سلام و درود عامون بر شما نگاه دانلودی های عزیز
آقا تو تاپیک قبلی، اومدیم راجب رمانای جنایی بحث کردیم!
که چه رمانایی (از نوع جنایی) جدیدا کلیشه ای شدن؟:NewNegah (6):
کودوماشون تکرارین و شدیدا رو مخ؟
کودوماشون باعث می شن بریم تو افق محو شیم؟:aiwan_light_blffffum:
و یه خلاصه از جنایی های کلیشه ای! :aiwan_light_blufgm:
حالا این دفعه، می خوایم از رمانای "طنز" کلیشه ای بگیم:aiwan_light_girl_crazy:
جدیدا هر چی رمان طنز باز می کنم، همشون یه جورن!
موضوعشون نه ها.... همه چیشون!
من می گم همه، شما بشنو همـــــه!:aiwan_light_gamer3:
از شخصیت دختر بگیر تا.... شخصیت پسر!
دخمله کیه؟
مو طلایی:aiwan_light_blum:www
چشم آبی:aiwan_light_blush:
هیکل باربی:campeon2:
قهرمان جهانی ورزش هایی قبیل بسکتبال، والبیال، تکواندو و غیره
پاپا کارخونه دار:aiwan_light_hi:
ننه پورشه سوار
(تازه وختی از خواب بیدار می شه شبیه اجنه است بابا تو که هولویی، تو خواب میان پوستتو می کنن؟:aiwan_light_mda:)
حالا دختره به کنار... پسره رو بچسبین!
پسمله کیه؟:aiwan_light_girl_in_love: آورین درست حدس زدین
سیکس پک
چشم و ابرو مشکی یا آبی:aiwan_light_pardon:
ماشین مازراتی یا پورشه:aiwan_light_mega_shok: (کمتر ازین نمی شه:aiwan_light_laugh4: اصرار نکنید:aiwan_light_girl_wink:)
یه شرکت داره که بدون کمک کسی، کردتش برترین برند جهانی! (بابا عموی من چهل سالشه هنوز یه شرکت کوچول موچول داره، پسره بعد حد اکثرر سی سالشه رسوندتش اونجا:aiwan_light_paratrooper: بوخودا این استعدادا دارن حروم می شن، حروووم:aiwan_light_hysteric:)
حالا می گیم شخصیتای بیریخت مورد پسند واقع نمی شن! (در مورد اونم حرف می زنیم بعدا)
بقیه موارد چی؟ مثلا شروع رمان!
همشون مثه هم شده... کلیشه! تکرار! کپی! اسکی!
می گین چی؟ الان واستون مثال می زنم:
مثال یک:
ـ جوجول بیدار شو... جوجول؟
(دوس دارم اسم بسازم. همه ساختن، منم روشون!)
ـ ننه جان جدت بیخیال شو!
ـ مگه تو کلاس نداری بچه؟
دختره یوهو شیش متر می پره بالا! (سعید معروف کجایی:aiwan_light_girl_to_take_umbrage2:)
ـ وای مامی چرا زودتر بیدارم نکردی؟ واااای دیرم شد:aiwan_light_cray:
بقیشو که خودتون می دونید... تصادف و... چارتا پسر خوشمل و جیـ*ـگر با نام های آرسم، آرکم، آرنم، آرشم (آ حرف مقدس:aiwan_light_wizard:) و جر و بحث با استاد و.. کلکل و بلا ملا و عشق و انکار و گوشه گیری و پـــایان!
یا یه مثال دیگه!
ـ عرررر عررررر
دخیه گوشی سه ملیونیشو شوت می کنه کنج دیوار.
چرا؟
چون زنگ زده و خانومو بیدارش کرده!
بعدم می گـه گور باباش! پاپا یکی دیگه واسم می خره! می خواس از خواب بیدارم نکنه!
بعدم یه نیگای پر از حسرت می اندازه به تختش . می ره جلوی آینده.یا اکثر امام زاده های جاده چالوس! این منم؟ چرا این شکلیم؟ اگه این منم، پس من کیه؟
بعد از انجام عملیات های مربوطه (همون لولو به هولوی خودمون) سوار ماشین می شه و چون دیرش شده، با سرعت ماشینو می رونه.
بعدشم که خودتون می دونید، تصـــادف! اونم با چارتا پسمل ژیگر!
یه دیالوگ مشترکم بگم دور هم بخندیم!
"خانوم دید زدنتون تموم شد؟"
بقیشم که دیگه خودتون می دونید!
آخه درسته؟ نه... درسته؟
خلاقیت کجا رفته؟
می دونید، به نظر شخص شخیص بنده:aiwan_light_sun_bespectacled: این نویسنده هایی که رمانای هم دیگه رو کپی پیست می کنن، یه رمان خوندن، با خودشون گفتن "منم شناگر ماهریم ! فقط تو تشت نگهم می داشتن:aiwan_light_sarcastic_hand:"
بعدم به خودشون می خندن و دوباره مشغول تایپ می شن.
وقتی می خوان رمانو بفرستن واسه ناظر، می گن "یا خدا! رمان من اسم نداره که!"
بعد چند دقیقه فکر کردن، یه لبخند فیلسوفانه می زنن و در حالی که تو ذهنشون دارن کنار نادر ابراهیمی قدم می زنن تایپ می کنن اسم و.... ارسال!
سوال اینجاست، اون اسمه چیع؟
می گم بهتون... صبر داشته باشین!
عشق به سبک X:aiwan_light_wacko:
عشق به سبک خر بیار و باقالی بار کن، عشق به سبک ظرف جهیزیه ننم، عشق به سبک من و دوستام و....:aiwan_light_training1:
عشق X من:aiwan_light_sorry:
عشق بد احلاق من، عشق چشم آبی من، عشق چشم شهلایی من، عشق گیسو کمند من، عشق بادکنک به دست من و...:aiwan_light_scare:
خب دیگه... به پایان رسید این کتاب حکایت همچنان باقیست:aiwan_light_tender:
(اگه درست گفته باشم)
خب... به نظرتون باید چیکار کرد؟
آقا تو تاپیک قبلی، اومدیم راجب رمانای جنایی بحث کردیم!
که چه رمانایی (از نوع جنایی) جدیدا کلیشه ای شدن؟:NewNegah (6):
کودوماشون تکرارین و شدیدا رو مخ؟
کودوماشون باعث می شن بریم تو افق محو شیم؟:aiwan_light_blffffum:
و یه خلاصه از جنایی های کلیشه ای! :aiwan_light_blufgm:
حالا این دفعه، می خوایم از رمانای "طنز" کلیشه ای بگیم:aiwan_light_girl_crazy:
جدیدا هر چی رمان طنز باز می کنم، همشون یه جورن!
موضوعشون نه ها.... همه چیشون!
من می گم همه، شما بشنو همـــــه!:aiwan_light_gamer3:
از شخصیت دختر بگیر تا.... شخصیت پسر!
دخمله کیه؟
مو طلایی:aiwan_light_blum:www
چشم آبی:aiwan_light_blush:
هیکل باربی:campeon2:
قهرمان جهانی ورزش هایی قبیل بسکتبال، والبیال، تکواندو و غیره
پاپا کارخونه دار:aiwan_light_hi:
ننه پورشه سوار
(تازه وختی از خواب بیدار می شه شبیه اجنه است بابا تو که هولویی، تو خواب میان پوستتو می کنن؟:aiwan_light_mda:)
حالا دختره به کنار... پسره رو بچسبین!
پسمله کیه؟:aiwan_light_girl_in_love: آورین درست حدس زدین
سیکس پک
چشم و ابرو مشکی یا آبی:aiwan_light_pardon:
ماشین مازراتی یا پورشه:aiwan_light_mega_shok: (کمتر ازین نمی شه:aiwan_light_laugh4: اصرار نکنید:aiwan_light_girl_wink:)
یه شرکت داره که بدون کمک کسی، کردتش برترین برند جهانی! (بابا عموی من چهل سالشه هنوز یه شرکت کوچول موچول داره، پسره بعد حد اکثرر سی سالشه رسوندتش اونجا:aiwan_light_paratrooper: بوخودا این استعدادا دارن حروم می شن، حروووم:aiwan_light_hysteric:)
حالا می گیم شخصیتای بیریخت مورد پسند واقع نمی شن! (در مورد اونم حرف می زنیم بعدا)
بقیه موارد چی؟ مثلا شروع رمان!
