تاریخ زبان روسی (که به عنوان روسی کبیر هم شناخته می شود.) را می توان به طور خلاصه به چهار دوره زیر تقسیم نمود:
از ابتدا تا دوره کیِف و اضمحلال رژیم فئودالی
دوران مسکو (قرن های 15 تا 17 میلادی)
دوران امپراطوری (قرن های 18 و 19 میلادی)
دوره شوروی و بعد از آن (قرن بیستم تا کنون)
باید توجه کرد که به دلیل کمبود بیش از آثار مکتوب تا قبل از قرن هفدهم میلادی، مطالعه زبان روسی در این دوره تاریخی به سادگی امکان پذیر نیست. چرا که در آن دوران بیشتر متون باارزش فرهنگی و مذهبی به زبان اسلاوی کلیسایی نوشته می شدند. به هر حال اما زبان روسی در بین عامه مردم رواج داشت و متونی که به زبان اسلاوی کلیسایی نوشته می شد، لازم بود که برای فهم عموم به زبان روسی برگردانده شود. به تدریج نیاز به نوشتن به زبان روسی بیشتر آشکار گردید. قدیمی ترین نسخه ای که بخشی از آن به زبان روسی نوشته شده، از قرن یازدهم به جا مانده است. نگارش مکتوبات به زبان های هم خانواده زبان روسی در قرن های بعد اتفاق افتاد: زبان اکراینی از قرن سیزدهم به نگارش درآمد و از زبان روسی متمایز گردید. و زبان بلاروسی از قرن شانزدهم به بعد مکتوب گردید و نوشته هایی چند به زبان بلاروسی از همان دوران به جا مانده است.
قرن هجدهم زمانی بود که تزار روسیه، پطر کبیر بر خود لازم دید تا تمدنی نظیر کشورهای اروپایی بر کشور روسیه حاکم کند. به تبع این سیاست، زبان روسی نیز تحت تاثیر زبان های اروپائی قرار گرفت و کلماتی از فرهنگ غرب وارد دایره لغات روسی گردید. پطر کبیر اولین کسی بود که در اوایل قرن نوزدهم دستور داد خط سیریلیک، ساده سازی شده و به عنوان الفبای زبان روسی به کار رود. به این ترتیب اولین کتاب دستور زبان روسی در سال 1755 و اولین فرهنگ واژگان روسی در سال 1783 به نگارش درآمد.
به سبب پیگیری کاترین کبیر جانشین پطر و به مدد نبوغ نویسندگان بزرگی مثل الکساندر پوشکین زبان روسی کم کم راه غنا را در پیش گرفت و در عین تاثیر پذیری، از سلطه زبان اسلاوی قدیم بیرون آمد. زبان روسی جدید بر اساس لهجه نواحی شهر مسکو بنا شده که از قرن پانزدهم به عنوان پایتخت فرهنگی روسیه شناخته می شود.
به طور یقین اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، دوران اوج زبان و ادبیات روسی است. ادبیات این عصر طلائی در تعارض با حکومت مطلقه تزاری بوده و عموما در قالبی واقع گرا روایت می گردید و نویسندگان این دوره نسبت به مشکلات اجتماعی نگاهی دلسوزانه و سرشار از همدردی داشتند. ایوان تورگینف، لئو تولستوی، فئودور داستایوسکی و آنتوان چخوف چهار ستون اصلی عمارت رفیع عصر طلائی زبان روسی هستند. بعد از انقلاب کمونیستی روسیه در سال 1917 تغییرات بسیاری در زبان روسی اعمال گردید و استاندارد سازی مجدد در قواعد و آئین نگارش باعث شد که آموختن آن از قبل ساده تر و برای بیان مطالب علمی مناسب تر گردد. هر چند کشور روسیه در دویست سال اخیر شاهد تغییرات فراوانی در سیاست و روش کشورداری خود بوده است، زبان و ادبیات روسیه نقش ثابت خود را به عنوان عامل پیوند دهنده ملت روسیه و ارائه دهنده فرهنگ، ادبیات و علوم این کشور حفظ کرده است، به طوری که سالانه تعداد زیادی از دانشجویان در سراسر دنیا آموختن زبان روسی را با علاقه آغاز می نمایند.
زبان روسی (به روسی: русский язык، تلفظ: روسکیی ییزیک) پرگویترین زبان اروپا و هشتمین زبان پرگوینده جهان است که در بخشهای عظیمی از اوراسیا گفتگو میشود. روسی جزو زبانهای اسلاوی بهشمار میآید و با خط سیریلیک نوشته و خوانده میشود.
روسی زبان مادری حدود ۱۴۵ میلیون نفر است و ۱۱۰ میلیون نفر آن را به عنوان زبان دوم میدانند. روسی زبان رسمی فدراسیون روسیه و یکی از زبانهای رسمی کشورهای بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و جمهوری خودمختار کریمه و نیز یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد است. همچنین این زبان به صورت گسترده در کشورهای اوکراین، گرجستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و اسرائیل تکلم میشود.
ادبیات روسی بسیار غنی بوده و دارای نویسندگان بزرگی چون لئو تولستوی، فیودور داستایفسکی، آنتون چخوف، الکساندر پوشکین، میخائیل لرمونتوف، ماکسیم گورکی، نیکلای گوگول و ولادیمیر ناباکوف میباشد. پیشینه زبان روسی از شاخه اسلاوی زبانهای هندواروپایی است. زبانهای اسلاوی بیشتر از دیگر زبانهای هندواروپایی، به زبانهای بالتیکی نزدیک هستند. زبان اولیه اسلاوی در تاریخ طولانی خود، بهویژه در سدههای ۴ تا ۶ میلادی دچار دگرگونی زیادی شد. از سدهٔ ششم بود که زبانهای جداگانه اسلاوی پدید آمدند. زبان روسی باستانی نیای زبانهای روسی و بلاروسی و اوکراینی معاصر بود. شاخهشاخه شدن روسی باستان و پدید آمدن این زبانها در سدهٔ ۱۶ رخ داد.
ساختار گرامری زبان روسی از نظر ساختار گرامری دارای تشابهاتی با زبانهای اروپای شرقی و زبان آلمانی است. برخی از مهمترین خصوصیات این گرامری این زبان عبارتند از:
جنسیت اسامی در زبان روسی جنسیت اسامی نقش مهمی در زبان روسی ایفا میکند. دانستن جنسیت اسامی از این نظر مهم است که این موضوع بر روی صفتها، ضمایر و حالت گذشته افعال تأثیر میگذارد. میتوان گفت ساختن حتی یک عبارت ساده هم در زبان روسی بدون دانستن جنسیت اسامی غیرممکن است.
در زبان روسی هر اسم میتواند یکی از سه جنسیت زیر را داشته باشد:
مذکر
مؤنث
خنثی
جنسیت اسامی در روسی از پارهای قواعد تبعیت میکند. این قواعد در بیشتر موارد (اما نه همیشه) صادقند. اگر اسم به حیوان یا انسان اشاره کند، اسامی اشارهکننده به فرد یا حیوان مذکر، از نظر گرامری هم مذکر خواهد بود و برای مؤنثها برعکس. اسامی خنثی هم به اشیا یا مفاهیم انتزاعی اشاره میکنند. تنها دسته کوچکی از جانداران از نظر گرامری اسم خنثی دارند.
البته تعداد زیادی از اشیاء و اسامی غیر زنده هم مذکر یا مؤنث هستند. جنسیت این اسامی از قاعدهای تبعیت نمیکند و رابـ ـطهای با معنای آنها ندارد. طبقهبندی اسامی غیر زنده به مذکر و مؤنث از طریق حروف آخر آنها قابل شناسایی است. در واقع جنسیت بیشتر اسامی در زبان روسی را میتوان از طریق آخرین حروف شناسایی کرد. تعدادی قواعد ساده برای شناسایی جنسیت اسامی وجود دارد. این قواعد برای نوآموزان کافی خواهد بود البته به یاد داشته باشید که از این طریق نمیتوان جنسیت تمام اسامی روسی را شناسایی کرد.
حالتها زبان روسی هم مانند بیشتر زبانهای اسلاوی حالت محور است. این یعنی در این زبان به جای جایگاه اسم، حالت یا پادژ (Падеж) آن نقش اسم در جمله را مشخص میکند. زبان روسی دارای شش حالت متفاوت برای اسامی است:
فاعلی (Nominative): حالت فاعلی به فاعل جمله اشاره میکند. فاعل به معنای واژهای است که فعلی را در جمله انجام میدهد. به مثال زیر توجه کنید:
Студент говорит (دانش آموز صحبت میکند)
در جمله بالا دانش آموز فاعل جمله به حساب میآید.
