شعر منظومه‌های ملک الشعرای بهار | ارمغان بهار

White Moon

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/05/13
ارسالی ها
4,744
امتیاز واکنش
20,639
امتیاز
863

فقرۀ ۲۴​


بر ارشکین (‌حسود) مرد خواسته منمای‌.

به رشکاوران هیچ منمای زر
بپرهیز از سیزک بی‌هنر



فقرۀ ۲۵​




اندر پادشاهان وژیر ( گزیر، چاره و تدبیر) به دروغ به پایان مبر.

چو پیدا شدت نزد شاهان فروغ
نگر تا نگویی بدیشان دروغ

سخن جز به آیین دانش مگوی
که نزد شهان باشدت آبروی


فقرۀ ۲۶​



از سیزک (‌خبرچین‌) و دروغ مرد سخن مشنو.

مکن گوش هرگز به مرد دروغ
که در گفته‌هایش نبینی فروغ
 
  • پیشنهادات
  • White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863

    فقرۀ ۲۷​


    به بادافره بر مردمان کردن‌، ورندک (‌برنده - تندرو) مباش‌

    به بادافره اندر مشو تند و تیز
    کسی را به گیتی میازار نیز

    فقرۀ ۲۸، ۲۹​


    اندر خوردن با مردم همچشمی و پیکار مکن‌، مردم را مزن‌.

    مشو در خورش باکسان هم‌نبرد
    دل میزبان را میاور به درد

    فقرۀ ۳۰​


    گاه را مکوش‌.

    به بیگاه کوشش مکن بهر جاه
    که جاه است بسته به هنگام و گاه
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863

    فقرۀ ۳۱​


    با آزادچهره ‌مرد (‌نجیب مرد) کارآگاه و زیرک و خوش‌خیم‌مرد، همپرسشی (‌صحبت‌) کن و دوست باش‌.

    همان زیرک و مرد آزادچهر
    سخن پرس و پیش آر آواز نرم


    فقرۀ ۳۲​


    به نبرد بسیار بیندیش که بار گران با تو نباشد.

    شوی چون به پیکار جنگاوران
    نگر تا نباشدت بار گران


    فقرۀ ۳۳‌​



    از کینه‌ور مرد پادشاه (‌صاحب‌نفوذ) دور باش‌.

    ز دارای کین‌توز دوری گزین
    همان به که نشناسدت مرد کین
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863

    فقرۀ ۳۴​


    با دبیر مرد همال (‌خصم‌) مباش‌.

    سخنگوی داننده را دوست گیر
    بپرهیز از خشم مرد دبیر

    مزن پنجه با مرد دانش‌پژوه
    مهل تات دشمن شوند این گروه


    فقرۀ ۳۵‌​



    با مرد یاوه گوی راز خود آشکار مکن‌.

    مکن راز با مردم یاوه کوی
    که رازت پراکنده سازد به کوی

    فقرۀ ۳۶​



    ‌پیشگاه مرد دانا را گرامی دار و از وی سخن پرس و سخنش بشنو

    بر مرد داننده خاموش باش
    سخن‌ پرس‌ و دیگر همه گوش‌ باش

    خردمند استاده در پیشگاه
    نگر تا چه گوید به بیگاه و گاه
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863

    فقرۀ ۳۷​


    به هیچ کس دروغ مگوی.

    دلت را ز نیکو سخن ده فروغ
    میالای هرگز دهان از دروغ


    فقرۀ ۳۸​


    کسی که او را شرم نیست ازش خواسته مگیر.

    اگر وام خواهی ز یاران بخواه
    ز بی‌شرم زر خواستن نیست راه


    فقرۀ ۳۹​


    چشم آگاه را به هیچ چیز گرو منه‌.

    کسی کش به چیز تو چشمست تیز
    گروگان منه در برش هیچ چیز
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863

    فقرۀ ۴۰​



    نه به راست نه به دروغ سوگند مخور.

    ز سوگند خوردن ‌سخن کاستست
    مخور گر دروغ‌ است‌ اگر راستست


    فقرۀ ۴۱​


    چون تو را کدخدایی کردن کام است‌، نخست هزینه (‌نفقه‌) به میان کن.

