وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
كاربرد وجوه فعل در فارسي مودبانه

از آن جا كه مهمترين يا به تعبير ديگر مركز ثقل هر جمله، فعل آن مي باشد لازم مي نمايد كاربرد آن را نيز مورد توجه قرار دهيم. كاربرد انواع جمله و انواع فعل در فارسي مودبانه در بسياري موارد و جايگاه ها به گونه فارسي متداول و معمول مي باشد، چراكه فارسي مودبانه در بسياري موارد همان شيوه رايج و متداول مي باشد و ما خود به طور غيرآگاهانه آن را به كار مي بريم. امّا در ميان انواع فعل و جمله يك گونه آن در فارسي مودبانه در مقايسه با فارسي معمول و متداول نسبتا متمايز بود و كاربردي نسبتا متفاوت دارد و آن فعل با وجه امري مي باشد با دقت در كاربرد جمله هاي امري در فارسي مودبانه متوجه مي شويم كه شيوه معمول آنها به هيچ عنوان در فارسي مودبانه وجود نداشته و اغلب به صورت جمله شرطي ذكر مي گردد، به اين گونه كه به عوض جمله ي معمولي «درس بخوان خوب است» شكل مودبانه «اگر درس بخوانيد خوب است» ذكر مي گردد، يعني جمله را به شكل شرطي ذكر مي كنيم.

شيوه ديگر كاربرد وجه امري مودبانه كه بيشتر جنبه احترام دارد آن است كه به عوض فعل مورد نظر از فعل بفرماييد استفاده كنيم يا فعل بفرماييد را قبل از فعل مورد نظر بياوريم.

بخوريد بفرماييد ¬ بفرماييد بخوريد

بگوييد بفرماييد ¬ بفرماييد بگوييد
نوع ديگري از جمله ها كه كاربرد آن در فارسي مودبانه چشم نواز مي باشد جمله هاي خبري است، كه گاهي به شكل پرسشي ذكر مي شوند و شكل مودبانه به خود مي گيرند هدف جمله پرسشي زير «اخبار به طريق غيرمستقيم و مودبانه» است.

آيا نمي شود اين شعر را اين طور هم معني كرد؟ يعني (مي شود و به نظر من اين طور درست است)

مثالي ديگر از حافظ:

آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشه چشمي به ما كنند
يعني بهتر است كه گوشه چشمي به ما كنند.

هدف برخي از جمله هاي پرسشي در اصل «امر به طريق غيرمستقيم و مودبانه» است مثل:

آيا بهتر نيست برويم؟ يعني : برويم

آيا بهتر نيست درس بخوانيم يعني: درس بخوانيم
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    كاربرد ضماير و شناسه ها
    در فارسي مودبانه كاربرد ضماير و شناسه ها جايگاه ويژه اي دارند چرا كه كاربرد شكل مودبانه آنها در مقايسه با شكل معمولي آنها زيبايي گفتار را دو چندان كرده، بسيار چشم نواز مي باشند. در ذيل مواردي از كاربرد مودبانه ضمير ذكر شده است:

    در نامه هاي اداري شناسه اولين فعل غالبا به صورت سوم شخص مفرد به كار مي رود كه اين خود نشانه ادب نويسنده و احترام براي مخاطب است. مثال: احتراماً به عرض مي رساند

    به عوض ضمير «من» در فارسي مودبانه قاعدتا لفظ «اين حقير» يا «بنده» مي آيد همچنين مي توان به عوض ضمير «تو» علاوه بر آوردن لفظ «شما» در فارسي مودبانه لفظ «حضرت عالي» را به كار برد.

    مرسوم است در فارسي مودبانه به عوض لفظ «فرزند خود» لفظ «بنده زاده» و به عوض «فرزند (پسر) شما» «آقا زاده» را به كار ببريم.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    در جدول ذيل ضماير در شكل عادي و مودبانه آنها آمده است.


    شخص


    ضميرهاي جدا


    ضميرهاي پيوسته


    كاربرد عادي


    كاربرد مودبانه


    كاربرد عادي


    كاربرد مودبانه


    گوينده


    من

    -


    ــَ م


    -


    شنونده


    تو


    شما


    ــَ ت


    ــِ تان


    ديگري


    او


    ايشان


    ــَ ش


    ــِ شان

     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    جايگاه شاخص ها در فارسي مودبانه

    همگام با پيشرفت علوم و تكنولوژي شاخص هاي بسياري همچون دكتر، سرهنگ، مهندس، استاد و . . . پا به عرصه فرهنگ و ادب ما گذاشته كه از پديده هاي نسبتا جديد ادبيات به حساب مي آيد و كمابيش در كتب درسي و ادبي به صورت پراكنده و مختصر به آنها پرداخته شده اما از آن جا كه از ديدگاه فارسي مودبانه كاربرد هر كدام جايگاه خاصي دارد لازم مي نمايد كاربرد آن را از اين ديدگاه نيز مورد بررسي قرار دهم.

    يك دسته از شاخص ها مثل آقا، خانم كه بسيار عام و فراگير مي باشد براي متلكم در فارسي مودبانه كاربرد ندارند و بيشتر براي مخاطب كاربرد دارند. با اين توضيح كه اگر فردي خواسته باشد خود را معرفي كنيد در فارسي مودبانه براي خود از دو شاخص آقا يا خانم استفاده نمي كند، يعني مودبانه به نظر نمي رسد كه كسي بگويد من آقا محمد هستم يا فاطمه خانم مي باشم. بلكه بهتر و مودبانه به نظر مي رسد كه اين دو شاخص براي مخاطب به كار برود نه براي متكلم.

    امّا دسته دوّم يك سري از شاخص هاي همچون دكتر و استاد و . . . مي باشد كه شايد به جهت معرّف بودن و اينكه مشخصه بارز فردي مي باشد كاربرد آن ها در فارسي مودبانه براي مخاطب توصيه مي شود و مطمئنا از محسنات و زيبايي هاي كلام مي باشد اما كاربرد اين شاخص ها براي خود بستگي به افراد و موقعيت ها دارد. اما در هر صورت كاربرد زياد آن براي خود مودبانه به نظر نمي رسد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ( جایگاه«را»)

    ( جایگاه«را»)





    1) مقدمه


    در اين مقاله قصد بر آن است تا يكي ديگر از بياموزيم هاي زبان فارسي را مورد تجزيه و تحليل زبان شناختي قرار دهيم.


    بياموزيم صفحه ي( 124) زبان فارسي (1) 1 به اين نكته اشاره دارد كه نشانه هاي مفعولي « را » بايد بلافاصله در كنار مفعول قرار گيرد و اگر بين « را » و مفعول فاصله بيفتد، نادرست است. به همين دليل جمله ي (1) را درست و جمله ي (2) را نادرست مي داند.2


    1- كتاب داستاني را كه هفته پيش منتشر شده بود، خريدم.


    2- كتاب داستاني كه هفته پيش منتشر شده بود را خريدم.


    قبل از اينكه وارد اصل موضوع شويم مي خواستم سوالي كه هميشه آزارم مي دهد مطرح كنم كه چرا در خصوص اينگونه كاربردهاي به ظاهر اشتباه ، از خود نمي پرسيم علت ظهورچنين كاربردهاي به ظاهر اشتباه چيست؟ روي سخنم با صاحبان چنين افكاري به خصوص مؤلفين محترم است كه چرا با وجود اينكه علم زبان شناسي به بسياري از اين سؤالات پاسخ داده است، به اين يافته ها بي توجه اند؟ آيا تصور مي كنند آنچه را كه به ظاهر يا در عمل بر خلاف ملاك و معيار آثار نظم و نثر گذشته در نوشتار يا حتي در گفتار مردم به كار مي رود، نادرست و اشتباه است؟


    اگر به صرف اينكه در متون ( آثار ) نظم و نثر گذشته چنين كاربردي از « را » مشاهده نشد، غلط باشند (البته خواهيم ديد (← بخش3) كه «را» در طول تاريخ ،تغيير و تحول كاركرد نحوي و آوايي زيادي داشته است.) پس همه يا بخشي از زبان امروزي ما غلط و نادرست است چرا كه با زبان هاي دوره هاي قبل مانند فارسي باستان، فارسي ميانه، فارسي دري و حتي با زبان يك قرن يا دو قرن قبل خود منطبق و مطابق نيستند اما خود بهتر مي دانيد تا زماني كه تغيير و تحول در ذات و طبيعت زبان است بروز چنين رخداد هايي، اجتناب ناپذيراست ، پس بايد به اين اختلافات و كاربردهاي به ظاهر نادرست از منظر ديگر نگريست .


    دركتب زبان فارسي متوسطه در درس هاي مربوط به زبان شناسي، نكته ها و مسائل جالبي مطرح مي شود اما انگار اين نكته ها صرفاً براي حفظ كردن و نمره گرفتن نوشته شد نه براي يادگيري و توجيه پديده هاي زباني. وقتي از حوزه ي بحث مسائل زبان شناسي خارج مي شويم يا حتي كمي دور، در وادي پر از دست انداز بايد و نبايد ها اسير مي شويم! انگار نه انگار اين همه نكته هاي ارزشمند علمي و به اثبات رسيده ي زبان شناختي براي درك و فهم ما نوشته شد! انگار مؤلفين هر بخش را از يك وادي جداگانه آورده و در اتاقي جداگانه مأمورتأليف كتب زبان فارسي كردند، بدون اينكه به خود زحمت خواندن بخش هاي ديگر را بدهند. زبان شناس و اديب هر كدام ساز خود را نواختند. تناقض گويي ها يا بهتر بگوييم تناقض كاري هايي كه در كتب زبان فارسي مشاهده مي شود تعجب برانگيز، مسئله ساز وپرهزينه است. فقط به نمونه اي كه با موضوع اين تحليل ارتباط دارد اشاره مي شود. بقيه را به فرصت هاي بعدي مي سپاريم.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    الف )تناقض گويي (1)


    در ابتداي كتب زبان فارسي دوره ي متوسطه در بخش «سخني با دبيران محترم و دانش آموزان» مطرح گرديده، آنچه در فارسي نوشتاري تحصيل كرده هاي امروزي رايج است غلط نيست و بعد بلافاصله مي گويد پس هر چه در فارسي نوشتاري كتاب هاي درسي واقعيت دارد، درست است.


    حال سئوال اينجاست آيا فارسي نوشتاري تحصيل كرده هاي امروزي با فارسي نوشتاري كتاب هاي درسي يكيست يا نه؟


    اگر فرق دارد پس چرا تأكيد شد چون وجه وصفي كاربردِ مي بايد رفت و بايد رفت و ... در فارسي نوشتاري تحصيل كرده هاي امروزي رايج است، غلط نيست ؟و اگر فرق ندارد چرا دوباره تأكيد شد پس هرچه در فارسي نوشتاري كتاب هاي درسي واقعيت دارد درست است؟


    شواهد نشان مي دهد كه در فارسي نوشتاري تحصيل كرده هاي امروزي كاربرد جمله هاي از نوع ( 2 ) نيز رايج است، پس چرا چنين كاربرد هايي غلط پنداشته شد؟
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ب)تناقض گويي (2)


    باز در همين بخش(سخني با دبيران محترم و دانش آموزان)مطرح شد كه «در دستور ساختاري، توصيف بر اساس ساخت و صورت است» و سپس از اين ديدگاه تعاريفي از فعل ، مفعول، اسم…دادند. مثلاً در تعريف مفعول به جاي گفتن «كلمه اي است كه فعل بر آن واقع شود» گفته مي شود :«آن گروه اسمي كه بعد از آن نشانه ي «را» بيايد يا بتوان بعد از آن «را» افزود.»


    حال سئوال اينجاست كه آيا در نمونه ي (2) نشانه ي«را» نيامد و يا نمي توان «را» افزود؟ پس چرا اين كاربرد، نادرست است ؟


    پ)تناقض گويي (3)


    در زبان فارسي (2) 3 نوشته شد؛ زبان شناسان معتقدند «كه در زبان هيچ گونه خطا و اشتباهي وجود ندارد و اگر اشتباهي رخ مي دهد مربوط به گفتار است....»پس چرا كاربرد جمله هاي از نوع « 2» آن گونه كه شواهد و قراين نشان مي دهد درتوانش زباني گويشور توليد مي شود ، غلط و نادرست است؟يكي از شواهد و قراين اين است اگراشتباه در گفتارمي بود مي بايست توسط گويشور زبان اصلاح مي شد ولي چنين اصلاحي صورت نمي گيرد.


    كريمي و دبير مقدم نيز به صراحت درستي نمونه ي (2) را تاييد مي كنند. .(دبير مقدم ، ص 50 و كريمي ، ص 34) البته در اين مقاله در جاي خود بحث خواهيم كرد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    2)طرح مسئله و هدف پژوهش


    ما بر اساس اين اعتقاد زبان شناسان كه در توانش زباني (competence) گويشوران هيچ خطا و اشتباهي وجود ندارد و با توجه به شواهد و قراين، جمله هايي از نوع (2) كه در توانش زباني گويشور شكل مي گيرد و نمي تواند نادرست باشد ، به سراغ تحليل اين بياموزيم مي رويم تا تصويري صحيح از كاربرد و نقش نحوي «را» در گويش معيار گفتاري و نوشتاري امروزي ارائه نموده و سپس به توجيه زبانشناختي اين فرايند بپردازيم.


    3)پيشينه ي مطالعات


    3-1)سير تحول آوايي و نحوي« را» از گذشته تا به امروز


    فارسي باستان ، زباني كاملاً تصريفي بوده است. اسم ( صفت نيز با موصوف خود در همه ي موارد مطابقت داشت) هم از لحاظ شمار(مفرد ،مثني و جمع ) و هم از لحاظ جنس(مذكر،خنثي و مونث) و از لحاظ نقش نحوي در هشت حالت به كمك پسوند ها ي ويژه صرف مي شد. در واقع نقش هاي نحوي اسم فقط به واسطه ي پسوند هاي (لاحقه هاي) كه به پايان اسم مي افزودند ، نشان داده مي شد.


    کلمه ي «را» در پارسي باستان در حالت «متمم دري » (locative) بصورت /rādiy/ از ريشه ي /rād / به عنوان يك واژه(به معني به سبب و به علت (به كار مي رفته است چنانكه در تركيبات «چرا، براي ، زيرا و...»در مفهوم «به سبب و با توجه بدان» باقي مانده است.تحول آوايي اين تكواژ را مي توان از فارسي باستان تا به امروز به شكل زير نشان داد:


    Rādiy > rād > rāy> rā


    اما با خارج شدن سيستم فارسي باستان از حالت صرفي (تركيبي) به تحليلي، از دوره ي فارسي ميانه به بعد براي نشان دادن حالت (نقش هاي) نحوي از تكواژهايي كه با عنوان عام «حروف اضافه» خوانده مي شدند ،بهره گرفتند.


    تكواژ «را» در دوره ي ميانه و جديد علاوه بر وظيفه ي نقش نمايي جديد ، در معني اصلي خود يعني به سبب ، به علت و غيره نيز به كار مي رفت. (باقري،صص168-157)


    خانلري كاربرد ها و معاني متعددي براي «را» در متون فارسي قديم(دري) مطرح نمودند؛ از قبيل


    الف- نشانه ي مفعول صريح


    ب- به جاي اكثر حروف اضافه(از،به،با ...)به عنوان نشانه ي مفعول بواسطه يا غير صريح.


    ج-در معاني خاصي مانند مالكيت ،تخصيص، بيان علت و سبب ،مقابله،سوگند و.....


    (خانلري:1374،ج3،صص399-384)


    دبير مقدم تحول نقش نحوي « را» را از فارسي باستان تا امروز به صورت نمودار زير نشان دادند؛


    3) فارسي باستان ؛ مفعول متممي(متمم دري )‌


    فارسي پهلوي(ميانه)؛ مفعول متممي(متمم دري)، مفعول غيرصريح، مفعول بهرور، مفعول صريح


    فارسي قديم؛ مفعول متممي(متمم دري)، مفعول غيرصريح، مفعول بهرور، مفعول صريح


    فارسي امروز؛ مفعول صريح (دبيرمقدم ،ص 34)
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    با توجه به شواهد و منابع مختلف دستور نويسان سنتي و جديد، نقش هاي متنوعي برا ي «را» قائلند كه يكي از نقش ها ي نحوي پركاربرد امروزي« را » كاربرد آن با مفعول صريح معرفه(شناس) مي باشد.


    3-2)تحليل هاي دستور نويسان سنتي و زبان شناسان در خصوص جايگاه و كاربرد امروزي «را»


    خانلري معتقد است كه در جمله هاي مركب اگر كلمه اي نسبت به فعل اصلي ( جمله پايه ) مفعول نباشد، افزودن نشانه « را » غلط است . در نمونه ي (4) كاربرد علامت « را » را نادرست مي داند زيرا نسبت به فعل اصلي جمله نهاد محسوب مي شود.


    4- داستاني را كه او براي من حكايت كرد، بسيار غم انگيز بود.


    و همچنين اگر به اعتبار جمله ي پيرو، علامت مفعول به دنبال آن بياوريم ارتباط آن با فعل اصلي از ميان مي رود. وي همچنين معتقد است در اين موارد در نوشته هاي استادان قديم نظم و نثر هميشه « را » حذف شده است. به اعتقاد وي آوردن لفظ « را » زماني بجاست كه آن كلمه هم براي فعل ثاني ( پيرو ) و هم براي فعل اصلي، مفعول واقع شود مانند نمونه ي (5)


    5-مردي را كه در راه ديدم اسير كردم.


    وي همچنين معتقد است اگر كلمه فقط نسبت به فعل اصلي ، نقش مفعولي داشته باشد، باز هم بايد از علامت « را » استفاده كرد.


