دلنوشته کاربران دلنوشته های آمین / سیده آمین آرمان کاربر انجمن نگاه دانلود

سیده آمین ارمان

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/05/10
ارسالی ها
1,730
امتیاز واکنش
20,744
امتیاز
795
محل سکونت
البرز
*زمان*
فاصله بین مرگ و زندگی کوتاهتر از یه پلک زدن است؛ پس قدر لحظه هایت را بدان
زندگی را آغاز کن ..... ازنو شروع کن ، دوباره زمان را در دست بگیر و پرواز کن تا بی نهایت وجودت
تا این بار لحظه ها قدر تو را بدانند .تا ابن بار آن ها تو را یاری کنند . به اعماق وجودت بنگر ، تا قدرت لایتناهی خداوند را در وجودت بیابی
تا به سوی عشق حقیقی ات قدم برداری وتا معراج دلت پرواز کنی
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • سیده آمین ارمان

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    1,730
    امتیاز واکنش
    20,744
    امتیاز
    795
    محل سکونت
    البرز
    * *
    دلم کمی باران میخواد
    کمی فضای عارفانه و عاشقانه
    دلم کمی قدم زدن در زیر باران میخواهد
    گشتن در کوچه پس کوچه های دل
    دلم بوی عطر بهار نارنجی را میخواهد که تمام فضای کوچه را معطر کرده
    دلم کمی کودکی میخواد
    کمی بچگی کردن
    آه خدای من دلم کمی آرامش می خواهد
    کمی توجه
    کمی محبت
    دلم کما میخواد
    ار همان هایی که میگویند متاسفم فقط برایش دعا کنید
    تا شاید اطرافیانم به یاد بیاورن که من نیز حضور دارم
    من هم کمی غمگین و دلزده میشوم
    من نیز انسانم
    تا با کمی تغییر در من
    مرا به قعر فراموشی نسپارند
    من نیز دل دارم
    وممکن است بشکند
    پس چرا می اندیشند که قلب من
    از جنس سنگ است و نمیشکند
    آه خدای من یعنی نمیدانند
    که دست بالای دست بسیار است
    نمیدانند اگر دلی را بشکنند قلبشان شکسته خواهد شد
    خدایا من که دلی را نشکستم پس دارم تاوان کدام قلب شکسته ای را می دهم
    که دلم اینگونه ترک برداشته وتنها شده
    و من مانده ام
    وخانه ای سوت و کور
    وتو
    خدایا !!!!
    من وتو مانده ایم
    وتنهایی و سکوت این خانه و یک پنجره
    و ی لیوان داغ چای
    وفضای بارانی بیرون از خانه
    من و تو مانده ایم
    نگاه به افق
    و فراموش گذشته ای که گذشته و اندیشیدن به اینده پیش رو
     
    آخرین ویرایش:

    سیده آمین ارمان

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    1,730
    امتیاز واکنش
    20,744
    امتیاز
    795
    محل سکونت
    البرز
    * غم های نگاهم *
    لبخند میزنم تا کس نداند راز های پشت نگاهم را
    میخندم تا روزگار بیندیشید با خودش غمی در دل ندارم
    بگذار به خیال خودش بماند
    ولی خودم که می دانم در پساپس تنهای ام در جایی که فقط خودم حضور دارم و خدایم
    غم های دلم چگونه سرباز میزنند و مانند زالویی خونم را میمکند تا جانم را بگیرند
    میدانم چگونه چشمانم آماده ریزش میشوند اما اشک هایم در پشت سدی در نگاهم میماند و شب هایم چگونه با غم وتنهایی و اشک و صدای پر از ناله وغمم بر روی سجاده ام سپری میشود و در روز بعدش صورتکی از خنده بر چهره ام مینشانم تا کس نداند غم های نهفته در چهره ام را
    حرف های تلنبار شده در قلبم را
    و بغض های فرو خورده گلویم را
    لبخند میزنم تا کس نداند راز های پشت نگاهم را .....
     
    آخرین ویرایش:

    سیده آمین ارمان

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    1,730
    امتیاز واکنش
    20,744
    امتیاز
    795
    محل سکونت
    البرز
    دلم گرفته همانند اسمان بهاری
    منتظر تلگنری ام برای ریزش
    اما...
    گفته اند
    که مرد گریه نمیکند
    مرد ، مرد است
    اسطوره است
    اسطوره مقاومت
    ولی
    اسطوره ها
    نیز
    گاهی
    دلتنگ
    و
    غمگین میشوند
    غمگینم
    دلم پر شده است از
    اندوه تنهایی
    و
    ای معبود هستی بخش من
    روحم
    را تسلی ده
    مرا عاشقانه در اغوشت بکش
    وجود پراز غمم را
    زخم هاتنم را
    قلب هزاران تکه ام را
    وجود خسته و درمانده ام را
    از وجودت
    مرهمی قرارده
    غمگینم
    از پنجره قلبم
    میخوام
    پرنده احساسم را
    به سویت پرواز دهم
    اما
    می ترسم
    ای معشـ*ـوقه من
    رسید ن به تو
    و نشان داد قدرتت
    به انسان فانی
    سخت است
    میترسم مرا دیوانه بخوانند
    اما
    دیوانه ی معشـ*ـوقه ای مانند تو
    افتخاری است
    افتخار
    که بر سـ*ـینه ام مانند مدالی مینشیند
    ای معشـ*ـوقه ی من تلنگر را به من بزن
    تا ببارم
    تا سبک شوم
    و ارام
    ای معشـ*ـوقه ی من
     
    آخرین ویرایش:

    سیده آمین ارمان

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    1,730
    امتیاز واکنش
    20,744
    امتیاز
    795
    محل سکونت
    البرز
    میخواهم تبسم کنم بخندم تا صدای خنده هایم گوش فلک را کر کند اما نمیدانم چرا غم مانند ماری به دور قلبم چنبره زده ،ان را سخت در خودش مبفشارد و خنده از ترس ان فرار نمونده مرا با غم تنها گزاشته است ...
    گویی غم از اغاز سرنوشت با من و ذره ذره ی وجودم درامیخته ، خو گرفته و بزرگ شده اما ..
    من میخواهم دربرابرش بایستم به خاطر تو ...
    که این خواستن باعث شده است چشمانم را بر روی هر کس ، هرچیز غیر از تو ببندم
    تو امدی به زندگی ام با تمام زشتی های تلخی هایش ان را برایم به بهشت تبدیل کرده ای
    چقدر دنیای من با تو ارامش دارد
    به همین خاطر میخواهم اسم تورا هر چه که باشد فرشته صدا کنم
    ای فرشته ارامش من ، بوی عطرت با بارش باران همه جارا فرا میگیرد
    و روحم ماتم زده غمگینم را ارامش میدهد
    ای فرشته زیبای من ، زمانی که به چشمانم خیره میشوی از نگاهت مـسـ*ـت مـسـ*ـت میشوم
    من کنار تو شادمان هستم و قبلم همواره برای تو میتپد
    هیچ عاشقی نمی تواند از معشوقش دل بکند، فرشته ی من
     
    آخرین ویرایش:

    سیده آمین ارمان

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    1,730
    امتیاز واکنش
    20,744
    امتیاز
    795
    محل سکونت
    البرز
    بی صدا امده ام و بی صداتر خواهم رفت میگویند قانون زندگی این است که هر امدنی رفتنی دارد
    زمانی که امدم خو گرفتم محبت کردم ولی محبتی ندیدم خندیدم درحالی غم در قلبم لانه کرده بود
    به دیگران امید دادم درحالی خود در ناامیدی به سر میبردم
    حال دل همه را در حد توانم سعی کردم خوب کنم ولی کسی ازم من نپرسید که حال دلت چطور است؟
    ایا قانون دیگر زندگی این است که بود و نبودت برای دیگران فرقی نداشته باشد
    از یکی شنیدم که میگفت اگر زیادی نزدیک باشی بی ارزش میشوی واگر زیاد دور شوی فراموش ولی گویی من درعین حضورم فراموش شده ام
    بی صدا میروم همانگونه که بی صدا امدم
     
    آخرین ویرایش:

