دلنوشته کاربران ❄❆ دلنوشته های برخاسته از احساس / مرضیه کاربر انجمن نگاه دانلود❄❉

[Mårzï¥ē]

➿
اينكه يهو حالم بد ميشه و ميرم تو خودم..
اينكه هروقت حالم خوبه ، چند دقيقه طول نميكشه غم دنيا ميريزه تو دلم و حالم بد ميشه..
اينكه نميدونم دقيقا چه مرگمه..
و دليل حال بدمُ حتي نميتونم به عزيزترين افراد زندگيمم توضيح بدم..
احتمالا چيزي رو لابه لاي زندگيم گم كردم..
دوتا دست و يه اغوش گرم كه متعلقِ به تُ..
اره..
من تورو ميونِ زندگيم گم كردم و هرچي ميگردم..
هرچي به اين طرف و اون طرفُ نگاه ميكنم..
نميبينمت.. پيدات نميكنم..
حتما دليل اين سردرگمي و بدحالي ، ديدنِ جاي خاليه توعه..
تويي كه يه روزي تمومِ اميد و دلخوشيمُ ريختي تو چمدونت و با خودت بردي..
شايد اگه برگردي....
راستي، ميشه برگردي؟!

 

[Mårzï¥ē]

♥️
بعضي وقتا با خودم فكر ميكنم ، كاش يه فال فروش بودم..
كه هرروز به عشقِ ديدنت پشت ترافيك ، خودمو مرتب ميكردم و ميومدم همون خيابوني كه مسير هميشگيته..
ميومدم كنارِ ماشينت و از پشت شيشه فقط نگات ميكردم...
ميدوني كه؟! تو توُ چشمات يه جادوي خاصي داري كه روح ادمو جلا ميده..
ميومدم نزديكت..
تق تق..
ميكوبيدم به شيشه و ميگفتم ، جناب .. فال نميخوايد؟!...
و تو با همون چشماي خوشگلت متعجب منو نگاه ميكردي و باخودت ميگفتي ، چرا نگاه اين با بقيه فرق داره؟!.. تعجب ميكردي از اينكه مثل يه فال فروشِ ساده نگات نميكنم ... و باز هم اين علامت سوال تو ذهنت باقي ميموند و هيچ وقت رازِ چشمامو نميفهميدي..
فالتو ميگرفتي و ميرفتي...
رد ميشدي از من..
كاش فال فروش بودم كه به بهونه ي فال ، يه شاخه رز قرمز هم بهت هديه ميدادم...
رز قرمز كه نمادِ عشقه و تو باز هم رازِ قلبمو نميفهميدي ..
كاش فال فروش بودم و ميشد هرروز
براي چند لحظه از دور ببينمت...:)

دانلود رمان های عاشقانه

 

[Mårzï¥ē]

➰
پاييز باشه و تو نباشي..
اخه چه پاييزي جانا..؟!
فقط دلتنگي ِ محض و قلم و كاغذ..
پاييزِ بي تو يعني همين ديگه..
يعني من بشينم پشت پنجره و زل بزنم به كوچه ي خيسمون..
هي منتظر باشم تو بياي ..
ولي ..
نياي ..
هي نياي و هي داغ دلم تازه شه..
پاييزي كه تو نباشي ، پُره از مريضي و تب..
از گريه هاي وقت و بي وقت..
از دلنوشته هايي كه نه سَر داره نه تَه..
پاييزي كه تو نباشي يعني دستاي يخ زده ي من..
يعني نگاهِ حيرونم تو خيابونا كه فقط دنبالِ "تُ" ميگرده..
يعني چاي سرد شده و حواسِ پرتِ من..
پاييزِ بدونِ تو همون بهاره.. همون تابستون.. همون زمستونِ يخبندون...
ميشه برگردي و پاييزمُ رنگي رنگي كني با بودنت؟!..

دانلود رمان های عاشقانه

 

[Mårzï¥ē]

✋
گفت مگه چند سالته و چندتا شکست خوردی تو زندگی که اینقدر ناامیدی و مدام میگی دیر رسیدم ؟ به چی دیررسیدی؟
گفتم به نگاهش ..
به قافله ی چشماش
دیر رسیدم
دیر رسیدم به شبیه علاقه هاش شدن
دیر رسیدم به درک همه ی غماش
دیر رسیدم به همدست شدن با حال خوبش
میفهمي سهمت ازداشتن ، نداشتن باشه یعني چی؟
میفهمي خواستنت بشه نتونستن یعنی چي؟
میفهمي عاقبت رفتت ، بشه برگشت یعني چی؟ ..
نه نمیفهمي!
دیر رسیدم .‌.


#پریشون_نویسی:(

دانلود رمان های عاشقانه

 

[Mårzï¥ē]

❌
میدونی لبخند کنار تو واژه ي غریبي نیست !
همون منحنیِ جذاب ِگم شده روی صورتمون ..
که وسط غم ِ نداشته هامون و دلتنگی هامون گم شد و دیگه پیدا نشد !
که وابسته بود به بودنت !
و همه ی کسایی که الان لب هاشون با لبخند قهره ، یه گمشده دارن !
یه " تو " ! که باید باشه ولی نیست !
که اگر گمشده ها زیاد بشن شاید
" لبخند " برای همیشه از فرهنگ لغت حذف بشه ..

بودنتون رو دریغ نکنین حداقل براي حفظ حرمت واژه ها !

دانلود رمان های عاشقانه

 

[Mårzï¥ē]

♣
نه من نگران نیستم یعنی قول دادم که نباشم، قول دادم برای آدم های بی ربط زندگیم نگران نشوم ..
همین " بی ربط " که درون خودش یک ربط دارد ..که شاید پنهان ، شاید غیر قابل دسترس ، شاید ..
نمیدانم بیخیال شایدها !
من نگران نیستم اما بین خودمان بماند
این دانه تسبیح که ازدستم رها شد
یک " خدایا خودت مواظبش باش " هم همراه خود از ذهنم عبور داد و برد !

دانلود رمان های عاشقانه