- عضویت
- 2017/05/18
- ارسالی ها
- 35,488
- امتیاز واکنش
- 104,218
- امتیاز
- 1,376
ممکن است که پرسیده شود: چرا در فعلهایی که صفت مفعولی آنها صفت است، ساخت مجهول را نمیتوان مجهول دانست؟. مثلن در جملهی «در گشوده شده است» که گرچه "گشوده" مسند است، اما چه اشکال دارد که آن را فعل مجهول بگیریم؟
واقعیت این است که چنانکه گفتیم، اگر صفت مفعولی، فعل صفت باشد، یعنی کاربرد صفتی داشته باشد، واژهای مستقل است و در فعل مجهول در نقش مسند است. بر خلاف مورد اول که صفت مفعولی گروه مستقلی نیست بلکه با فعل "شدن" یک گروه فعلی تشکیل میدهد. برای مثال جملهی «فرهاد مجلس را آراست» را با ساخت مجهولی میآوریم که میشود: «مجلس آراسته شد». "آراسته" صفت مشترک با اسم است و در اینجا نقش مسندی بر عهده دارد و جدا از "شد" است، زیرا میتوان گفت: «مجلس آراستهتر شد» یعنی "آراسته" گروه مستقلی است و میتواند وابسته بگیرد. همچنین چون "آراسته" گروه مستقلی است، میتوان گفت: «مجلس آراستهی آراسته شد» (یعنی کاملن آراسته شد). همچنین فعل جملهی «پروین سفره را خواهد گسترد» را اگر با ساخت مجهول بیاوریم میشود: «سفره گستردهتر خواهد شد». در این جمله نیز "گسترده" گروهی مستقل است و میتوان گفت: «سفره گستردهتر خواهد شد». اما صورت مجهول جملهی: «رضا خانه خریده است» میشود: «خانه خریده شده است». "خریده شده است" یک فعل است، لذا نمیتوان گفت: «خانه خریدهتر شده است».
البته بیشتر صفتهای مفعولییی که صفت هستند با پسوند"تر" به عنوان وابستهی پسین نمیآیند. مانند بسته، گشوده، دوخته، ساخته و غیره. زیرا معمولن دارای درجاتی نیستند. مثل "بسته" که صفت تفضیلی "بستهتر" ندارد، زیرا درجاتی ندارد، "در" یا باز است یا بسته، همانگونه که واژهی "جاوید" گرچه صفت است، با پسوند "تر" گسترش پیدا نمیکند.
به هر حال اگر ضابطهی وابسته پذیری با پسوند "تر" در تشخیص صفت مفعولیای که صفت قرار میگیرد، معمولن کارایی ندارد، اما آمدن صفت مفعولی با موصوف، ضابطهی دقیقی است برای تشخیص صفتبودن یا نبودن آن است.
اکنون برخی از صفتهای مفعولی را که صفت واقع میشوند، میآوریم:
آراسته، آزرده، آزموده، آسوده، آشفته، افروخته، آلوده، آویخته، پیوسته، پسندیده، چیده، ساخته، سنجیده، سپرده، سروده، فرستاده، فریفته، شمرده، آمیخته، فشرده، کوفته، گداخته، یافته و ...
برخی از صفت های مفعولی که صفت قرار نمیگیرند:
آورده، آموخته، انگیخته، بـرده، ربوده، پنداشته، توانسته، داشته، دیده، ستوده، کاسته، گرفته (به معنی اخذ شده)، نواخته، نامیده، نگریسته، زده، زاییده و ...(وحیدیان ١٣٧٦صص ٢٦٩-٢٨٢)
در پایان گفتنی است که در زبان فارسی، فعل مجهول زیاد کاربرد ندارد زیرا:
اولن بهجای فعل مجهول بهویژه اگر نهاد نامشخص باشد، از تک واژهی «-اَند» با فعل معلوم استفاده میشود. مثلن بهجای «از قدیم گفته شده است» میگویند «از قدیم گفتهاند». هم چنین بهجای «جیبش زده شده است» میگویند: «جیبش را زدهاند».
استفاده از تکواژ «-اَند» در آخر فعل معلوم برای مجهول ساختن، همیشه در فارسی معمول بوده است. در کلیله بهرامشاهی فعل مجهول حُکی عربی به صورت "آوردهاند" ترجمه شده نه "آورده شده است" یا "حکایت شده است".
