شعر های فرانسوی❥

  • شروع کننده موضوع Ay Çocuğu
  • بازدیدها 621
  • پاسخ ها 29
  • تاریخ شروع

Ay Çocuğu

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/02/27
ارسالی ها
4,039
امتیاز واکنش
28,649
امتیاز
856
Si tu étais la mer
اگر تو دریا بشوی
Moi je serais rivière
من رود خانه خواهم شد
Et mes jours couleraient vers toi
و روزها به سوی تو جریان خواهم داشت
Si tu étais pays
اگر تو کشور شوی
Mes bras seraient frontière
بازوان من مرز خواهند شد
Et je ferais ma guerre pour toi
و به خاطر تو جنگ خواهم کرد
Si tu étais...
اگر تو ... شوی
Mais tu es plus encore mon amour
اما تو زیادی عشق من، تو یک حقیقتی
Et tu remplis mes jours
و تو روزهایم را تکمیل می کنی
Tu es de vie, tu es d'amour
تو زندگی هستی، تو عشق هستی
Tu es !
!تو هستی
 
  • پیشنهادات
  • Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    Adieu …

    Adieu Adieu، la clarté de ma nuit obscure

    Adieu Adieu، le soleil de mon jour

    Adieu Adieu، la joie de mon bonheur

    Adieu Adieu، l'étoile de mon vœu de bonheur

    Adieu Adieu، la beauté de ma fleur

    Adieu Adieu، la fleur de mon amour

    Adieu Adieu، à celui que je donne la vie pour

    Adieu Adieu، l'étouffement de mon malheur

    Adieu Adieu، à celui que j'adore

    Adieu Adieu، c'est l'univers de mon cœur

    Adieu Adieu، le prince de mon cœur



    خداحافظ خداحافظ، روشنایی شبهای تاریکم

    خداحافظ خداحافظ، خورشید روزهایم

    خداحافظ خداحافظ، لـ*ـذت شادیهایم

    خداحافظ خداحافظ، ستاره خوشبختی آرزوهایم

    خداحافظ خداحافظ، گل دلربایم

    خداحافظ خداحافظ، عشق عزیزم

    خداحافظ خداحافظ، کسی که زندگی ام را برایش فدا کردم

    خداحافظ خداحافظ، تسکین مشکلاتم

    خداحافظ خداحافظ، کسی که من ستایشش می کردم

    خداحافظ خداحافظ، بزرگی قلبم

    خداحافظ خداحافظ، شاهزاده قلبم
     

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    Le Corbeau et le Renard



    Maître Corbeau, sur un arbre perché,
    Tenait en son bec un fromage.
    Maître Renard, par l'odeur alléché,
    Lui tint à peu près ce langage :
    "Hé ! bonjour, Monsieur du Corbeau.
    Que vous êtes joli ! que vous me semblez beau !
    Sans mentir, si votre ramage
    Se rapporte à votre plumage,
    Vous êtes le Phénix des hôtes de ces bois."
    A ces mots le Corbeau ne se sent pas de joie ;
    Et pour montrer sa belle voix,
    Il ouvre un large bec, laisse tomber sa proie.
    Le Renard s'en saisit, et dit : "Mon bon Monsieur,
    Apprenez que tout flatteur
    Vit aux dépens de celui qui l'écoute :
    Cette leçon vaut bien un fromage, sans doute. "
    Le Corbeau, honteux et confus,
    Jura, mais un peu tard, qu'on ne l'y prendrait plus
    حکايت زاغ و روباه



    کلاغي، به شاخي جای گير


    به منقار به‌گرفته قدری پنير
    يکي روبهی بوی طعمه شنيد به پيش آمد و مدح او برگزيد
    بگفتا: «سلام اي کلاغ قشنگ! که آئی مرا در نظر شوخ و شنگ!
    اگر راستی بود آوای تو به‌مانند پرهای زيبای تو!
    در اين جنگل اکنون سمندر بودی بر اين مرغ‌ها جمله سرور بودی!»
    ز تعريف روباه شد زاغ، شاد ز شادی بياورد خود را به‌ياد
    به آواز خواندن دهان چون گشود شکارش بيافتاد و روبه ربود
    بگفتا که: «اي زاغ اين را بدان که هر کس بود چرب و شيرين زبان
    خورد نعمت از دولت آن کسی که بر گفت او گوش دارد بسی
    هم اکنون به‌چربی نطق و بيان گرفتم پنير تو را از دهان
     

