وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
بن ماضی: ساخت های زمان گذشته و آینده از آن ساخته می شود.


ساخت های زمان های گذشته و مستقبل




اجزایی که پیش از بن می آید


بن ماضی




اجزائی که پس از بن می آید




خورد


م




خورد


ه ام


می


خورد


ه ای


می


خورد


م




خورد


ه بودیم




خورد


ه باشید




خورد


ه بوده ایم


خواهی


خورد

 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    شناسه:

    جزئی که در فعل شخص را نشان می دهد.


    شخص


    مفرد یا جمع


    شناسه


    در فعلی که زمان حال را نشان می دهد


    در فعلی که زمان گذشته را نشان می دهد


    اول شخص


    مفرد


    ( -َم)


    خورَم


    خوردَم


    دوم شخص


    مفرد


    ( -ی)


    خوری


    خوردی


    سوم شخص


    مفرد


    ( -َد)


    خورَد


    خوردی


    اول شخص


    جمع


    ( -یم)


    خوریم


    خوردیم


    دوم شخص


    جمع


    ( -ید)


    خورید


    خوردید


    سوم شخص


    جمع


    ( -َند)


    خورَند


    خوردن

     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مصدر:

    کلمه ای که مفهوم اصلی فعل را بی آنکه زمان و شخص آن مشخص باشد می رساند.


    بن ماضی + -َن خورد + -َن = خوردن


    مصدر جعلی:

    از کلمه ای مثل اسم فعل بسازیم مصدر آنرا جعلی گویند.


    (((اسم = ین مضارع) + ید = بن ماضی) + -َن = مصدر)


    چرب + ید + -َن بلع + ید + -َن


    اجزای پیشین:

    بسیاری از افعال علاوه بر شناسه اجزای دیگری هم دارند مانند “می”، “ب”، “ن” و در قدیم “م” و “همی” و چون در آغاز فعل می آیند آن ها را اجزای پیشین می نامیم.


    ساختمان فعل:

    فعل در زبان فارسی از جهت ساختمان به دسته های زیر تقسیم می گردد.


    فعل های ساده: مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد: آفریدن گرفتن


    فعل های پیشوندی: فعلی که از یک پیشوند و یک فعل ساخته شده باشد: برداشتن، در افتادن، فرو رفتن


    فعل مرکب: فعلی که از ترکیب یک صفت یا اسم با یک فعل ساده ساخته شده باشد: پراکنده ساختن، زمین خوردن.


    فعل های پیشوندی مرکب: از ترکیب یک اسم، یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته می شود.


    منابع: توصیف ساختاری زبان فارسی(انتشارات امیرکبیر) و دستور زبان فارسی (موسسه فرهنگی فاطمی)
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اسم كلمه‌ای است كه برای نامیدن شخصی یا حیوانی یا چیزی ویا مفهومی به كار می ‌رود؛ و تنها اسم می ‌تواند مستقلاً و نه به جانشینی از طرف كلمه دیگر، نهاد جمله واقع شود. معروف ترین تقسیم‌بندی اسم‌ عبارتند از:


    جامد و مشتق


    خاص و عام


    معرفه و نكره


    مفرد و جمع/ اسم جمع


    ذات و معنی


    اسم جامد و مشتق

    در تقسیم ‌بندی جامد و مشتق، اسم از لحاظ بودن و یا نبودن بن فعل در ساختش مورد بررسی قرار می‌ گیرد.


    اگر بن فعل در ساخت اسم باشد مشتق است.


    ناله = نال ( بن مضارع نالیدن) + ﻪ


    گفتار، آشتی کنان


    اگر بن فعل در ساخت اسم نباشد جامد است.


    گلاب، دستور، رخسار


    اسم خاص و عام

    اسم از این جهت كه بر فرد یا افرادی خاص دلالت ‌كند و یا شامل همه افراد همجنس باشد به دو گونه خاص و عام تقسیم می‌شود.


    1- دماوند، قله‌ای در تهران است. دماوند اسم خاص و قله اسم عام است.


    2- كه مازندران شهر ما یاد باد. مازندران اسم خاص و شهر اسم عام است.


    اسم خاص به چهار دسته عمده تقسیم می‌شود:


    اسم خاص انسان‌ ها: محمد، حامد، بردیا


    اسم خاص حیوان‌ها: رخش


    اسم خاص مكان‌ها: مریخ، فرانسه، خوزستان


    اسم مكان ‌ها و اشیائی كه بیش از یكی نیستند: قرآن، تخت كاووس


    اسم مفرد و جمع / اسم جمع

    اسم از حیث شماره بر سه گونه مفرد، جمع و اسم جمع است.


    نشانه ‌های جمع شامل ها، ان، ین، ون، ات و جات می ‌باشند. انسان‌ها، مادران، معلمین، لوازمات، مربّاجات.


    با این وجود بعضی از اسم‌ ها به صورت جمع مكسّر عربی و یا اسم جمع هستند. علوم، قبایل.


    در بهاران، درخت‌ ها و حتی سنگ ‌ها نیز با گنجشكان و دیگر حیوانات هم آوا می ‌شوند.


    اسم ساده و مرکب

    اسم از حیث ساختمان به ساده و مرکب تقسیم می شود.


    اسمی که دارای یک جزء باشد و نتوان آن را به دو بخش یا بیشتر تقسیم کرد و یا به عبارتی از دو بخش یا بیشتر ترکیب نشده باشد را ساده یا بسیط گویند:


    قلم، خدا، سر، کتاب


    اسمی که دارای بیش از یک جزء باشد و از ترکیب دو بخش یا بیشتر بدست آمده باشد را مرکب گویند:


    قلمدان = قلم + دان


    خداپرستی = خدا + پرست + ی


    اسم ذات و معنی

    اسم را از حیث داشتن یا نداشتن وجود خارجی به ذات و معنی تقسیم می ‌كنند.


    پاره ای از اسم ها به طور مستقل در خارج از ذهن وجود دارند را اسم ذات گویند.


    مداد، کاغذ، خانه، میز، دختر


    پاره ای از اسم ها به طور مستقل در خارج از ذهن وجود ندارند و وجود آن ها وابسته به وجود شخص یا چیز دیگری است و تا وجود دیگری نباشد نمی توان آن ها را دریافت.این نوع از اسم ها را اسم معنی گویند.


    “شاخصه انسان هوش بالای او و داشتن نیرویی فرای موجودات دیگر است، اختیار.”


    در جمله فوق هوش، نیرو و اختیار اسم معنی هستند.


    “ لطف و شفقت بر دیگران چون دانه است كه در دل خاك می‌نهی.”


    در جمله فوق لطف و شفقت اسم معنی هستند.


    انواع دیگراسم

    اسم صوت:


    قاه قاه، قار قار


    اسم مصغّر


    دخترک، باغچه، کتابچه، مرغک.


    منبع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    در جدول زیر می توانید تقسیمات اسم را مشاهده کنید.

    20101009111920173_untitled-2.jpg



     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    كاربرد اسم

    اسم در جمله، نقش های گوناگونی را می ‌پذیرد. كه عبارتند از:


    1- نقش نهادی 6- نقش اضافی


    2- نقش مسندی 7- نقش وصفی


    3- نقش مفعولی 8- نقش تمیزی


    4- نقش متمّمی 9- نقش بدلی


    5- نقش قیدی 10- نقش ندایی


    نقش نهادی:


    اسم وقتی نهاد یا مسندالیه است كه امری یا چیزی را به آن نسبت دهند؛ به عبارتی در باره آن خبری داده شود. اسم هم به تنهایی و هم با همراهی وابسته‌ هایی می ‌تواند نهاد جمله باشد.





    مطابقت فعل با نهاد


    اگر نهاد جاندار باشد، فعل در جمع و مفرد با آن مطابقت دارد:


    هما آمد – هما و بابک آمدند.


    اگر نهاد جمع غیرجاندار باشد، فعل را هم مفرد و هم جمع می توان آورد:


    شاخه ها شکست – شاخه ها شکستند.


    اگر نهاد جمع و اسم معنی یا اسم زمان باشد مانند روزها، سال ها، هفته ها معمولاً فعل را مفرد می آورند:


    سال ها گذشت، ولی وعده ها انجام نیافت.


    دشواری ها گذشت و پیروزی ها نزدیک است.


    گاهی از روی احترام برای نهاد مفرد، فعل جمع می آورند:


    استاد تشریف آوردند. پدرم فرمودند.


    اگر نهاد اسم جمع باشد معمولاً فعل آن را هم جمع و هم مفرد می توان آورد:


    جمعیت متفرق شدند = جمعیت متفرق شد


    برخی از اسم های جمع فقط با فعل مفرد می آیند: گله مشغول چرا شد - قافله گذشت.





    نقش مسندی:


    خراسان، استان است. کاظم، برادر من است.





    نقش مفعولی:


    مفعول اسمی است که همراه فعل متعدی می آید و کار بر آن، واقع می شود:


    سعید را دیدم. کتابی خریدم.


    در زبان فارسی امروزی مفعول به چهار صورت می آید:


    همراه “را”، در صورتی که مفعول، معرفه باشد مانند: علی را دیدم - باغ را خریدم.


    همراه “ی”، در صورتی که مفعول، معرفه باشد مانند: مردی دیدم - باغی خریدم.


    بدون “را” و “ی”، در این حالت مفعول بیشتر بیان جنس می کند: حمید کتاب خریده است.


    با “را” و “ی”: اتوبوس مردی را در خیابان زیر گرفت.


    مفعول نیز مانند نهاد می توان ضمیر یا صفت جانشین اسم باشد:


    که را دیدی؟ او را دیدم. دانشمندی را دیدم.





    نقش متممی:


    متمم اسمی است که همراه یکی از حروف اضافه می آید و توضیحی درباره فعل می دهد:


    معصوم از خانه به مدرسه رفت.


    منصور مشق هایش را در کلاس با خودکار در دفترش نوشت.


    متمم نیز مانند نهاد و مفعول گاهی ضمیر یا صفت است نه اسم:


    علی از من کتابی گرفته است.


    من از راننده ای آدرس شما را گرفتم.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    کاربردها و نقش های اسم در جمله


    20101009111920219_untitled-3.jpg
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نقش نما

    توجه دقيق به نشانه ها و نقش نماها، نقش هاي كلمه ي گروههاي اسمي را براي ما مشخص مي كند. به جمله زير توجه كنيد:
    آي علي ! درست را ازمعلمت پرسيدي؟
    وجود واژه «آي» نشانه منادا بودن «علي» است. و وجود «را» نشانه ي مفعول بودن «درس» و وجود «از» نشانه ي متمم بودن «معلّم» است.
    اين گونه واژه ها را نقش نما مي گويند.





    انواع نقش نماها


    1 – را : پس از مفعول مي آيد و نقش نماي مفعول است.
    2 – نقش نماي اضافه : «-ِ» اين نشانه بعد از اسم مي آيد و كلمه بعد از آن مضاف اليه يا صفت است.
    3 – حرف اضافه ي : از ، به ، با ، در، بر، براي ، مانند ... » نشانه متمم است. 4 – حرف ربط (پيوند) : پيوندهاي وابسته ساز ، كه ،تا ، چون ، زيرا، اگر ، با اين كه ...
    پيوندهاي هم پايه ساز : «و ، اما، ولي ، يا ....»
    5 – نشانه ي ندا : «آي ، اي، يا » اي خدا‌، اي رضا و مصوت را «اَ» در پايان برخي اسم ها مانند خدايا، سعديا
    دو جمله را كه با پيوند هم پايه ساز به هم بپيوندند ، جمله هاي هم پايه مي گويند. هوا سرد بود و برف نرمك نرمك مي باريد.





    بياموزيم : حذف فعل تكراري :


    آوردن در فعل مشابه در يك جمله ي مركب «حشو» و زايد است و بكار بردن آن توصيه نمي شود ، بهتر است از تكرار فعل هاي مشابه بپرهيزيم . در كتابخانه هم دانش آموزان سال اول مطالعه مي كردند و هم دانش آموزان سال دوم (مطالعه مي كردند) كه فعل لازم نيست . جمله را به ترتيب زير هم مي توان نوشت : (با يك فعل) در كتابخانه هم دانش آموزان سال اول و همه دانش آموزان سال دوم مطالعه مي كردند.
    اكنون به دو مثال زير توجه كنيد (مطابقت نهاد و شناسه)
    الف – هم آنان درباره مطبوعات مقاله نوشتند هم ما نوشتيم
    ب – همه آنان درباره مطبوعات مقاله نوشتند همه ما
    جمله ي «الف» درست تر است. زيرا كلمات «آنان» و «ما» كه نهاد هستند هر يك با فعل مناسب خود يعني «نوشتند» و «نوشتيم» آمده اند، و در واقع نهاد شناسه بايد مطابقت كنند. در جمله دوم نهاد دوم (ما) با فعل (نوشتند) مطابقت ندارد.


     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تكواژ وواژه




    تكواژهاي آزاد


    الف)تكواژ هاي آزاد قاموسي (لغت نامه)


    اين تكواژها = واژه







    1- اسم ها بدون پسوند و پيشوند : گنجشك – كلاس- كتاب .


    2- صفت ساده و قيدهاي ساده : سفيد- خوب – هنوز- مستقيما –اين .


    3- بن افعال : بن ماضي، بن مضارع : بست – خند .


    4- ضمايرمنفصل ومتصل ( چون برابر ضماير متصل مي توان يك ضمير كامل قرار داد) شما- او- -م - -تان.


    5- اعداد. 6- شاخص ها :آقا- حاجي. 7- ( ي ) مخفف فعل اسنادي : ي در تويي – پاكي و خدايي . يا (م ) در منم، كه البته در كتاب كنار تكواژ هاي آزاد دستوري ذكر شده و ايجاد ابهام كرده است . ولي چون ميتوان برابر آن فعل كامل قرار داد به آزاد قاموسي نزديكتر است .


    6- اصوات : آفرين- آه .


