وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
اسم خاص و عام

اسم از این جهت كه بر فرد یا افرادی خاص دلالت ‌كند و یا شامل همه افراد همجنس باشد به دو گونه خاص و عام تقسیم می‌شود.


1- دماوند، قله‌ای در تهران است. دماوند اسم خاص و قله اسم عام است.


2- كه مازندران شهر ما یاد باد. مازندران اسم خاص و شهر اسم عام است.


اسم خاص به چهار دسته عمده تقسیم می‌شود:


اسم خاص انسان‌ ها: محمد، حامد، بردیا


اسم خاص حیوان‌ها: رخش


اسم خاص مكان‌ها: مریخ، فرانسه، خوزستان


اسم مكان ‌ها و اشیائی كه بیش از یكی نیستند: قرآن، تخت كاووس


اسم مفرد و جمع / اسم جمع

اسم از حیث شماره بر سه گونه مفرد، جمع و اسم جمع است.


نشانه ‌های جمع شامل ها، ان، ین، ون، ات و جات می ‌باشند. انسان‌ها، مادران، معلمین، لوازمات، مربّاجات.


با این وجود بعضی از اسم‌ ها به صورت جمع مكسّر عربی و یا اسم جمع هستند. علوم، قبایل.


در بهاران، درخت‌ ها و حتی سنگ ‌ها نیز با گنجشكان و دیگر حیوانات هم آوا می ‌شوند.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اسم ساده و مرکب

    اسم از حیث ساختمان به ساده و مرکب تقسیم می شود.


    اسمی که دارای یک جزء باشد و نتوان آن را به دو بخش یا بیشتر تقسیم کرد و یا به عبارتی از دو بخش یا بیشتر ترکیب نشده باشد را ساده یا بسیط گویند:


    قلم، خدا، سر، کتاب


    اسمی که دارای بیش از یک جزء باشد و از ترکیب دو بخش یا بیشتر بدست آمده باشد را مرکب گویند:


    قلمدان = قلم + دان


    خداپرستی = خدا + پرست + ی


    اسم ذات و معنی

    اسم را از حیث داشتن یا نداشتن وجود خارجی به ذات و معنی تقسیم می ‌كنند.


    پاره ای از اسم ها به طور مستقل در خارج از ذهن وجود دارند را اسم ذات گویند.


    مداد، کاغذ، خانه، میز، دختر


    پاره ای از اسم ها به طور مستقل در خارج از ذهن وجود ندارند و وجود آن ها وابسته به وجود شخص یا چیز دیگری است و تا وجود دیگری نباشد نمی توان آن ها را دریافت.این نوع از اسم ها را اسم معنی گویند.


    “شاخصه انسان هوش بالای او و داشتن نیرویی فرای موجودات دیگر است، اختیار.”


    در جمله فوق هوش، نیرو و اختیار اسم معنی هستند.


    “ لطف و شفقت بر دیگران چون دانه است كه در دل خاك می‌نهی.”


    در جمله فوق لطف و شفقت اسم معنی هستند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    انواع دیگراسم

    اسم صوت:


    قاه قاه، قار قار


    اسم مصغّر


    دخترک، باغچه، کتابچه، مرغک.


    منبع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    دستور زبان فارسی(انواع فعل - وجهِ فعل)

    فعل لازم و متعدّی

    فعل لازم: فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام کند و یا مفعول نیاز نداشته باشد:


    سعید آمد.


    سیب از درخت افتاد.


    بچه ها در کلاس سر جای خود نشستند.


    فعل متعدی: فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام نمی کند و یا مفعول نیاز داشته باشد:


    سعید کتاب را آورد. سعید آورد ( سعید چه چیز را آورد؟)


    نسرین نامه را نوشت. نسرین نامه نوشت. را نشانه مفعول است که می توان حذف شود.


    کشاورزان گندم را کاشتند.


    فعل های دو وجهی برخی فعل ها هم به صورت لازم و هم به صورت متعدّی به کار می روند:


    باران بارید. (لازم) / کودک از دیده اشک بارید. (متعدّی)


    آب ریخت. (لازم) / او آبرا به زمین ریخت. (متعدّی)
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    فعل تام و ربطی

    فعل تام: بیشتر فعل هایی که در زبان به کار می بریم مانند خوردن، رفتن، دیدن و جز آن ها بر وقوع کاری مخصوص یا داشتن حالتی مخصوص دلالت می کنند را فعل تام یا خاص گویند.


    فعل ربطی یا عام: فعل هایی هستند که معنی کامل ندارند و فقط برای “نسبت دادن چیزی به چیزی” به کار می روند و معنای آن ها با آوردن صفت یا کلمه ای دیگر کامل می شود مانند “است” .


    هوا روشن است.


    هنوز هوا باز نشده. باز معنی فعل “نشده” را کامل کرده است.


    معروف ترین فعل های ربطی: بودن، شدن، و است و مشتقات آن. گشتن و گردیدن هم اگر به معنای شدن به کار رود ربطی است:

    راه علی آباد هنوز آسفالت نگردیده.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    وجهِ فعل

    فعل را از جهت این که خبری را برساند یا وقوع و حالت آنرا با شک یا جز آن همراه کند یا درخواست فرمانی را برساند به سه وجه تقسیم می شود:


    وجه اخباری:


    خورم - می خورم – خواهم خورد


    وجه التزامی:


    (اگر) خورم – (شاید) بخورم - (کاش) خورده باشم


    وجه امر:


    بخور


    منبع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    دستور زبان فارسی(تقسیمات اسم و کاربرد اسم)
    در جدول زیر می توانید تقسیمات اسم را مشاهده کنید.
    20101009111920173_untitled-2.jpg



     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اربرد اسم

    اسم در جمله، نقش های گوناگونی را می ‌پذیرد. كه عبارتند از:


    1- نقش نهادی 6- نقش اضافی


    2- نقش مسندی 7- نقش وصفی


    3- نقش مفعولی 8- نقش تمیزی


    4- نقش متمّمی 9- نقش بدلی


    5- نقش قیدی 10- نقش ندایی


    نقش نهادی:


    اسم وقتی نهاد یا مسندالیه است كه امری یا چیزی را به آن نسبت دهند؛ به عبارتی در باره آن خبری داده شود. اسم هم به تنهایی و هم با همراهی وابسته‌ هایی می ‌تواند نهاد جمله باشد.


     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مطابقت فعل با نهاد


    اگر نهاد جاندار باشد، فعل در جمع و مفرد با آن مطابقت دارد:


    هما آمد – هما و بابک آمدند.


    اگر نهاد جمع غیرجاندار باشد، فعل را هم مفرد و هم جمع می توان آورد:


    شاخه ها شکست – شاخه ها شکستند.


    اگر نهاد جمع و اسم معنی یا اسم زمان باشد مانند روزها، سال ها، هفته ها معمولاً فعل را مفرد می آورند:


    سال ها گذشت، ولی وعده ها انجام نیافت.


    دشواری ها گذشت و پیروزی ها نزدیک است.


    گاهی از روی احترام برای نهاد مفرد، فعل جمع می آورند:


    استاد تشریف آوردند. پدرم فرمودند.


    اگر نهاد اسم جمع باشد معمولاً فعل آن را هم جمع و هم مفرد می توان آورد:


    جمعیت متفرق شدند = جمعیت متفرق شد


    برخی از اسم های جمع فقط با فعل مفرد می آیند: گله مشغول چرا شد - قافله گذشت.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376



    نقش مسندی:


    خراسان، استان است. کاظم، برادر من است.





    نقش مفعولی:


    مفعول اسمی است که همراه فعل متعدی می آید و کار بر آن، واقع می شود:


    سعید را دیدم. کتابی خریدم.


    در زبان فارسی امروزی مفعول به چهار صورت می آید:


    همراه “را”، در صورتی که مفعول، معرفه باشد مانند: علی را دیدم - باغ را خریدم.


    همراه “ی”، در صورتی که مفعول، معرفه باشد مانند: مردی دیدم - باغی خریدم.


    بدون “را” و “ی”، در این حالت مفعول بیشتر بیان جنس می کند: حمید کتاب خریده است.


    با “را” و “ی”: اتوبوس مردی را در خیابان زیر گرفت.


    مفعول نیز مانند نهاد می توان ضمیر یا صفت جانشین اسم باشد:


    که را دیدی؟ او را دیدم. دانشمندی را دیدم.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    62
    بازدیدها
    4,037
    بالا