تکواژ «-اَند» را که کار فعل مجهول را انجام میدهد، میتوان "تکواژ مبهم" نامید. اما در موردی هم که نهاد کاملن مشخص باشد، کاربرد دارد. مثلن بهجای «زمین و آسمان آفریده شد»، میگویند: «زمین و آسمان را آفریدند».
دوم این که در صورتی به کار میرود که نهاد مشخص نباشد یا کاملن مشخص باشد. اما نخواهیم نهاد را مشخص کنیم و یا گفتن آن ضرورتی نداشته باشد یا از گفتن نام فاعل اکراه داشته باشیم. مثلن: «نامه فرستاده شده است»، «زمین و آسمان آفریده شد»، «بهزودی کتابی در زمینهی آمار نوشته خواهد شد»، «نسخهی دیگری هم از این کتاب در آن زمان نوشته شده است».
در زبان فارسی اگر نهاد مشخص باشد، بر خلاف زبان انگلیسی، فعل را به صورت مجهول به کار نمیبریم. مثلن ترجمهی درست جملهی: This man was killed by a murderer
این است: «جنایتکاری این مرد را کشت» و ترجمهی تحت الفظی آن: این مرد به وسیلهی جنایتکاری کشته شده است، که با روال زبان فارسی مطابقت ندارد.
ضمنن برخی از فعلها مثل "داشتن" گرچه گذرا به مفعول (متعدی) هستند، اما مجهول نمیشوند. فعل "کردن" نیز معمولن مجهول نمیشود.
همچنین اگر مفعول واژهی خود یا خودم، خودت... باشد، فعل گذرا مجهول نمیشود. مانند: «من خود را در آینه دیدم» که ساخت مجهول آن «خود در آینه دیده شد» یا «خودم در آینه دیده شد» کاربرد ندارد. علت آن است که مفعول در حقیقت همان نهاد است.
منابع و مأخذ:
١-دبیر مقدم، محمد، مجهول در زبان فارسی، مجله زبانشناسی، سال دوم، شمارهی اول، ١٣٦٤.
٢. Moyne john. 1974 .(so called passive in Persian). Foundations of language 12.
٣. وحیدیان کامیار، تقی، بررسی صفت مفعولی و اهمیت آن در زبان فارسی، مجله زبانشناسی، سال نهم شمارهی دوم، ١٣٧٠.
همچنین در مجموعه مقالهی "در قلمرو زبان و ادبیان فارسی"، وحیدیان ١٣٧٦، ٢٨٢- ٢٦٩.
پایگاه نور- شماره8 ١
واقعیت این است که چنانکه گفتیم، اگر صفت مفعولی، فعل صفت باشد، یعنی کاربرد صفتی داشته باشد، واژهای مستقل است و در فعل مجهول در نقش مسند است. بر خلاف مورد اول که صفت مفعولی گروه مستقلی نیست بلکه با فعل "شدن" یک گروه فعلی تشکیل میدهد. برای مثال جملهی «فرهاد مجلس را آراست» را با ساخت مجهولی میآوریم که میشود: «مجلس آراسته شد». "آراسته" صفت مشترک با اسم است و در اینجا نقش مسندی بر عهده دارد و جدا از "شد" است، زیرا میتوان گفت: «مجلس آراستهتر شد» یعنی "آراسته" گروه مستقلی است و میتواند وابسته بگیرد. همچنین چون "آراسته" گروه مستقلی است، میتوان گفت: «مجلس آراستهی آراسته شد» (یعنی کاملن آراسته شد). همچنین فعل جملهی «پروین سفره را خواهد گسترد» را اگر با ساخت مجهول بیاوریم میشود: «سفره گستردهتر خواهد شد». در این جمله نیز "گسترده" گروهی مستقل است و میتوان گفت: «سفره گستردهتر خواهد شد». اما صورت مجهول جملهی: «رضا خانه خریده است» میشود: «خانه خریده شده است». "خریده شده است" یک فعل است، لذا نمیتوان گفت: «خانه خریدهتر شده است».
البته بیشتر صفتهای مفعولییی که صفت هستند با پسوند"تر" به عنوان وابستهی پسین نمیآیند. مانند بسته، گشوده، دوخته، ساخته و غیره. زیرا معمولن دارای درجاتی نیستند. مثل "بسته" که صفت تفضیلی "بستهتر" ندارد، زیرا درجاتی ندارد، "در" یا باز است یا بسته، همانگونه که واژهی "جاوید" گرچه صفت است، با پسوند "تر" گسترش پیدا نمیکند.
