غمگین ترین رمانی که خوندید...

Hima

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/17
ارسالی ها
11,195
امتیاز واکنش
32,291
امتیاز
1,119
یک دوست داشتن پیچیده
اخ اخ بمیررررررربراااااات بدبختااااااا،، فلک زده هااای دلخوووش
بیکااارای بدبختتتت مانی بیچااااره تانیااا بیچاارتر از اون
مررضیه که کلا از مدار خارجه:aiwan_light_cray::aiwan_light_girl_cray2::aiwan_light_girl_cray2:
 
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    سفر به دیار عشق. از اینایی بود که جعبه دستمال کاغذی تموم میکنی. البته برای من بقیه رو نمیدونم
    اسم نویسندش ارامش.
    درمورد دختری به اسم ترنم بود که 4 سال از خانواده و نامزد و خانواده نامزدش ترد شده بود و توی خونه باهاش بدرفتاری میکردن. چون فکر میکردن دختره میخواسته برادره نامزدش(سروش) که سیاوش نام داره و نامزد خواهرش ترانه بود رو اغفال کنه. همچنین فکر میکنن مسئول مرگ ترانه اونه برای همین 4 سال تمام مثل یه میت زندگی میکنه. همش سوءتفاهم بود.


    بخونید قشنگه پر سوپرایزه
     
    آخرین ویرایش:

    _._

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/16
    ارسالی ها
    223
    امتیاز واکنش
    5,393
    امتیاز
    506
    معمولا رمان های غمگین زیاد نمیخونم ولی دوس دارم!
    1.رمان ستاره دنباله دار..از ایکسا
    2.God father از moonshine و 3.آن نیمه دیگر از anital (فوق العاده هستند،پیشنهاد میکنم:aiwan_light_shok:)
    4.اجباره اختیاری اختیاره اجباری
    5.ثمره انتظار
    6.رد های ماندگار
    7.آدم و حوا
    8.از عشق بدم بدم بدم میاد
    9.سفر به دیار عشق
    10.دریای عشق
    این 10تا پایانش خوشه!
    یه رمان بود که واقعا ازش متنفر شدم اسمش
    اسیر عشق بود از down13
    مزخرف ترین رمانی که تو عمرم خوندم ،پیشنهاد میکنم هیچوقت نخونینش ...دست نویسندش درد نکنهo_O:aiwan_light_mega_shok:
    نمیشه گفت رمان غمگین قشنگی بود ...چون یک سری رمان ها با اینکه غمگینن قشنگن!
    این افتضاااااااح بود,بخاطر موضوعش!:aiwan_light_sorry:
     

    تانیا80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/30
    ارسالی ها
    163
    امتیاز واکنش
    329
    امتیاز
    206
    محل سکونت
    Sweet dream home
    رمان غمگین زیاد نخوندم کلا خنده دار میخونم ولی رمانی که به نظر مودم قشنگ بود و آخراش یه کم غمگین میشد اسمش هست اگر چه اجبار بود خلاصه اش هم نمیگم خودتون بخونین قشنگه به نظرم
     

    تانیا80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/30
    ارسالی ها
    163
    امتیاز واکنش
    329
    امتیاز
    206
    محل سکونت
    Sweet dream home
    آها یه رمان دیگه هم یادم اومد یک بغـ*ـل تنهایی فوق العاده هست حتما بخونیدش به نظرم رمانش غمگین کننده بود
     

    دختران من

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/08
    ارسالی ها
    957
    امتیاز واکنش
    18,064
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شیراز
    بامداد خمـار که همه باهاش آشنایی دارن
    و بعد از اون دیگه کتاب با پایان غم انگیز نخوندم چون خیلی بهمم می ریزه اول یه سری به آخرش می زنم
    بعد دوباره میام اول :campeon4542::campe45on2:
     

    جوکر

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/20
    ارسالی ها
    263
    امتیاز واکنش
    3,732
    امتیاز
    441
    غمگین ترین رمان با پایان خوشی که خوندم اشکم و درآورد...شخصیت رمان مظلوم بود..کسی باورش نداشت...قضاوتش میکردن...قضاوت اون چیزی که نبود...یه لحظه..خودم و جای اون گذاشتم...اشکم در اومد .. و اگه اون اتفاقات برام بیوفته من چیکار میتونم بکنم؟
    ولی پایانش قشنگ تموم شد...قلمش حرف نداشت...نوشته هاش انگا زنده بودن و تا ته دلت نفوذ میکردن...خیلی قشنگ بود و اسم این رمان زیبا:
    سفر به دیار عشق
     
    آخرین ویرایش:

    رزمین رولینگ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/03
    ارسالی ها
    770
    امتیاز واکنش
    13,290
    امتیاز
    671
    سن
    22
    محل سکونت
    خرم آباد

    jupiter

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/24
    ارسالی ها
    40
    امتیاز واکنش
    273
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    خونمون
    تا حالا رمان غمگین نخوندم یعنی خودم نمیخوام بخونم
     

    سـحـر

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/01
    ارسالی ها
    4,471
    امتیاز واکنش
    43,463
    امتیاز
    856
    سن
    25
    محل سکونت
    شیراز و اصفهان :)
    اگه اشتباه نکنم اسمش نغمه بود
    دختره خانوادشو از دست میده و بعد شوهرش میره پیش مامانش و دیگه برنمیگرده و معلوم میشه سر راه رفته تو دره و عملش کردن
    قیافش تغییر کرده و بعد چندماه برمیگرده.بخاطر خون الوده ای ک بهش تزریق کردن ایدز هم گرفته
    دختره وقتی میفهمه شوهرش گم شده بچش سقط میشه.تازه بهش ت*ج*ا*و*ز هم میشه
    هیچی دیگه بدبختی کامل.قشنگ ی مدت افسردگی گرفته بودم
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا