- عضویت
- 2017/09/08
- ارسالی ها
- 116
- امتیاز واکنش
- 2,135
- امتیاز
- 336
- سن
- 22
با این سخن اما کمی تعجب کردم.او خون مرا می خواست!
-برای چی خون منو می خوای؟
اما-پدر بزرگ مادرم یک خون آشام بود.یعنی یکم خون خون آشام تو رگهام هست.ولی کمه و غیرفعاله.اگه خون تورو بخورم میشم هم خون سیزدهمین اصیل خون آشام.اونوقت هم یه خون آشام قویم و هم یه جادوگر قوی.
تمام فیلم های هالیوودی و سریال های ژاپنی یک طرف و این دختر هیولا هم طرفی دیگر.تا به حال همچین نقشه شیطانی و حولناکی نشنیده بودم.
-ولی اینجوری ممکنه بـرده خونی من بشی!
اما-چی؟
-اونوقت من باید تا وقتی که زنده ای از خون تو تغذیه کنم.با این موضوع مشکلی نداری؟
اما مات اش بـرده بود انگار که از زوایای مختلف به تصمیم اش چشم ندوخته بود.
اما-ولی من دارم خون میخورم!پس تویی که بـرده خونی من میشی؟!
-نه.قدرت خون آشامی من خیلی بیشتر از توئه پس تو بـرده من میشی.
صورتش نشان میداد غمگین است:
ولی یه راه هست.
با تعجب و هیجان گفت:
چه راهی؟
-یه خون آشام معمولی بشی و خودت رو تقویت کنی.
جام پر خون را به سویش گرفتم:خونی که تو رگاته به خوردن خون فعال میشه اگه می خوای میتونم کمکت کنم.
از جای خود برخواستم و گفتم:
تا وقتی برمیگردم بهش فکر کن.
از چادر خارج شدم و به سوی جنگل تیره و تار رفتم.جنگل خلوت بود انگار شیاطین در آن اطراف نبودند.با رخوت و کسالت به سمت چادر های برگشتم.
سرو صدای بقیه افراد ناراحت کننده بود.از بین سروصدای جمله ای توجه ام را جلب کرد:
""اولین فرمانده انتخاب شد""
-برای چی خون منو می خوای؟
اما-پدر بزرگ مادرم یک خون آشام بود.یعنی یکم خون خون آشام تو رگهام هست.ولی کمه و غیرفعاله.اگه خون تورو بخورم میشم هم خون سیزدهمین اصیل خون آشام.اونوقت هم یه خون آشام قویم و هم یه جادوگر قوی.
تمام فیلم های هالیوودی و سریال های ژاپنی یک طرف و این دختر هیولا هم طرفی دیگر.تا به حال همچین نقشه شیطانی و حولناکی نشنیده بودم.
-ولی اینجوری ممکنه بـرده خونی من بشی!
اما-چی؟
-اونوقت من باید تا وقتی که زنده ای از خون تو تغذیه کنم.با این موضوع مشکلی نداری؟
اما مات اش بـرده بود انگار که از زوایای مختلف به تصمیم اش چشم ندوخته بود.
اما-ولی من دارم خون میخورم!پس تویی که بـرده خونی من میشی؟!
-نه.قدرت خون آشامی من خیلی بیشتر از توئه پس تو بـرده من میشی.
صورتش نشان میداد غمگین است:
ولی یه راه هست.
با تعجب و هیجان گفت:
چه راهی؟
-یه خون آشام معمولی بشی و خودت رو تقویت کنی.
جام پر خون را به سویش گرفتم:خونی که تو رگاته به خوردن خون فعال میشه اگه می خوای میتونم کمکت کنم.
از جای خود برخواستم و گفتم:
تا وقتی برمیگردم بهش فکر کن.
از چادر خارج شدم و به سوی جنگل تیره و تار رفتم.جنگل خلوت بود انگار شیاطین در آن اطراف نبودند.با رخوت و کسالت به سمت چادر های برگشتم.
سرو صدای بقیه افراد ناراحت کننده بود.از بین سروصدای جمله ای توجه ام را جلب کرد:
""اولین فرمانده انتخاب شد""