- عضویت
- 2017/05/18
- ارسالی ها
- 35,488
- امتیاز واکنش
- 104,218
- امتیاز
- 1,376
* پلك چشم
پلك به پوست بالا و پایین چشم گفته میشود. از این رو با گفتن پلك نیازى به ذكر چشم نیست و چشم از آن فهمیده میشود. با وجود این تعبیر پلك چشم در متون كهن فارسى آمده است.
* سفرهی غذا، گوشوارهی گوش، دستنبد دست، گردنبند گردن، خلخال پا، دستكش دست
* ریسك خطرناك
ریسك (Risk) یعنى احتمال خطر و ضرر, اقدام به كارى كه احتمال خطر در آن باشد. بنابراین با گفتن ریسك نیازى به ذكر خطرناك نیست و خطرناك از آن استفاده میشود.
* استادیوم ورزشى
استادیوم (Stadium) یعنى ورزشگاه. بنابراین با گفتن استادیوم نیازى به ذكر ورزشى نیست و ورزشى از آن فهمیده میشود.
* استارت اوّل
استارت (Start) یعنى حركت كردن, آغاز كردن, آغاز. بنابراین با گفتن استارت نیازى به ذكر اوّل نیست و اوّل از آن فهمیده میشود.
* كلاه كاسكت
كاسكت (Casquette) یعنى كلاه لبهدار. بنابراین با گفتن كاسكت نیازى به ذكر كلاه نیست و كلاه از آن فهمیده میشود.
* واگن قطار
واگن (Wagon) در تداول فارسى به هریك از اتاقكهاى قطار گفته میشود. بنابراین یا باید گفت اتاقك قطار و یا واگن.
* كمدى خندهدار
كمدى (Comedy) یعنى نمایش خندهدار. بنابراین یا باید گفت نمایش خندهدار و یا كمدى.
* كنسرت موسیقى
كنسرت (Concert) یعنى ساز و آواز هماهنگ, قطعهاى موسیقى كه با ابزارهاى مختلف موسیقى هماهنگ باشد. بنابراین نیازى نیست كه كنسرت موسیقى گفته شود.
* اركستر موسیقى
اركستر (Orchester) به گروهى كه یك قطعه موسیقى را اجرا میكنند, گفته میشود. بنابراین نیازى نیست كه اركستر موسیقى گفته شود.
* جادهی شوسه
شوسه (Chausse) یعنى جادهی هموار و ساختهوپرداخته شده. و در تداول فارسى به جادهی اتومبیلرو و شنریزىشده كه آسفالت نیست، گفته میشود. بنابراین یا باید گفت جادهی هموار و جادهی صاف و یا شوسه.
* راه شوسه
* شوفر ماشین
شوفر (Chauffeur) هم به كسى كه مأمور مواظبت از ماشین بخار است و هم به رانندهی ماشین گفته میشود. در فارسى معنى اخیر رایج است و لذا یا باید گفت رانندهی ماشین و یا شوفر.
* میسیونر مذهبى
میسیون (Mission) یعنى هیات تبلیغات مذهبى, امور سیاسى, امور فرهنگى و… كه بهجایى میروند. از این رو هم میسیونر مذهبى وجود دارد و هم میسیونر سیاسى و…. با وجود این میسیونر بیشتر به مبلّغ مذهبى گفته میشود و در تداول فارسى همین معناى آن رایج است. بنابراین یا باید گفت مبلّغ مذهبى و یا میسیونر.
* كانال آب
كانال (Canal) یعنى آبراه, تُرعه, مجرایى كه دو دریا یا دو نهر را به یكدیگر متّصل میسازد. ماننـد كانال سوئز كه دریاى مدیترانه و دریاى سرخ را به یكدیگر متّصل ساخته است. این كلمه در فارسى به معنى مطلق مجرا و گذرگاه کاربرد شده است. مثلن هنگامیكه گفته میشود: (از كانال دانشگاه مدرك تحصیلى میتوان گرفت), یعنى از طریق دانشگاه…. بنابراین میشود كانال را به كلمه دیگرى اضافه كرد و ـ مثلن ـ كانال دانشگاه گفت, امّا نیازى نیست كه كانال آب گفته شود.
* روزنامهی روزانه
در گذشته هم به جرایدى كه بهصورت هفتگى منتشر میشد و هم به جرایدى كه روزانه منتشر میشد, روزنامه میگفتند. از این رو براى معین كردن جرایدى كه در هر روز منتشر میشد به آنها روزنامه روزانه یا روزنامه یومیه میگفتند. امّا امروزه به جرایدى كه روزانه منتشر میشود, روزنامه و به جرایدى كه بهصورت هفتگى منتشر میشود, هفتهنامه میگویند. بنابراین امروزه بهكاربردن تعبیر روزنامهی روزانه و روزنامهی یومیه حشو قبیح است.
* روزنامهی یومیه
* سنِّ … سالگى
از رایجترین مصداقهاى حشو قبیح است. مثلن گفته میشود: (او در سنّ هفتاد سالگى درگذشت). در این عبارت یا باید كلمهی سن یا كلمهی سالگى را حذف كرد. زیرا با ذكر یكى نیازى به دیگرى نیست. پس باید گفت: (او در هفتاد سالگى درگذشت), یا (او در سنّ هفتاد درگذشت).
* قلبالاسد تابستان
قلبالاسد یعنى ماه مرداد. به عبارت دیگر به برج پنجم از برجهاى دوازدهگانهی فلكى گفته میشود. پس قلبالاسد در تابستان است و با ذكر آن نیازى به گفتن تابستان نیست.
* ممهور به مُهر
كلمه مُهر فارسى است و نمیتوان از آن مشتق عربی ساخت و ممهور گفت. بنابراین ممهور به مُهر هم غلط است و هم حشو قبیح.
* ملقّب به لقب، مكنّى به كنیه، مجهّز به تجهیزات، مسلّح به سلاح، منقّش به نقش، مصوّر به تصویر، موشّح به توشیح، محشّى به حاشیه، ملبّس به لباس، متدین به دین
* مقابله به مِثل
اصطلاح مقابله به مثل, به نظر آقاى ابوالحسن نجفى, حشو قبیح است. اصطلاح مزبور به معنى واكنش همانند متداول شده است: (اگر عراق شهرهاى ایران را بمباران كند ایران هم مقابله به مثل خواهد كرد). این اصطلاح متضمّن حشو قبیح است. زیرا مقابله خود به تنهایى به معنى عمل متقابل است و (مثل) از آن فهمیده میشود. اصطلاحى كه در این مورد بهكار رفته و هنوز هم در گفتار روزمره مردم رایج است و در فرهنگها نیز آمده, "معامله به مثل" است و نه مقابله به مثل. مختصر اینكه از مقابله, (مثل) به دست میآید, ولى معامله ممكن است به مثل باشد و یا نباشد. پس یا باید مقابله و یا معامله به مثل گفت.١٠
* اظهار تجاهل
تجاهل یعنى نادانى نمودن, خود را به جهل زدن. اگر اظهار را به معنى نمودن بگیریم, اظهار تجاهل حشو قبیح است; ورنه اساسن غلط است و یا معناى بسیار غریبى دارد. در این صورت معنى (او اظهار تجاهل كرد) چنین میشود: (او فاش كرد كه خود را به نادانى میزند). بنابراین نقض غرض است.
* اظهار تمارض، اظهار تغافل
* و
براى پیوند چند كلمه به یكدیگر از (واو) استفاده میشود. مثلن گفته میشود: (در كتابهاى اخلاقى از این مسائل سخن رفته است: حكمت و شجاعت و عفّت و عدالت). امّا امروزه رسم شده است كه میان كلمههاى اوّل ودوم و… ویرگول میگذارند و فقط دو كلمهی آخر را با (و) به هم میپیوندند. مثلن گفته میشود: (در كتابهاى اخلاقى از این مسائل سخن رفته است: حكمت, شجاعت, عفّت و عدالت). به هر حال براى پیوند چند كلمه به یكدیگر یا باید از (واو) عطف استفاده كرد ـ كهاین بهتر است ـ و یا از ویرگول. به جمع این دو نیازى نیست و ویرگول در این موارد به معناى (و) است. بنابراین نباید نوشت: (در كتابهاى اخلاقى از این مسائل سخن رفته است: حكمت, و شجاعت, و عفّت, و عدالت).
* مسبوق به سابقه، مسبوق به سابقهی گذشته
مسبوق به سابقهی گذشته حشو قبیح در حشو قبیح است.
* ویژگى خاص، خاصیت ویژه، خصوصیت ویژه
* جلوتر پیشدستى كردن
جلو یعنى پیش و هنگامیكه یك یا چند نفر نسبت به نفر دیگر یا دیگران پیشدستى كند, باید اصطلاح پیشدستى كردن را به كار برد و نه جلوتر پیشدستى كردن. اصطلاح جلوتر پیشدستى كردن در مورد فوق رایج است و چون جلوتر از پیشدستى به دست میآید, متضمّن حشو قبیح است. امّا اگر چند نفر نسبت به دیگران پیشدستى كنند و از میان آنها یك نفر جلوتر از آنها كه پیشدستى كردهاند, پیشدستى كند, اصطلاح جلوتر پیشدستى كردن دربارهی او متضمّن حشو قبیح نیست. تعبیرات ذیل و نظایر آن به همین گونه است.
* جلوتر پیشبینى كردن، جلوتر پیشخرید كردن، جلوتر پیشفروش كردن، جلوتر پیشگویى كردن، جلوتر پیشگیرى كردن، از قبل پیشدستى كردن
پیشدستى كردن یعنى دست دراز كردن براى آنجام كارى یا گرفتن چیزى پیش از دیگران. بنابراین یا باید پیشدستى كردن و یا از قبل دست دراز كردن گفت. همچنین یا باید پیشبینى كردن و یا از قبل دیدن گفت. و نیز پیشخرید كردن یا از قبل خریدن. و….
* از قبل پیشبینى كردن، از قبل پیشخرید كردن، از قبل پیشفروش كردن، از قبل پیشگویى كردن، از قبل پیشگیرى كردن
* صعود به بالا
صعود یعنى بالا رفتن و مقابل آن سقوط یعنى پایین رفتن. كسى كه صعود میكند یعنى به طرف بالا میرود. بنابراین بهجاى جملههایى مانند (كوهنوردان به بالا صعود كردند), باید گفت: (كوهنوردان صعود كردند), یا (كوهنوردان به بالا رفتند).
پلك به پوست بالا و پایین چشم گفته میشود. از این رو با گفتن پلك نیازى به ذكر چشم نیست و چشم از آن فهمیده میشود. با وجود این تعبیر پلك چشم در متون كهن فارسى آمده است.
* سفرهی غذا، گوشوارهی گوش، دستنبد دست، گردنبند گردن، خلخال پا، دستكش دست
* ریسك خطرناك
ریسك (Risk) یعنى احتمال خطر و ضرر, اقدام به كارى كه احتمال خطر در آن باشد. بنابراین با گفتن ریسك نیازى به ذكر خطرناك نیست و خطرناك از آن استفاده میشود.
* استادیوم ورزشى
استادیوم (Stadium) یعنى ورزشگاه. بنابراین با گفتن استادیوم نیازى به ذكر ورزشى نیست و ورزشى از آن فهمیده میشود.
* استارت اوّل
استارت (Start) یعنى حركت كردن, آغاز كردن, آغاز. بنابراین با گفتن استارت نیازى به ذكر اوّل نیست و اوّل از آن فهمیده میشود.
* كلاه كاسكت
كاسكت (Casquette) یعنى كلاه لبهدار. بنابراین با گفتن كاسكت نیازى به ذكر كلاه نیست و كلاه از آن فهمیده میشود.
* واگن قطار
واگن (Wagon) در تداول فارسى به هریك از اتاقكهاى قطار گفته میشود. بنابراین یا باید گفت اتاقك قطار و یا واگن.
* كمدى خندهدار
كمدى (Comedy) یعنى نمایش خندهدار. بنابراین یا باید گفت نمایش خندهدار و یا كمدى.
* كنسرت موسیقى
كنسرت (Concert) یعنى ساز و آواز هماهنگ, قطعهاى موسیقى كه با ابزارهاى مختلف موسیقى هماهنگ باشد. بنابراین نیازى نیست كه كنسرت موسیقى گفته شود.
* اركستر موسیقى
اركستر (Orchester) به گروهى كه یك قطعه موسیقى را اجرا میكنند, گفته میشود. بنابراین نیازى نیست كه اركستر موسیقى گفته شود.
* جادهی شوسه
شوسه (Chausse) یعنى جادهی هموار و ساختهوپرداخته شده. و در تداول فارسى به جادهی اتومبیلرو و شنریزىشده كه آسفالت نیست، گفته میشود. بنابراین یا باید گفت جادهی هموار و جادهی صاف و یا شوسه.
* راه شوسه
* شوفر ماشین
شوفر (Chauffeur) هم به كسى كه مأمور مواظبت از ماشین بخار است و هم به رانندهی ماشین گفته میشود. در فارسى معنى اخیر رایج است و لذا یا باید گفت رانندهی ماشین و یا شوفر.
* میسیونر مذهبى
میسیون (Mission) یعنى هیات تبلیغات مذهبى, امور سیاسى, امور فرهنگى و… كه بهجایى میروند. از این رو هم میسیونر مذهبى وجود دارد و هم میسیونر سیاسى و…. با وجود این میسیونر بیشتر به مبلّغ مذهبى گفته میشود و در تداول فارسى همین معناى آن رایج است. بنابراین یا باید گفت مبلّغ مذهبى و یا میسیونر.
* كانال آب
كانال (Canal) یعنى آبراه, تُرعه, مجرایى كه دو دریا یا دو نهر را به یكدیگر متّصل میسازد. ماننـد كانال سوئز كه دریاى مدیترانه و دریاى سرخ را به یكدیگر متّصل ساخته است. این كلمه در فارسى به معنى مطلق مجرا و گذرگاه کاربرد شده است. مثلن هنگامیكه گفته میشود: (از كانال دانشگاه مدرك تحصیلى میتوان گرفت), یعنى از طریق دانشگاه…. بنابراین میشود كانال را به كلمه دیگرى اضافه كرد و ـ مثلن ـ كانال دانشگاه گفت, امّا نیازى نیست كه كانال آب گفته شود.
* روزنامهی روزانه
در گذشته هم به جرایدى كه بهصورت هفتگى منتشر میشد و هم به جرایدى كه روزانه منتشر میشد, روزنامه میگفتند. از این رو براى معین كردن جرایدى كه در هر روز منتشر میشد به آنها روزنامه روزانه یا روزنامه یومیه میگفتند. امّا امروزه به جرایدى كه روزانه منتشر میشود, روزنامه و به جرایدى كه بهصورت هفتگى منتشر میشود, هفتهنامه میگویند. بنابراین امروزه بهكاربردن تعبیر روزنامهی روزانه و روزنامهی یومیه حشو قبیح است.
* روزنامهی یومیه
* سنِّ … سالگى
از رایجترین مصداقهاى حشو قبیح است. مثلن گفته میشود: (او در سنّ هفتاد سالگى درگذشت). در این عبارت یا باید كلمهی سن یا كلمهی سالگى را حذف كرد. زیرا با ذكر یكى نیازى به دیگرى نیست. پس باید گفت: (او در هفتاد سالگى درگذشت), یا (او در سنّ هفتاد درگذشت).
* قلبالاسد تابستان
قلبالاسد یعنى ماه مرداد. به عبارت دیگر به برج پنجم از برجهاى دوازدهگانهی فلكى گفته میشود. پس قلبالاسد در تابستان است و با ذكر آن نیازى به گفتن تابستان نیست.
* ممهور به مُهر
كلمه مُهر فارسى است و نمیتوان از آن مشتق عربی ساخت و ممهور گفت. بنابراین ممهور به مُهر هم غلط است و هم حشو قبیح.
