- عضویت
- 2019/06/28
- ارسالی ها
- 19
- امتیاز واکنش
- 42
- امتیاز
- 41
- سن
- 39
داستان کوتاه : ساعت یک بامداد
نویسنده : s.shahbazi
خلاصه : کیانا وقتی بهوش میاد توی سردخونس . همه میگن مرده بوده . خودش که یادش نمیاد ، ولی بغیه میگن .
نویسنده : s.shahbazi
خلاصه : کیانا وقتی بهوش میاد توی سردخونس . همه میگن مرده بوده . خودش که یادش نمیاد ، ولی بغیه میگن .