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    Un sourire

    Un sourire ne coûte rien et produit beaucoup
    یک لبخند هزینه ای ندارد اما چیزهای زیادی به وجود میآورد

    Il enrichit ceux qui le reçoivent Sans appauvrir ceux qui le donnent
    دریافت کننده اش را غنی میکند بدون اینکه بخشنده اش را فقیر سازد


    Il ne dure qu’un instant Mais son souvenir est éternel
    بیشتر از یک لحظه طول نمیکشد اما خاطره اش جاودان است

    Personne n’est assez riche pour s’en passer Personne n’est assez pauvre pour ne pas le mériter
    هیچ کس آنقدر ثروتمند نیست که از آن بگذرد و هیچ کس آنقدر فقیر نیست که شایسته آن نباشد

    Il crée le bonheur au foyer, Il est le signe sensible de l’Amitié
    شادی را در خانه به وجود میآورد نشانه پر احساس دوستی است

    Un sourire donne du repos à l’être fatigué, Rend du courage aux plus découragés
    یک لبخند آرامش را به فرد خسته میدهد و به دلسردترین افراد شجاعت میبخشد

    Il ne peut ni s’acheter, ni se prêter, ni se voler Car c’est une chose qui n’a de valeur Qu’à partir du
    moment où il se donne
    نمیتوان انرا خرید قرض کرد یا دزدید چرا که این چیزی است که دزدی ندارد که لحظه بخشش آن محل را ترک کند

    Et si quelquefois vous rencontrez une personne
    و اگر گاهی شما به کسی برخورد میکنید

    Qui ne sait plus sourire
    که دیگر لبخند زدن بلد نیست

    Soyez généreux et offrez-lui le vôtre
    بخشنده باشیدو لبخند خودتان را به او پیشکش کنید
     

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    Comment puis-je vivre dans ce monde?
    Un monde où l'homme peut être amoureux plusieurs fois par jour
    Un monde que seul l'amour peut être trouvé dans les bibliothèques vitrine
    Un monde où l'amour et l'honnêteté sont morts
    Et au lieu qu'ils étaient la trahison et le mensonge
    Un monde où les gens utilisent mensonge
    L'adultère est une loi
    Et le cœur brisé est une tradition



    How can i live in this world?
    A world which man can be in love several times a day
    A world which love only can be found in libraries showcase
    A world which love and honesty
    And instead they were treachery and lies
    A world which people use lie
    Adultery is a law
    And the breaking heart is a tradition


    چگونه ميتوان در اين دنيا زندگي کرد ؟
    دنيايي که در آن آدم ها روزي چندين بار عاشق مي شوند
    دنيايي که در آن عشق را تنها در ويترين کتابفروشي ها ميتوان يافت
    دنيايي که در آن محبت و صداقت مرده
    و جاي آنها را بي وفايي و دروغ گرفته
    دنيايي که در آن دروغ عادت
    بي وفايي قانون
    و دل شکستن سنت است
     

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    Je voudrais oublier le temps
    Pour un soupir pour un instant,
    Une parenthèse après la course
    Et partir où mon cœur me pousse.
    میخواهم زمان را فراموش کنم
    به قدر یک نفس، برای یک لحظه
    مثل یک وقفه پس از دویدنهای بسیار
    و بروم به جایی که قلبم مرا به آنجا می برد (هل میدهد)
    Je voudrais retrouver mes traces
    Où est ma vie ou est ma place
    Et garder l’or de mon passé
    Au chaud dans mon jardin secret.
    میخواهم دوباره ردپاهایم را پیدا کنم
    آنجا که زندگی ام آنجاست و جایم آنجاست
    و لحظات گرانبهای گذشته ام را گرم در اتاق رازهایم نگه دارم
    Je voudrais passer l’océan, croiser le vol d’un goéland
    Penser à tout ce que j’ai vu ou bien aller vers l’inconnu
    Je voudrais décrocher la lune, je voudrai même sauver la terre
    Mais avant tout je voudrais parler à mon père
    Parler à mon père…
    میخواهم از اقیانوس عبور کنم. همراه پرواز یک مرغ دریایی بشوم
    به تمام چیزهایی که دیده ام فکر کنم و یا حتی به سمت ناشناخته ها بروم
    می خواهم ماه را از جا بردارم, می خواهم زمین را نجات بدهم
    اما قبل از تمام اینکارها دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم
    دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم
    Je voudrais choisir un bateau
    Pas le plus grand ni le plus beau
    Je le remplirais des images
    Et des parfums de mes voyages
    می خواهم قایقی انتخاب کنم . نه بزرگترین و نه حتی زیباترین قایق
    و آنرا پر کنم از تصاویر و عطرو بوی سفرهایم
    je voudrais freiner pour m’assoir
    Trouver au creux de ma mémoire
    Des voix de ceux qui m’ont appris
    Qu’il n’y a pas de rêve interdit
    دلم میخواهد زمان را متوقف کنم
    تا در تنهایی، خاطراتم را پیدا کنم
    و صدای کسانی را که به من یاد دادند
    هیچ رویای ممنوعی در دنیا وجود ندارد!
    Je voudrais trouver les couleurs, des tableaux que j’ai dans le cœur
    De ce décor aux lignes pures, où je vous voie et me rassure,
    Je voudrais décrocher la lune, je voudrais même sauver la terre,
    Mais avant tout, Je voudrais parler à mon père..
    Je voudrais parler à mon père.
    میخواهم رنگ آمیزی تابلوهایی که در قلبم دارم پیدا کنم
    با همان ترکیبی که در تو می بینم و احساس آرامش میکنم
    می خواهم ماه را از جا بردارم, می خواهم زمین را نجات بدهم
    اما قبل از تمام اینکارها دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم
    می خواهم با پدرم حرف بزنم

    (تکرار دو پاراگراف اول)

    Je voudrai partir avec toi,
    Je voudrai rêver avec toi,
    Toujours chercher l’inaccessible,
    Toujours espérer l’impossible,
    Je voudrais décrocher la lune, je voudrai même sauver la terre
    Mais avant tout je voudrais parler à mon père
    Parler à mon père
    دلم می خواهد با تو راهی شوم
    دلم می خواهد با تو رویا بافی کنم
    همیشه در جستجوی دست نیافتنی ها
    همیشه به امید غیرممکن ها
    شاید ماه را از جا بردارم, شاید زمین را نجات بدهم
    اما قبل از تمام اینکارها دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم
    می خواهم با پدرم حرف بزنم
     

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    Démons et merveilles
    پری ها و شگفتی ها

    Vents et marées
    بادها و جزر و مد

    Au loin déjà la mer s'est retirée
    در دوردست هنوز دریا خود را به عقب می کشد

    Et toi
    و تو

    Comme une algue doucement caressée par le vent
    همچون گیاه دریایی که باد اغواگرانه نوازشش می کند

    Dans les sables du lit tu remues en rêvant
    در بستر شنی می غلتی و رویا می بینی

    Démons et merveilles
    پری ها و شگفتی ها

    Vents et marées
    بادها و جزر و مد

    Au loin déjà la mer s'est retirée
    در دوردست هنوز دریا خود را به عقب می کشد

    Mais dans tes yeux entrouverts
    Deux petites vagues sont restées
    اما در چشمان نیمه باز تو دو موج کوچک باقی مانده اند

    Démons et merveilles
    پری ها و شگفتی ها

    Vents et marées
    بادها و جزر و مد

    Deux petites vagues pour me noyer
    دو موج کوچک که برای غرق شدن من کافی هستند.
     

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    Le mendiant de l`amour
    گدای عشق


    J’ai de l’amour plein la tête, un cœur d’amitié.
    Je ne pense qu’a faire la fête et m’amuser.
    Moi, vous pouvez tout me prendre : je suis comme ça.
    Ne cherchez pas à comprendre : écoutez-moi.
    Dans toute la ville, on m’appelle le mendiant de l’amour.
    Moi, je chante pour ceux qui m’aime et je serai toujours le même.
    Il n’y a pas de honte à être un mendiant de l’amour.
    Moi, je chante sous vos fenêtres chaque jour.


    Donnez, donnez, dodo-onnez,
    Donnez, donnez moi,
    Donnez, donnez, dodo-onnez,
    Dieu vous le rendra…
    Donnez moi de la tendresse, surtout pas d’argent.
    Gardez toutes vos richesses, car maintenant
    Le bonheur n’est plus à vendre. Le soleil est roi.
    Asseyez vous à ma table, écoutez-moi.
    On est tous sur cette Terre des mendiants de l’amour,
    Qu’on soit pauvre ou milliardaire, on restera toujours les mêmes,
    Ces Hommes extraordinaires, ces mendiants de l’amour.
    Moi, j’ai besoin de tendresse chaque jour.