    چو برکتخدایی ببستی میان
    نخستین هزینه بنه در میان

    که گر بی‌هزینه بخواهی بیوک
    دوشنبه بود سور وآدینه سوگ


    فقرۀ ۴۲​


    خویشتن را زن‌، خود بخواه‌.

    پس آنگه خود از بهر خود خواه‌زن
    به‌دلخواه بگزبن یکی شاه زن
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863

    فقرۀ ۴۳​


    اگرت خواسته بود، نخست آب ورز و زمین بیش بخر چه اگر برندهد هر آینه‌اش بن به میان باشد.

    گرت خواسته باشد اندر کمر
    نخست آب‌ورز و زمینی بخر

    کزان ورز اگر هیچ ناید به‌ دست
    بن و بیخ باری بجای خود است



    فقرۀ ۴۴​



    چند توانت بود مردم (را) به زبان میازار.

    همی تا توانی سخن نرم دار
    دل مردمان با سخن گرم دار


    فقرۀ ۴۵‌​



    مرو بر کین و زیان مردمان‌.

    کسی را میازار در گفتگوی
    به کین و زیان کسان ره مپوی

     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863

    فقرۀ ۴۶​


    بخواسته چند که توان رادی کن‌.

    گرت‌ خواسته ‌هست‌ از آن ‌خواسته
    رخ رادمردی کن آراسته


    فقرۀ ۴۷​


    بر هیچ کس فریفتاری (‌فریبندگی‌) مکن‌، که تو نیز بسیار دردمند نشوی.

    مزن گام با کس به راه فریب
    که این راه دارد سر اندر نشیب


    فقرۀ ۴۸‌​


    پیشوا مرد، گرامی و مه (‌بزرگ) دار و سخنش بپذیر.

    مه و پیشوا را گرامی شمار
    سخنشان به جان و به دل برگمار
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863

    فقرۀ ۴۹​


    جز از خویشاوندان و دوستان هیچ وام مگیر.

    اگر وام ‌خواهی ‌ز خویشان‌ بجاست
    ز بیگانه وام ار ستانی خطاست


    فقرۀ ۵۰​


    شرم‌گین زن اگر با تو دوست بود ا‌وی را به زنی‌، بر زیرک‌مرد دانا ده‌، چه زیرک و دانامرد همانا چنانچون زمین نیکوست که تخم بر وی پراکنده و گونه گونه خوربار از وی برآید.

    گرت خویش باشد زن شرمگین
    ورا شوی دانای زیرک گزین

    جوان خردمند داننده راه
    بود همچو ورزیده خاک سیاه

    که چون از برش تخم بپراکنی
    از او گونه‌گون لاله و گل چنی


    فقرۀ ۵۱، ۵۲​



    آشکاره‌گوی باش (‌صریح اللهجه‌). به جز به اندیشه سخن مگوی.

    سخن جز به اندیشه‌ با کس مکن
    یکی مرد باش آشکارا سخن
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863

    فقرۀ 53​



    به مرد بی‌آیین هرآینه وام مده.

    به مرد بدآیین مده وام هیچ
    وگر وام خواهد ازو رخ بپیچ

    گـه وام دادن ره داد پوی
    به آیین بده وام و بیشی مجوی



    فقرۀ ۵۴​


    زن فرزانه و شرمگین دوست دار

    زن باخرد را ز جان دوست دار
    که باشد زن باخرد دستیار

    زنی جوی فرزانه و شرمگین
    هشیوار و آرام و آرزمگین



    فقرۀ ۵۵​


    خوب‌خیم و درست وکارآگاه مرد اگرچه درویش است هم به دامادی گیر ، هرآینه او را خواسته از یزدان برسد.

    تهی‌دست مرد جوانمرد راد
    چودخت‌ازتوخواهدببایدش داد

    چو شد مرد، کارآگه و خوب‌خیم
    نباشد ز درویشیش هیچ بیم

    چه باک ارنه بالایش آراسته
    که او را ز یزدان رسد خواسته
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا