فلسفی شريعت نامه!

  • شروع کننده موضوع ☂Baran
  • بازدیدها 6,281
  • پاسخ ها 131
  • تاریخ شروع

☂Baran

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/16
ارسالی ها
2,966
امتیاز واکنش
225
امتیاز
286
علی شریعتی مزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی ۲ آذر ۱۳۱۲، روستای کاهک، سبزوار – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶، ساوتهمپتون، انگلیس) نویسنده، جامعهشناس، تاریخشناس، پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیـاس*ـی و از نظریهپردازان انقلاب اسلامی ایران بود، که در سن چهل و چهارسالگی بهصورت مشکوکی در انگلستان درگذشت، و هماکنون آرامگاه وی در مکانی نزد مقبره حضرت زینب کبری در دمشق سوریه است.



شریعتی علاوه بر شهرت زیادش برای سهم داشتن در انقلاب ایران، دلیل دیگر شهرتش کارنامه فعالیتهای اوست که برای احیای مذهب و سنت در جامعه و بیدادگری نسبت به سلطنت وقت داشته است. شریعتی را در ادبیات معاصر معلم شهید مینامند. و از زمان انقلاب تاکنون یادبودهای زیادی یه یاد او برگزار و اجرا کردهاند. و از آن زمان نقدها و تجلیلهای زیادی پیرامون آثار، آراء و تاثیراتی که او بر چند دههٔ معاصر ایران گذاشته وجود دارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش ها: ldkh
  • پیشنهادات
  • ☂Baran

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/16
    ارسالی ها
    2,966
    امتیاز واکنش
    225
    امتیاز
    286
    سوتک

    نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟

    نمیخواهم بدانم کوزهگر از خاک اندامم

    چه خواهد ساخت؟

    ولی بسیار مشتاقم،

    که از خاک گلویم سوتکی سازد.

    گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش

    و او یکریز و پی در پی،

    دَم گرم ِخوشش را بر گلویم سخت بفشارد،

    و خواب ِخفتگان خفته را آشفته تر سازد.

    بدینسان بشکند در من،

    سکوت مرگبارم را...
     

    ☂Baran

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/16
    ارسالی ها
    2,966
    امتیاز واکنش
    225
    امتیاز
    286
    پیامی به نسل جوان

    ای جوان

    تو میدانی و همه میدانند که زندگی از تحمیل لبخندی بر لبان من،
    از آوردن برق امیدی در نگاه من،
    از بر انگیختن موج شعفی در دل من عاجز است.

    تو میدانی و همه میدانند که
    شکنجه دیدن بخاطر تو،
    زندانی کشیدن بخاطر تو،
    و رنج بردن بپای تو تنها لـ*ـذت بزرگ زندگی من است!

    از شادی توست که من در دل میخندم ،
    از امید رهائی توست که برق امید در چشمان خستهام میدرخشد
    و از خوشبختی توست که هوای پاک سعادت را در ریه هایم احساس میکنم.

    نمیتوانم خوب حرف بزنم،
    نیروی شگفتی را که در زیر این کلمات ساده و جملههای ضعیف و افتاده پنهان کرده ام،

    دریاب! دریاب!

    من تو را دوست دارم.
    همه زندگیم و همه روزها و همه شبهای زندگیم،
    هر لحظه از زندگیم بر این دوستی شهادت میدهند،
    شاهد بودهاند وشاهد هستند.

    آزادی تو مذهب من است،

    خوشبختی تو عشق من است،

    و آینده تو تنها آرزوی من ...
     

    ☂Baran

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/16
    ارسالی ها
    2,966
    امتیاز واکنش
    225
    امتیاز
    286
    کویر

    شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم،
    وقتی میخواند نمی شنیدم...

    وقتی دیدم که نبود...
    وقتی شنیدم که نخواند...!

    چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد وزلال،
    در برابرت، می جوشد و می خواند و می نالد،
    تشنه آتش باشی و نه آب ...