    Alors, laissez-moi vous dire la générosité.
    C’est une larme de sourire à partager.
    Je n’ai pas envie d’apprendre pour qui et pourquoi.
    Je n’ai pas de compte a rendre, écoutez-moi.
    Dans toute la ville, on m’appelle le mendiant de l’amour.
    Moi je chante pour ceux qui m’aime et je serai toujours le même.
    Il n’y a pas de honte à être un mendiant de l’amour.
    Moi, je chante sous vos fenêtres chaque jour.




    سرم پر از عشقه و قلبم پر از دوستی
    من به چیزی جز جشن و تفریح و سرگرمی فکر نمی کنم
    هر طور میخواین فکر کنین : من اینجوریم
    سعی نکنید دنبال ِ فهمیدن و درک من باشید : فقط بهم گوش کنین
    در تمام شهر منو به اسم ” گدای عشق ” صدا می زنن.
    من برای کسانی که دوستم دارن ترانه می خونم و همیشه همین باقی می مونم
    گدای عشق بودن شرمندگی نداره
    من هر روز زیر پنجره های شما آواز می خونم :
    به من ( عشق )بدین
    خدا بهتون ( عشق ) برمیگردونه..
    به من مهربانی بدید نه پول
    تمام ثروتتون برای خودتون… آخه این روزا
    خوشبختیدیگه فروختنی نیست…. خورشید به همه می تابه
    بیاین سرِ میز ِ من بشینین و بهم گوش بدین :
    توی اینکره ی خاکی همه گدای عشق هستن
    و آدم هاهرجقدر که پولدار یا فقیر باشن همیشه همینطور باقی می مونن :
    اینانسان های عجیب و شگفت انگیز… این گداهای عشق
    من ، هرروز به مهربونی و نوازش نیاز دارم
    پس اجازهبدین بهتون بگم که سخاوت و بخشندگی
    تقسیمکردن اشک ها و لبخندهاست
    مننمیخوام بدونم برای کی و چرا ؟
    منامتیازی ندارم به کسی بدم … حرفمو گوش کنین :
    در تمامشهر منو گدای عشق صدا می زنن
    من برایکسانی که دوستم دارن ترانه میخونم و همیشه همین باقی می مونم
    گدای عشقبودن مایه خجالت نیست
    من زیرپنجره ی خانه های شما هر روز ترانه می خونم ….
     

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    C'est parce que je t'aime

    Si la vie me parait bien plus jolie
    Si je suis vraiment heureuse aujourd'hui
    C'est parce que je t'aime
    Plus que n'importe qui
    Parce que sans toi la vie
    Ne vaudrait pas la peine
    J'ai besoin
    Encore et toujours
    j'ai besoin de ton amour
    Besoin de tes je t'aime
    J'ai besoin
    Encore et toujours
    J'ai besoin de tes promesses
    Besoin de ta tendresse
    C'est parce que je t'aime
    Si j'ai choisi de toujours partager
    Avec toi mon bonheur ma libertй
    C'est parce que je t'aime
    Plus que n'importe qui
    Parce que sans toi la vie
    Ne vaudrait pas la peine
    J'ai besoin
    Encore et toujours
    J'ai besoin de ton amour
    Besoin de tes je t'aime
    J'ai besoin
    Encore et toujours
    J'ai besoin de tes promesses
    Besoin de ta tendresse
    C'est parce que je t'aime
    J'ai besoin
    Encore et toujours
    J'ai besoin de ton amour
    Besoin de tes je t'aime
    J'ai besoin
    Encore et toujours
    J'ai besoin de tes promesses
    Besoin de ta tendresse
    C'est parce que je t'aime

    به این خاطر است که دوستت دارم


    اگر زندگی برام زیباتر جلوه میدهد


    اگر امروزه روز واقعا خوشحال هستم

    برای این است که دوستت دارم

    بسیار زیاد مهم نیست از چه کسی بیشتر

    برای اینکه بدون تو زندگی ارزش سختی را ندارد

    هنوز (باز) و همیشه به عشق تو نیاز دارم

    به دوستت دارم گفتن هایت نیاز دارم

    هنوز و همیشه به قولها وعده هایت نیاز دارم به مهربانیت

    برای این است که دوستت دارم

    اگر همیشه انتخاب کرده ام که

    خوشبختی و آزادیم را با تو تقسیم کنم (در زندگی)

    برای این است که دوستت دارم

    بسیار زیاد مهم نیست از چه کسی بیشتر !

