برای این که با خوندن رمان میتونم خودم و جای شخصیت هاش بزارم و به جاهای مختلف سفر کنم. چیزای مختلف و تجربه کنم و با شخصیت های مختلف آشنا بشم. و البته برای سرگرم شدن. و در کل وقتی که رمان میخونم یه جورایی انگار غرق میشم تو داستانش و شاید همین بهم آرامش میده. اینکه شده برای دقایقی از این دنیا جدا میشم و میرم به دنیای خیال و قصه ها. خیلی رمان ها هستن که بهم آرامش میدن یعنی تقریبا هر رمانی که داستانش برای من جالب باشه. بیشتر هم از رمان هایی خوشم میاد که دختر قصه تنهاس و یا یه عالمه مشکل داره و برای رهایی از اون ها تلاش میکنه مثل گناهکار،حصار تنهایی من،پاورقی زندگی ۱و۲ و چیزایی مثل این ها یا رمان های اربـاب رعیتی و البته با پایان خوش.