدم!
    بدون اینکه حتی برای معشوقم ،عاشقی کنم؛
    عاشق شدم و تو ، معشوق!
     

    همـــرآز

    ماه دلها
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/06
    ارسالی ها
    814
    امتیاز واکنش
    5,810
    امتیاز
    685
    سروده های بی تو را می سرایم....
    سحرگاه های غم انگیز را بی تو می گذرانم....
    شاید تو از دیار بی خبری ظهور کنی....
    سرو های بلندبالای خانه ام بی حضورت خمیده شد....
    شمعدانی های قرمز کنج پنجره ام،مانند من در فراغ دوری تو، پژمرده شده اند.....
    دنیا نیز در پس دوری تو ،آسمانش را سیه نگاه داشت....
    از آمدنت نومید شدند...
    بی تاب شدند....
    فراموشت کردند...
    اما من همچنان در گوشه و کنار این شهر ظالم ، شکیبا ایستاده ام
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    133
    بالا