دلنوشته کاربران دلنوشته فقــط دیبـــــآ بخــواند | SheRviN DoKhT نویسنده انجمن نگاه دانلود

SheRviN DoKhT

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/01/19
ارسالی ها
1,883
امتیاز واکنش
147,427
امتیاز
1,086
سن
22
به نـــام او
نام دلنوشته : فقط دیبا بخواند
نام نویسنده : سنــآتور [ SheRviN DoKhT ]
ژانر : عاشقانه - تراژدی
" این متن هایی که این جا قرار می دم،
قسمت هایی از رمان کاریزما و کبریا هستند
که اگر فرصتی بود ، حتماً استارتشونو می زنم .
در رابـ ـطه ی توضیح اضافه ، می تونم بگم که
این ها صحبت های یکی دو نفر با معشـ*ـوقه ی مشترکشون ، دیبا ست.
این دلنوشته رو قبلاً گذاشتم یه انجمن دیگه ، و بازدهش بی نظیر بود ؛
و همه متفق النظر بودن که حس خالصانه ای داره ...

و واقعاً خودم می گم، که بابت این نوشته ، از تمام احساسات شاعرانه م ، مایه گذاشتم "
-[ و اگر عاشق هستید ، بخوانید
و اگر عاشق نیستید، بخوانید تا عاشق شوید ]-
 
  • پیشنهادات
  • SheRviN DoKhT

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/19
    ارسالی ها
    1,883
    امتیاز واکنش
    147,427
    امتیاز
    1,086
    سن
    22
    -[ دیبا،
    نمی دانم از کجا برایت قصه بگویم که بیشتر به دلت بنشیند!
    نمی توانم شروع کنم در حالی که نمی دانم وقتی می گویم یکی بود یکی نبود؛
    این یکی هایی که بودند و من هیچ وقت ندیدمشان، کیستند؟! ]-
     

    SheRviN DoKhT

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/19
    ارسالی ها
    1,883
    امتیاز واکنش
    147,427
    امتیاز
    1,086
    سن
    22

    -[ دیبا؛
    می دانی سخت ترین کار بعد از معدن چی بودن، چیست؟ اعتراف گرفتن از کسی که نابیناست؛
    دیبا، چشم ها بسیار مهمند؛ چشم ها اتصالِ مستقیم به مغز دارند. چشم ها همه چیز را لو می دهند و اگر چشم ها نبودند، شاید بزرگترین معماهای دنیا، هنوز حل نشده باقی می ماندند. آدم با چشم هایش، عاشق می شود، عاشق می کند، می خندد، می گرید، می خوابد، فکر می کند، می چشد و.. چشم ها حتی قاتل هم می شوند؛ مثل چشم های تو، که من را در آرام ترین روزهایم، کشتند ]-
     

    SheRviN DoKhT

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/19
    ارسالی ها
    1,883
    امتیاز واکنش
    147,427
    امتیاز
    1,086
    سن
    22
    -[ وای که دیبا آدم ها چقدر خسته کننده اند! کاش آدم ها هم گزینه ی "بعدی" یا "قبلی" داشتند.
    کاش زندگی ها فیلم بودند. هر قسمتی که دوست نداشتیم را رد می کردیم، هر قسمتی را هم که دوست داشتیم، پاوز می زدیم و تا ابد نگاهش می کردیم. کاش می شد آدم های قبل از تو را، می زدم بعدی و آدم های بعد از تو را می زدم قبلی و آن قدر این کار را تکرار می کردم تا برسم به تو! ]-
     

    SheRviN DoKhT

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/19
    ارسالی ها
    1,883
    امتیاز واکنش
    147,427
    امتیاز
    1,086
    سن
    22
    -[ افراسیاب وقتی تیر در چشمانش رفت این قدر زجر کشید که من بابت تیرهای درون قلبم، می کشم؟ تو از رستم هم بی رحم تری، لامروت تیر را در قلبم نزن، در چشمم بزنی بهتر است. در چشمم بزن تا کور شوم، کور شوم و نبینم این گیسوان پریشان را که پیچک وارانه صفحه ی صورتت را پوشانده اند! بگذار کور شوم که نبینم موهایت بلند شده اند اما سهمی از آن ها ندارم! ]-
     

    SheRviN DoKhT

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/19
    ارسالی ها
    1,883
    امتیاز واکنش
    147,427
    امتیاز
    1,086
    سن
    22
    -[ دیبا؟
    از شب اول قبر هراس دارم!
    می ترسم هر چه که نکیر و منکر پرسیدند بگویم دیبا!
    آخر هیچ چیز را در زندگی ام به اندازه ی نام تو، تکرار نکرده ام. ]-
     

    SheRviN DoKhT

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/19
    ارسالی ها
    1,883
    امتیاز واکنش
    147,427
    امتیاز
    1,086
    سن
    22
    -[ اما دیبا از دیگر غیرممکن های دنیا، عمل کردن به قول هایی ست که به خودمان داده ایم!
    من حالا بعد از سال ها، از خودم بابتِ تمامیِ قول هایی که به خودم دادم و بهشان عمل نکرده بودم، معذرت می خواهم. تو هم بخواه دیبا ! همگی مان به خودمان بدهکاریم! ]-
     

    SheRviN DoKhT

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/19
    ارسالی ها
    1,883
    امتیاز واکنش
    147,427
    امتیاز
    1,086
    سن
    22
    -[ دیبا پوچی محض همین جاست دیگر. دیبا برای آدم، چه چیزی حقارت آمیزتر از آن که سرنوشتش را قرار باشد به جای خالق، مخلوق رقم بزند؟ دیبا، بازی زندگی را می بینی؟ درست مانند بازی های کودکی ست؛ همانقدر ساده و مسخره، همانقدر پوچ و بی فایده، لبخندها و اشک های پس هر بازی هم، درست مانند این دنیا، بندند به دو سه ساعت؛ نمی دانم، دو سه ساعت دیگر، از سردی هوا یخ خواهم زد یا از سردیِ قلب تو؟ ]-
     

    SheRviN DoKhT

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/19
    ارسالی ها
    1,883
    امتیاز واکنش
    147,427
    امتیاز
    1,086
    سن
    22
    -[ دیبا، نمی دانم از کجا برایت قصه بگویم که بیشتر به دلت بنشیند! نمی توانم شروع کنم در حالی که نمی دانم وقتی می گویم یکی بود یکی نبود؛ این یکی هایی که بودند و من هیچ وقت ندیدمشان، کیستند؟! ]-
     

    SheRviN DoKhT

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/19
    ارسالی ها
    1,883
    امتیاز واکنش
    147,427
    امتیاز
    1,086
    سن
    22
    -[ دیبا می گویند کار دست ها به آغـ*ـوش کشیدن است و
    لـ*ـب ها بـ*ـوسیدن،
    اما نگفتند که این دست هایت کارشان به آغـ*ـوش کشیدن هر کسی نیست و
    این لـ*ـب ها نباید ...
    دیبا می دانستی وقتی او را به آغـ*ـوش می کشی، با همین دست هایت
    من را می کشی؟
    دست هایت را غلاف کن دیبا،
    من سپر انداخته ام... ]-
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    136
    بالا