مفعولی مستقیم (Accusative): حالت مفعولی مستقیم به مفعول مستقیم جمله اشاره میکند و در مقابل حالت مفعولی غیر مستقیم قرار میگیرد. به مثال زیر توجه کنید:
Студент читает книгу (دانش آموز کتاب میخواند)
در این جمله کتاب مفعول مستقیم جمله است. برای درک بهتر مفعول مستقیم بهتر است مفعول غیر مستقیم را هم بشناسید.
مفعولی غیر مستقیم (Dative): حالت مفعولی غیر مستقیم به مفعول غیر مستقیم در جمله اشاره میکند. به مثال زیر توجه کنید:
Студент пишет письмо сестре (دانش آموز نامهای به خواهر مینویسد)
در این جمله ما دو مفعول داریم: نامه و خواهر. نامه مفعول مستقیم جمله و خواهر مفعول غیر مستقیم جمله خواهد بود. البته یک جمله میتواند تنها دارای یک مفعول غیر مستقیم هم باشد. در رابـ ـطه با روش شناسایی مفعول مستقیم و غیر مستقیم بعداً بیشتر صحبت خواهیم کرد.
مالکی (Genitive): حالت مالکی به مالکیت چیزی توسط دیگری اشاره میکند. به مثال زیر توجه کنید:
Работа студента очень интересна. (کار دانش آموز بسیار جالب است)
در جمله بالا کار متعلق به دانش آموز است پس واژه کار در حالت مالکی قرار خواهد گرفت.
ابزاری (Instrumental): حالت ابزاری به ابزاری اشاره میکند در جمله کاری توسط آن انجام شده. به مثال زیر توجه کنید:
Студент пишет ручкой (دانش آموز با یک مداد مینویسد)
در جمله بالا مداد در حالت ابزاریست چراکه از آن به عنوان یک ابزار استفاده شده.
حرف اضافه (Prepositional): حالت حرف اضافه معمولاً به مکانی اشاره میکند که اتفاق در آن رخ داده. به مثال زیر توجه کنید:
Студент живёт в Москве (دانش آموز در مسکو زندگی میکند)
در جمله بالا واژه مسکو (Москве) به همراه حرف اضافه в مجموعاً حالت حرف اضافه را ایجاد میکنند.
یکی از شاخههای خانواده بزرگ زبانهای هندواروپایی هستند؛ بنابراین اعضای این خانواده (برای نمونه زبان روسی) با زبان فارسی هم خویشاوندی دارند.
خویشاوندی زبانهای اسلاوی با زبانهای بالتیک تقریباً نزدیک است؛ به همین دلیل، برخی زبانشناسان این دو گروه را در یک زیرمجموعه قرار داده و آن را بالتو-اسلاوی مینامند. هماینک بیش از ۲۵۰ میلیون نفر در اروپای مرکزی، شمال آسیا، و بیشتر بخشهای شبه جزیره بالکان، به یکی از زبانهای اسلاوی سخن میگویند. این گروه به زیرگروههای اسلاوی شرقی، اسلاوی جنوبی و اسلاوی غربی تقسیم میشود.
خط سیریلیک یا آزبوکا یک خط الفبایی است که در امپراتوری مجارستان اول طی قرن ۱۰م میلادی در مدرسه ادبیات پرسلاو به خاطر بوریس یکم بلغارستان که میخواست بلغارها سیستم نوشتاری خودشان را داشته باشند، ایجاد شد. این خط اساس الفباهای مورد استفاده در زبانهای مختلف، به ویژه آنهایی که از منشأ اسلاوی هستند، و زبانهای غیراسلاوی تأثیر گرفته از روسی، چه در گذشته و چه امروزه، است.
خط سیریلیک از خط یونانی باستان با حروف بزرگ گرفته شدهاست.
زبان فارسی تاجیکی نیز در تاجیکستان با خط سیریلیک که کمی تغییر یافتهاست و خط تاجیکی نام دارد، نوشته میشود. در سده نهم میلادی و پس از پاگرفتن اسلاوها در سرزمین موراویا، راستیسلاو فرمانروای این سرزمین برای پاکسازی این سرزمین از کلیسای رم، از کنستانتین امپراتور بیزانس درخواست کرد که آموزگارانی را برای وی بفرستد تا مردم را به زبان خود با مسیحیت آشنا کنند. پس از آن دو برادر روحانی به نامهای سیریل (درگذشته به سال ۸۶۹ میلادی) و متودیوس (درگذشته به سال ۸۸۵ میلادی) به یک گروه اسلاو سپرده شدند و آنان نیز در برابر ایستادگی سرسختانه کلیسای رم که برگردان کتاب مقدس را تنها به زبانهای عبری، یونانی و لاتین پذیرفته میدانست، انجیل را به زبان اسلاوی برگرداندند. بدینسان الفبای سیریلیک که دارای برخی نویسههای یونانی است، به نام پدیدآورندهاش سیریل شناخته و سیریلیک رفتهرفته خط اسلاوها شد. آنگاه روسها، اوکراینیها، بلغارها و صربها این خط را به همراه آیین ارتدکس یونانی پذیرفتند و سیریلیک الفبای زبان روسی گشت.
بر اثر روابط ایران و روسیه که از دورهٔ قاجاریان آغاز شدهاست، واژههای فراوانی از زبان روسی به زبان فارسی راه یافتهاند. برخی از این واژهها به گمان بیشتر زبانشناسان ریشهٔ روسی دارند و بعضی ممکن است ریشهٔ روسی نداشته باشند. برخی از این واژهها ریشهٔ اصلیشان زبان دیگری مانند زبان فرانسوی است ولی از طریق زبان روسی به زبان فارسی وارد شدهاند. این صفحه فهرستی از واژههای فارسی با ریشهٔ روسی است.
فهرست واژهها واژههای مربوط به خودروها
آپارات: از apparat در فرانسوی (در انگلیسی: apparatus) به معنای دستگاه
آسفالت: از asphalte در فرانسوی (در انگلیسی همان asphalt است)
آفتومات: روسی (به خط روسی: автомат به خط لاتین: avtomat در انگلیسی: automaton) به معنای ماشین
باک: روسی (به خط روسی: бак به خط لاتین: bak) به معنای مخزن و انباره
بالانس: از balance فرانسوی به معنای تراز و تعادل
برزنت: روسی (به خط روسی: брезент به خط لاتین: brezent) به معنای کرباس
بکسل: روسی (به خط روسی: буксир به خط لاتین: buksir)
بکسوات: روسی (به خط روسی: буксовать به خط لاتین: buksovat) به معنای لغزیدن و سر خوردن
بنزین: روسی (به خط روسی: бензин به خط لاتین: benzin)
پلاتین: از platine در فرانسوی (در انگلیسی: platinum)
پُلوس: روسی (به خط روسی: полуось به خط لاتین: poluos) به معنای «نیممحور»
تراموا: از tramway انگلیسی
ترانزیت: از transit در فرانسوی و انگلیسی
ترمز: روسی (به خط روسی: тормоз به خط لاتین: tormoz) به معنای «توقف»
دیفرانسیل: از differentiel در فرانسوی
دینام: از dyname در فرانسوی (در انگلیسی: dynamo)
رادیاتور: از radiateur در فرانسوی (در انگلیسی: radiator) به معنای «تابنده»
رزوه: روسی (به خط روسی: pезьба به خط لاتین: rez'va) به معنای شیار پیچ
رُل: از role در فرانسوی به معنای فرمان خودرو
زاپاس: روسی (به خط روسی: запас به خط لاتین: zapas) به معنای یدکی و کمکی
ژیگلور: از gigleur در فرانسوی
ساسات: روسی (به خط روسی: сосать به خط لاتین: sosat) به معنای «مکنده»
شاتون: از chaton فرانسوی
شاسی: از chassis فرانسوی
شلنگ: روسی (به خط روسی: шланг به خط لاتین: shlang) به معنای لوله
فابریک: از fabrique فرانسوی به معنای کارخانه
قالپاق: این واژه ترکی است به معنای «درِ قابلمه»
کاپوت: از caput فرانسوی به معنای «سرپوش»
کاربراتور: از carbureteur فرانسوی (در انگلیسی: carburetor)
کوپه (قطار): روسی (به خط روسی: купе به خط لاتین: kupe)
گاراژ: از garage فرانسوی
لاستیک: روسی (به خط روسی: ластик به خط لاتین: lastik)
لنت: روسی (به خط روسی: лент به خط لاتین: lent) به معنای «نوار»