همشون مثه هم شده... کلیشه! تکرار! کپی! اسکی!
می گین چی؟ الان واستون مثال می زنم:
مثال یک:
ـ جوجول بیدار شو... جوجول؟
(دوس دارم اسم بسازم. همه ساختن، منم روشون!)
ـ ننه جان جدت بیخیال شو!
ـ مگه تو کلاس نداری بچه؟
دختره یوهو شیش متر می پره بالا! (سعید معروف کجایی:aiwan_light_girl_to_take_umbrage2:)
ـ وای مامی چرا زودتر بیدارم نکردی؟ واااای دیرم شد:aiwan_light_cray:
بقیشو که خودتون می دونید... تصادف و... چارتا پسر خوشمل و جیـ*ـگر با نام های آرسم، آرکم، آرنم، آرشم (آ حرف مقدس:aiwan_light_wizard:) و جر و بحث با استاد و.. کلکل و بلا ملا و عشق و انکار و گوشه گیری و پـــایان!
یا یه مثال دیگه!
ـ عرررر عررررر
دخیه گوشی سه ملیونیشو شوت می کنه کنج دیوار.
چرا؟
چون زنگ زده و خانومو بیدارش کرده!
بعدم می گـه گور باباش! پاپا یکی دیگه واسم می خره! می خواس از خواب بیدارم نکنه!
بعدم یه نیگای پر از حسرت می اندازه به تختش . می ره جلوی آینده.یا اکثر امام زاده های جاده چالوس! این منم؟ چرا این شکلیم؟ اگه این منم، پس من کیه؟
بعد از انجام عملیات های مربوطه (همون لولو به هولوی خودمون) سوار ماشین می شه و چون دیرش شده، با سرعت ماشینو می رونه.
بعدشم که خودتون می دونید، تصـــادف! اونم با چارتا پسمل ژیگر!
یه دیالوگ مشترکم بگم دور هم بخندیم!
"خانوم دید زدنتون تموم شد؟"
بقیشم که دیگه خودتون می دونید!
آخه درسته؟ نه... درسته؟
خلاقیت کجا رفته؟
می دونید، به نظر شخص شخیص بنده:aiwan_light_sun_bespectacled: این نویسنده هایی که رمانای هم دیگه رو کپی پیست می کنن، یه رمان خوندن، با خودشون گفتن "منم شناگر ماهریم ! فقط تو تشت نگهم می داشتن:aiwan_light_sarcastic_hand:"
بعدم به خودشون می خندن و دوباره مشغول تایپ می شن.
وقتی می خوان رمانو بفرستن واسه ناظر، می گن "یا خدا! رمان من اسم نداره که!"
بعد چند دقیقه فکر کردن، یه لبخند فیلسوفانه می زنن و در حالی که تو ذهنشون دارن کنار نادر ابراهیمی قدم می زنن تایپ می کنن اسم و.... ارسال!
سوال اینجاست، اون اسمه چیع؟
می گم بهتون... صبر داشته باشین!
عشق به سبک X:aiwan_light_wacko:
عشق به سبک خر بیار و باقالی بار کن، عشق به سبک ظرف جهیزیه ننم، عشق به سبک من و دوستام و....:aiwan_light_training1:
عشق X من:aiwan_light_sorry:
عشق بد احلاق من، عشق چشم آبی من، عشق چشم شهلایی من، عشق گیسو کمند من، عشق بادکنک به دست من و...:aiwan_light_scare:
خب دیگه... به پایان رسید این کتاب حکایت همچنان باقیست:aiwan_light_tender:
(اگه درست گفته باشم)
خب... به نظرتون باید چیکار کرد؟