همگانی آموزش الفبای انگلیسی | کاربران نگاه

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
نامها و القاب خداوند مهربان و بزرگ؛ انگلیسی و عربی و فارسی
.
.
الله
خدا
The Name Of God
.
الرحیم
مهربان
The Mercifull
.
الرحمن
بخشاینده
The Beneficent
.
الملک
پادشاه
The King
.
القدوس
مقدس
The Holy
.
الجبار
توانگر
The Compeller
.
العزیز
باشکوه
The Mighty
.
المهیمن
نگهدارنده
The Protector
.
المؤمن
اطمینان دهنده
The Guardian Of Faith
.
السلام
پاک و سلامتی بخش عالم
The Source Of Peace
.
الغفار
همیشه بخشاینده
The Forgiver
.
المصور
نگارگر، صورتگر
The Fashioner
.
البارئ
درست
The Evolver
.
الخالق
آفریننده
The Creator
.
المتكبر
بسیار بزرگ
The Majestic
.
العلیم
داناترین
The All Knowning
.
الفتاح
گشاینده (پیروزکننده)
The Opner
.
الرزاق
همیشه روزی دهنده
The Provider
.
الوهاب
نیک بخشاینده
The Bestover
.
القهار
فروکاهنده
The Subduer
.
المعز
عزیزکننده
The Honourer
.
الرافع
(به سوی خود) بالا برنده
The Exalter
.
الخافض
پست کننده، خوار کننده
The Abaser
.
الباسط
گستراننده، فراخ کننده روزی
The Expender
.
القابض
می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها
The Constrictor
.
العدل
بینهایت عادل
The Just
.
الحكم
دادگر
The Judge
.
البصیر
بیناترین
The All Seeing
.
السمیع
شنواترین
The All Hearing
.
الغفور
بسیار بخشاینده
The All-Forgiving
.
العظیم
بی‌انتها
The Great One
.
الحلیم
بسیار بردبار
The Forbearing One
.
الخبیر
آگاه‌ترین
The Aware
.
اللطیف
آن‌ که بر بندگانش لطف دارد
The Subtle One
.
المغیث
نگاه دارنده، یاور
The Maintainer
.
الحفیظ
نگهدارنده
The Preserver
.
الكبیر
بزرگ‌ترین
The Most Great
.
العالی
بلند مرتبه
The Most High
.
الشكور
بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است عمل کوچک را)
The Appreciative
.
المجیب
پاسخگو
The Responsive
.
الرقیب
نگهبان، بیننده و آماده
The Watchfull
.
الكریم
بسیار بخشنده
The Generous One
.
الجلیل
بسیار گرانقدر
The Sublime One
.
الحسیب
شمارنده
The Reckoner
.
خداوندا؛ سپاس بابت همه چیز
.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    با Do چند فعل عبارتي داريم، در اين پست
    .
    do up:
    معمولا" يعني خوشگل كردن و تر تميز كردن چيزي و يا فردي
    مثال:
    Melissa did up her makeup before she went to the dance.
    مليسا قبل از رفتن به رقـ*ـص آرايشش رو خوشگل/مرتب كرد
    --------------
    do (something) over
    معمولا" يعني انجام دوباره، كاري
    مثال:
    You didn't get a good grade on the homework assignment. You need to do it over.
    در تست تكاليف خانه نمره خوبي نگرفته ايي، لازمه كه دوباره انجامش بدي
    --------------
    do (someone) in
    يعني كشتن فردي، در واقعيت و يا خيال
    مثال:
    The robbers tried to steal my money and then do me in.
    دزدها سعي كردند پولم را بدزدند و مرا بكشند
    --------------
    do (someone) good
    خوب بودن و شايسته بودن براي فردي؛ مثلا: برات خوبه
    مثال:
    I know you don't want to learn English, but it will do you good in the future.
    من ميدونم كه نميخواهي انگليسي ياد بگيري اما در آينده براي خودت خوب است.
    --------------
    do without (something)X
    زندگي/به سر/ گذران كردن بدون چيزي
    مثال:
    We didn't bring enough money to the store so we are going to have to do without the snacks.
    ما پول كافي به فروشگاه نياورده ايم، بايد بدون سْنَــك سر كنيم
    --------------
    do away with
    ديگر نداشتن چيزي
    مثال:
    The school is going to do away with uniforms. Nobody likes them.
    مدرسه ديگه داره يونيفورم ها رو كنار ميگذاره، هيچكس دوستشون نداشت
    --------------
    do well for (oneself)X
    موفق شدن
    مثال:
    Mori has really done well for himself. He owns 5 restaurants.
    موري واقعا" موفق است، او مالك 5 رستوران است.
    .
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    افراد خانواده و فامیل به زبان انگلیسی



    Mother

    مادر

    Mum

    مامان

    Father

    پدر

    Dad

    بابا

    Stepbrother

    نا برادری – برادر خوانده

    Sister

    خواهر

    Brother

    برادر

    Parents

    والدین

    Half-brother

    نا برادری – برادر خوانده

    Stepmother

    نا مادری – مادر خوانده

    Son

    پسر

    Daughter

    دختر

    Grandmother

    مادر بزرگ

    Grandfather

    پدر بزرگ

    Grandparents

    پدر بزرگ و مادر بزرگ

    Half-sister

    ناخواهری – خواهر خوانده

    Grandson

    نوه – پسر پسر – پسر دختر

    Grandchildren

    نوه

    Great grandmother

    مادر جد

    Great grandfather

    پدر جد

    Cousin

    عموزاده – دایی زاده – عمه زاده – خاله زاده

    Uncle

    عمو – دایی – شوهر عمه – شوهر خاله

    Aunt

    عمه – خاله – زن دایی – زن عمو

    Granddaughter

    نوه – دختر دختر – دختر پسر

    Sister-in-law

    خواهر زن – خواهر شوهر- زن برادر

    Brother-in-law

    برادر شوهر – برادر زن – باجناق

    Nephew

    پسر خواهر یا برادر – پسر برادر زن و خواهر شوهر

    Niece

    دختر برادر یا خواهر

    Twins

    دوقلو

    Only-child

    تک فرزند

    Stepfather

    نا پدری – پدر خوانده

    Stepsister

    نا خواهری – خواهر خوانده

    Husband

    شوهر

    Wife

    زن

    Ex-husband

    شوهر سابق

    Ex-wife

    زن سابق



    Mother-in-law

    مادر زن – مادر شوهر

    Father-in-law

    پدر زن – پدر شوهر
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    فرق بين Accept vs Except
    .
    These two English words are sometimes confused by native speakers. Please accept my invitation to learn the difference with this lesson.
    اين دوتا كلمه حتي بين انگليسي زبانها هم بعضي وقتها اشتباه ميشه
    لطفا دعوت منو بپذيريد كه با هم در اين درس تفاوتهاشون رو بدونيم

    Accept :
    Accept is a verb that means "to receive, admit, regard as true, say yes."
    يه فعله كه به معني پذيرش درخواست و قبول كردن و غيره است

    مثال
    I can't accept this gift.
    He was accepted to Harvard.
    Do you accept this theory?
    My offer was immediately accepted.
    He asked me to marry him, and I accepted.

    ----------------------------------------------------
    Except :
    Except is a preposition that means "excluding."
    يه حرف اضافه است به معني غير از

    مثال
    He bought a gift for everyone except me.
    I know everyone here except the children.

    Except is also a conjunction that means "if not for the fact that" or "other than."
    همچنين در حالت حرف عطف هم به كار ميره

    مثال
    I would help you, except I'm too busy.
    He never calls me except to borrow money
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    « بسم الله الرحمن الرحیـــم »

    # ســلام دوستـان (:
    # اینجا تاپیک مخصوص دبیرهاست که زبان رو به طور کامل آموزش میدن (:
    # لطفا از ارسال پست های بی ربط به این تاپیک جـــدا خودداری کنید (:
    #ارسال پست آزاده (:
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    #گذشتــــــه ســـــاده#

    برای ساختن گذشته ساده افعالی که با قاعده هستند به انتهای ed اضافه می کنیم.به این افعال با قاعده می گوییم.

    Work —> worked

    Clean —> cleaned

    Start -–> started

    Stay -–> stayed

    حدود 140 فعل در زبان انگلیسی وجود دارد که آنها را بی قاعده می گویند زیرا گذشته آنها طبق قاعده معینی ساخته نمی شود

    مانند go که گذشته آن می شود went
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    #گذشتــــــه ســـــاده#

    *اگر فعل با قاعده ای در فرم ساده به e ختم شود برای ساختن زمان گذشته آن فقط حرف d به آخرش اضافه می شود.

    Decide -- decided



    *افعالی که به y ختم می شوند وقتی ed می گیرند y تبدیل به i می شود.

    Try –tried

    Study—studied

    Copy – copied

    *افعال یک بخشی که به یک حرف بی صدا ختم می شوند هنگام افزودن ed حرف بی صدای آخر تکرار می شود.

    Stop – stopped
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    #گذشتـــــــه ســـــاده#

    مثال های متعدد برای گذشته ساده

    دیروز او را دیدم

    I saw him yesterday.



    او شب گذشته پنجره را باز کرد.

    He opened the window last night.



    دیروز تمام صبح باران بارید.در موقع ناهار قطع شد.

    Yesterday it rained all morning. It stopped at

    lunchtime.



    من هر صبح دندانهام را مسواک می زنم. امروز صبح دندانهایم را مسواک زدم.

    I brush my teeth every morning. This morning i

    brushed my teeth.



    تری از سال 1987 تا 1998 در بانک کار می کرد.

    Terry worked in a bank from 1987 to 1998.



    از مهمانی دیشب لـ*ـذت بردیم.خیلی خوردیم و با افرادی زیادی حرف زدیم.

    مهمانی در نیمه شب تمام شد.

    We enjoyed the party last night. We ate a lot and

    talked to a lot of people. They party ended at

    midnight.



    من معمولا زود از خواب بلند می شوم، اما امروز صبح ساعت 9:30 از خواب بلند شدم.

    I usually get up early, but this morning i got up at

    9:30.



    ما دیروز خیلی کار کردیم.

    We did a lot of work yesterday.



    جان به داخل اتاق آمد کت خود را درآورد و نشست.

    John came into the room, took off his coat, and sat

    down.



    سارا هفته پیش سه بار به سینما رفت.

    Sarah went to the movies three times last week.



    آنها دیشب تلویزیون تماشا کردند.

    They watched TV last night.
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    #گذشتــــــه ســـــاده#

    برای سوالی و منفی کردن افعال گذشته ساده از did استفاده می کنیم. (در ضمن فعل جمله را به زمان حال تبدیل می کنیم)

    برای سوای و منفی کردن افعال حال ساده از do یا does استفاده می کردیم.



    نحوه سوالی کردن افعال گذشته ساده:

    قسمت اول فعل + فاعل +did



    نحوه منفی کردن افعال گذشته ساده.

    قسمت اول فعل + did not +فاعل



    من دیروز تلویزیون تماشا نکردم.

    I didn't watch TV yesterday.



    آیا او دیشب بیرون رفت؟

    Did she go out last night?



    من دیروز تنیس بازی کردم ولی برنده نشدم.

    I pleyed tennis yesterday, but i didn't win.



    آیا شما تکلیفتان را انجام دادید؟ "نه وقت نداشتم"

    Did you do your homework? "no, i didn't have time."



    ما به سینما رفتیم، اما از فیلم لـ*ـذت نبردیم.

    We went to the movies, but we didn't enjoy the film.



    دیروز جو را دیدی؟ " نه ندیدم"

    Did you see Joe yesterday? " no, i didn't"



    یکشنبه باران می بارید؟ "بله، همین طور است."

    Did it rain on Sunday? "yes,it did."



    آیا هلن به مهمانی آمد؟ "نه، نیامد."

    Did helen come to the party? "no,she didn't"



    آیا والدین شما سفر خوبی داشتند؟ "بله، همین طور است."

    Did your parents have a good trip? "yes, they did"
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    #حــال استمــــراری#

    منظور از زمان حال استمراری یعنی ادامه عمل در زمان حال (هم اکنون) است.

    در فارسی به سه طریق زیر می توان این عمل را بیان کرد.

    1- دارم کتاب می خوانم

    2- در حال خواندن کتاب هستم

    3- مشغول خواندن کتاب هستم



    در زبان انگلیسی این سه جمل را فقط به طریق زیر می گویند

    I'm reading the book

    سه کلمه "دارم"، "در حال"، "مشغول" فقط برای رساندن مفهوم استمراری بیان می شود.


    طرزساختن زمان حال استمراری

    ابتدا فاعل + زمان حال فعل کمکی to be یعنی (am,is, are) + فعل اصلی + ing

    She is reading


    نکته: اگر فعل به "e" ختم شود هنگام اضافه کردن ing حرف "e" حذف می شود

    Come ---> Ali is coming



    نکته: اگر فعل به "ie" ختم شود هنگام اضافه کردن ing حرف " e" حذف می شود و "i" تبدیل به "y" می گردد.

    Lie ----> lying

    Die ----> dying



    نکته: افعال یک بخشی که به یک حرف بی صدا ختم شده و پیش از آن حرف بی صدا یک حرف صدادار کوتاه قرار گرفته باشد با اضافه کردن ing حرف بی صدای آخر تکرار می شود

    Sit ----> sitting

    Put ----> putting

    به محض مشاهده ing گمان نکنید که زمان جمله استمراری است شرط اینکه زمان جمله استمراری باشد وجود زمان حال فعل to be پیش از فعل اصلی است.
     

    برخی موضوعات مشابه

    تاپیک قبلی
    تاپیک بعدی
    بالا