    6-داستاني را كه بسيار غم انگيز بود براي او حكايت كردم. (خانلري ،ص 319)


    «انوري و گيوي» نيز معتقدند كه نقش مفعولي را بايد نسبت به فعل جمله ي اصلي ( پايه ) سنجيد. در صورتي كه نسبت به فعل جمله ي اصلي مفعول باشد. افزودن « را» درست است در غير اين صورت نادرست است به همين خاطر نمونه ي (8) را دستوري و نمونه (9) را نادستوري مي دانند.


    7- قلمي را خريده ام كه خوب مي نويسد.


    8- قلمي را كه خريده ام خوب مي نويسد.( انوري و گيوي، ج 2 ،ص 120)


    «نجفي» « را » را نشانه ي مفعول صريح و معرفه بودن آن مي داند. وي نيز مانند خانلري معتقد است كه در جملات مركب« را» بايد همراه اسمي كه نسبت به فعل پايه( نه فعل جمله ي پيرو)، نقش مفعولي دارد، بكار رود به همين خاطر جمله ي زير را كه «آن ساعت» نسبت به فعل پايه (شكست)نقش فاعلي دارد ، نادرست مي داند .


    9-آن ساعت را كه تازه خريدم ، شكست.


    وي همچنين معتقد است كه« را» بايد به مفعول صريح نزديك باشد يعني نبايد بعد از جمله ي پيرو و حتّي متمم بعد از آن بيايد . به همين دليل جمله هاي زير را نادرست مي داند.


    10- پارسايي كه زخم پلنگ داشت را ديدم
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    11- سودان استردادِ نميري از مصر را تقاضا مي كند. (نجفي ،صص 206-202 )


    به اعتقاد «باطني» آخرين جايگاه ي وابسته ي پسين گروه اسمي ، جمله (جمله واره يا بند موصولي توضيحي )، بند (جمله واره يا بند موصولي توصيفي ) و يا گروه قيدي ( متممي ) است.


    مثال براي جمله ( جمله واره ي ) موصولي توضيحي


    12-اشعار نو او را كه سالها پيش سروده است ، در اين مجموعه منتشر كردند.


    مثال براي بند ( موصولي توصيفي )


    13-نكته تازه اي كه به آن اشاره گرديد ، بسيار جالب است.


    مثال براي گروه هاي قيدي ( متممي )


    14-مبارزه ي دائم دولت با قاچاقچيان سيگار خارجي، وارد مرحله ي جدي تري شده است.


    به اعتقاد باطني اگر در اين جايگاه ، گروه قيدي ( متممي ‌) يا بندي ( جمله واره ) زياد طولاني نباشد، عنصر « را » كه معمولاً مقدم بر آنها قرار مي گيرد، مي تواند در پي آنها نيز قرار گيرد.


    نمونه هاي ( 15و16 ) به هر دو صورت ممكن است ولي الگوي اول را فراوان تر و عادي تر مي داند.


    15-آخرين كتاب او را در زمينه ي هواشناسي نخوانده ام.


    16-آخرين كتاب او در زمينه هواشناسي را نخوانده ام. ( باطني، صص 160-159 )


    دبيرمقدم ضمن مروري جامع بر پيشينه ي مطالعاتي« را» به بررسي و توصيف علمي كاركرد و عملكرد نحوي«را » پرداخته است .


    نگارنده ي اين مقاله خود را بي نياز از آن پژوهش جامع نمي داند اما انتقال يافته هاي ارزشمند آن پژوهشگر را به دليل ناآشنا بودن همكاران محترم با اصطلاحات و مسايل فني و زبان شناختي و گسترده بودن آن در توان و فرصت اين مقاله ي ناچيز نمي بيند. نگارنده ، فقط بخش هايي از پژوهش وي را كه ارتباط مستقيم با موضوع بحث دارد آن هم به زبان ساده و كاملاً خلاصه مطرح مي كند.


    «دبير مقدم» خاطر نشان مي كند كه هرگاه اسم هايي كه ذاتاً و ماهيتاً به پديدهايي دلالت دارند كه جزء پيش انگاره ها و مفروضات مشترك بين گوينده و شنونده باشند، مانند؛ اسم خاص،ضمير (منفصل)،ضمير انعكاسي، ضمير دوسويه(reciprocal )، ضميراشاره، اسم اشاره،اسم مصدر، ادوات استفهام (همچون كي و كدام) و مبهمات، مفعول صريح واقع شوند، الزاماً با «را» همراه مي شوند.


    17- ما علي را در راه ديديم.


    18- ما او را در راه ديديم.


    19- علي خودش را كشت.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    62
    بازدیدها
    4,040
    بالا