همگانی آموزش الفبای انگلیسی | کاربران نگاه

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
اصطلاحات کشاورزی و درختان و گلها در انگلیسی

کاج صنوبری، درخت دوگلاس
Douglas-fir
کاج برگ بلند
longleaf pine
درخت نمدار
basswood
سپیدار، اشنگ، صنوبر لرزان
Aspen
شنوژن
Incense-cedar
سدر
Cedar
درخت نوئل
White fir
صنوبر اصیل
noble fir
شوکران
hemlock
کاج اروپایی، کاج سیاه – سیاه کاج
Larch
سرخ چوب، سکویا
Redwood
سرو، صنوبر آراسته، کاج میلاد
Spruce
گل حنا
Balsam
گل حنا
Balsam fir
صنوبر
fir
کاج
Pine
سرو قرمز سرو خمره‌ای
Red cedar
سیاه کاج
Tamarack
سری
baldcypress
زبان گنجشک
Ash
راش
beech
درخت گردو
butternut
شاه‌ بلوط هندی ، پالوتال
buckeye
درخت پنبه‌دار
cottonwood
بلوط
oak
نارون
elm
داغداغان
Hackberry
توس، قان، غان
birch
توس، قان، غان
Paper birch
افرا
Maple
افرا
acer
افرای سیاه
ash leaved maple
افرای نقره‌ای
silver maple
گردوی آمریکایی
Pecan
آلوبالو
Black cherry
شاه‌بلوط
Chestnut
اقاقیا، لیلکی
honeylocust
اقاقیا، اقاقیای معمولی
Black locust
ماگنولیا
Magnolia
افرای نقره‌ای
Soft maple
بلوط‌دم‌دار ، بلوط سرخ آمریکا
redoad
ساسافراس
Sassafras
افرای سخت
Hard maple
درخت عبرساعل
Sweetgum
چنار، کژکف
sycamore
گردوی سیاه
Black walnut
درخت بید
willow
درخت لاله
Yellow-poplar
سپیدار حنایی
Balsam poplar
درخت سپیدار (تبریزی)
Poplar = popple
تخته‌های لایه‌لایه
Strand board
پنجره کرکره
venetian blind
گردو
butternut
شاه بلوط
Sweet chestnut
تمشک ، ازگیل
sugarberry
گردوی آمریکایی
hickory
جوز هندی
nutmeg
شبه – جوز هندی
false nutmegs
توسکا
alder
خرمالو
Persimmon
کلیه مخارج تا کنار کشتی پرداخت شده
Free alongside (vessel)
بدون هزینه حمل تا نقطه مشخص روی وسیله نقلیه یا تحویل کالا بر روی کشتی (مستقیم)
Free on board (named point)
یک بار کامیون (بقدر ظرفیت یک ماشین)
carload
چوب کششی
Reaction wood
کاج قندی
Sugar pine
قطران – قیر
Pitch
کاج قیری
Pitch pine
پنجره کرکره‌ای
venetian blinds
پوشش اریبی یا پوشش گونیایی
bevel siding
رگه سطح افق – رگه سطح عرضی
(رگه‌ای که بر روی سطح افقی نشان داده می‌شود)
End grain
برش افقى – برش عرضی
cross cut
بهین‌‌سازی (روال استفاده از دما و رطوبت نسبی بالا و کنترل شده به منظور توزیع یکنواخت رطوبت در مرحله نهایی پروسه خشک سازی جهت تسکین تنشهای این پروسه)
Conditioning
چرخ محصوص
Truck
پانلهای کنترلی
Baffle
کپه سازی
Package
چوب‌ دستک
Sticker
کپه
Pocket
یکسانسازی (توازن و یکپارچگی میزان رطوبت الوار)
Equalizing
اره شده بصورت مماسی
Flatsawn
اره شده بصورت شعاعی
Quartersawn
کپه‌چینی
box piling
رنده‌کاری، کنده‌کاری
Planning
کپه شده
Bundled
خاس، راج،خاش
holm
بلوط سبز
Holm oak
خزنده
Creeper
پیچک درخت
Creeper tree
سوسک پشتک زن
Click beetle
پیرگیاه، ثعلب نر، شیخ‌الربیع
Ragwort
چوب بری
Loggery
چوب‌بر
Logger
درخت گینکو، درخت معبد
Kew tree
اقطی، انگور کولی، شون آمریکایی
Elder
اقطی، پلم
Elder tree
کاج معمولی
Elder pine
اقطی، انگور کولی، پلم
Elderberry
برش اریبی
Slash sawn
برش سطحی
Rift sawn
اتصال کشویی – اتصال لغزشی
Slip joint
پیچ مهره دار
BOLT
سوزن دوخت – گیره
staple
درفش
drift pin
پیچ سر چهارگوش
lag screw
سنبله
spike
میخ چوبی
dowel
میخ سنبه‌ای‌
drift bolt
پیچ خودکار
tapping screw
پیچ چوب
Wood Screw
تنش بردگاهی (تکیه گاهی)
bearing stress
واپیچیدگی
buckling
بام حوضچه‌ای
Ponded roof
آب انباشتگی
water ponding
برش یکپارچه
solid sawn
تخته مورق
flakeboard
منحنی لغزشی بار
Load slip curve
شاه پسند
mangrove
درختانی دارای میوه مخروطی مثل کاج
conifer
چنار، افرای شبه چنار
plane
پرسیاوشان، درخت چهل سکه، گینکو
maidenhair
آبنوس دروغی
laburnum
درخت خرنوب
bean tree
درخت دیو آلبالو
whitebeam
درخت ارغوان
judas
پرچین بوته‌ای
hedgerow
درخت شیمشیر
spindle
درخت توس، غان
silver birch
درخت نان
breadfruit
درخت جوالدوز(ک)
catalpa
ازگیل
mespil
درخت ازگیل
MEDLAR
درخت به
QUINCE
سمان کوهی
ROWAN
ازگیل ژاپنی
loquat
بارانک پستانک دیوآلبالو
service tree
گژدون
cotoneaster
درخت گل ابریشم
mimosa
آبنوس دروغی
laburnum
انجیر بنگالی
pagoda
درخت لالکی
honey locust
درخت لیلکی
sweet locust
کیسه‌ قیرگون/ منفذ صمغی
pitch pocket
کوره‌های بارگیری ریلی
Track-Loaded Kilns
پانلهای کنترلی
Baffling
کوره‌های بار- کپه‌ای
Package-Loaded Kilns
چرخ یا واگن مخصوص حمل الوار
Truck
کرئوزوت قیری (قطران زغال سنگ)
Coal-Tar Creosote
کاج
Pinyon
گیلاس سنجاقی
pin cherry
پدیده سخت شدن سطح چوب ناشی از روال‌های فرآوری الوار
Mill glaze
چوب رنده نشده
Rough sawn
الوار لایه‌ای – چسبیده
Glulam
الوار فرآوری رزین غیرفشرده
impreg
الوار فرآوری رزین فشرده
compreg
الوار فراوری فشرده بدون رزین
Staypak
شکم کردگی
Sagging
خمیدگی – کمانی شدگی
bowing
فنجانی شدگی
cupping
رطوبت گیری
Seasoning
پیچ خوردگی تاب خوردگی
TWISTING
کج گشتگی
crooking
حالت فنری ارتجاعی
Spring
لوزی شدگی
Diamonding
انجیر مجنون
weeping fig
سرو مرداب
swamp cypress
گنه‌ گنه
Quinine
کامبیوم
cambium
زانو رس
Knee deep
ریشه‌های پا بلند
Stilt roots
شاه‌ پسند
Mangrove
ریشه‌های ستونی
Pillar roots
عدسک یا منفذ و فرج گیاهی
lenticels
بافت لیفی
phloem
انجیر هندی
banyan
قهوه سلطانی
cola nut
کاپوک – درخت پنبه
Kapok
انبه هندی، پاپایه، خربزه درختی
papaya
Tembusu
flame of the forest
هاگ
Spore
درخت چوب پنبه
cork oak
باغستان
orchard
دارچین
cinnamon
سرخدار
yew
گیلاس تبتی
tibetan cherry
ماهون
Mahogany
نوک درخت، مریستم، توده ای از سلول های در حال رشد یا رشد کننده قدرت که قدرت تقسیم شدن مکرر دارند.
meristem
پوسته، پولک
Scale
جوانه
Bud
جوانه انتهایی
Apical bud
جوانه برگ
leaf bud
شاه بلوط هندی
horse chestnut
هفت کول
wayfaring tree
لیمو
Lime
برگ ساقه، ساقه برگ
frond
درخت لرگ
Wing nut
گیلاس
sweet cherry
بشره پوست خارجی
Epidermis
کوتیکول – بشره
cuticle
استوماتا – روزنه‌ – متخلخل
stomata
کلروپلاست
Chloroplast
آوند چوبی
Xylem
بید پا کوتاه
arctic willow
تندرا – دشت‌ های‌ بی‌ درخت‌ پوشیده‌ از گلسنگ‌ نواحی‌ قطبی‌
Tundra
رگبرگ
vein
دمبرگ، برگدم، برگچه
Petiole
لپ زائده برآمدگی
lobe
برگچه کاسبرگ
Leaflet
اقاقیای برگ طلایی
golden leaved robinia
برگ پر شکل
pinnated leaf
ساقه برگ دمبرگ
leaf stalk
برگ شانه‌ای
pinnate leaf
دو سوزنی، دو شانه ای، برگ دو سویه
bipinnate
سه سوزنی، سه شانه ای، برگ سه سویه
tripinnate
پر مانند، پوشیده از پر
pinnate
سنبل ختایی یا آنجلیکا
Angelica
درخت نان
breadfruit
درخت راج
holly tree
درخت غار
Laurel
فندق
Hazel
گرده (افشانی)
pollen
بائوباب
Baobab
شهد گل
Nectar
پرچم
stamen
کلاله
stigma
خامه
style
تخمدان
ovary
تخمک
ovule
دو جنسیتی هرمافرودیت
Hermaphrodite
گرد افشانی از گلی به گلی دیگر
cross-pollination
توت ، دانه
Berry
برگچه
bract
مرغ مگس خوار
hummingbird
اوکالیپتوس مجنون – شیشه شور – بطری شور
bottle brush
آلوسا
prunus
آزیدو
Yedoensis
سیب صحرایی، سیب وحشی
crab apple
سار (پرنده)
starling
بال لاکی (پرنده)
waxwing
باسترک اروپایی (پرنده)
Fieldfare
زالزالک، ولیک، خفچه ،کیالک ،درخت کویچ
Hawthorn
درخت انبه
Mango
توت سیاه
Blackberry
تمبر هندی
tamarind
نیام، پوشش
Pod
فندق
Hazelnut
هسته
Nut
نارگیل
coconut
کوتیلودون ، لپه
Cotyledon
درختان کاج بودا – پودوکارپوس
Podocarps
کاج سفید
Kahitkatea
Araucariaceae
جوز بویا – سرو بد بو
stinking cedar
شنوژن
incense cedar
شبه سرو
false cypress
آویزان
Weeping
ترکه ، شاخه‌های گلدار یا شکوفه‌دار کوچک
Spray
خط قابل کشت درختان، مرز رویش درخت، خطی که فراتر از آن (از نظر ارتفاع) کشت امکان پذیر نمی‌باشد
tree line
سرو ساوارا
Sawara cypress
جلبک دریایی
Seaweed
حالت منفذی – روزنه دار
Stomatal
رقم زراعی، گونه زراعی
Cultivar
سرشاخه، نهال، پاجوش
Shoot
آفتاب خورده
sun drenched
پوسته‌های پولکی شکل
Scale
بی قاعده
Loose
پوشش مرده
forest litter
بقایای گیاهی
Litter
سرو کوهی
Juniper
سرو خمره‌ای
Thuya
کاج خمره‌ای – توجا
Thuja
رنگ نعنایی
Sage color
سرو (کوهی) پیرو (اریز)
Common Juniper
چوب سرخ سپیده دم – ماموت سپیده دم
dawn redwood
سرو تالاب سرو مرداب
Swamp Cypress
سرو تاس
Bald Cypress
ریشه هوایی
Aerial root
سرو آبی
pond cypress
گل آذین – آرایش نگینی یا تسمه‌ای
Catkin
کاج چتری
Umbrella Pine
رگبرگ
leaf vein
رگبرگ
vein
لیفی
Pubescence
پوشش بیرونی
Husk
رگبرگ اصلی
Midrib
الیاف کرکی، کرکدار
Downy
کرک
Down
آبی مایل به خاکستری (سنگ لوحی) اسلیت
slate blue
گوشه، پره، زائده
lobe
جوانه زمستانی
winter bud
بید سفید
white willow
بساک
anther
از بیخ (سطح زمین) بریدن
cut stump
مشبد
goat willow
بیدمشک
pussy willow
(بید) فوکا
crack willow
برگ بو
bay laurel
بید برگ بو
bay willow
بید دره
violet willow
برگ بو
Bay
درخت لعل
silver bell
گل استکانی آبی رنگ
Bluebell
درخت آلو
garden plum
هسته (میوه)
pit
سنگ میوه
stone
زرد آلو
Apricot
آلوسا
Prunus
زالزالک، کیالک، درخت کویچ
Hawthorn
بید مجنون
Weeping Willow
بید سبدی
common osier
بید پیچیده
contorted willow
بید مشبد
Goat Willow
بید فوکا
crack willow
درخت بید برگ بو
bay willow
درخت زنگوله زمستانه (گل حسرت)
snowdrop tree
درخت صمغ دار – نوعی اوکالیپتوس
gum tree
اوکالیپتوس سدری
Cider Gum
تیس
mountain ash
زاویه برگ، کنار برگ
leaf axil
دمبرگ، قاعده برگ
leaf base
درخت راج
holly tree
بلوط سبز
ilex
برگچه
)leaf( bract
شمشاد معمولی
common box
شاه بلوط هندی
Common Horse Chestnut
خوشه
Panicle
سنبله
spike
درخت گل انگشتدانه
Foxglove Tree
زبان گنجشک
manna ash
کاج حلقوی
Hoop Pine
نئوپان
Particleboard
برگچه، لپه
seed leaf
کاج پیچشی
Common Screw Pine
کرژله سیاه
Black chockberry
درخت حسن لبه
spice bush
گازهایی که در زمان احتراق به پیستونها میروند
blow-by
الیاف‌ محکم‌ وزرد رنگ‌ گیاه‌ صباره‌
Henequen
جوت، کنف هندی
Jute
نخل روغنی
oil palm
بامبو، خیزران
bamboo
کاغذ چوبی
wood paper
نیشکر
sugarcane
انگلی
epiphytic
آرایش چتری
Umbels
نوار
webbing
(دارای) شاخه های جلو رونده
Suckering
جعفری
Parsley
نسبت منظر (قطر به طول)
aspect ratio
آرایش خوشه ای سر پهن
cyme
کوتیلدون، لپه، بخش مهم رویان (گیاهک تخم) در داخل دانه گیاه که در پی رشد ممکن است به اولین برگهای رویانی یک نهال تبدیل شود.
Cotyledon
جهش یافته، تغییرپذیر
mutant
اندورداپلیکاسیون
endoreduplication
خوگیری با سرما
cold acclimation
بوم پذیری، اقلیم پذیری
acclimation
سرما- تنظمیی (قابلیت تنظیم شرایط در سرما بوسیله گیاهان)
cold regulated
خشک کردن، آبگیری
desiccation
شکل گیری، ریخت زایی
morphogenesis
تداخل (صدا)
cross-talk
دور از محور
abaxial
بافت درونی برگ
mesophyll
وزن تر
fresh weight
وزن خشک
Dry weight
تظاهر ژنی
gene expression
برگهای رزت، طوقی، کپه ای
rosette leaves
شناور بر روی سطح
Supernatant
سویه باکتری
Bacterial strain
لیگنین زدایی
Delignification
مبادله گازی
gas exchange
رقم، پرورده، کشته، واریته
cultivar
فوتوسنتز خالص
net photosynthesis
هدایت روزنه ای
stomatal conductance
درون یاخته ای
intracellular
کارایی مصرف آب
water use efficiency
آب حفظ شده برگ های جدا شده
Excised leaf water retention
آخر فصل
Late season
شاخص سطح برگ، مساحت برگ
Leaf Area Index
ریشه عمودی، ریشه اصلی
tap-root
مواد تنظیم کننده فشار اسمزی
osmoticum
باز زایی
regeneration
حوضچه متابولیکی
metabolic pool
قطع یکسره، برش یکسره
Clearcut clear cut clesrcutting
فوق راسته رزیده
Rosidae
جست
Branches
نازیوا
Abiotic
ریزش
Abscission
جوانه فرعی
Accessory bud
میوه فرعی ، میوه کاذب
Accessory fruit
خار
Achina
خراش دهی اسیدی
Acid scarification
اسید دوست
Acidophile
بی لپه
Acotyledon
سازش پذیری
Adaptability
جوانه نابجا
Adventitious bud
رویان نابجا
Adventitious embryo
ریشه هوایی
Aerial root
پارانشیم هوایی
Aerochema
هواکشت
Aeroponic
تابستان خفتگی
Aestivation
خویشاوندی
Affinity
بی برگ
Afoliate
پس رسی
After ripening
پیرگیاهی
Ageing
دارزی
Air plant
انبار تهویه ای
Air storage
فندقه
Akene
بالدار
Alate
زال
Albino
جلبک
Alga
جلبک کش
Algicide
دگر آسیب رسان
Allelopathic
دگر آسیب رسانی
Allelopathy
پیوند ناخوشایند
Allograft
باردهی متناوب
Alternate bearing
حلقه سالانه
Annual layer
بساک
Anther
کشت بساک
Anther culture
هورمون گلدهی
Anthesin
آرایش گل
Anthotaxy
پادتن
Antibody
بی گلبرگ
Apetalous
انتهایی
Apical
جوانه انتهایی
Apical bud
چیرگی انتهایی
Apical dominance
نامیزش
Apogamy
بذر نامیزه
Apomict seed
چند گلبرگ،جدا گلبرگ
Apopetalous
چند کاسبرگ،جدا کاسبرگ
Aposepalous
لکه تلخ سیب
Apple bitter pit
کو پیوندهای مجاورتی
Approach grafting
زمین قابل کشت
Arable land
داربست ،،، درخت
Arbor
روز درختکاری
Arbor day
گیاهان معطر
Aromatic plant
بو درمانی
Aromo therapy
کنگر فرنگی
Artichoke
بذر مصنوعی
Artificial seed
بی کاسبرگ
Asepalous
چرخه غیر جنـ*ـسی
Asexual cycle
افزایش غیر جنـ*ـسی
Asexual propagation
بی روزنه
Astomatal
گوشوارک
Auricle
گوشوارک دار
Auriculate
خود بار افشانی
Autochory
بومی
Autochthonous
خودباروری
Autogamy
خود پیوند
Autograft
تلاقی برگشتی
Backcross
نواربندی
Banding
کود پایه
Basal dressing
آوند آبکش
Bast
زنبق ریش دار
Bearded iris
زنبق بی ریش
Beardedless iris
عادت میوه دهی
Bearing habit
شاخه بارده
Bearing wood
پشته کاری
Bed planting
گیاهان بسترساز
Bedding plants
سکوی گلخانه
Bench
سته
Berry
ریز میوه
Berry fruit
محصول های نوشابه ای
Beverage crops
گیاهان دو ساله
Biennial plant
دوجنسی
Bigeneric
گرده افشان جاندار
Biotic pollinator
تاریک سازی
Black clothing
توت سیاه
Black mulberry
تمشک سیاه
Black raspberry
پهنک
Blade
شاخه کور
Blind shoot
1. گلدهی ۲٫ شکوفه 3. سپید گرد
Bloom
شکوفه دهی 2. شکوفه
Blossom
شکوفه ریزی
Blossom fall
زود بالغی
Bolting
دارسان ، بنسای
Bonsai
باغ گیاه شناسی
Botanic garden
شاخه
Branch
نو شاخه
Break
بهنژادی
Breeding
انجیر نوبر
Breba
کرک
Bristle
بذر پاشی
Broad cast
پهن برگ
Broad leaved
لکه قهوه ای
Brown staining
خار بوته
Brush
غنچه ریزی
Bud abscission
جوانه شکفتن
Bud burst
جهش جوانه
Bud mutation
غنچه شکفتگی
Bud opening
فلس جوانه
Bud scale
گرفتن پیوند (جوش خوردن)
Bud take
چاقوی پیوندزنی
Budding knife
شاخه پیوندک
Budstick
سوخ
Bulb
سوخ آوری
Bulbifery
سوخک
Bulblet
گیاهان سوخدار
Bulbous plants
گل آذین موز
Bull
خار میوه
Bur
بوته
Bush
تکمه
Button
ریشه پشتیبان
Buttress root
گل حنا
Buzy lizzie
کنگر
Cardoon
گیاهان گوشت خوار
Carnivorous plants
برچه
Carpel
هویج
Carrot
کلم گل
Cauliflower
کشت سلول
Cell culture
پیرایش پیشاهنگ مرکزی
Central leader training
گیاه گواهی شده
certified plants
بذر گواهی شده
certified seed
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مشاغل و شغل ها و کارهای مختلف به زبان انگليسی

    Principal=مدیر مدرسه‌
    Miller آسیابان
    Physician=پزشک
    Webmaster =کارشناس اینترنت
    Dancer=رقاص
    Actuary=امارگیر
    Archivist=بایگان،ضابط
    Interpreter =مفسر
    Seafarer=دریانورد ،بحرپیما
    Undertaker =قبرکن
    Employer=کارفرما
    Priest =کشیش
    Assistant=معاون
    Bookseller =کتاب فروش
    Diplomat=دیپلمات
    Publisher =ناشر
    Detectiveکاراگاه
    Baker =نانوا
    Demarche=بخشدار
    Manager =مدیر
    Employee=کارمند
    Governor =فرماندار
    Dress maker=خیاط زنانه
    Cashier =صندوقدار
    Receptionist=منشی
    Weatherman =هواشناس
    Maid=خدمتکار زن
    Repairman =تعمیرکار
    Shepherd/Rancher=چوپان
    Farmer =کشاورز
    Gardener=باغدار
    Artist =هنرمند
    Muezzin=موذن
    Banker =بانکدار
    Cameleer=ساربان
    Blacksmith =آهنگر
    Cook=آشپز
    Boss =رءیس
    Dentist=دندان پزشک
    Brigadier =سرتیپ
    Carpenter=نجار
    Caretaker =سرایدار
    Housekeeper =خانه دار
    Clerk =کارمند
    Council=شورا
    Coach=(مربی (وررشی
    Writer/Author=نویسنده
    Colonel =سرهنگ
    Waiter=گارسون
    Diver =غواص
    Professor=استاد
    Doctor =دکتر
    Seller=فروشنده
    Doorman =دربان
    Glass maker=شیشه بر
    Headmaster =مدیر مرد
    Headmistress=مدیر زن
    Green grocery =سبزی ومیوه فروش
    House wife=زن خانه دار
    Guard =نگهبان
    Painter=نقاش ساختمان
    Firefighter/fireman =آتش نشان
    Boatman=قایقران
    Judge =قاضی
    Fisherman=ماهیگیر
    Lawyer =وکیل
    Street sweeper=رفتگر
    Worker =کارگر
    Minister=وزیر
    Mayor =شهردار
    Pilot=خلبان
    Miner =معدنچی
    Copilot=کمک خلبان
    Nurse =پرستار
    Barber=آرایشگر مرد
    Officer =افسر
    Clergy man=روحانی
    Photographer =عکاس
    Specialist=متخصص
    Plumber =لوله کش
    Footballer=فوتبالیست
    Player =بازیگر
    Butcher=قصاب
    Porter =باربر
    Watchman=ساعت ساز
    President
    رئیس جمهور
    Grocer=بقال
    Leader =رهبر
    Operator=تلفنچی
    Prime minister =نخست وزیر
    Merchant=تاجر
    Psychologist =روانشناس
    Optician/Optometrist
    چشم پزشک / عینک ساز
    Reporter =گزارشگر
    Calligrapher=خطاط
    Retired =بازنشسته
    Forester=جنگلبان
    Sculptor =مجسمه ساز
    Teacher=معلم
    Sergeant =گروهبان
    Engineer=مهندس
    Surgeon=جراح
    Driver=راننده
    Shopkeeper =مغازه دار
    Singer=خواننده
    Soldier =سرباز
    Speaker=سخنران
    potter =سفالگر
    Welder=جوشکار
    Tourist =جهانگرد
    Jerry builder=بسازبفروش
    Architect =معمار
    Mason=بنا
    Florist =گل فروش
    stockbroker=دلال
    Composer =آهنگ ساز
    Babysitter=پرستار بچه
    Translator =مترجم
    Ecologist=محیط شناس
    Journalist =رورنامه نگار
    Pharmacist=داروفروش
    Postman =پستچی
    Sheriff=کلانتر
    Shoemaker =کفاش
    Hunter=شکارچی
    Construction worker=کارگرساختمان
    Accountant=حسابدار
    Announcer =گوینده
    News announcer=گوینده خبر
    Director =کارگردان
    Poet=شاعر
    Conductor=رهبر ارکستر
    Servant=پیشخدمت
    Army =نظامی
    Captain=ناخدا
    Governor =فرماندار
    Dress maker=خیاط زنانه
    Student =دانش آموز
    Tailor=خیاط مردانه
    Repairman =تعمیرکار
    Shepherd/Rancher=چوپان
    Economist =اقتصاد دان
    flight attendant =مهماندار هواپیما
    scientist =دانشمند
    Researcher=پژوهشگر
    Truck driver =راننده کامیون
    Actress=هنرپیشه زن
    Decorator =آذین گر
    Actor=هنر پیشه مرد
    Referee =داور
    Editor=ویراستار ، سر دبیر
    Chef =سرآشپز
    Veterinarian=دامپزشک
    Surveyor =نقشه بردار
    Musician=موسیقیدان
    Sailor =ملوان
    Merchant=بازرگان
    Spy=جاسوس
    -----------
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    لغات مربوط به مواد خوراکی در انگليسي :)

    .
    گروه
    fat-oil-suger
    شکر- روغن - چربی

    خامه = cream
    شکلات = candy
    کره = butter
    روغن = oil
    چیپس سیب زمینی = potato chips


    dairy
    لبنیات

    شیر = milk
    ماست = yogurt
    پنیر = cheese

    meat and other protein
    گوشت و فراورده های پروتئینی

    ماهی = fish
    لوبیا = beans
    مرغ = chichen
    خشکبار = nuts
    تخم مرغ = egg
    گوشت گاو = beef

    vegetables
    سبزیجات

    هویج = carrots
    کلم براکلی = broccoli
    کاهو = lettuce
    گوجه فرنگی = tomatoes
    سیب زمینی = potatoes

    fruits
    میوه جات
    خیار = cucumber
    سیب = apple
    موز = banana
    انبه = mango
    نارنگی = tangerine
    انگور = grape
    توت فرنگی = strawberry
    پرتقال = orange

    grains
    غلات

    ماکارونی و یا رشته = pasta = noodles
    برنج = rice
    بیسکویت = crackers
    غله،گیاهان گندمی،غذاییiکه از غلات تهیه شده وباشیر.بعنوان صبحانه مصرف میشود = cereal
    نان = bread
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    كلمات و عبارت هاي آشپزی در انگليسي
    ---
    Peel
    پوست کندن
    Grate
    رنده کردن
    Chop
    ریز ریز کردن
    Beat
    تند تند هم زدن - ( مثل تخم مرغ که واسه کیک هم می زنند )
    Cut up
    تیکه تیکه کردن
    ..................................
    Rub in
    دستمالی کردن - با دست هم زدن (از تکنیک های معروف دانشجویی)
    Slice
    ورقه ورقه کردن - گاهی خلال کردن هم معنی میده
    Grease
    روغن مالیدن کف ماهیتابه
    Break
    شکستن ( تخم مرغ )
    Stir
    ملایم هم زدن
    Mix
    مخلوط کردن ( سالاد شیرازی )
    .........................
    Knead
    ورز دادن ( خمیر ) - / nId /
    Steam
    بخار پز کردن
    Boil
    جوشاندن
    Add
    اضافه کردن
    Bake
    پختن ، با استفاده از فر یا ماکروویو
    ..............................
    Pour
    ریختن ( واسه مایعات به کار می ره - مثل اضافه کردن آب به برنج )
    Stir fry
    تفت دادن
    Grill
    کباب کردن ( معمولا با گاز و سرخ کن )
    Roast
    برشته کردن ( مرغ رو گاهی با مقدار بسیار کمی سرخ می کنند که طلایی و زرشکی میشه )
    Barbecue
    کباب کردن - معمولا با ذغال و منقل
    Fry
    سرخ کردن
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    لیست پرکاربردترین لغتهای مربوط به آتشنشانی در انگلیسی
    Most common Firefighting Vocabulary Word List
    .
    airmask
    ماسک هوا
    .
    air tank
    کپسول هوا
    .
    alarm
    هشدار
    .
    ashes
    خاکستر
    .
    ax / axe
    تبر
    .
    backfire
    پس زنه ی آتش و شعله
    .
    badge
    نشان/ علامت/ مدال
    .
    blaze
    شعله آتش
    .
    boots
    پوتین
    .
    burn
    سوختن
    .
    carabiner
    کارابين ،قلاب براى وصل طناب به محل اتکا
    .
    coverall
    لباس سرهمی / لباس یک تکه
    .
    danger
    خطر
    .
    dangerous
    خطرناک
    .
    ember
    خاکستر نرم
    .
    emergency
    اضطراری
    .
    equipment
    تجهیزات
    .
    escape
    فرار و گریز
    .
    escape route
    مسیر گریز
    .
    extinguish
    مستهلک کردن ،خاموش کردن ،خفه کردن ،فرونشاندن ،کشتن ،منقرض کردن
    .
    extinguisher
    دستگاه اتش نشانى ،خفه کن
    .
    fire alarm
    هشدار آتش
    .
    fire engine/fire truck
    ماشین آتش نشانی
    .
    firefighter
    آتشنشان
    .
    fire hook
    عصای آتش/ یک نوع ابزار
    .
    firehouse/ fire station
    ايستگاه اتش نشانى
    .
    fire hydrant
    شير اتش نشانى
    .
    fireproof
    نسوز/ ضد آتش
    .
    firestorm
    موج آتش
    .
    flame
    زبانه ی آتش
    .
    flashlight
    چراغ قوه
    .
    gloves
    دستکش
    .
    heat
    گرما
    .
    helmet
    کلاه ایمنی
    .
    hero
    قهرمان
    .
    hood
    کلاه خود
    .
    hose
    لوله و شلنگ آب آتشنشانی
    .
    inferno
    دوزخ/ جهنم
    .
    ladder
    نردبان
    .
    nozzle
    نازل و سر شلنگ آب
    .
    pumper truck
    ماشین آب پاش
    .
    rescue
    نجات
    .
    rope
    رسیمان و طناب
    .
    safety
    امنیت
    .
    save
    نجات دادن
    .
    shield
    حفاظ
    .
    smoke
    دود
    .
    Bunker gear/turnout gear
    لباس آتشنشانی
    .
    volunteer
    داوطلب
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    پركاربردترين صفت ها در انگليسي همراه با تلفظ

    این لیست بر اساس بیشتری تعداد كاربرد مرتب شده است.

    different:مختلف،متفاوت
    used:استفاده شده
    important:مهم
    every:هر،هرکس
    large:بزرگ
    available:قابل دسترس
    popular:محبوب
    able:قادر
    basic:اساسی
    known:شناخته شده
    various:گوناگون
    difficult:دشوار
    several:چندين
    united:متحد
    historical:تاریخی
    hot:داغ
    useful:مفید
    mental:روانی، ذهني
    scared:ترسيده
    additional:اضافی
    emotional:عاطفی
    old:قدیمی
    political:سیـاس*ـی
    similar:مشابه
    healthy:سالم
    financial:مالی
    medical:پزشکی
    traditional:مرسوم
    federal:فدرال
    entire:تمامي
    strong:قوی
    actual:واقعی
    significant:قابل توجه
    successful:موفق
    electrical:وابسته به الكتريك
    expensive:گران
    pregnant:حامله
    intelligent:هوشمند
    interesting:جالب
    poor:فقیر
    happy:خوشحال
    responsible:مسئوليت پذير
    cute:زیبا
    helpful:مفید
    recent:اخیر
    nice:خوب
    wonderful:شگفت انگیز
    impossible:غیر ممکن
    serious:جدی
    huge:کلان
    rare:نادر، كمياب
    technical:فنی، تكنيكي
    typical:نوعی، معمولي
    competitive:رقابتی
    critical:بحرانی
    electronic:الکترونیکی
    immediate:فوری
    aware:مطلع
    educational:آموزشی
    environmental:محیطی
    global:جهانی
    legal:قانوني
    relevant:مرتبط
    accurate:دقیق
    capable:توانا، لايق
    dangerous:خطرناک
    dramatic:دراماتيك، نمايشي
    efficient:موثر
    powerful:قوی
    foreign:خارجی
    hungry:گرسنه
    practical:عملی
    psychological:روانی، مربوط به روانشناسي
    severe:شدید، ،سخت گير
    suitable:مناسب
    numerous:متعدد
    sufficient:کافی
    unusual:غیرعادی
    consistent:استوار
    cultural:فرهنگی
    existing:موجود
    famous:معروف
    pure:خالص، بكر
    afraid:ترسیده
    obvious:واضح
    careful:مراقب
    latter:پسين، دومی
    obviously:بدیهی
    unhappy:ناکام، نا خوشنود
    acceptable:قابل قبول
    aggressive:مهاجم
    boring:خسته کننده
    distinct:متمایز
    eastern:شرقی
    logical:منطقی
    reasonable:معقول
    strict:سخت گير، يك دنده
    successfully:با موفقیت
    administrative:اداری، اجرايي
    automatic:اتوماتیک
    civil:مدنی، مربوط به مدنيت
    former:سابق
    massive:عظیم
    southern:جنوبی
    unfair:غیر عادلانه
    visible:قابل رویت
    alive:زنده
    angry:خشمگین
    desperate:از جان گذشته
    exciting:مهیج
    friendly:دوستانه
    lucky:خوش شانس
    realistic:واقع بین
    ugly:زشت
    unlikely:بعید
    anxious:مشتاق
    comprehensive:جامع
    curious:کنجکاو
    impressive:موثر
    informal:غیر رسمی
    inner:داخلی
    pleasant:دلپذیر
    sudden:ناگهانی
    terrible:وحشتناک
    unable:ناتوان
    weak:ضعیف
    wooden:چوبی
    confident:مطمئن
    conscious:هوشیار
    decent:نجیب
    embarrassed:خجل
    guilty:گناهکار
    lonely:تنها
    nervous:عصبی
    odd:عجیب و غریب
    remarkable:قابل توجه، عالي
    substantial:اساسي
    suspicious:مشکوک
    tall:بلند، قد بلند
    tiny:کوچک، ريز
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    کلمات مترادف و متضاد: :Synonyms and Antonyms

    m – o

    لیست تعدادی از کلمات مترادف و متضاد پرکاربرد زبان انگلیسی به ترتیب حروف الفبا با معانی فارسی:

    meaning

    antonym

    synonym

    meaning

    word

    معنی

    متضاد

    مترادف

    معنی

    کلمه

    سالم

    sane

    insane

    دیوانه

    mad

    فقیر

    poor

    sublime

    عالی

    magnificent

    پسر

    lad

    girl

    دوشیزه

    maid

    اقلیت

    minority

    majority

    اصلی

    main

    نابود کردن

    destroy

    from

    ساختن

    make

    ناراحت کردن

    upset

    direct

    اداره کردن

    manage

    بی ادب

    rude

    polite

    با تربیت

    mannerly

    کم

    few

    numerous

    زیاد

    many

    لنگیدن

    halt

    walk

    راهپیمایی کردن

    march

    خشکی

    land

    sea

    دریا

    marine

    جدا شدن

    divorce

    wed

    ازدواج کردن

    marry

    عادی

    ordinary

    wonderful

    عالی

    marvelous

    تسلیم شدن

    yield

    conquer

    غلبه کردن

    master

    روحانی

    spiritual

    physical

    مادی

    material

    سخاوتمند

    generous

    close

    خسیس

    mean

    از دست دادن

    miss

    encounter

    ملاقات کردن

    meet

    سخت کردن

    solidify

    dissolve

    ذوب کردن

    melt

    فراموشی

    forgetfulness

    remembrance

    حافظه

    memory

    جسمانی

    physical

    psychological

    روحی

    mental

    دست فروش

    pedlar

    trader

    تاجر

    merchant

    بیرحمی

    harshness

    pity

    رحم

    mercy

    مختلط

    mixed

    simple

    ساده

    mere

    غمگین

    sad

    happy

    خوشحال

    merry

    از روی بی نظمی

    disorderly

    orderly

    بطور منظم

    methodical

    لبه

    edge

    center

    وسط

    middle

    ضعیف

    weak

    strong

    با قدرت

    mighty

    غفلت کردن

    neglect

    regard

    اهمیت دادن

    mind

    خوبی

    goodness

    evil

    شرارت

    mischief

    خوشحال

    happy

    unhappy

    بدبخت

    miserable

    پیدا کردن

    find

    lose

    از دست دادن

    miss

    درست

    right

    wrong

    اشتباه

    mistaken

    جدا کردن

    separate

    mingle

    مخلوط کرن

    mix

    احترام گذاشتن

    respect

    ridicule

    مسخره کردن

    mock

    باستانی

    ancient

    new

    جدید

    modern

    خشکی

    dryness

    wetness

    رطوبت

    moisture

    کمتر

    less

    further

    بیشتر

    more

    عصر

    evening

    forenoon

    صبح

    morning

    استراحت

    rest

    movement

    حرکت

    motion

    پایین آمدن

    descend

    ascend

    بالا رفتن

    mount

    فریاد کشیدن

    shout

    whisper

    زمزمه کردن

    murmur

    ملبس

    clothed

    bare

    برهنه

    naked

    عریض

    broad

    strait

    باریک

    narrow

    دلپذیر

    pleasant

    disgusting

    زننده

    nasty

    خارجی

    foreign

    domestic

    بومی

    native

    غیر طبیعی

    abnormal

    normal

    طبیعی

    natural

    خوب

    good

    bad

    شیطان صفت

    naughty

    دور

    distant

    close

    نزدیک

    near

    کثیف

    dirty

    clean

    تمیز

    neat

    اختیاری

    optional

    compulsory

    ضروری

    necessary

    مالکیت

    have

    want

    احتیاج

    need

    توجه کردن

    observe

    disregard

    غفلت کردن

    neglect

    خصمانه

    unfriendly

    friendly

    همسایه وار

    neighborly

    شجاع

    bold

    fearful

    عصبی

    nervous

    کهنه

    old

    recent

    جدید

    new

    زشت

    nasty

    fine

    زیبا

    nice

    پست

    mean

    honorable

    نجیب

    noble

    آرام

    quiet

    clamorous

    شلوغ

    noisy

    چیزی

    something

    naught

    هیچ چیز

    nothing

    گرسنگی کشیدن

    starve

    feed

    تغذیه کردن

    nourish

    کمیاب

    scarce

    frequent

    متعدد

    numerous

    مقاومت کردن

    resist

    submit

    اطاعت کردن

    obey

    آزادی

    freedom

    compulsion

    اجبار

    obligation

    بی توجهی

    inattention

    notice

    مشاهده

    observation

    از دست دادن

    lose

    acquire

    به دست اوردن

    obtain

    مبهم

    obscure

    clear

    واضح

    obvious

    فراوان

    frequent

    rare

    گاه به گاه

    occasional

    عادی

    ordinary

    queer

    عجیب

    odd

    دفاع

    defense

    attack

    حمله

    offense

    خوشحال کردن

    please

    annoy

    رنجاندن

    offend

    کنار کشیدن

    withdraw

    give

    پیشنهاد کردن

    offer

    گاهگاهی

    occasionally

    frequently

    غالباً

    often

    شامل کردن

    include

    drop

    حذف کردن

    omit

    استراحت کردن

    rest

    work

    کار کردن

    operate

    دوست

    ally

    foe

    خصم

    opponent

    کمک کردن

    aid

    prevent

    مخالفت کردن

    oppose

    موافق

    agreeing

    contrary

    مخالف

    opposite

    کتبی

    written

    spoken

    شفاهی

    oral

    ورودی

    inlet

    exit

    خروجی

    outlet

    فروکش کردن

    subside

    overrun

    طغیان کردن

    overflow

    پرداخته

    paid

    due

    بدهکار

    owing
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    پركاربردترين ضمير ها در انگليسي


    اين ليست بر اساس بيشترين تعداد استفاده و تكرار در انگليسي مرتب شده اند
    .
    you تو
    .
    that آن
    .
    it آن
    .
    your مال تو
    .
    this اين
    .
    I من
    .
    they آنها
    .
    some برخي
    .
    there آنجا
    .
    what چه
    .
    which كدام
    .
    their مال آنها
    .
    all همه
    .
    we ما
    .
    these اينها
    .
    who چه فردي؟
    .
    them به آنها
    .
    its مال آن
    .
    our مال ما
    .
    my مال من
    .
    where كجا
    .
    those آنها
    .
    he او مذكر
    .
    us ما را
    .
    his مال او
    .
    another ديگر
    .
    same همان
    .
    her مال او مونث
    .
    something چيزي
    .
    me من
    .
    she او خانم
    .
    yourself مال خودت
    .
    someone فردي
    .
    everything همه چيز
    .
    nothing هيچ چيز
    .
    itself خودش
    .
    everyone هر فردي
    .
    themselves خودشان
    .
    anyone هر فردي
    .
    anything هر چيزي
    .
    him او را مذكر
    .
    self خود
    .
    whatever هرچه
    .
    whose چه فردي
    .
    myself خودم
    .
    everybody هر فردي
    .
    ourselves خودمان
    .
    nobody هيچ فردي
    .
    himself خودش
    .
    none هيچ
    .
    somebody برخي افراد
    .
    yours ما تو شما
    .
    herself خودش خانم
    .
    mine مال من
    .
    whoever هر فردي كه
    .
    anybody هر فردي
    .
    nowhere هيچ جا
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اسامی ادویه و سبزیجات خشک به انگلیسی‌

    اسامی ادویه و سبزیجات خشک به انگلیسی‌ :
    جعفری : Parsley
    دارچین : Cinnamon
    رازیانه : Fennel
    زردچوبه : Turmeric
    زرشک : Barberry زعفران : Saffron
    زنجبیل : Ginger
    سماق : Sumac
    شوید : Dill
    فلفل قرمز : Chili Pepper, Red Pepper
    فلفل سیاه : Black Pepper
    عناب : Jujuba
    کنجد : Sesame
    میخک :Clove
    نعنا: Mint
    حل : Cardamon
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    یکی از فعلهای عبارتی بسیار باکلاس و قشنگ Cut out است
    به معنی های:
    جدا کردن در اثر بريدن/کندن/برش دادن/قطع جريان/ قزع کردن یک روال/سويچ قطع برق وغيره/ فرم دادن و بریدن چیزی برای کاری/ ساخته شدن به منظور خاصی به طور طبیعی و ....
    .
    مثالز:
    They cut out the free coffee with lunch at the cafeteria.
    آنها قهوه رایگان با ناهار را در کافه تریا قطع کردند: یعنی دیگه با ناهار قهوه رایگان نمیدهند
    .
    Good-bye. I have to cut out now.
    خداحافظ من همین الان باید قطع کنم/ ارتباط رو قطع کنم
    .
    The kids all cut out for home.
    همه بچه ها سریع به سمت خانه روانه شدند/ یعنی :ماندن در اون محل رو قطع کردند و ماندن رو ادامه ندادند
    .
    We cut the pictures out.
    ما عکسها رو بردیدم و در اوردیم: از روی استیکر مثلا"
    .
    Mori cut a circle out from the paper.
    موری شکل یک دایره رو از کاغد برید وبیرون آورد.
    .
    Stop it, You are not cut out to be a teacher.
    تمومش کن، تو برای معلم بودن ساخته نشده ایی
    .
    I am not cut out for that.
    من برای اون کار ساخته نشده ام
    .
    You should cut out eating fast food and get more exercise.
    تو باید فست فود خوردن رو قطع کنی و بیشتر ورزش کنی
     

    برخی موضوعات مشابه

    تاپیک قبلی
    تاپیک بعدی
    بالا