    سیده آمین ارمان

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    1,730
    امتیاز واکنش
    20,744
    امتیاز
    795
    محل سکونت
    البرز
    دل سوخته ام
    دارم تاوان پس میدهم
    اما نمیدانم تاوان کدامین گـ ـناه نکرده را
    غم و کینه در وجودم شعله میکشد و پاکی و خوبی وجودم را در خود میسوزاند
    خطا نکرده انگ گناهی را به من میزنن که حتی باورش سخت است
    روزگار بر من فشار می اورد
    و با خود می اندیشد که من کمر خم میکنم
    به من پوزخند میزد
    اما نمیداند که
    من کسی نیستم
    که با هر اتفاقی کمر خم کنم
    من میجنگم
    شکست میدهم
    اما شکست نمیخورم
    زیرا در هر شکست من پیروزی ای نهفته است
    من برای کسانی که دوسشان دارم می جنگم اما
    اگر کسی از چشمانم بیفتد
    میشکند
    این سخنی است
    به تمام
    دشمنانم
    از میدان کنار روید
    قبل از اینکه شکست بخورید
    نابود و مفلوک شوید من انتقام کارهایتان میگیرم این را یادتان باشد این یک هشدار است
     
    آخرین ویرایش:

    سیده آمین ارمان

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    1,730
    امتیاز واکنش
    20,744
    امتیاز
    795
    محل سکونت
    البرز
    منم که در این دیار تنها مانده ام در پس کوچه های ان با پای برهنه غریبانه قدم میزنم و در سیاهی و تاریکی ان تنها همدمم یادیس که همیشه بامن است.
    در این غمکده کلاغان اواز مرگ میخوانند بوی خون میدهد هرچه که در اینجاست در این شهر صدای گام های فراموشی میاید . در خیابان ها قدم میزنی و سرانجام در تاریکی محض محو میشی بی انکه ردی از تو باقی بماند تو در سیاهی افکار گم میشوی و در کج تاریک ان خلوت میگزنی و فراموش میشوی به همین اسانی و تمام.
    چیزی ازتو در یاد ها باقی نمیاند و وحشت برتو چیره میشود و تمام وجودت ذره ذره نابود میشود اما ایا در این تاریکی امیدی هست ؟ ایا روزنه ای از نور باقی مانده ؟

    خداوندا گم کرده ای دارم به هرجا رفتم ان را نیافتم خداوندا خود را گم نمودم افکارم خط بطلانی بر وجود هستی من کشیده اند و مرا نابود ساختند لبخندم از شادمانی نیست از خوشبختی مطلق نیست لبخندم تنها به دلیل حضور توست ای یگانه هستی بخش من ای تنهایادی که همدمم هستی و باعث لبخندی هرچند تلخ اما لـ*ـذت بخش میشوی
     
    آخرین ویرایش:

    سیده آمین ارمان

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    1,730
    امتیاز واکنش
    20,744
    امتیاز
    795
    محل سکونت
    البرز
    برخیز ، بنگر جهان پیش روی توست
    مسیز پیش روی اهدافت میدان جنگ و تو مبارز آن هستی
    روزگار و سختی هایش دشمنان تو هستند که باید آنان را مغلوب کنی
    اراده و تلاش ابزار پیکار توست
    مبارزه کن
    تلاش کن
    حریف را شکست بده
    به اسب تندروی زندکی بفهمان
    تو سوار ان هستی نه ان سوارتو
    افسارش را در دست بگیر
     

    سیده آمین ارمان

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/10
    ارسالی ها
    1,730
    امتیاز واکنش
    20,744
    امتیاز
    795
    محل سکونت
    البرز
    جهانم گشته است تاریک
    اسمانم سیاه
    روزگار تلخ
    شب وروزیم گویی یکی است
    ومن در این تاریکی ایستاده ام
    در میان اسمان سیاه
    شب رنگ
    به سیاهی اسمم
    ولی
    ماهی هستم درون این تاریکی
    ماه محو
    بی رنگ
    ماهی که پشت ابر ها پنهان گشته
    مرا ببین

    مرا بیاب
    در اغوش بکش مرا
    و بگو
    ماه من غصه چرا ؟
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    136
    بالا