    ب) تكواژهاي دستوري كه ظاهرا


    معناي مستقل ندارند ولي چون نقش نماي دستوري هستند يك واژه ي مستقل ( آزاد ) به حساب آيند. اين تكواژها= واژه


    1- نقش نما ها : ( را ) نشانه ي مفعول – حروف اضافه ، نقش نماي متمم ( از- براي – به ... ) – حر وف ندا ( يا، اي، ا ،...) حروف ربط وابسته ساز ( كه- زيرا.... ) و حروف ربط هم پايه ساز ( ولي، امّا، يا، و) . ( كسره ي نقش نماي اضافه بين تركيبات اضافي و وصفي ).








    تكواژهاي وابسته


    الف )تكواژهاي صرفي


    1- ي نكره :( پسري – خانه اي ) .


    2- پسوند صفت هاي تفصيلي وعالي ( تر : بهتر – ترين : زيباترين ) و پسوندهاي –م و – مين در صفات شمارشي : ( سومين ، چهارم ) 3- نشان هاي ساخت افعال مثل ( مي درماضي استمراري ، ماضي و مضارع مستمر ، مضارع اخباري ) ( ب در فعل امر و مضارع التزامي ) ( ن در افعال منفي ) ( ان سببي ساز در افعال گذرا ) ( نشانه هاي ساخت افعال ماضي چون : يد (فهميد)


    د ( برد ) اد ( افتاد) ت (كشت) و.... ).


    4 - علا مت هاي جمع ( ها- ان- ين- ون- ات) .


    5- شناسه ي افعال ( = نهاد پيوسته ) . تكواژ صفر يا تهي هم كه جانشين شناسه است در فعلهاي بدون شناسه در همين گزينه قرار مي گيرد ( سوم شخص افعال ماضي به جز سوم شخص ماضي التزامي - دوم شخص مخاطب فعل امر – افعال مجهول )


    ب ) تكواژهاي اشتقاقي


    1- پيشوندها و پسوندها و ميانوندهايي كه اسم ها و صفات مشتق و مشتق مركب مي سازند . ( با نظم- گلستان – سراسر ، شانه به سر )


    2- پيشوندهايي كه سر افعال مي آيند و افعال پيشوندي مي سازند . ( فرو بست )

     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تذكرات لازم


    كسره ي نقش نماي اضافه فقط بين تركيبات تكواژ و واژه به حساب مي آيد . هرگاه كه ( حرف + اسم) داشته باشيم ، مثال ( براي مادر ) كسره محسوب نمگردد


    مگر زماني كه لازم الاضافه باشد . مثال ( مانند شير ) ، زيرا حرف مانند تنها هم كاربرد دارد . مثال ( شما مانند نداريد .)




    و ربط بين جملات هم تكواژ وهم واژه است .


    و عطف بين واژها با توحه به كاربرد آن گاهي فقط تكواژ اشتقاقي است . ( در واژه هاي مشتق مركب ، مثل : آموزش و پرورش )


    ولي گاهي و عطف يك واژه است . ( بين اسم ها ، مثل : علي و حسن و حسين ) .


    تكواژ ان با توجه به اينكه در ساخت چه واژه اي به كار رود نوع صرفي و اشتقاقي آن فرق دارد .


    نمونه سوال شامگاهان آن پيرمرد با دستان لرزان غذاي خود را بين كودكان تقسيم كرد .


    ان جمع = صرفي


    سواران


    ان سببي ساز= صرفي


    خواباند


    ان نسبت = اشتقاقي


    عليان


    ان حالت = اشتقاقي


    نالان


    ان شباهت= اشتقاقي


    كوهان


    ان زمان= اشتقاقي


    بامدادان


    ان مكان = اشتقاقي


    گيلان


    تكواژ ي با توجه به نوع و ساخت واژه متفاوت مي گردد .


    نمونه سوال پدري با روياهاي آسماني خود نهال بدي را از ريشه كند.


    ي نكره ياوحده صرفي/ باغي


    ي نسبت اشتقاقي


    آسماني


    ي مصدري اشتقا


    قي/خوبي




    ي لياقت اشتقاقي


    ديدني




    ي استمراري


    صرفي/ گفتمي


    ي شناسه


    صرفي/ رفتي


    ي ميانجي نه صرفي


    ونه اشتقاقي


    ناشنوايان


    ي زينت نه صرفي ونه اشتقا


    قي / گوي





    تركيبات اضافي و وصفي مقلوب امروزه يك واژه به حساب مي آيند . مثال : بهاي خون / خون بها - مرد پير / پيرمرد .


    در شمارش گروههاي يك جمله تمام گروههاي اسمي، قيدي و فعلي بايد به حساب آيند .


    ميانجي ها با توجه به مجله ي رشد آموزش ادب فارسي پاييز 87 ، ومقاله ي دكتر عمراني نه واج هستند و نه تكواژ .

     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    62
    بازدیدها
    4,086
    بالا