داستانک کوتاه تر از من...

[Qazal shahi]

زندگی بی تو مانند دایره ای تو پر است
همانقدر سیاه...
همانقدر زشت و...
و زندگی بی من برایت انقدر دردناک است که نخواهی فهمید
میدانی چرا؟
چون انقدر عمرت کوتاه است که نخواهی فهمید
انقدر کوتاه که...
حتی کوتاه تر از من......

 

[Qazal shahi]

من کاری به تو ندارم اما تو حتی با یه قهوه تلخ هم...
میتوانی مزاحم من باشی.
وقتی سرم را بلند میکنم و سنینی چشمانت را رو مردمک سیاه چشم هایم میبینم
و قلبم می ایستد از این همه توجه....

 

[Qazal shahi]

مارکو : از بـ..وسـ..ـه من خوشت نیومد؟
ورونیکا : کاش گـ ـناه نبود تا کاملا لـ*ـذت میبردم
مارکو : ما گـ ـناه میکنیم تا خدا بخشنده بمونه!

:books:

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

‌

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

 

[Qazal shahi]

گاهی دلم میخواهد سـ*ـینه ات را بشکافم
قلبت را از ان بیرون بکشم تا مطمعن شوم توهم احساسی داری یا...؟
آن وقت که ببینم قلبت از سنگ سفت تر است
از صخره محکم تر است
از من مغرور تر است
ان را با چیزی دیگر عوض خواهم کرد
چیزی صافتر از ایینه
سرد تر از آب
انگاه که قلبت شیشه ای شود من را هم به یاد خواهی آورد...

 

[Qazal shahi]

پشت کوهی بلند...یا دشتی پهناور پنهان شدی؟
بگو تا شاید پیدایت کردم
معشوق بیمعرفت من...