به نظر من پسر توی داستان باید محکم و قوی باشه یه پشتوانه ی محکم واسه کسی که دوسش داره و نباید مثل بچه ها غد بازی در بیاره و زور بگه علاوه بر این چرا توی اکثر رمان ها شخصیت پسر که خیلی مغرور و تقریبا نفرت انگیز بود بعد از ازدواج تغییر پیدا می کنه؟ توی شخصیت های رمان ها اغراق زیادی به کار میره هر پسری هم که به دختره متلک می اندازه یه پسر لوسه.از مغرور بودن پسر اصلی داستان و همچنین خشن بودنش اصلا خوشم نمیاد چی میشه یه بار هم پسره معصوم باشه؟ چی میشه از دخترا متنفر نباشه؟ چی میشه مهربون باشه؟ آخه کی میاد عاشق یه شخصیت خشن و مغرور و نفرت انگیز و خودشيفته ی خودخواه بشه که توی رمان ها شخصیت پسره اینجوری ترسیم میشه؟
مرد رمان...
اول اینکه تا میبینه دختره داره با یه غریبه حرف میزنه قاط نزنه و تازه اسمش و بذاره غیرت!
آخه مرد حسابی به این میگن غیرت؟!
این محدودیته
از وقتی به دنیا اومده تو باشگاه بدنسازی سر نکرده باشه
سی سالش نباشه!
اخم جز لا ینفک(نمیدونم درست نوشتم یا نه!ینکف،ینفک...!)نباشه
انقدر مغرور نباشه!بره عشقش و ابراز کنه
از کلمه ی خانومی و عشقم استفاده نکنه:|
جد اندر جد شرکت نداشته باشن:|
خوش تیپ و هیکلی و سیکس پک دار نباشه:|
مغرور نباشه:|
در برخوردهای اول،با دختره کل نندازه:|
شخیصت های مرد رمان جدیداً همیشه از هر نظر ایده آل و از یه طرف مغرورن. به نظر من بهتره که یکم معمولی تر باشن. اما همیشه نویسنده ها میان میگن قد و قواره هیکلی و متناسب. یعنی هرکول نباشه. خوب باشه. قدشم صد و هشتاد و پنج به بالا. آخه ملت! فقط شش در صد مردم قدشون بالای صد و هشتاد و پنجه. پول دارم که هستن. در برخورد با عشقشون که همیشه میشن یه آدم دیگه. درسته عشق آدمو نرم می کنه. ولی باعث عوض شدن بالکل آدمیزاد که نمیشه!