* ملقّب به لقب، مكنّى به كنیه، مجهّز به تجهیزات، مسلّح به سلاح، منقّش به نقش، مصوّر به تصویر، موشّح به توشیح، محشّى به حاشیه، ملبّس به لباس، متدین به دین
* مقابله به مِثل
اصطلاح مقابله به مثل, به نظر آقاى ابوالحسن نجفى, حشو قبیح است. اصطلاح مزبور به معنى واكنش همانند متداول شده است: (اگر عراق شهرهاى ایران را بمباران كند ایران هم مقابله به مثل خواهد كرد). این اصطلاح متضمّن حشو قبیح است. زیرا مقابله خود به تنهایى به معنى عمل متقابل است و (مثل) از آن فهمیده میشود. اصطلاحى كه در این مورد بهكار رفته و هنوز هم در گفتار روزمره مردم رایج است و در فرهنگها نیز آمده, "معامله به مثل" است و نه مقابله به مثل. مختصر اینكه از مقابله, (مثل) به دست میآید, ولى معامله ممكن است به مثل باشد و یا نباشد. پس یا باید مقابله و یا معامله به مثل گفت.١٠
* اظهار تجاهل
تجاهل یعنى نادانى نمودن, خود را به جهل زدن. اگر اظهار را به معنى نمودن بگیریم, اظهار تجاهل حشو قبیح است; ورنه اساسن غلط است و یا معناى بسیار غریبى دارد. در این صورت معنى (او اظهار تجاهل كرد) چنین میشود: (او فاش كرد كه خود را به نادانى میزند). بنابراین نقض غرض است.
* اظهار تمارض، اظهار تغافل
* و
براى پیوند چند كلمه به یكدیگر از (واو) استفاده میشود. مثلن گفته میشود: (در كتابهاى اخلاقى از این مسائل سخن رفته است: حكمت و شجاعت و عفّت و عدالت). امّا امروزه رسم شده است كه میان كلمههاى اوّل ودوم و… ویرگول میگذارند و فقط دو كلمهی آخر را با (و) به هم میپیوندند. مثلن گفته میشود: (در كتابهاى اخلاقى از این مسائل سخن رفته است: حكمت, شجاعت, عفّت و عدالت). به هر حال براى پیوند چند كلمه به یكدیگر یا باید از (واو) عطف استفاده كرد ـ كهاین بهتر است ـ و یا از ویرگول. به جمع این دو نیازى نیست و ویرگول در این موارد به معناى (و) است. بنابراین نباید نوشت: (در كتابهاى اخلاقى از این مسائل سخن رفته است: حكمت, و شجاعت, و عفّت, و عدالت).
* مسبوق به سابقه، مسبوق به سابقهی گذشته
مسبوق به سابقهی گذشته حشو قبیح در حشو قبیح است.
* ویژگى خاص، خاصیت ویژه، خصوصیت ویژه
* جلوتر پیشدستى كردن
جلو یعنى پیش و هنگامیكه یك یا چند نفر نسبت به نفر دیگر یا دیگران پیشدستى كند, باید اصطلاح پیشدستى كردن را به كار برد و نه جلوتر پیشدستى كردن. اصطلاح جلوتر پیشدستى كردن در مورد فوق رایج است و چون جلوتر از پیشدستى به دست میآید, متضمّن حشو قبیح است. امّا اگر چند نفر نسبت به دیگران پیشدستى كنند و از میان آنها یك نفر جلوتر از آنها كه پیشدستى كردهاند, پیشدستى كند, اصطلاح جلوتر پیشدستى كردن دربارهی او متضمّن حشو قبیح نیست. تعبیرات ذیل و نظایر آن به همین گونه است.
* جلوتر پیشبینى كردن، جلوتر پیشخرید كردن، جلوتر پیشفروش كردن، جلوتر پیشگویى كردن، جلوتر پیشگیرى كردن، از قبل پیشدستى كردن
پیشدستى كردن یعنى دست دراز كردن براى آنجام كارى یا گرفتن چیزى پیش از دیگران. بنابراین یا باید پیشدستى كردن و یا از قبل دست دراز كردن گفت. همچنین یا باید پیشبینى كردن و یا از قبل دیدن گفت. و نیز پیشخرید كردن یا از قبل خریدن. و….
* از قبل پیشبینى كردن، از قبل پیشخرید كردن، از قبل پیشفروش كردن، از قبل پیشگویى كردن، از قبل پیشگیرى كردن
* صعود به بالا
صعود یعنى بالا رفتن و مقابل آن سقوط یعنى پایین رفتن. كسى كه صعود میكند یعنى به طرف بالا میرود. بنابراین بهجاى جملههایى مانند (كوهنوردان به بالا صعود كردند), باید گفت: (كوهنوردان صعود كردند), یا (كوهنوردان به بالا رفتند).