مابیشتر
مابیشتر
ن عزیزم
یه کم تو بیان یه سری چیزا زیاده روی کرده بود
هر کسی نظری داره!
انصافا خیلی قشنگ بود و داستان خوبی داشت ولی خوب من هیچ کدوم از رمانایی که خوندم این همه باز و بی پرده از همه چیز حرف نزده بود.خیلب صحنه نداشت ولی زیادی میگفت و دانیار هم اوایل رمان خیلی.... من اولین تیکه ای که از زبون دانیار بود رو کلا یه خط درمیون خوندم :/
رمانای دیگه رو بخونی دعا به جون شخصیتای این رمان میکنی!!
آره خاص بود ولی شاداب رو دوست داشتم له کنم اینقدر بزنمش که دیااکو از حلقش دراد با این عشقش پررمونو در آورد.من دلم نمی خواست اینقدر راحت پابند کسی مثل دانیار بشه دانیار باید خیلی می کشید تا هر خوش گذرونیی کرده از تو حلقش دراد.