به هر حال اگر ضابطهی وابسته پذیری با پسوند "تر" در تشخیص صفت مفعولیای که صفت قرار میگیرد، معمولن کارایی ندارد، اما آمدن صفت مفعولی با موصوف، ضابطهی دقیقی است برای تشخیص صفتبودن یا نبودن آن است.
اکنون برخی از صفتهای مفعولی را که صفت واقع میشوند، میآوریم:
آراسته، آزرده، آزموده، آسوده، آشفته، افروخته، آلوده، آویخته، پیوسته، پسندیده، چیده، ساخته، سنجیده، سپرده، سروده، فرستاده، فریفته، شمرده، آمیخته، فشرده، کوفته، گداخته، یافته و ...
برخی از صفت های مفعولی که صفت قرار نمیگیرند:
آورده، آموخته، انگیخته، بـرده، ربوده، پنداشته، توانسته، داشته، دیده، ستوده، کاسته، گرفته (به معنی اخذ شده)، نواخته، نامیده، نگریسته، زده، زاییده و ...(وحیدیان ١٣٧٦صص ٢٦٩-٢٨٢)
در پایان گفتنی است که در زبان فارسی، فعل مجهول زیاد کاربرد ندارد زیرا:
اولن بهجای فعل مجهول بهویژه اگر نهاد نامشخص باشد، از تک واژهی «-اَند» با فعل معلوم استفاده میشود. مثلن بهجای «از قدیم گفته شده است» میگویند «از قدیم گفتهاند». هم چنین بهجای «جیبش زده شده است» میگویند: «جیبش را زدهاند».
استفاده از تکواژ «-اَند» در آخر فعل معلوم برای مجهول ساختن، همیشه در فارسی معمول بوده است. در کلیله بهرامشاهی فعل مجهول حُکی عربی به صورت "آوردهاند" ترجمه شده نه "آورده شده است" یا "حکایت شده است".
تکواژ «-اَند» را که کار فعل مجهول را انجام میدهد، میتوان "تکواژ مبهم" نامید. اما در موردی هم که نهاد کاملن مشخص باشد، کاربرد دارد. مثلن بهجای «زمین و آسمان آفریده شد»، میگویند: «زمین و آسمان را آفریدند».
دوم این که در صورتی به کار میرود که نهاد مشخص نباشد یا کاملن مشخص باشد. اما نخواهیم نهاد را مشخص کنیم و یا گفتن آن ضرورتی نداشته باشد یا از گفتن نام فاعل اکراه داشته باشیم. مثلن: «نامه فرستاده شده است»، «زمین و آسمان آفریده شد»، «بهزودی کتابی در زمینهی آمار نوشته خواهد شد»، «نسخهی دیگری هم از این کتاب در آن زمان نوشته شده است».
در زبان فارسی اگر نهاد مشخص باشد، بر خلاف زبان انگلیسی، فعل را به صورت مجهول به کار نمیبریم. مثلن ترجمهی درست جملهی: This man was killed by a murderer
این است: «جنایتکاری این مرد را کشت» و ترجمهی تحت الفظی آن: این مرد به وسیلهی جنایتکاری کشته شده است، که با روال زبان فارسی مطابقت ندارد.
ضمنن برخی از فعلها مثل "داشتن" گرچه گذرا به مفعول (متعدی) هستند، اما مجهول نمیشوند. فعل "کردن" نیز معمولن مجهول نمیشود.
همچنین اگر مفعول واژهی خود یا خودم، خودت... باشد، فعل گذرا مجهول نمیشود. مانند: «من خود را در آینه دیدم» که ساخت مجهول آن «خود در آینه دیده شد» یا «خودم در آینه دیده شد» کاربرد ندارد. علت آن است که مفعول در حقیقت همان نهاد است.
منابع و مأخذ:
١-دبیر مقدم، محمد، مجهول در زبان فارسی، مجله زبانشناسی، سال دوم، شمارهی اول، ١٣٦٤.
٢. Moyne john. 1974 .(so called passive in Persian). Foundations of language 12.
٣. وحیدیان کامیار، تقی، بررسی صفت مفعولی و اهمیت آن در زبان فارسی، مجله زبانشناسی، سال نهم شمارهی دوم، ١٣٧٠.
همچنین در مجموعه مقالهی "در قلمرو زبان و ادبیان فارسی"، وحیدیان ١٣٧٦، ٢٨٢- ٢٦٩.
پایگاه نور- شماره8 ١