    و چشمه که خشکید،
    چشمه از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد
    و به هوا رفت،
    و آتش، کویر را تافت
    و در خود گداخت
    و از زمین آتش روئید
    و از آسمان بارید

    تو تشنه آب گردی و نه تشنه آتش،
    و بعد ِعمری گداختن
    از غم ِنبودن کسی که،
    تا بود،
    از غم نبودن تو میگداخت.

    و تو آموختی که آنچه دو روح خویشاوند را،
    در غربت این آسمان و زمین بیدرد،
    دردمند میدارد و نیازمند
    بیتاب یکدیگر میسازد،
    دوست داشتن است.

    و من در نگاه تو،
    ای خویشاوند بزرگ من،
    ای که در سیمایت هراس غربت پیدا بود
    و در ارتعاش پراضطراب سخنت،
    شوق فرار پدیدار
    دیدم که تو تبعیدی این زمینی!

    و اکنون تو با مرگ رفتهای ومن اینجا
    تنها به این امید دم میزنم
    که با هر نفسی گامی به تو نزدیک تر می شوم...

    و این زندگی من است.
     

    Darya77

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/16
    ارسالی ها
    654
    امتیاز واکنش
    302
    امتیاز
    261
    محل سکونت
    شمال
    گر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟

    کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟

    چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

    آری...

    بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود !

    وقتی كبوتری شروع به معاشرت با كلاغها می كند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود.

    دوست داشتن كسی كه لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است
     

    Darya77

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/16
    ارسالی ها
    654
    امتیاز واکنش
    302
    امتیاز
    261
    محل سکونت
    شمال
    من شکست نمی خورم. ایمان و دوست داشتن رویین تنم کرده اند.
    انسان به میزان بر خورداری هایی که در زندگی دارد انسان نیست
    بلکه درست به خاطر نیازهایی که در خویش احساس میکند انسان است
    هر کسی به میزانی انسان تر است
    که نیازهای کامل تر ومتعال تر و متکامل تر دارد
    ادم های اندک نیاز های اندک دارند
    ادم های بزرگ نیازهای بزرگ
    باید انسان بودن پاک بودن مسئول بودن
    و در اندیشه سرنوشت دیگران بودن
    وظیفه باشد
    بالاتر از ان صفت ادمی باشد
    باز هم بالاتر
    وجود ادمی باشد​
     

    R@ha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/16
    ارسالی ها
    97
    امتیاز واکنش
    46
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    س ر زم ی ن خ و ر ش ی د ش ه ر ب ه ش ت
    سخنان دکتر شریعتی

    گاهی گمان نمی کنی ولی می شود... گاهی نمی شود که نمی شود! گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست!

    گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود! گاهی گدایی و بخت یار نیست! گاهی تمام شهر گدای تو می شود!!! دکتر علی شریعتی

     

    حدیثه

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/01/26
    ارسالی ها
    679
    امتیاز واکنش
    180
    امتیاز
    0
    قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود ،همه از هم میپرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است . قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،یکی ذوق می کند که ترا فرش کرده ،یکی ذوق می كند که تو رابا طلا نوشته ،یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
    قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند ،آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
    قرآن ! من شرمنده توام
    اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،
    خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند ،حفظ کنی ، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند .
    خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو ..آنانکه وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند ،گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیده ایم
     

    حدیثه

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/01/26
    ارسالی ها
    679
    امتیاز واکنش
    180
    امتیاز
    0
    آنچه می خواهیم نیستیم وآنچه هستیم نمی خواهیم ، آنچه دوست داریم نداریم و آنچه را داریم دوست نداریم ، وعجیب است هنوز امیدوار به فردایی روشن هستیم ساعت ها را بگذارید بخوابند بیهوده زیستن نیازی به شمردن ندارد
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    13
    بازدیدها
    285
    پاسخ ها
    148
    بازدیدها
    1,619
    پاسخ ها
    4
    بازدیدها
    159
    پاسخ ها
    80
    بازدیدها
    5,593
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    191
    پاسخ ها
    62
    بازدیدها
    1,577
    پاسخ ها
    143
    بازدیدها
    3,033
    بالا