    برای اینکه بدون تو زندگی ارزش سختی رو نداره

    هنوز (باز) و همیشه به عشق تو نیاز دارم

    به دوستت دارم گفتن هات نیاز دارم

    هنوز و همیشه به قولهایت نیاز دارم به مهربانیت

    برای این است که دوستت دارم

    برای این است که دوستت دارم

    بسیار زیاد مهم نیست از چه کسی بیشتر

    برای اینکه بدون تو زندگی ارزش سختی رو نداره

    هنوز (باز) و همیشه به عشق تو نیاز دارم

    به دوستت دارم گفتن هات نیاز دارم

    هنوز و همیشه به قولهایت نیاز دارم به مهربانیت

    عشق من

    برای این است که دوستت دارم (سه بار)
     

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    Je ne sais plus comment te dire
    Je ne trouve plus les mots
    Ces mots qui te faisaient rire
    Et ceux que tu trouvais beaux
    J'ai tant de fois voulu t'écrire
    Et tant de fois courbé le dos
    Et pour revivre nos souvenirs
    J'ai même aussi frôlé ta peau
    Oh, dis-moi
    Regarde-moi
    Je ne sais plus comment t'aimer
    comment te garder
    Parle-moi
    Oui parle-moi
    Je ne sais plus pourquoi t'aimer
    pourquoi continuer
    Tu es là
    Mais tu es si loin
    De moi
    Je ne sais plus comment poursuivre
    À cet amour qui n'en est plus
    Je ne sais plus que souffrir
    Souffrir autant que j'y ai cru
    Mais je sais qu'il me faut survivre
    Et avancer un pas de plus
    Pour qu'enfin cesse la dérive
    Des moments à jamais perdus
    Oh, dis-moi
    Regarde-moi
    Je ne sais plus comment t'aimer
    comment te garder
    Oh, dis-moi
    Regarde-moi
    Il y a la vie dont on rêvait
    Celle qui commençait
    Oh, parle-moi
    Parle-moi
    Je ne sais plus pourquoi t'aimer
    comment continuer
    Oh, dis-moi
    Oh, dis-moi
    Dis-moi, si tout est terminé
    Si je dois m'en aller
    Oh, parle-moi
    Parle-moi
    Regarde-moi
    Regarde-moi
    Regarde-moi
    Regarde-moi
    با من حرف بزن !

    دیگر نمی دانم چگونه به تو بگویم

    دیگر واژه ای پیدا نمی کنم

    واژه هایی که تو را می خنداند

    وآنهایی که(واژه ها) تو زیبا می دانستیشون

    بارها خواستم برایت نامه بنویسم

    بارها کمرخم کردم

    برای دوباره جان دادن به خاطراتمون

    حتی پوست تنت را لمس کردم

    آه به من بگو

    آه به من نگاه کن

    دیگر نمی دانم چگونه دوستت داشته باشم

    و چگونه نگاهت دارم

    با من حرف بزن

    آه با من حرف بزن

    دیگر نمی دانم چرا دوستت داشته باشم

    چرا ادامه بدهم

    تو اینجایی

    اما خیلی از من دوری(در عین حال خیلی از من دوری)

    دیگر نمی دانم چگونه ادامه بدهم

    به این عشقی که دیگر ادامه ندارد ..(وجود ندارد)

    دیگر جز رنج بردن چیزی بلد نیستم

    رنج بردن تا اندازه ای که به آن معتقد شدم (باورش کردم)

    اما می دانم که باید به زندگیم ادامه بدم

    و یک قدم بیشتر رو به جلو بردارم

    برای اینکه بالاخره این کجی(نا آرامی) متوقف بشود

    لحظاتی که برای همیشه از دست رفت

    آه به من بگو

    به من نگاه کن

    دیگر نمی دانم چگونه دوستت داشته باشم

    و چگونه نگاهت دارم

    آه به من بگو

    به من نگاه کن

    زندگی که رویای آن را داشتیم(خوابش را می دیدیم) و جود دارد

    اون زندگی که اوایل شروع می شد(جریان داشت)

    با من حرف بزن

    آه با من حرف بزن

    دیگر نمی دانم چرا دوستت داشته باشم

    چگونه ادامه بدهم

    آه به من بگو

    آه به من بگو

    بهم بگو اگر همه چیز تمام شده است

    اگر می بایست که من بروم

    با من حرف بزن

    آه با من حرف بزن

    به من نگاه کن

    به من نگاه کن

    به من نگاه کن...

     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    33
    بازدیدها
    925
    پاسخ ها
    1,299
    بازدیدها
    22,056
    تاپیک قبلی
    تاپیک بعدی
    بالا