پیشدرآمد فرمی ضربی در موسیقی ایرانی است که قبل از درآمد اجرا میشود و به همین دلیل پیشدرآمد خوانده میشود.
ساختار برونو نتل ساختار پیشدرآمد و چهارمضراب در موسیقی ایرانی را با ساختار روندو در موسیقی غربی مقایسه میکند که در آن یک تم اصلی تکرار میشود و ملودیهای کوتاه و مرتبطی بین این تکرارها نواخته میشوند. تم اصلی معمولاً بر اساس درآمد دستگاهی که پیشدرآمد (یا چهارمضراب) در آن نواخته میشوند شکل میگیرد، در حالی که ملودیهای لابهلا، معمولاً بر اساس دیگر گوشههای آن دستگاه هستند.[en ۱] در مقابل، برخی پیشدرآمد را با اورتور در موسیقی غربی شبیه میدانند.
ضرب پیشدرآمد معمولاً آهسته است، اگر چه برخی از پیشدرآمدهای علیاکبر شهنازی و رکنالدین مختاری ضربآهنگ تندتری نسبت به دیگر پیشدرآمدها دارند. پیشدرآمد در ضربهای گوناگون ساخته میشود. ضربهای ساده شامل دو ضربی، چهار ضربی، سه ضربی، و ضربهای ترکیبی شامل دو ضربی، سه ضربی و حتی ترکیبی از ضربهای ساده و ترکیبی که در میان آن ضربهای غیرمتقارن لَنگ، خودنمایی میکند. هر پیشدرآمد دور ریتمیکی دارد که به آن پایه میگویند و پایه، همان ادوار ریتمیک است که صفیالدین ارموی و عبدالقادر مراغهای به آن اشاره کردهاند.
رفتن به گوشههای اصلی، خروج به موقع و درهم آمیختن ریتم از مهمترین مشخصات پیشدرآمد است. پردهگردانی به گوشههای مهم ردیف، نکتهای بسیار مهم در پیش درآمد است. این پردهگردانی بایستی با ظرافت انجام شود تا با منطق پردهگردانی ردیف در تضاد نباشد و نیز گوش شنونده را آزار ندهد.
تاریخچه برخلاف تصور عمومی که فرم پیشدرآمد را منسوب به درویشخان و رکنالدین مختاری میدانند، این فرم مورد بحث موسیقیدانان گذشته مانند میرزاعبدالله و میرزا حسینقلی نیز بوده است. عبدالله دوامی از میرزا حسینقلی نقل میکند: «پیشدرآمد نوعی ضربی نوازی است که از سابقهای طولانی برخوردار است و اگر نوازنده آوازها را به صورت ضربی بنوازد، یک پیشدرآمد است.»
فرم مشابهی در موسیقی ترکی نیز به کار میرود که به آن بِشرِف یا پِشرف (به ترکی استانبولی: peşrev) گفته میشود که احتمالاً مخفف عبارت فارسی «پیش از رفتن» است.
پیشدرآمد یا پیشایند (به انگلیسی: Prequel) به اثری ادبی، سینمایی یا تلویزیونی گفته میشود که داستان را پیش از وقوع داستان اثری دیگر روایت میکند و مفهومی مقابل دنباله دارد.
به عنوان نمونه، خوب، بد، زشت (۱۹۶۶) پیشدرآمدی بر به خاطر چند دلار بیشتر (۱۹۶۵) و یک مشت دلار (۱۹۶۴) بهشمار میآید.
دیباچه (به انگلیسی: Prologue) نوشتهایست در ابتدای داستان یا نمایش که معمولاً برای شروع حکایت و جلب توجه خواننده نگاشته میشود. نقطه مقابل دیباچه، مؤخره است؛ بخشی در پایان داستان یا نمایش که اثر را به پایان میرساند. معمولاً در مؤخره نویسنده بطور مستقیم با خواننده سخن میگوید.
پیشگفتار بخش آغازین یک کتاب یا مقاله یا انشا است که هدف و ساختار اثر را شرح میدهد. در متنهای تخصصی معمولاً پیشگفتار شامل چکیدهٔ مقاله، معرفی، مقدمه و ... است. در واقع قسمت پیشگفتار میتواند یک فصل کتاب را تشکیل دهد.
کتابی نوشته شده از ابن خلدون است که در آن تاریخ اجتماعی و تاریخ اقتصادی جهان اسلام در سده ۸ و سده ۹ق بررسی شدهاست.
مقدمه ابن خلدون در حقیقت مقدمه کتاب العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر است.
محتوای کتاب این کتاب بویژه به امور خراج، سیاستهای مالی، نفوذ و مسکوکات و ادارات مربوط به آنها مانند دیوانها پرداخته و آنها را روشن میکند.[۱]
دیده شدن این مقدمه مقدمه ابن خلدون تنها در ابتدای سده ۱۹م مورد توجه خاورشناسان قرار گرفت و در همان سده از این مرحله در گذشت و دیگر دانشمندان اروپا نیز آنرا مورد پژوهش قرار دادند.
دربارهٔ کتابسوزی مدائن وقتی سعد ابن ابی وقاص بر مدائن دست یافت در آنجا کتابهای بسیار دید. نامه به عمر بن خطاب نوشت و در باب این کتابها دستوری خواست. عمر در پاسخ نوشت که آن همه را به آب افکن که اگر در آنچه در آن کتابها هست سبب راهنمایی است خداوند برای ما قرآن فرستاده که از آن راه نمایندهتر است و اگر در آن کتابها جز مایهٔ گمراهی نیست خداوند ما را از شر آن در امان داشتهاست. ازین سبب آن همه کتاب را در آب یا آتش افکندند (زرینکوب، دوقرن سکوت ص ۱۰۶)(ابنخلدون، مقدمه چاپ مصر ص ۶–۲۸۵).
فرانز رزنتال استاد زبانهای سامی و زبان عربی در دانشگاه ییل، اسلامشناس و مترجم کتاب مقدمه، در پانوشت این گفته ابن خلدون مینویسد «این روایت دیگری از یک افسانه معروف است!»
البته سالها بعد از انتشار کتاب دو قرن سکوت که شخص زرینکوب ادعا کرده بود (شاید به تبعیت از ابن خلدون؛ به هر حال :) کتابهای مدائن بدست اعراب نابود شده، در کتاب کارنامه اسلام (۱۳۴۸) کتابسوزی اعراب در تیسفون را نفی میکند: «روایتی هم ک گفتهاند کتابخانه مدائن را اعراب نابود کردند ظاهراً هیچ اساس ندارد و مآخذ آن تازهاست.»
نگاهی به متن مقدمه
هر گاه بدانیم غلبه و پیروزی ملتها تنها در پرتو دلیری و گستاخی میسر میگردد، پیداست که قومی که در بادیهنشینی ریشهدارتر و خوی وحشیگری او افزونتر از دیگران باشد، در غلبه بر اقوام دیگر تواناتر خواهد بود.
چون بادیه نشینی یکی از موجبات دلاوری است، بیگمان، یک نژاد وحشی از نژاد شهرنشین دلاورتر است و بنابراین چنین قومی در چیرگی و غلبه بر خصم و ربودن ثروتهای اقوام دیگر تواناتر است
مقدمه (به انگلیسی: Prologue) یک فیلم انیمیشن کوتاه بریتانیایی است که در سال ۲۰۱۵ به کارگردانی ریچارد ویلیامز و تهیه کنندگی همسرش ایموژن ساتن ساخته شده است. فیلم بخش اول از مجموعهای بزرگتر است که بر اساس نمایشنامه لیستراتا اثر آریستوفان ساخته شده است، که در آن زنان یونانی همسران و عشاق خود را از حقوق جنـ*ـسی محروم میکردند تا به این وسیله به جنگها خاتمه دهند. فیلم در سال ۲۰۱۶ کاندید دریافت جایزه اسکار و بفتا در بخش بهترین انیمیشن کوتاه شد ولی جایزهای به دست نیاورد.
خط اول مقاله میتواند کاری کند که خط بعدی را هم بخوانید، خط بعد از آن را هم بخوانید. میتوانید از خط اول برای ایجاد انتظار یا اشتیاق استفاده کنید، مثالهای زیر را بخوانید تا بیشتر متوجه شوید.
مثالی از Wired.com
با توجه به محبوبیت بسیار زیاد فیسبوک، قبل از عرضهی مستقیم سهام آن، فکر میکنم کسی که میگفت: «به جای رسانههای اجتماعی باید روی چیپس و پنیر سرمایهگذاری کنید» اشتباه میکرده. اینطور که به نظر میرسد، از اول هم باید روی شبکههای اجتماعی سرمایه گذاری میکردید.»
در این مثال هیچ تلاشی برای جذب خواننده و تشویق او به خواندن ادامه مطلب صورت نگرفته است. حالا مقایسه کنید با چیزی که Slate.com نوشته:
نسل دایناسورهایی که ما در دوران کودکی میشناختیم منقرض شده است. موجودات تنبل و مغز فندقی که در مردابها زندگی میکردند و در موزهها رعب و وحشت ایجاد میکنند و همه جا در کتابهای قصه سر و کلهشان پیدا میشد، این روزها جای خود را به موجودات سریع و وحشی دادهاند که شباهت خیلی بیشتری به تیرانوسورهای واقعی دارند.
پرسیدن یک سؤال از مخاطب هم راهی هوشمندانه است تا توجه مخاطب را به مطلبتان جلب کنید. مثلا به این نمونه از سوالی که در یکی از پستهای کانال تلگرام چطور مورد استفاده قرار گرفته، توجه کنید:
آیا میدانستید کمبود وزن هم میتواند به اندازهی اضافه وزن برای سلامتی خطرناک باشد؟