- عضویت
- 2018/05/13
- ارسالی ها
- 4,744
- امتیاز واکنش
- 20,639
- امتیاز
- 863
فقرۀ ۹۳
فقرۀ ۹۳
تند هلکگوی (عصبانی و دیوانهوار) مباش، چه تند هلکگوی مردم چنان چون آتش است که اندر بیشه افتد و همه مرغ و ماهی بسوزد و هم خرفستر سوزد.
مشو در سخن تند و زنجیر خای
که تندیدرخشیست خرمن گرای
بود آتش تیز، گفتار تیز
که در بیشه چیزی نماند به نیز
بسوزد تر و خشکونزدیکودور
چه مرغ و چه ماهی چه مار و چه مور
فقرۀ ۹۴
فقرۀ ۹۴
با آن مرد کجا پدر و مادر از او آزرده و ناخشنودند همکار مباش کت داد به دوبار ندارد - هیچت با آن کس دوستی و دوشارم مباد.
جوانی کز او نیست خشنود باب
هم آزرده زو مادر مهریاب
مشو هیچ همکار چونین کسی
کزان مرد بیداد بینی بسی
به جای تو نیکی ندارد نگاه
ازین دوستان تا توانی مخواه
فقرۀ ۹۵
فقرۀ ۹۵
شرم و ننگ بدرا، روان خویش به دوزخ مسپار.
مکن شرم بیجا و بیجا درنگ
به دوزخ مرو از پی نام و ننگ