دلنوشته کاربران دلنوشته فقــط دیبـــــآ بخــواند | SheRviN DoKhT نویسنده انجمن نگاه دانلود

[SheRviN DoKhT]

دیبا!
زندگی من را می‌بینی؟ از دیگ هم کمتر است!
همه ته دیگ را دوست دارند اما ته زندگی من را، حتی
خودم‌ هم دوست ندارم!​

 

[SheRviN DoKhT]

تو مرا راهی نشان بده دیبا، تو مرا بگو که چطور می شود خود را بکشم که خودکشی نباشد؟​

 

[SheRviN DoKhT]

-دوست دارم...

ل**ب هایت می جنبند و من با خودم رویا می بافم که می گویی منم ... ولی واقعیت این بود که گفتی "برو بیرون" . کاش می شد من هم نگاهت کنم و بگویم برو بیرون! از قلبم، از فکرم، از زندگی ام ​

 

[SheRviN DoKhT]

دیبا نه، نمی شود. من این دختران غیر تو را نمی فهمم. من نمی فهمم چطور این قدر ارزان، خود را حراج دست هر کس و ناکسی می کنند. دیبا هر زن، می تواند شیرین شود، لیلی شود، دور و دست نیافتنی شود اگر که خودش، بخواهد! زن، دم دستی آفریده نشده است، محبتش برای یکی دو ساعت نیست، تنش برای تخلیه ی هـ*ـوس و خواهــش نـفس نیست، حضورش موقتا و در قبال یک قبلتُ ناقابل نباید باشد، اصلا در خواستنِ یک زن فی المدت المعلوم معنا ندارد، چرا ارزان می کنند خودشان را؟​

 

[SheRviN DoKhT]

-دیگه هیچ وقت نباش، هیچ وقت .
حرف هایت تلخند دیبا، مبادا به خودت هم از این حرف ها بزنی و از تلخیِ شان زندگی به کامت زهر شود.​

 

[SheRviN DoKhT]

دیبا من اصلا نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم..
حتی یک کار ساده مثل ادرس دادن!
اگر می توانستم
ادرس قلبم را می دادم به تو جاده اش اصلا سر راست نیست برای همین است هیچ کس نمی تواند پیدایش کند و در این جا بگیرد..
دلم می خواست ادرس تمامی کوچه پس کوچه های قلبم را بدهم تا ببینی همگی‌شان ختم می شود به تو​

 

[SheRviN DoKhT]

دیبا؛
من خودم را دوست ندارم ،
از موجودیت چون خودم، تهوع می گیرم،
آینه های خانه‌را هم پوشانده ام مبادا چشمم به خودم بیوفتد،
من خالقم را هم از خلق خودم پشیمان کرده ام،
تو همچین آدمی را چطور دوست خواهی داشت؟​

 

[SheRviN DoKhT]

دیبا من در این زندگی، هر چه خواستم را از دست دادم..
فریده می گوید "باد آورده را باد می برد"
من به کدام خدا برایشان قسم بخورم که تو را باد نیاورد؟
تو زاده ی نسیم سحری بودی، تو بوی عطر بهار نارنج می دادی، تو لطافت شبنم ها و به شیرینی تمام قند و نبات های جهان بودی،
و به من بگو باد چگونه می توانسته همچون تویی را بیاورد به دستی کسی بدهد؟
باد خودش تو را می دید عاشقت می شد؛ تو را به دستِ هیچ کس نمی سپرد ، حتی مدتی کوتاه ​

 

[SheRviN DoKhT]

چشم هایم را می بندم و از تو خیالی می بافم و بر تن می کنم تا در این بورانِ نبودنت، کمتر سردم شود​

 

[SheRviN DoKhT]

دیبا جای خالی هر چیزی پر می شود
جای خالی من با یک مرد دیگر
و جای خالی تو...
با دلتنگی¡​