" انسان امروزه شوق و انگیزه کم و وقت کم تری برای خواندن دارد. اما را باید خواند؛ چرا که بشر زنده است و نیاز شدیدی به تجربه های زندگی دارد. برای حل این معادله چه باید کرد؟.."
متنی که الان خوندید، پشت نویس یه سری رمانهای جیبی و خلاصه شده است که مدتیه به بازار اومده. چند وقت پیش یکی از اون ها رو خریدم و با خوندن پشت جلد، ذهنم به شدت درگیر شد:
واقعا چه باید کرد؟!
مطمئناً از اخبار و جاهای دیگه این تیتر به گوشتون خورده که سرانه مطالعه ایران 2 دقیقه ست_ اما خب سر این موضوع دعواهایی صورت گرفت و بالاخره این دو دقیقه رو (با تلاش فراوان!) به 79 دقیقه رسوندن. البته این 79 دقیقه کتب درسی، قرآن، روزنامه، تکست های بلند تر از سه خط تلگرام، تابلوی مغازه ها و هر چیز خونده شدنی دیگه ای رو هم شامل میشه.
یه خدابیامرز شده ای گفته بود که همه کتابها ارزش یک بار خونده شدن رو دارن. _نمیدونم این جمله رو قبلا جایی خوندم یا از خودمه_ ولی این حرف اصلا درست نیست. تو دنیا اونقدر کتابهای خوب و درجه یک وجود دارن که ما تا اخر عمرمون حتی نتونیم یک درصدشون رو بخونیم. پس مهم تر از خود کتاب، پیدا کردن یک کتابه :
این تاپیک صرفاً برای معرفی کتاب های چاپی به وجود اومده
این که میگن "کتاب غذای روحه" کاملا درسته. هیچ کودومشون رو نمیشه با زور به یک نفر خوروند. همون جور که باید غذارو گذاشت تو فضای باز تا عطرو بوش مدهوشت کنه، کتاب هم باید بتونه تورو به وسوسه بندازه.
"آدم تا چیزی رو یک بار امتحان نکنه به هوسش نمی افته." شما نمیتونین بعد خوردن یه قاشق قورمه سبزی چرب و چیلی با ته دیگ، جلوی خودتون رو بگیرین و تهشو در میارین؛ پس کتاب هم باید براتون همین جور باشه.
ما تو این تاپیک حکم قاشق رو داریم: هفته ای هفت قاشق غذای روح.
من دیگه وظیفه خودم رو به عنوان هموطن انجام دادم
باقیش با خودتونه!
و البته این رو هم یادتون نره که:
روح
رژیم
سرش
نمیشه :)
یا حق
پ. ن:
اینجا تاپیک متفرقه ممنوعه، پس اگه انتقاد و پیشنهادی دارید خوشحال میشم تو خصوصی ارسال کنین
در ضمن میخواستم تشکر کنم از آقا یاشار عزیز که اجازه دادن این تاپیکو راه اندازی کنم؛ و البته آقا آیین، فاطمه جان و دوست عزیزم آوا توانا، برای کمک های بی غرض و بدون انتهاشون :)
آخرین ویرایش: