نقد رمان معرفی ونقد رمان آماج|سدنابهزادツنویسنده انجمن نگاه دانلود

* عطیه *

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/16
ارسالی ها
476
امتیاز واکنش
4,568
امتیاز
573
محل سکونت
بهشت ایـــــران ... مازندران :)
به نام یگانه خالق هستی​
نقد بیرونی :

اسم
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
: اسم رمانتون " آماج " که واژه ی آماج به معنای نشان، نشانه و هدف هست که به ژانر و محتوای
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
نمی خوره ولی اسمی غیر تکراری و جالب اما وقتی من اسم رمانتون رو اولش دیدم چیز دیگه ای فکر میکردم و بعد خوندن
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
نظرم عوض شد، وقتی اسم رمانتون رو دیدم فکر کردم شخصیت اصلی داستان دنباله روی یک هدف هست و تمام ماجرا بر پایه ی همین هست اما خب بعد خوندن
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
فهمیدم که فرضیه ام اشتباه بوده اما درکل اسم جذابیِ و کنجکاو کننده است اما مناسب با محتوی و ژانر رمانتون گفته بودم که نیست . پیشنهاد میکنم دوست گلم یه تجدید نظر راجع به اسم رمانت داشته باشی .

جلد : جلد رمانتون خیلی زیباست و بی کسی و تنهایی و خود کفا بودن سارا رو به خوبی نشون میده و ژانر درام
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
توش حس میشه ولی به ژانر عاشقانه و اجتماعی که انتخاب کردید نمی خوره و همینطور به اسم رمانتون اما ترکیب رنگ جالبی داره، پیشنهاد می کنم که جلد دیگه ای رو در نظر بگیرید تا مورد هایی که ذکر کردم بهتر توش دیده بشه .

خلاصه : خلاصه
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
خوبه اما میتونست بهتر باشه، خلاصه شما به خوبی محتوای
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
رو نشون میده و کوتاهِ و این خیلی خوبه چون که خواننده از خوندنش خسته نمیشه اما گنگ نیست، گره تو ذهن خواننده ایجاد نمی کنه ولی در عین حال خلاصه ای که نوشتید جذاب اما ویژگی یک خلاصه ی خوب اینه که چکیده ای از گذشته، حال و آینده ی شخصیت اصلی رو دارا باشه و دارای گنگی و ابهام باشه تا خواننده برای سوال های شکل گرفته تو ذهنش
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
رو دنبال کنه ؛ پیشنهاد میکنم با کمی تغییر خلاصه ی بهتر و جذاب تری بنویسید .

ژانر : ژانر های انتخابی شما عاشقانه، اجتماعی و درام هست که خیلی خوبه و درست انتخاب شده و در رمانتون هم مسئله های اجتماعی هست و هم عاشقانه و ژانر درام هم که به معنای رو به رویی شخصیت ها با مشکلات احساسی هست ، هم در رمانتون به خوبی نشون دادید اما اگر ژانر " تراژدی " رو هم به ژانر ها اضافه کنید خیلی خیلی بهتر میشه دوست عزیزم .

مقدمه : باید تبریک بگم چون مقدمه ی کاملا مناسبی برای رمانتون انتخاب کردید و هم به ژانر
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
و هم به محتوای
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
میخوره، فقط یک ایراد خیلی خیلی کوچیک دوست خوبم بهتر بود که شکلک نمی گذاشتی وسط جمله، اما در کل کاملا خواننده رو از نظر احساسی در برابر حوادث
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
آماده میکنه .

نقد درونی :

شروع
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
: شروع
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
جدید بود و خیلی خوب بود که شروع رو با مشکلات شخصیت اصلی آغاز کردید و همین باعث شد تا در ذهن من سوال هایی ایجاد بشه ، شروع
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
به ژانرها میخورد و دیالوگ ها مناسب بود یعنی نه کم بود و نه زیاد و به خوبی حالت های شخصیت هارو توصیف کردید یعنی نه توصیفات زیاد بود که خواننده خسته بشه و نه کم که نشه شخصیت هارو درک کرد ، خیلی خوب بود .

توصیفات : دوست عزیزم
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
مجموعه ای از توصیفات بلند و دیالوگ های کوتاه هست ، به نظر من شما می تونستید و موقعیت های خیلی خوبی داشتید برای شرح توصیفات اما متاسفانه استفاده نکردید ، نویسنده ی عزیز لطفا توصیف کردن رو جدی بگیرید چون
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
فیلم نیست که بشه با دیدن درکش کرد ؛ خواننده باید با تصوراتش
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
رو درک کنه و دوست داشته باشه و بهتره توصیافت تدریجی باشه تا خواننده خسته نشه .

توصیف مکان : شما به جزء یک یا دوجا اصلا مکان ها و موقعیت هایی که شخصیت ها هستند رو توصیف نکردید پیشنهاد میکنم در توصیف مکان بیشتر دقت کنید .

توصیف ظاهر : دوست گلم من 54 پست شاید هم بیشتر از رمانتون رو مطالعه کردم ولی هنوز هیچ تصور درستی از چهره ی شخصیت های اصلی و ... ندارم ! پیشنهاد میکنم از این به بعد به طور تدریجی شروع به توصیف ظاهر شخصیت ها بکنید .

توصیف احساس : باید بهتون تبریک بگم چون خیلی خیلی عالی احساس شخصیت ها و حالت هاشونو نشون دادید و هیچ جای حرفی نیست .

توصیف حالت : بازهم آفرین بهتون ، چون خیلی خیلی خوب بود و من با حالت هایی که توصیف کردید خیلی خوب تونستم شخصیت هارو در اون حال تصور کنم ؛ در کل خیلی در توصیف حالت و احساس موفق بودید .

نثر : نثر شما محاوره ای هست که این به خودی خود خیلی خوبه اما در بعضی از جاها نثر ادبی هم قاطی نثر محاوره شده مثل : " نزدیک شد و دست های مردانه اش را حصار تن منبقض شده ام کرد و سمت زمین روونه ام کرد . " این یک ایراد از نثر نوشته شده ی شما بود که با کمی دقت می تونید به راحتی حلش کنید ؛ به این جمله دقت کنید : " چاره ی عاشق بعد فراموش شدنش ، تنها اینکه که فکر کنه " این جمله بی ربط بود و یه کلماتی رو اضافه و کم داره ، درستش این بود که می گفتید : " چاره ی عاشق بعد فراموش شدنش، تنها اینه که فکر کنه " مورد بعدی اینه : " یه گوشت رو درِ ، یه گوشت رو دروازه " بهتر بود که " رو " یا " را " رو نمی گذاشتید چون ضرب المثلی که استفاده کردید صحیح نیست اونوقت ، به جز همین سه مورد ایراد دیگه ای نداشتید عزیزم .

زاویه دید : شما از زاویه ی دید شخص اول استفاده کردید و این که تا حالا راویتون عوض نشده خیلی خوبه چون وقتی که راوی هی عوض شه خواننده سردرگم میشه ، از مزایای زاویه ی دید شخص اول اینه که نویسنده به راحتی میتونه همه چیز رو توصیف کنه و همه چیز رو بهتر شرح بده و اگر هم بخواد سری به باقی شخصیت ها بزنه میتونه از زاویه دید دانای کل استفاده کنه ، آفرین به شما که انقدر خوب پیش رفتید .

علائم نگارشی : شما تا اینجا از علائم نگارشی نسبتا به درستی استفاده کردی اما بهتر بود در بعضی از جاها از کاما یا ، این در جای بهتری استفاده میکردی و اینکه علائم نگارشی به کلمه ی قبلی می چسبند و از کلمه ی بعدی فاصله می گیرند اما شما به این نکته توجه نداشتید، پیشنهاد میکنم از این به بعد به درست گذاشتن علائم دقت کنید و همینطور این اصل رو رعایت کنید؛ از این ! هم به درستی استفاده کردید ولی از : این چون جایی نیاوردید که مثلا : « امیر گفت : چه هوایی شده ! » احتیاج به نقل قول نداشتید، تا به حال استفاده نکردید ولی اگر در ادامه خواستید استفاده کنید از این نوع جمله ها حتما از نقل قول استفاده کنید؛ از این ؛ هم به جا و به درستی استفاده کردید .

غلط املایی : شما غلط املایی خاصی نداشتید اما دو مورد بود که من براتون مثال میزنم و شیوه ی صحیحش رو هم میگم : می ندازی غلط و می اندازی صحیح ، مورد دیگه : " پای بس غلط و پای بست صحیح؛ مورد دیگه ای به چشمم نخورد .

اشکالات تایپی : چندتایی شما اشکالات تایپی داشتید که خب با یه بار نگاه انداختن به رمانتون به سادگی میتونید اصلاحشون کنید مثل : " ذدستمو ، تیکه زد : درستش اینه : تکیه زد ؛ ماخذه ، درستش : مواخذه . این چندتا مورد رو مثال زدم پیشنهاد میکنم یه دور برای ویرایش اشکالات تایپی و ... بخونید پست های رمانتون رو .

شخصیت پردازی : شما درشخصیت پردازی خیلی خوب عمل کردید، شخصیتی رو نیمه رها نکردید و به همه ی شخصیت ها توجه کافی شده ولی یه اشکالی هست و اون اینه که اطلاعات کافی از تحصیلات، چهره، گذشته و خانواده شخصیت ها داده نشده .
سارا : شخصیت سارا رو خیلی خوب جلوه دادید و قشنگ میشه فهمید که نقش حامی داره و از خودش میگذره تا بقیه در آرامش باشند، اما خب به دلیل شخصیت اصلی بودنش انتظار می رفت اطلاعاتی راجع به گذشته و خانواده اش داده میشد و همینطور چهره اش اما خب متاسفانه اطلاعاتی داده نشده، دیالوگ ها و رفتارهاش هم مناسب سن و فرهنگی که در اون بزرگ شده ، هست .
آژمان : نویسنده ی عزیز شخصیت آژمان رو خیلی خوب نشون دادید ولی چون تازه وارد داستان شده ایرادی نداره که اطلاعاتی از خانواده و گذشته اش داده نشده ولی در ادامه امیدوارم این اصلاعات رو برای خواننده ها شرح بدید ، شما تونستید خیلی خوب آژمان رو که یک مرد محکم، جدی و آرومِ شخصیتش رو نشون بدید و در دادن اطلاعات از چهره و تحصیلات این شخصیت هم موفق بودید و دیالوگ ها و رفتارهاش هم مناسب سن وموقعیت اجتماعی اش هست .
ساحل : شخصیت ساحل خوب نشون داده شده و میشه شیطنت ها و ترس های یه دختر 18 ساله رو در ساحل حس کرد اما متاسفانه اطلاعتی از خانواده، گذشته و چهره اش داده نشده و دیالوگ ها و رفتارهاش مناسب سن و فرهنگی که در اون بزرگ شده ، هست .
مژگان : شخصیت مژگان خوب نشون داده شده و تونستید خوب نشون بدید که دختر شیطون و سرزنده ای هست ولی اطلاعات کافی از تحصیلات و چهره اش داده نشده، دیالوگ ها و رفتارهاش مناسب سن و فرهنگی که دراون بزرگ شده، هست .
سایه : شخصیت سایه میتونست بهتر پردازش بشه، اوایل
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
نشون داده شد که دختر کم حرف و آروم و سر به زیری اما کم کم گستاخ و سرکش شد و این یه جورایی خواننده رو دچار دوگانگی میکنه، اطلاعات کافی از گذشته، تحصیلات، چهره و خانواده اش داده نشده، دیالوگ ها و رفتارهاش مناسب سن و فرهنگی که دراون بزرگ شده هست .
ایمان : شخصیت ایمان خوب جلوه داده شده و خیلی خوب تونستید در عین غمگین بودن ، ایمان رو به خاطر خوب بودن حال اطرافیانش شاد جلوه بدید که یه جورایی برای سارا حامی هست ولی خب اطلاعات کافی از گذشته، چهره و تحصیلات و خانواده اش داده نشده، دیالوگ ها و رفتار هاش مناسب سن و فرهنگی که دراون بزرگ شده، هست .
بهناز : خب بهناز شخصیت خیلی پررنگی نداره ولی بهتر بود از چهره و گذشته و خانواده اش و تحصیلاتش اطلاعات کافی داده میشد، اما خیلی خوب تونستید نشون بدید که زن آروم، مهربون و صبوری هست، دیالوگ ها و رفتارهاش هم مناسب سن و فرهنگی که دراون بزرگ شده، هست .

سیر
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما یکنواخت نیست ولی از بعضی از موضوع ها به سادگی می گذرید و پرش موضوعی در رمانتون دیده میشه ولی خیلی خوبه که هی پرش به حال و گذشته ندارید،
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شما در ایده ی اصلی روند کندی داره و در رخ دادن اتفاقات تند پیش می رید، رمانتون کسل کننده نیست اما هیجان هم نداره ولی خوبه که آرامش ها و تنش ها به اندازه است .

ایده : خب من تا اینجا فهمیدم سارا پدر و مادر و برادرش رو از دست داده و فقط الان خواهراش و همسر برادرش براش باقی موندند و چون هیچ منبع در آمدی ندارند بعد از مرگ سامان ( برادرش) مشغول به کار میشه تا زندگی نسبتا راحتی داشته باشند اما به دلیل بازی گوشی و دردسر هایی که خواهراش ایجاد می کنند خیلی تحت فشارِ، از اون سمت مردی به اسم آژمان وارد زندگی اش میشه که حضورش کم کم خیلی داره پررنگ میشه، خب من همینقدر از رمانتون میدونم ؛ بهتر بود کمی از گذشته و خانواده ی شخصیت ها هم گفته می شد اما درکل آفرین به شما موضوع زیبایی رو انتخاب کردید که خصوصا تکراری و کلیشه ای نیست و قلم روان و خوبی دارید ، پیشنهاد میکنم که کم کم کمی از ایده ی اصلی رو بازگو کنید .

دیالوگ ها و مونولوگ ها : دیالوگ های بین شخصیت ها واقعا خوبه یعنی نه زیاده و نه کم و دیالوگ های هر شخصیت مناسبش هست، محتوا دیالوگ ها مناسب و تکراری نیست و به موضوع هایی که در
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
اتفاق میافتد مرتبط هستند و همینطور گره های ذهن خواننده و مشکلات شخصیت هارا برطرف میکند. راجع به مونولوگ ها هم باید بگم که خوبه، نه خیلی زیاد و دور از باور مثل این
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
های آبکی که طرف با وجدانش صحبت میکنه و نه خیلی کم که
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
همش دیالوگ باشه .

باورپذیری : تا اینجا که
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
قابل باور بوده و اصلا شما سبک رئال رو انتخاب کردید که به معنای نوشتن در سبک واقع گرانه هست خیلی خوب پیش رفتید تا به اینجا امیدوارم در ادامه هم همینطور پیش برید .

پایان .
عضو آزمایشی شورای نقد نگاه دانلود
100087
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • Melika_mghzi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/11
    ارسالی ها
    898
    امتیاز واکنش
    26,280
    امتیاز
    881
    "به نام خالق هستی"
    نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    آماج

    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :

    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما به معنی هدف یا مقصد هست! اولین فکری که با دیدن نام به ذهنم رسید این بود که، یک فرد، هر کسی، زن یا مرد؛ مقصد یا هدف خاصی داره که برای رسیدن بهش خیلی اتفاقات براش میفته! و در واقع توی زندگیش سختی های زیادی برای رسیدن به هدف میبینه و خب فکر میکردم که احتمال اینکه با ژانر اجتماعی روبرو بشم بیشتر از ژانر عاشقانه هست. نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تقریبا با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مطابقت داشت، از نظر اینکه دختری به نام سارا که شخصیت اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به حساب میاد با سختی های زیاد دنبال ذره‌ای آرامش هست، که در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به ین موضوع اشاره زیادی شده! و همینطور اینکه نام شما با ژانر ها مطابقت نداشت. این نام فقط قسمت کوچکی از داستان رو به فکر خواننده می‌آورد. با اینکه نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جذابیت داشت و خواننده رو تقریبا وادار به خواندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    میکرد ولی بهتر بود نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بر اساسژانر و کُلیَت داستان انتخاب میشد و کلیت داستان یعنی معنا و مفهوم کل داستان از نظر شما، این نام با منظور هدف سارا که آرامش هست جور در میاد. اما میتونست بهتر باشه!


    جلد:
    جلد از دو بخش تشکیل شده: 1_تصویر اصلی 2_تصویر کوچک کنار جلد
    تصویر اصلی شما تشکیل شده از : دختری با لباس قرمز، در میان جنگل! این دختر سرش را به سمت عقب متمایل کرده و موهاش به صورت افشان توی هوا پخش شده. که نشان از پریشان حالی شخصیت داستان داره. تقریبا آشفته‌ست و دست‌هاش رو دور شونه‌هاش حلقه کرده! جوری که انگار یک آغـ*ـوش گرم کم داره، کمبودی اینطور توی زندگیش احساس میشه. لباس دختر که قرمز هست و در کل نشانه جنگ و ستیزه! که به قسمت هایی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    که به جنگ با سرنوشت بود اشاره میکنه! جلد کمی ضعیف کار شده. میشه گفت در حد کمی ژانر عاشقانه رو میشد توی جلد دید! جلد تقریبا منظور خلاصه کلی داستان که جنگ و ستیز سارا برای رسیدن به آرامش هست رو می رسونه. اما اگر بهتر با قسمت عاشقانه ترکیب میشد، بهتر داستان رو به تصور میکشید.

    تصویر کنار صفحه
    یک دختر که پریشانه. شال‌اش روی صورتش اومده و جوری نفس کشیدن برا سخت شده! این تصویر نشون دهنده روحیه خسته سارای داستان ماست. شاید هم نشان دهنده چشم پوشی از گناهان اطرافیان باشه!
    جلد: در کل جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    برای جذب خواننده زیاد مناسب نیست! بهتره به نکته های بالا توجه کنید و بعد جلد بهتری ارائه بدید.

    خلاصه:
    خلاصه شما در واقع قسمت های اول داستان و اواخر پست های اخرتون رو گفت، البته با ابهام. دختری از گذشت، این جمله میتونست بهتر باشه، مثلا: دختر با چشم پوشی از بدی های دنیایش! اولین ژانر هاییه با دیدن خلاصه به ذهنم رسید خب اجتماعی و عاشقانه بود!
    در قسمت بعدی به خواهران سارا که دل میبندند به عشق های خیابانی و سارا رو آزرده خاطر میکنند، که این در طول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نوعی موضوع بزرگ که اشاره زیادی بهش شده. در قسمت بعدی به فردی خوش صدا اشاره کرده که ناشناس هست و سارا برای کمی آرامش، ناخودآگاه، به اون فرد دل میبنده. ولی اون فرد متعلق به سارا نیست و هدف آشنایی اون ها عشق نیست و شاید سارا یا یک دختر دیگه فداکاری خاصی میکنه و اون مرد خوش صدا دل میبنده. خلاصه شما تقریبا دید کلی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو میده، اما اشار‌ه‌ای به ایمان دوست داشتنی که علاقه خاصی به هنر داشت، نشده بود. بهتر بود برای معرفی بیشتر شخصیت ها توی خلاصه بیشتر کار میشد، اما این خلاصه هم خلاصه مناسبیه و برای جذب خواننده تقریبا خوب و پسندیده ولی برای ایجاد گره های ذهنی خواننده خیلی ضعیفه! وقتی یک فردی این خلاصه رو میخونه مطمئنا تنه اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    توی ذهنش نقش میبنده و سوالات کوچک توی ذهن خواننده به وجود میاد!

    مقدمه:
    مقدمه ما تشکیل شده از یک شعر نو، یک دختر که در واقع کودک درون یک دختر بزرگ هست و این کودک مثل تمام کودک ها بازی میکنه. شب ها هم اون فرد بزرگ که کودک درونش رو توصیف میکنه، اون کودک رو نوازش میکنه تا بخوابه! اما این بچه نیاز به یک تکیه گاه داره.
    نیاز به یک فردی که بتونه آرامش رو بهش بده، اون سوال میپرسه از یک فرد که، آیا تو میتونی هدف تیر این عشق بشی؟ چون در واقع تمام دلایلی که این آدم بزرگ حالش بده و کودک درونش به حرف اومده همون فرده! شاید منظورش به این باشه که اون فرد عاشق اون یک ادم بزرگ در غالب بچه نیست و اون آدم بزرگ میخواد که اون فرد ناشناس رو عاشق خودش بکنه! این مقدمه برای ژانر عاشقانه داستان مناسب بود، اما در رابـ ـطه با ژانر اجتماعی تنها میتونیم به قسمت کوچک کودک درون آن فرد اشاره کنین، مقدمه ما کمی زیاده، خواننده با نگاه اول از مقدمه رد میشه. چرا؟ چون متن در نگاه اول خیلی بلنده. پیشنهاد میکنم مقدمه کمی کوتاه تر و جمع و جور تر باشه! و بیشتر ژانر اجتماعی در اون باشه. مقدمه شما قسمت کمی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو پوشش میداد و سوالات ابتدایی ایجاد میشد مثل(این دو کی بودن؟چرا فرد دوم عاشق نیست؟ چرا فرد اول عاشقه؟ چرا میخواد اون فرد عاشق بشه؟ و سوالاتی از این قبیل) باید بیشتر روی مقدمه کار بشه تا قسمت بیشتری از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در مقدمه دیده بشه.

    پیشنهاد:پیشنهاد میکنم مقدمه‌ای بنویسید که در رابـ ـطه با دوستی های خواهران سارا و در این میان تولد برادرزاده و کمی هم چاشنی عشق سارا و آژمان به اون اضافه بشه!

    شروع:
    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    متفاوت بود. شروع شما با یک مشاجره بین دو خواهر بود، این دو خواهر برای آبروریزی درباره کار اشتباهی بحث میکردند. این اشتباه از چند عکس بود!

    خواهر بزرگ ما یا سارای داستان از راه میرسه و از خستگی چشمهایش میسوخت و گردنش درد میکرد، که خب امری عادیه و مطمئناً با کار بسیار این اتفاقات خیلی بدتر میفته. شروع شما تقریبا خواننده رو کنجکاو میکرد که چه اتفاقی در این داستان افتاده که آنقدر این دختر خسته‌ست؟ چرا اینطور خسته شده؟ چرا بیخوابی داشته؟ چرا اینطور خواهر های این دختر مشاجره میکردند؟ در کل شروع خوبی داشتین.

    ژانر:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما دارای دو ژانر هست.

    1_اجتماعی: ژانر اجتماعی بیشتر در مورد اتفاقاتی که توی جامعه رخ میده، این اتفاقات باعث ایجاد نکات اموزنده میشوند که توی جامعه ما به عنوان نصیحت شناخته شدند!
    2_عاشقانه: دارای متن های عاشقانه، دارای توصیفات لحظات عاشقانه و حرف ها و... عاشقانه
    در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ما بیشتر به ژانر اجتماعی اشاره شده بود، برای مثال ضعیف. بودن سارا و انگ بی سرپرستی! تا این قسمت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اثری از ژانر عاشقانه نبود، البته نمیشه گفت که کاملا اثری نبوده، چون تازه به قسمت عاشقانه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رسیده اما باید بیشتر به این ژانر پرداخته بشه.


    شخصیت پردازی:
    شخصیت پردازی تقریبا خوب بود، نام شخصیت ها کمی مشکل داشت، آژمان، اگر در جامعه الان دقت کنید. کمتر کسی که با سن20 تا 30 پیدا میکنید. که از قضا نویسنده باشند! شغل های درون
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خلاقانه و تقریبا جدید بود. حرکات و حرف های شخصیت ها تقریبا جدید بودند. اما خب بعضی حرکات و حرف ها روزمره هستند و نباشند زیبای بهتری به مونولوگ ها میده! شخصیت های شما تقریبا با مقدمه اومدن. برای مثلا بهنازی که جز اصلی خانواده حساب میشد؛ در اول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    برای تعریف درد و زجری که سارا میکشید بیان شده بود. سن شخصیت ها مناسبه تقریبا، ولی سن سارا تقریبا مناسب نیست. چون یک دختر در این سن مطمئناً انقدری تاب و تحمل نداره که این همه تنش رد تحمل کنه و هیچ بیماری خاصی نداشته باشه. نام شخصیت ها متناسب بود جز اژمان! اینطور که شما گفتید آژمان یک پسر عادی در خانواده عادی رو به بالا بوده! اسم خوب انتخاب شده، ولی کمی با زندگی فردی آژمان متناسب نیست.


    سیر:
    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کمی تند طی شد، فراز و فرود کمی داشت و اتفاقات کمی یک نواخت بودند. در بعضی قسمت ها خیلی سریع اتفاقات گفته شده در بعضی قسمت ها خیلی سیر ارومی داشتیم. بهتر بود برای بهتر شدن سیر و درکِ کامل تر توصیفات بیشتر باشند و اتفاقات کامل تر نوشته بشند، البته سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    برای درک بهتر اتفاقات خیلی سریع بود، برای مثال قسمتی که قرار بود سایه رگ خودش رو بزنه، باید سعی میشد که بیشتر حس سایه توصیف بشه و از دید اون هم به قضیه نگاهی داشته باشیم! تا بتوانیم بهتر حس سایه رو در آن زمان درک کنیم و موقعیت رو بهتر ببینیم!


    ایده:
    ایده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جدید بود، این که یک دختر با سه بازمانده خانواده‌اش با سختی و درآمد کم زندگی میکنند و در این میان مشکلاتی که سر راه آنها قرار میگیره و فردی در این میان با عشقش آرامش رو به سارا برمیگردونه و....

    اتفاقات داخل
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو میتونم بگم، قبلا دیده بودم توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های دیگه، اینکه یک دختر با دو خواهر! و این دو خواهر کار های اشتباه و نابخشودنی میکنند...

    این ایده تقریبا، میشه گفت، جدید بود. قسمت عاشق شدن سارا، ببنید عاشقی هایی که من در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها دیدم، همه اول دختر داستان برای یک هدفی عاشق پسر داستان میشه، بهتر بود برای جدید تر شدن این قسمت عشق آنها به سادگی و نگاه اول به وجود نیاد. ساحل و سایه و بهناز که تنها با بازماندگان خانواده سارا هستند.با سختی های زیادی روبرو میشوند و در این میان سارا برای اینکه خواهرانش رو از دست عشق های خیابانی نجات بده تلاش بسیاری میکنه و یا موفق میشه یا نمیشه. در کل ایده جالب و تقریبا بود.


    نثر:
    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    محاوره‌ای بود. نثر محاوره‌ای، نثری پرطرفدار هست چون کلمات ساده و زود فهم در آن به کار میره. شما میخواستید نثر محاوره‌ای بنویسید، اما در نثر محاوره‌ای شکل کلمات تغییر نمیکنه، برای مثال کلمه کَندَم برای نثر محاوره‌ای کلمه درستی نیست. کلمه عین نمونه بهتری داشت (مثل). کلمه عین برای گفتار استفاده میشه برای نوشتار استفاده‌اش درست نیست.

    _کوچیکتر
    کوچک‌تر
    در کل نثر شما محاوره‌ای بود و کمی هم ادبی دیده میشد، پیشنهاد میکنم نثرتون رو محاوره‌ایِ خالصِ درست، بنویسید!

    زاویه دید:
    زاویه دید شما اول شخص بود، این. زاویه دید، از زبان یک نفر داستان بیان میشود. حالا آن فرد میتواند شخصیت اصلی باشد یا یک شخصیت از داستان، در زاویه دید اول شخص، راویِ ماجرا از دید خود داستان را نقل می‌كند و به همین دلیل در بیان احساسات و تجربیات و هیجاناتش رابـ ـطه صمیمانه‌تر و مؤثرتری با خواننده برقرار می‌كند و به همین دلیل داستان تأثیر بیشتری بر خوانندگان می‌گذارد. پس زاویه دید اول شخص برای نثر محاوره‌ای بهتر و زیباتره ولی یکی از مشکلات زاویه دید شما کامل بیان نکردن تجربیات و احساسات هست، برای مثال شما خیلی سربسته از زندگی ایمان گفتید و سوالات زیادی رو بی جواب باقی گذاشتید که این برای زاویه دیدِ اول شخص جالب نیست! یکی از سوالاتی که برای خود من هم ایجاد شد این بود که چرا سایه که ادعای عاقل بودن میکرد خودش کار ساحل رو تکرار کرد؟ چرا کور کورانه به اصطلاح عاشق اون پسر شد؟ این سوالات باید با دلایل موجه توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و نوشته بشه!


    توصیفات:(مکان) (چهره) (حالات) (احساسات)
    توصیفات برای ایجاد ارتباط بیشتر متن با خواننده است، اگر توصیفات به اندازه کافی و مناسب باشد به جذب خواننده، بیشتر کمک میکند!
    مکان: توصیف مکان یعنی توصیف جایی که هر شخصیتی در اون جا قرار داره، مثلا خانه شخصیت، اتاق شخصیت، محل کار، در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما مکان ها به خوبی توصیف نشده بود. بعضی مواقع زیاد و بعضی کم و بعضی...!

    از ابتدایی ترین بخش
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    میگم:

    _ به اتاق ساحل و سایه که رسیدم، متوقف شدم...
    *در این قسمت شما میتونستید با توصیف کلی از اتاق ساحل و سایه، حداقل درک بهتری رو به خواننده برسونید.
    توصیفات خانه سارا اگر بود خیلی بهتر به تجسم و درک حرکات و حالات شخصیت ها توسط خواننده کمک میکرد.
    چهره:چهره شخصیت های.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    توصیف کاملی نداشت، توصیف کامل و خوب از. چهره شخصیت ها باعث درک بهتر حالات میشه؛ پس. بهتره که با یک مرور کلی توصیفات چهره سارا و ساحل و ایمان و در کل شخصیت های اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    توصیف بشه. برای مثال:


    _با اون لبخند کش اومده و دو چال روی گونه‌اش...
    *میتونستید اینجا برای اینکه بهتر چهره ساحل قابل فهم باشه حداقل مدل صورت و چشمانش رو هم توصیف میکردید. در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    توصیف چهره ضعیف کار شده بود، باید بیشتر به این موضوع توجه بشه


    حالات: حالات در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما توصیف خوبی داشت و این یک نکته مثبت بود، ولی گاهی توصیف حالا یکم نامفهوم بود!

    برای مثال:
    چند دقیقه از رسیدنم به خونه نگذشته بود، که صدای ساحل و سایه مانع ادامه حرکتم شد.
    *این قسمت یک سوال پیش میاد. دقیقا سارا کجا متوقف شد؟ کجا ایستاد؟

    احساسات:احساسات توصیف زیادی داشت بعضی موارد توصیف احساسات باعث دل زده شدن خواننده میشد ولی بعضی مواقع هم به خوبی توصیف شده بود و حس رو کاملا القا می‌کرد. گاهی توصیف زیادی اغراق‌آمیز شده بود، شاید زیادی سعی در فهماندن اون حس به خواننده داشتید و این کار باعث کلافی خواننده میشه. برای مثال در قسمت. اول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    توصیف زیادی از درد و رنج سارا بود! بهتر بود کمتر حس سردرد سارا و خستگی های اون توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    توصیف میشد!


    مونولوگ و دیالوگ:
    در این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نظم دیالوگ رعایت شده بود و برای دیالوگ های دو نفره از (_) استفاده شده که بسیار عالیه. برای دیالوگ های بیش از دو نفر اسم آورده شده، ولی باید به این صورت نوشته میشد:

    بهناز"..."
    ایمان"..."
    و برای خود سارا از (_) تنها استفاده میشد!

    دیالوگ ها تقریبا به شخصیت ها میخوره. اما یک سوال اینجا مطرحه، اون ساحلی که در آغاز داستان چنین کاری رو کرد و بعد خیلی زود، بدون هیچ گونه مشکلی دیگر اون کار ها رو نکرد، چطور در اواسط داستان به سایه اون طور امر و نهی میکرد؟!
    در مونولوگ ها توصیفات تقریبا خوب بود، گاهی توصیفات برای قسمت مورد نظر زیاد بود. در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    میشه گفت بیشتر دیالوگ بود تا مونولوگ! دیالوگ ها خیلی زیاد استفاده شده بودند و قبلا زیاد دیده شده بود.( بله ابجی، جونم ابجی،چشم ابجی. باشه عزیزم...) پیشنهاد میکنم برای کلیشه‌ای نشدن دیالوگ ها حرف های مهم رو بنویسید.


    غلط املایی:
    ببینید غلط املایی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما بود ولی غلط املایی نبود، کلمات به شیوه گفتاری نوشته شده بودند! توجه کنید:


    _مانتومو که حس خفگی بهم القا میکرد از تنم کَندَم...

    *کلمه کَندَم، کلمه‌ای گفتاری به حساب میاد و برای مونولوگ مناسب نیست. بهتر بود به جای کلمه "کَندَم" از کلمه بیرون "کشیدم" استفاده کنید!

    نمونه هایی از این نوع غلط:
    _نگاهم به بهناز و سایه‌ای که گوشه انباری کِز کرده بودند...
    *برای کلمه کِز از کلمه "تکیه کرده بودند" استفاده کنید!

    _دقیقا میون گیر‌و‌دار و بی حوصلگی و خستگی طاقت فرسام....
    *میون-فرسام. پیشنهاد میکنم به جای این دو کلمه از کلمات "میان" و "طاقت فرسا‌یم"

    غلط تایپی:
    غلط تایپی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تقریبا کم بود، با یک بار این غلط ها هم رفع میشوند. مثال:


    _وا ابجی مژکه دیگه!
    *اینجا جمله نامفهوم بود، منظور شما این بود" وا ابجی! مژده دیگه کیه؟"

    _دقیقا میون گیر دار...
    *گیر دار اینجا به منظور کلمه‌ی"گیر و دار" بود!

    _چشم غره ای به لبخند دندون نماش ، رفتم وبهناز گفت...
    *اینجا سه غلط بود:1غره‌ای با نیم فاصله باید نشان داده
    بشه. 2دندون نماش به این صورت باید باشه "دندان نما‌اش"
    3 در قسمت آخر" وبهناز" باید بین (و) (بهناز) فاصله باشه!


    علامت های نگارشی:
    علامت های نگارشی از (.،!؟؛«») تشکیل شده. ببینید، علامت های نگارشی اصول خاص خودشان را دارند. شما گاهی علامت هایی گذاشتید که متناسب با موقعیت جمله نبود! مثال:
    _نمیدونم چرا پسر بیکار جیران خانوم؛ دنبال دختر دیگه...
    *نمیدونم چرا پسر بیکار جیران خانوم، دنبال دختر دیگه...

    _باقی پول، کمی زیاد از وسع من بود و...
    *در این قسمت علامت ویرگول نیازی نبود.

    _ایشالاه این روزای سخت هم میگذره. المعل اسرع یسرا!
    *اینجا باید آیه قرآن درون «» قرار میگرفت. به این صورت
    _ایشالله این روزا سخت هم میگذره. «المعل اسرع یسرا»


    _دو روزی از اتفاقات پیش اومده ، میگذشت..
    *اینجا باز ویرگول مناسب جمله نیست، چون نیازی به مکث نیست و جمله باید کامل خوانده بشه!
    _دو روزی از اتفاقات پیش اومده میگذشت...


    متفرقه:
    *کلمات گفتاری، محاوره‌ای نمیشود!

    در قسمت های زیادی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    متوجه کلمات گفتاری شدم. ببنید محاوره درسته که به زبان ساده نوشته میشه، ولی شکل اصلی کلمات تغییری نمیکنه! توجه کنید:


    _هر دو دفتر و کتاب هاشون
    * «هاشون» در محاوره، مناسب جمع نیست. بهتره که از کلمه «هایشان» استفاده کنید.

    _دست مردو کشیدو دعوت به نشستن کرد...
    *اینجا کلمه «مردو» کلمه درستی نیست. به جای این کلمه بهتر بود از «مرد را» استفاده میشد.

    "موفق و مانا باشید"
    عضو آزمایشی شورای نقد
    downloadfile.jpg
     
    آخرین ویرایش:

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    بسم الله الرحمن الرحیم
    با عرض سلام و خسته نباشید به نویسنده گرامی: بانو سدنا بهزاد

    نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    "آماج"


    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    آماج، به معنای تلی از خاک که نشان برای تیر اندازی است ونشانه، نشان و هدف می باشد؛ احتمالا دلیل انتخاب این نام به خاطر مشکلات و اتفاقات پیرامون سارا نقش اصلی داستان است. معنای اماج برای کلیت داستان ناقص وبه عبارتی بی محتوا است(به تنهایی). شاید اگر آماج درکنار کلمات و معادلات دیگری که مرتبط به موضوع و داستان است قرار بگیره بتونه ظاهر زیبا و مفهومی تری داشته باشید. من با دیدن اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اول کنجکاو شدم ببینم معنای اون چیه؟ با دونستن و خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ارتباطی بین اسم و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    آنچنان احساس نمیکنم؛ حتی قابل فهم نبود ما با چه ژانر رو به رو هستیم. اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید بتونه به طریقی خواننده رو با موضوع اشنا کنه ولی این اسم در این زمینه موفق نبوده، نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    همچنین ژانر های منتخب را در خود جای نداده است، خواننده با دیدن اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نمیتونه فرض کنه، که چه رمانی و با چه ژانرهای را پیش رو داره. اسم جذابیت لازم برای جذب خواننده وداستانی با این موضوع و ژانر وهم دارا نیست، پیشنهاد میکنم اسم زیبا تر ومرتبط تری انتخاب بشه.

    درکل، اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جدید و ابتکاری زیبا ست، که خلاق بودن نویسنده و بیان میکنه. البته با اضاف کردی کلمه یا تغییر آن به واژه و نامی مرتبط تر(موضوع/ جلد /ژانر) میتوان نزدیکی بیشتری ایجاد کرد و جذابیت بیشتری برای خوانندگان داشته باشه.


    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    عکس اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    که شامل دو عکس که در هم تقریباًمحو شده اند.

    عکس اول دختری که خود را در آغـ*ـوش گرفته، نشانی از تنها بودن، خواهان کسی یااتفاقی که به اون آرامش و امنیت بده. یا به عبارتی همون اهدف سارا که با محوریت داستان ارتباط داره. عکس دوم در صفحه اصلی به معنای سرگردانی سارا نسبت به مشکلات پیرامونش اشاره داشته باشه، دو عکس اصلی تقریباًمرتبط هستن به حال و هوای سارا ولی با اصل موضوع و ژانر اجتماعی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نزدیکی زیادی ندارن! البته نزدیکی کمرنگی به ژانر عاشقانه احساس میشه. اما نمای جلد که فضای جنگل هست... ربط زیادی به داستان و همچنین ژانر اجتماعی داشته باشه!

    عکس گوشه که دختر با شال چشمای خودش و گرفته، به چشم پوشی و بخشش های پی در پی سارا نسبت به خطاها و اشتباهات اطرافیانش اشاره دار، که کاملا درست و صحیحه. این عکس قسمت های مهمی از موضوع ، شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و خلاصه رو در خودش جای داده و ارتباطی ما با ژانر های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    درش دیده نمیشه.

    خلاصه میشه گفت جلد تونسته تا حد کمی موضوع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و در خودش جا بده اما جذابیت لازم برای این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با این موضوع و ژانرها رو من در این جلد مشاهده نکردم. جلد آنچنان که باید نه ژانرها و نه اصل داستان و به صورت جامعه بیان نکرده که با تغییراتی میشه این هم اصلاح بشه، شاید به خاطر همین خواننده ها با دیدن جلد، خیلی ارتباطی بارمان و ژانر ها احساس نکند و این باعث میشه از جذابیت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کم کنه.


    خلاصه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    خلاصه هر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شامل اتفاقات مهم وکلیدی اون
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید باشه، که این خلاصه تونسته به نحو احسنت از اتفاقات مهم چکیده ای رو بیان کنه. این خلاصه به خواننده دید کلی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    میده، و تا حد خیلی زیادی موضوع وبرای خواننده رو کرده. در خلاصه به ما اول از اشتباهات و خطاهایی خبر میده که هم به شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مرتبطه هم ژانر اجتماعی داستان. در ادامه خلاصه موضوع مهم دیگه ای بیان شده که طرحی از عاشقی سارا در میان مشکلاتش هست که درست و بجاست و همچنین با ژانر عاشقانه کاملا مرتبطه. اما خلاصه گره ای برای خواننده به وجود نیاورده! همون طور که گفتم فقط از اتفاقات مهم چکیده ای به تحریر در اومده که این عدم ایجاد گره برای خواننده از جذابیت خلاصه کم کرده.

    در کل خلاصه صحیحی نوشته شده و جذابیت نسبی برای خواننده ایجاد شده. اما در جمله بندی جمله اول...
    دختری از جنس گذشت که چشم پوشی می کند از خطاهای بازماندگان عزیزانش.
    *برای زیبا تر شدن جمله همچنین رعایت موازین ادبی بهتره فعل در اخر جمله قرار بگیره و همچنین از سنگینی که به دلیل اوردن سه کلمه جمع پشت سر هم(خطاهای-بازماندگان-عزیزانش)ایجاد شده و رفع کنه.

    ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    ژانر های منتخب نویسنده:اجتماعی، عاشقانه، درام
    ژانر درام:این ژانر صحیح انتخاب نشده و باید حذف بشه. درباره ژانر درام باید عرض کنم این ژانر برای نمایشنامه و فیلم به کاربرده میشه و در داستان نویسی کاربردی نداره! برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما همون دو ژانر اجتماعی و عاشقانه کافی هست.

    ژانر اجتماعی: ژانر اجتماعی،این ژانر تا به اینجای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نقش پررنگی و ایفا کرده برای به تصویر کشیدن معضلات ومشکلات دختران نوجوان و خطر های پیرامون انها،برخورد جامعه و خانواده ها و...! ژانر اجتماعی به خوبی بیان شده ولی کامل نیست باید نکات آموزده بیان بشه و در آخر نتیجه گیری بشه نه اینکه خیلی سریع از قسمت های اجتماعی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رد شدین و نکته مفید و نتیجه گیری انجام ندادین.

    برای نمونه:قسمت های از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    که سارا تلاش میکنه کار کنه و یه تنه چرخ خونه رو بچرخونه تا مردم حرفی براشون در نیارن! ما توی این قسمت ها و به مانند این قسمت ها ژانر اجتماعی و به وضوح احساس میکنیم.

    ژانر عاشقانه:ژانر عاشقانه که تا به اینجای داستان رد کمرنگی در حال شکل گیریه و نمیشه نظر قطعی داد. ژانر عاشقانه خیلی کم استفاده شده در صورتی که باید بیشتر می بود، پیشنهاد میکنم روابط عاشقانه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و اصلاح کنی و بیشتر از این ژانر بهره ببرید. اما به مانند ژانر اجتماعی درست انتخاب شده.

    برای نمونه: رابـ ـطه عاشقانه سایه درست بیان نشده بود که پیشنهاد میکنم در اون قسمت از ژانر عاشقانه بیشتری استفاده کنید، تا هم برای خواننده طبیعی باشه هم واقعی تر موضوع جلوه کند.

    مقدمه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    شعر آورده شده کاملاًعاشقانه هست وبه خواننده خبر از یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    عاشقانه میده! این مقدمه عاشقانه احساسات خواننده رو برای خوندن رمانی عاشقانه آماده میکنه، اما در قسمت ژانر هم توضیح دادم به خاطر کم استفاده شدن ژانر عاشقانه و آوردن همچین مقدمه عاشقانه تناقضی ایجاد شده که باید رفع بشه. ما ژانر اجتماعی و درش نمیبینم مقدمه جامعی برای داستان و همچنین مرتبط با خلاصه و جلد هم نیست. ارتباط زیادی با نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (که چندین جای شعر اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اورده شده) در کل مقدمه ای کاملی برای داستان نیست! همچنین جذابیت لازم و برای خواننده ایجاد نمیکنه. اگه در مقدمه به شکلی از داستان و موضوع که همه ژانر ها هم به چشم بخوره گفته بشه خیلی زیبا تر و همچنین کامل تر خواهد بود پیشنهاد میکنم اصلاحش کنید. با توجه با ژانر های منتخب آوردن شعری عاشقانه درست نیست، همونطور که گفتم بهتره متنی آورده بشه به گونه ای خواننده رو برای آغاز
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و اینچنین ژانرها آماده کنه.


    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با اشتباه ساحل و برخورد سارا با این خطا شروع میشه که نسبتاً شروع خوب وجالبی بود همچنین خواننده رو جذب خوندن ادامه داستان کرد. ولی چند سوال رو توی ذهن خواننده ایجاد کرد که پاسخی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    داده نشد...!

    -سارا میخواست ساحل و کجا بفرسته؟
    -چرا قضیه به این مهمی (دزدیده شدن دوست ساحل) به این زودی بسته شد؟
    -چرا این مسائل به این مهمی به این سرعت تمام شد؟ بدون هیچ نتیجه قابل فهمی؟
    ...
    باری میشه گفت شروع خوبی بود ولی کمی گنگ بودنش از فوق العاده بودن شروع جلو گیری کرد. با این حال اتفاقی که رخ داد و نویسنده در نخست به تحریر در آورده بودن باعث جذب شدن خواننده شد، که خوده این مسئله نکته بسیار مثبتی بود.

    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    روند دقیقی نداشت یعنی ما یه جا مشاهده میکردیم از یه اتفاق خیلی سریع رد میشد، مثلا از اتفاقات ساحل، دوست ساحل ، اومدن ایمان و دلیل اومدنش و... خیلی سریع عبور شد. اگه توضیح بیشتری داده میشد و اتفاقات کامل نوشته میشد بهتر بود اینجوری خواننده حس نزدیکی بیشتری می کرد. توی مسئله ساحل و دوستش، اومدن ایمان و ماجراهای مرتبط به اون، اومدن و همکار شدن مژگان با سارا، چاپ و نشر کتاب آژمان (برای چاپ و نشر یه کتاب حداقل دو تا سه ماه طول میکشه!) و...خیلی به سرعت از نظر گذرونده شد که ادم احساس می کرد خلاصه وار توضیح داده شده. جاهای از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم خیلی کند میگذشت ما در چندیدن پست فقط یه قضیه پیگیری میشد! برای نمونه رگ زدن سایه و اینکه آژمان سارا رو با خودش برد چند پست فقط این قضیه شرح داده شده به جای این میشد بیشتر روی قسمت رگ زدن سایه توضیح داده بشه. این روند تند و کند شدن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از جذابیتش کم میکنه که باید توجه بیشتری بهش بشه و قسمت های که اشاره کردم اصلاح بشه. در هر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید اتفاقات لازمه، برای اینکه خواننده جذب داستان بشه و دنبال کنه باشه.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما به اندازه زیادی این جاذبه رو ایجاد کرده بود؛ ولی همون طور که گفتم اگر روند تند
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کنترل بشه خیلی بازتاب بهتری خواهد داشت. در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با ژانر اجتماعی (به خصوص داستان های واقعی!) باید اتفاقات
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به شکلی نوشته بشه که هم دقیق و با نتیجه گیری باشه! درقسمت های عاشقانه هم باید بیشتر مسائل باز بشن تا گنگ نباشن برای خواننده. باید جزئیات اتفاق به شیوه ای بیان بشه که خسته کننده نباشه و در عین حال جذاب و آموزنده باشه.


    ایده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    درباره دختری به نام سارا هست که پدر و مادر و حتی برادر بزرگش و از دست داده و الان سرپرست خانواده شده.در حالی که سارا تمام تلاش خودش و برای رفاه این خانواده (که عروس باردارشون هم جزءشون محسوب میشه) دو خواهرش اشتباهاتی انجام میدن وباعث میشن سارا مشکلاتش هر روز بیشتر بشه و در این بین مردی وارد زندگیش میشه اون هم زخم خورده مشکلات هست و به طریقی اتفاقات زندگیشون با هم گره میخوره.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ایده جالبی داره اینکه مشکلات و دغدغه های یه خواهر بزرگ برای خواهران کم سن و سال و بازیگوشش،همچنین بیان معضلات جامعه (روابط نادرست،عشق های خیابانی و...) تونسته خوانندگان زیادی و جلب این موضوع کنه. موضوع اجتماعی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به گونه ای که ممکنه همه ما باهاش سرو کار داشته باشیم یا بدون شک باهاش آشنا باشیم، شاید مشابه این موضوع زیاد باشه، ولی نویسنده تونسته تا حد زیادی با قلم خودش از این کلیشه بودن دور کنه و به خواننده ایده داستان و به شکل زیبایی نشون بده. ولی بازم قسمت های تکراری
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بیشتره برای نمونه اشتباهات خواهران سارا، مشکلات سارا وبرخورد های سارا با مشکلاتش و... که پیشنهاد میکنم توی این قسمت ها هم اصلاحاتی انجام بشه. نسبتاً ایده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تا حدی جدید و جالبه، کاملا نمیشه گفت چون این نمونه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    زیاد نوشته شده.


    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ساده تا حدودی ادبی که این اصلا درست نیست! چون باید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یا هر نوشته ای یه روند و طی کنه نمیشه که یه جا کاملا ادبی حرف زده بشه یه جا همش ساده! نثری که برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    پیش گرفتین درست نیست و این تناقض باعث میشه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از یکنواخت بودن خارج بشه و از جذابیتش کم کنه.

    برا مثال توجه کنید...
    سایه اشک ریزون...
    سایه اشک ریزان(هم بهتره هم به بقیه جمله میاد)
    و من میون این آلودگی پر درد نفس نفس، تازگی حس میکردم.
    و من میان این آلودگی پر درد نفس نفس، تازگی حس میکردم.
    ...
    در برخی موارد کلمات نادرست انتخاب شده بود، که نظم جمله بندی و بهم ریخته بود. برای نمونه...
    داشتم از کنار ساحلی که مات و بهت زده بهم نگاه میکرد گذشتم.
    _ از کنار ساحلی که مات و بهت زده بهم نگاه میکرد گذشتم.
    شلوار دو خط مشکی ورزشیمو با جین سورمَه ایَ، پام عوض کردم و
    شلوار دو خط مشکی ورزشیمو، با جین سورمِه ای پام عوض کردم و
    ...
    پیشنهاد میکنم نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    دوباره بررسی بشه و یک نوع (ادبی،محاوره و...) انتخاب بشه تا از این ناهماهنگی برخی جملات جلو گیری بشه و نوشته زیبا تری داشته باشید.


    زاویه دید

    زاویه دید شما اول شخص بود و داستان از زبان سارا شخصیت اصلی بیان میشد. زاویه دید اول شخصدر اکثر اوقات بهترین زاویه دید هست.اما در برخی موارد هم نیاز به دانایی کل هست که اون به سلیقه نویسنده و داستان برمیگرده،برای رمانی که ریشه حقیقت دارد برای بیان تمام جوانب بهتره از زبان دانایی کل بیان بشه. زاویه دید سوم شخص به همه اتفاقات اشراف داره و میتونه همچیز و از دیدگاه خوده اون فرد بیان کنه.
    برای مثال سارا نتونست چرایی کار های خواهرانش و بیان کنه شاید اگه دانایی کل بود از زبان اونا هم اتفاقات و وارسی میکرد!
    به هر حال زاویه دید اول شخص بهترین زاویه دید است و همچنین زاویده دید منتخب شما که تا حدی موفق بودین با این زاویه دید اتفاقات و بیان کنید و به رشته تحریر بیارید.

    شخصیت پردازی

    سارا: دختری متعهد خانواده و سخت کوش که تمام تلاش و توان خود را انجام میدهد تا خانواده اش بدون اینکه حرف مردم شوند در آرامش سر کنن. دختری که یه تنه تمام مشکلات را به دوش کشیده تا بتواند اینده خوبی را برای خانواده اش به ارمغان اورد.
    شغل سارا_کارمند نشریه (خیلی تکراری نیست برای همین جالب و جدید به نظر میرسه)
    آژمان: استادی که بعد از گذراندن سختی های بسیار در وهله ای زندگی تصمیم به نوشته داستان زندگی خود میکند. داستانی که شامل فراز ونشیب زندگی او، جدال او با سرنوشت و عاشقیش بود. شخصیتی بسیار محترم با متانت خاص و تن صدای ناب که هر فردی را مجذوب میکند. (کمی اغرار آمیز شده ،همه چیز تمام نشان دادن آژمان )
    شغل آژمان_استاد ادبیات (کمی تکراریه،در ضمن قرار نیست تمام استاد های ادبیات خاص باشن ما توی همه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها میبینم شخصیت اول خیلی خاصه یعنی نمیشه یه فرد عادی باشه؟ یه فرد عادی استاد ادبیات نمیشه؟)

    ایمان: پسر دایی سارا (که خیلی بعد از ورود او به داستان معلوم شد پسر دای دخترها است! ) پسری مهربان، شاعر و دلسوز خانواده بی پناه عمه اش. پسر عاشق پیشه ای که با تمام غصه خود تکیه گاه سارا شده و تمام تلاش خود را برای آسایش و خوشبختی این خانواده انجام میدهد.
    شغل ایمان_کار در گل فروشی (جدیده خیلی توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها این شغل دیده نشده و البته جالبه.اگه بیشتر راجب شغلش و نحوه کار کردنش گفته بشه بهتره تا خواننده حین خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با شغل های مختلف و کاربرد هاشون هم آشنا بشه.)

    ساحل: خواهر سارا که در شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ما شاهد اشتباه و خطای دوست او بودیم (هرچند به سرعت از آن موضوع گذر شد!) بعد از فهمیدن اشتباهات خود سعی میکند به جای بار و تلخی برای سارا بودن دختر سر به راهی شود، و ما در ادامه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    دیدیم که ساحل با دیدن نتیجه خطای خود و دوستش به راه امده و شروع به تلاش برای ساختن اینده خود کرد. همچنین تلاش فراوانی در فهماندن به سایه در باره عشق اشتباهش داشت که میتوان گفت اینم رفتار او هم نتیجه فهمیدن اشتباهاتش بود.

    سایه: دختر به ظاهر عاقل و به فکری که ناگاه شکل و شمایل عوض کرد! حتی اشتباهی بزرگ تر از ساحل انجام داد! دختری که خودش ساحل را به خاطر اشتباهاتش مواخذه کرد (این تغییر ناگهانی هم کمی باعث تعجب و گیجی خواننده ها میشه که باید درباره شخصیت سایه اصلاحاتی انجام بشه. مثلا اینقدر عاقل نشون داده نشه، که بعد با دیدن اون اشتباه باعث تعجب خواننده ها نشه. اینطوری به واقعیت اخلاقیات یک فرد نزدیکتره) دختری که به ناگاه عاشق میشود و برای رسیدن به این عشق حتی دست به خودکشی میزند!
    بهناز: عروس این خوانواده که بعد از مرگ همسرش به دلیل اختلافی که با خوانودش داشت بازم کنار این سه خواهر موند و شاهد زحمات سارا و شیطنت های سایه و ساحل بود. زنی که به مانند مادری در کنار این سه خواهر همپای سختی هایشان شده بود.
    تقریبا شغل های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جدید بود ولی خیلی به نحوه کارشون اشاره نشد که اونم به دلیل روند تندی که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    داشت. اسم های به کار بـرده هم بعضی هاش تکراری بودن: سارا، ساحل، سایه و ایمان (توی شخصیت های اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    زیاد بوده). اسامی با سن و موقعیت اجتماعی تقریباً مطابقت داشتن ، رفتار ها به سن و شخصیت ها میخورد کمی باید درباره شخصیت ساحل دقت بیشتری بشه . و همچنین آژمان که اسمش با موقعیت اجتماعیش ناسازگار بود!


    توصیفات
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    در مورد توصیفات باید عرض کنم گاهی بسیار زیاد و بی مورد و گاهی خیلی کم (بعضی اوقاتم اصلا نبود) مشاهده میشه که این اصلا خوب نیست!
    حالت ها: حالت های شخصیت ها بعضاًخوب بود، جوری بود که خواننده به اندازه کافی میتونه با شخصیت ها همراه بشه. تا حد زیادی حالت های شخصیت ها درست و کامل بیان شده بود .
    برای نمونه: مانتومو که حس خفگی بهم القا میکرد، از تنم کندم و با قدم هایی که در حال محکم برداشتنش،...
    احساسات: درباره احساسات باید بگم بعضی جاها خیلی بیش از اندازه توضیح داده شده بود و غلط! در برخی جا ها هم اصلا هیچی نبود...!
    نمونه درست: بغضی که از یک سیب حجیم تر بود.
    نمونه غلط: من هم میخواستم؛کمی اشک یا اگه نشد،کمی هوای آزاد که به ریه بفرستم و بغض توی تونل سیاه قلبم؛ ته نشین بشه... (بیش از اندازه طولانی شده و توصیفات بیش اندازه ای توش به کار بـرده شده که نیازی اصلا نبود. زیاد شدن اینچنین توصیفات خسته کننده خواننده و از ادامه داستان دلسرد میشه! پیشنهاد میکنم از این اطناب نویسی جلو گیری کنید.)
    چهره: درباره توصیف چهره واقعاً خیلی کم بیان شده! به شکلی که خواننده هیچ فهمی از چهره شخصیت ها نداره بعد از خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ...! خب این خودش خیلی بده خواننده کاملاً زده میشه وقتی توصیفی از چهره نباشه چون اینطوری اون نمیتونه توی ذهنش از شخصیت های تصویری داشته باشه یا فرضشون کنه. برای مثال باید گفته بشه قیافه خواهران سارا چه شکلیه وقتی داره ازشون حرف میزنه، یا وقتی که از زندگی مژگان میگفت توصیفی از چهره مژگان دیده نشد! امیدوارم به این نکته مهم توجه کنید. و چهره شخصیت ها رو به تدریج در رمانتون بیان کنید.

    مکان: درباره مکان هم به مانند توصیف چهره تصویر درستی و دقیقی از مکان های مربوطه داده نشده. مکان هم خیلی مهمه چون خواننده باید به طریقی با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    حس نزدیکی کنه ولی وقتی چیزی بیان نشه یا کم باشه اون از ادامه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    دل زده میشه. به طور مثال خواننده دوست داره بدونه نشریه ای که سارا توش کار میکنه چه شکلیه؟ خونه سارا چه شکل و شمایلی داره؟ داستان به این زیبایی میتونه با کم کردن توصیفات احساسات وبه جاش بیان چهره های شخصیت ها و مکان ها روند فوق العاده ای و طی کنه.


    دیالوگ ها و مونولوگ های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    در رابـ ـطه با دیالوگ ها باید عرض کنم تقریباً اصولش رعایت شده بود. دیالوگ ها با شخصیت ها ، سن ، شغل و موقعیت اجتماعیشون مطابقت داشت.یه اشکالاتی داشت مثلا کمی دیالوگ های ساحل باهاش مطابقت نداشت باید دقت بیشتری راجبش بشه.
    برای دیالوگ های چند نفره هم به این شکل باید نوشته بشه مثلاً:
    سایه:(سایه اینجا حرفی میزه مثلا)
    بهناز:
    -(اینجا هم سارا مثلا حرف زده که فقط – نشون داده میشه که خواننده گیج نشه و قوانین دیالوگ ها هم رعایت بشه)
    راجب مونولوگ ها باید بگم خوب عمل کرده بودین.

    غلط املایی و تایپی

    غلط املائی زیادی به چشم نمیخوره که باید به نویسنده محترم آفرین گفت اما در برخی جاها غلط های تایپی زیاده مثلا یه جاهایی فاصله رعایت نشده برا ی نمونه:
    پست 4: سرش بالا اومد ولب گزید ومن گفتم: / سرش بالا اومد و لب گزید، من گفتم:
    پست4: مانتومو/ مانتوم رو
    پست 5: کاروخستگی/ کار و خستگی
    ...
    علامت های نگارشی: استفاده زیادی از "؛" داشتید که اکثراً به اشتباه بود.
    برای نمونه:
    قدمی جلو تر از آقای کبریایی؛ و قبل از باز شدن لب های پدرمهرنوش، گفت:
    (اینجا هم "؛" اشتباه هست هم "،")
    آجر های ترک خورده بسازه و با نهیب؛ چنان با خاک...
    (اینجا هم "؛" به اشتباه به کار بـرده شده)
    در برخی موارد علامت"!" هم باشتباه به کار بـرده شده بود. برای نمونه:
    *فشار غم،غصه!

    متفرقه

    توی رمانتون از معدلاتی استفاده کرده بودین که درست نبودن برای مثال:
    *عطر مَلَس مشهدی (عطر مشهدی ملس نیست!عطر مشهدی شیرین،گرم و ملایم هست )
    *اخمی روی صورتم چادر پهن کرد (اخم فقط بین ابرو ها ایجاد میشه و نمیتونه کل صورت و محاصره کنه آدم میتونه اخم داشته باشه ولی لباش بخنده! اما چادر این اشتباهه چون چادر کاملا یه چیز و محصور میکنه و می پوشونه،پس نمیتونیم بگیم اخم میتونه مثل چادر عمل کنه بیشتر شبیه پرادوکس هستن این دو کلمه! )
    ...
    رمانتون با اینکه واقعی بود، ولی در مواردی از باور پذیری کمی برخوردار بود!
    مثلا چطور یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به این سرعت چاپ و نشر شد؟

    چطور پرونده دوست ساحل به این سرعت تمام شد؟
    و موارد دیگه که باید دقت بیشتری درش داشته باشین.
    درباره نکات اخلاقی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم باید بگم نکات خوبی درباره معضلات اجتماعی گفته شد، ولی نتیجه گیری نشده بود!این خودش برای یه داستان اجتماعی یه نمره منفیه! درثانی روابط سارا با ایمان بسیار نزدیک بود حتی توی خونه دخترا موندنش کاملاً اشتباه و خارج از عرف بود.

    با آرزوی پیشرفت روز افزون در پناه خداوند بزرگ.
    (عضو شورای نقد انجمن نگاه دانلود)
    91926
     
    آخرین ویرایش:

    Mahlaaaaaa

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/29
    ارسالی ها
    331
    امتیاز واکنش
    20,559
    امتیاز
    741
    سن
    25
    محل سکونت
    مشهد
    بِسْم الله الرحمان الرحيم


    با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت نويسنده ي محترم .

    نقد رمان اماج :


    نام رمان :

    نامي كه براي رمانتون انتخاب كرديد اماج بود ...

    طبق معني فرهنگ لغت معين اماج به معناي نشانه و هدف هستش .

    اسمي جذاب و خاص بود و نشون دهنده ي شخصيت اول رمانتون ، يعني سارا هستش ،

    اينكه سارا هدف و برنامه ي خاصي رو دنبال ميكرد و در پي ارامش ، خوشبختي ، سعادت خانوادش و خودش بود ،

    اسم رمانتون و كه خوندم متوجه شدم كه شخصيت اول داستان به دنبال هدفي هستش . اسمتون جذابه و خاصه اما با ژانر هاتون هم خوني نداره . .

    و اينكه اسم رمان بايد به گونه اي باشه كه خواننده با خوندن اون ، ژانر و رمان و حدس بزنه .

    ولي نام رمانتون به اون شكل ژانر و رمان و نشون نميداد .

    جلد رمان :

    جلد رمانتون دختري هست كه خودشو در اغوش گرفته ، و تنهاس ...

    كه خوب اين نشون دهنده ي تنهايي سارا و خودكفايي سارا بود . كه شخصيت اول رمانتون هست .

    اما نشون دهنده ي ژانر هاتون كه عاشقانه و اجتماعي هستش فكر نميكنم باشه ،

    البته استفاده كردن از رنگ هاي شاد ، تا حدودي ژانر عاشقونرو نشون ميداد . اما به اون شكل همخواني نداشت ،

    و فضاي جلدتون درخت و ها مثلا جنگلي كه دختر در اونجا قرار داشت ؛ فكر نميكنم ربطي به ژانر هاتون داشته باشه .

    و البته عكس كوچيك بالاي صفحتون ميتونم بگم بهترين بخش جلدتون بود .

    اينكه اون دختر چشم هاشو گرفته بود و حالت سردرگمي داشت نشون دهنده ي سارا بود . كه روي خطا هاي اطرافيانش چشم ميپوشيد و از كار هاي اون ها عصبي و ناراحت بود ،

    اما به نظر من بهتر بود كه عكس كوچيك بالاي صفحه رو ي عكس عاشقانه و دو نفره ميزاشتيد . كه مشخص كننده ي ژانر عاشقانتون ببشتر ميبود .

    ژانر :

    ژانر رمانتون عاشقانه ، درام و اجتماعي بود .

    ژانر اجتماعي : بخش اجتماعي رمانتون از همون ابتداي رمانتون مشخص بود . اينكه خواهر سارا حالا ساحل به مشكلات اجتماعي برميخوره ، سارا مجبوره هزينه هاي زندگي و متحمل بشه

    مشكلاتي كه دختران جامعه ي ما گرفتارش ميشن .

    و اينكه ژانر عاشقانتون نقش كمرنگي داشت . و انتظار ميره با توجه به ژانري كه انتخاب كرديد در ادامه بخش عاشقونتون و پر رنگ كنيد .

    و اينكه ژانر درام براي نمايشنامه و فيلم به كار ميره و در داستان نويسي كاربردي نداره .

    خلاصه :

    ي خلاصه ي خوب خلاصه اي هستش كه توضيحاتي راجب رمان بده ...

    درونش گره هايي وجود داشته باشه كه راه حل باز كردن گره ها درون داستان باشه .

    به طوري كه خواننده از خودش بپرسه چرا چنين اتفاقي ميوفته .

    خلاصتون خوب بود ، ماجراي رمانتون و نشون ميداد .

    دختري كه زحمت ميكشه خواهرانش يا خانوادش زحمت هاشو هدر ميدن .

    عاشق كسي ميشه و در اخرم از عشقش ميگذره .

    اين خلاصه ي شماس ...

    و اينكه خلاصتون ژانر هاتونو در بر ميگرفت .

    قسمت اول ميشه گفت ژانر اجتماعي و قسمت دوم عاشقانه ،

    خلاصتون گرهي نداره ، باعث كشش خواننده و جذب خواننده نميشه .


    مقدمه :

    مقدمه اي كه براي رمانتون در نظر گرفتيد يك شعر عاشقانه بود .

    كه با ژانر عاشقانتون هم خواني داشت .

    چند باري اسم رمانتون در اون ديده ميشد كه خوب با نام رمانتون ( اماج ) هماهنگ بود .

    اما با ژانر اجتماعي تون هيچ ارتباطي نداشت .

    ميتونين قطعه اي رو انتخاب كنيد كه ببشتر اجتماعي باشه و مشكلات جامعرو بگه .

    چون رمان شما ببشتر اجتماعي هستش .

    شروع رمان :

    شروع رمانتون جديد بود .

    شروع خوبي داشتيد

    شروع رمانتون با نشون دادن مشكلات شخصيت أصلي و خانوادش بود خوب بود كه از همان ابتدا مشكلات و گفتيد .

    شروعتون با ژانر اجتماعي تون هماهنگ بود .

    خسته كننده و كسل كننده هم نبودو خواننده جذب ميشد .

    فقط اينكه اين موضوع مشخص نشد كه سارا قراره ساحل و به كجا بفرسته .

    بهتره در اين باره توضيح بديد .

    توصيفات :

    توصيفات رمان شامل توصيف چهره ، حالت ، مكان و ... ميشه.

    از توصيفات چهره شروع ميكنيم .

    توصيفات چهره داشتيد ولي كم ...

    توصيفات چهره بايد تدريجي باشه .

    اينكه شما درون يك پست هر كدوم از شخصيت هاي رمان و توصيف كنيد اشتباهه !

    شما بهتره توصيفاتتونو تدريجي بيان كنيد .

    اينكه كسي قدش بلنده قدش كوتاهه

    چشماي ريز و درشتي داره ..

    موهاي بلوند ، مشكي و ... داره اينا همه بايد به صورت تدريجي بيان بشه

    تا خواننده بتونه تصويري از تك تك شخصيت هاي رمان درون ذهنش تشكيل بده .

    پس بهتره به عقب برگرديد و تاجايي كه ميشه إصلاح كنيد ،

    توصيفات مكان :

    توصيفات مكان به طور كلي در رمانتون انجام نشده بود .

    تصويري از خونه ي سارا ، محل كار سارا ، اتاقش ، بيمارستان و ... نداشتيم .

    ما فقط ميدونستيم كه خونه ي ساراقديمي هستش و داراي ٢ اتاق هستش ....

    كمي فضايي كه هستيد و توضيح بديد .

    خواننده ي شما بايد همونطور كه ي فيلمي و ميبينه و همه چيو جلوي روش داره وقتي رمان ميخونه هم همه چيزو بايد تجسم كنه .

    در اين مورد هم بهتره به عقب برگرديد .

    توصيفات حالات :

    توصيف حالاتتون خوب بود و خواننده ميتونست درك كنه كه شخصيت رمانتون در اون لحظه چه حالتي داره .

    مثلا نشسته ، ايستاده ، خوابيده و ...


    توصيفات احساس :

    . احساس خشم ، ناراحتي خوش حالي و ... به طور كامل احساس ميشد ؛ و اين خيلي خوب بود .

    فقط شما احساس غم رو زيادي بزرگ ميكرديد ...

    درسته كه شخصيت شما غم زيادي داره ولي با كلمات و استعاره هاي زيبا هم ميشه غم و بيان كرد .

    و اينكه از قسمت هاي شاد رمانتون سريع ميگذشتيد .

    اون قسمتي كه مژگان دوست سارا سيسموني مورد علاقه ي بهناز و درست كرد .

    بهناز ميتونست ذوق بيشتري نشون بده ....

    ولي شما سريع گذشتيد .

    ديالوگ و مونولوگ :

    ديالوگ رمانتون مناسب سن شخصيت هاتون ، به اندازه و مفيد بود براي ديالوگ هاتون از (-) استفاده كرده بوديد كه خوب بود .

    در مكالمه هاي بيش از ٢ نفرتون اسم شخص و بـرده بوديد . در مورد ديالوگ هاتون جاي حرفي نزاشتيد .

    در مورد مونولوگ رمانتون هم كه همون متن رمانتون هست ميتونم بگم هر چيزي و به جا و بِه موقع توضيح داديد.

    نسبت ديالوگ و مونولوگ رمانتون هم خوب بود .

    زاويه ديد :

    زاويه ديدتون اول شخص بود .

    زاويه ديد أول شخص مزايايي كه داره اينكه كه به خوبي ميشه همه چيو توصيف كرد .

    كه خوب شما در رابـ ـطه با زاويه ديدتون و حفظ اون خوب عمل كرده بوديد .

    در زاويه اول شخص راوي همه چيو از ديد خودش بيان ميكنه و تمامي احساسات ، هيجانات رو بيان ميكنه و رابـ ـطه ي خوبي با خواننده برقرار ميكنه .

    و اينكه زاويه ديد اول شخص براي نثر محاوره زيبا تر هستش .

    و اينكه

    داستان زندگي إيمان و اژمان خيلي سربسته و مختصر بيان شد .

    دليل ساحل از كاراش چي بود ؟

    چرا سايه كه اينقدر دختر عاقلي بود اينكارو انجام داد ؟توضيح اينها با زاويه اول شخص سخته. وخواننده نميتونه به طور كامل درك كنه كه چرا اينطوري شد . ولي اگه داناي كل بود ميتونستيد خيلي خوب همه چيو توضيح بديد .

    اما با وجود اين ها در حفظ زاويه ديدتون موقق بودين .

    علائم نگارشي و غلط هاي املايي :

    شما در رمانتون غلط املايي خاصي نداشتيد اما خوب ي نمونه غلط ديگه داريم و اون اشتباه تايپي كه بهتره إصلاح بشه .

    مثلا :

    دبدون - بدون

    زنگ ايفن - زنگ ايفون

    قهقه - قهقهه

    ارومش - ارامش

    تيكه زد - تكيه زد

    و ...

    و أما در بعضي جاها مشكلات نگراشي داشتيد :

    مثلا :

    و من ميون اين الودگي پر درد نفس ، نفس تازه كنم .

    و من ، ميون اين الودگي پر درد ، نفس تازه كنم !

    بگم چي نشي اگه ميدونستم پايانش تلخه عمرا مي خونم .

    بگم چي نشي ؛ اگه ميدونستم پايانش تلخه ، عمرا ميخوندم .

    و تو الان تنها دغدغه ي زندگيت تنها پسري باشه كه ....

    و تو الان تنها دغدغه ي زندگيت بايد پسري باشه كه ...

    و ...

    أيده :

    أيده ي خوبي داشتيد ، اما رمانتون جديد نبود . .

    سارا خواهر بزرگ خانواده كه مجبور به تأمين مخارج خونه رو به عهده داشت . و كارشو سخت و اسون انجام ميداد .

    خواهرايي داشت كه ارزش زحماتشو نميدونستن از روي جواني دست به هر كاري ميزدن .

    بهناز عروس خانواده كه همسرشو از دست داده بود .

    با سارا زندگي ميكرد و خيلي مهربون بود .

    اژمان نويسنده خوبي بود كه رمانش به گفته سارا زيبا بود .

    رمانش چندين چاپ داشت و ميشه فهميد در اخر او و سارا عاشق هم ميشن .

    ايدتون يكي از مشكلات جامعرو ميگفت .

    با وجود كليشه اي بودن رمان نويسنده خوب تونسته بود با قلم خوبش اونو متفاوت كنه .

    اما باز هم در بعضي جاها نتونسته بوديد اونجور كه ميشه رماني جديد بنويسيد .

    پيشنهاد ميكنم با وجود قلم خوبتون رمانتونو از كليشه اي بودن دور كنيد .

    سير داستان :

    داستانتون جذاب بود اما فراز و نشيب نداشت .

    درون رمانتون اتفاق ميوفتاد ولي نه اون اتفاق هايي كه جذاب باشه و قابل كشش .

    شما عين موزيك فقط نت هارو پشت هم ميزاشتيد.

    ابتداي رمانتون با اشتباه ساحل شروع شد ، بعدش اومدن إيمان ...

    بعدش اژمان ...

    و بعدش به دنيا اومدن پسر بهناز .

    خوب اينا خيلي سريع گذشت ..

    شما راجب اين موضوعات توضيح زيادي نداديد .

    چاپ رمان اژمان خيلي سريع انجام شد درصورتي كه بهتر بود كمي بيشتر توضيح ميداديد .

    قسمت بيمارستان خيلي سريع گذشت .

    بهتر بود از مشكلات بارداري بهناز ميگفتيد .

    از دردايي كه ممكن بود قبل به دنيا اومدن بچه داشته باشه .

    نه اينكه پرش كنيد و پارت بيمارستان و بنويسيد ،

    شخصيت پردازي :

    يكي از موضوعات مثبت رمانتون شخصيت پردازي بود .

    شما شخصيت هارو خوب شكل داده بودين و ديالوگ هاي مناسب قرار داده بودين .

    مثلا سارا :

    دختر سختي كشيده و خسته اي كه تنها با ارامش خانوادش اروم ميشد .

    با كوچيك ترين مشكل اون ها بهم ميريخت .

    ي دختر مهربون كه زندگيشو فداي خانوادش كرده بود شما اينو به خوبي نشون داده بوديد .

    ولي شما از درد عميق سارا نگفتيد ، نگفتيد خانوادش چرا و بِه چه علتي مردن .

    تصوير شفافي هم از سارا نداديد . و اين ي ضعفه كه چهره اي از شخصيت أول داستان نداشته باشيمً .

    ساحل و سايه :

    خواهر هاي سارا ، كه خوب به نسبت سنشون عمل ميكنند . ديالوگ هاشون مناسبشونه

    ولي باز هم تصويري نداريم .

    بهناز :

    عروس خانواده كه باردار هم هست . شوهرش مرده !

    اما با سارا زندگي ميكنه ، نقش به خصوصي نداره ...

    فقط چرا سري بِه خانوادش نميزنه ؟

    يعني اون هم هيچكس و نداره ؟

    و البته باز هم تصويري ...

    اژمان :

    از اشناهاي مدير محل كار سارا بود .

    پسري بود كه از ابتدا به خاص بودن و فرق داشتنش اشاره شد .

    لحن اروم و ارامشي كه داشت و خوب به خواننده رسونديد .ميتونم بگم در رابـ ـطه با اژمان خوب عمل كرديد .

    اطلاعات زيادي ازش داده نشده .

    البته تازه هم وارد داستان شده و ميتونين كمي در بارش ببشتر بحث كنيد .

    باور پذيري :

    رمانتون موضوع غير قابل باور نداشت . سبكتون رئال بود

    اما در مواردي يكم ضعيف عمل كرديد

    مثلا :

    با وجود اون همه سختي اي كه سارا در رابـ ـطه با ساحل و سايه داره چطور اجازه داد إيمان توي اون خونه چند روز بمونه ؟!

    هر چقدر هم به إيمان اعتماد داشته باشه باز هم برخلاف چيز هايي كه شما درون رمانتون گفتيد.

    يا

    چطور چاپ رمان بِه اون سريعي انجام شد ؟

    چاپ رمان حداقل ٥ تا ٦ ماه طول ميكشه .

    و اگه اينا رو إصلاح كنيد ، رمانتون كاملا حقيقي ميشه .

    متفرقه :

    همونجور كه بالا گفتم شما سريعا از خيلي چيزا ميگذشتيد .

    مثلا موضوع دزديده شدن دوست ساحل و كتك خوردن ساحل خيلي سريع گذشت .

    ببشتر توضيح بديد ...

    بگيد چيشد كه دوست ساحل پيدا شد .

    چيشد كه ساحل زخمي شد ؟!

    و دوم اينكه در پست هاي انتهايي گفتيد عطر ملس ...

    ما عطر ملس نداريم .

    عطر تلخ داريم ، عطر شيرين داريم و ...

    واژه رو عوض كنيد .


    نثر:

    ما دو نثر داريم محاوره و ادبي . در رمان شما هر دو نثر ديده ميشد كه بايد إصلاح بشه .

    براي رمان شما نثر محاوره زيبا تر هستش و خواننده هم با نثر محاوره بهتر ارتباط برقرار ميكنه .

    و بهتره تمامي نثرتون محاوره يا عاميانه باشه .

    مثلا :

    و من ميون اين الودگي پر درد نفس ، نفس تازگي حس كردم ،

    و من ميان اين الودگي پر درد نفس ...


    سايه اشك ريزون ...

    سايه اشك ريزان ...

    و يا

    نزديك شد و دستان مردانه اش را حصار تن منقبض شده ام كرد . و به سمت زمين روونه ام كرد .

    ...

    به سمت زمين روانه ام كرد .


    خسته نباشيد .


    ( عضو ازمايشي شوراي نقد نگاه دانلود )

    IMG_6944.JPG
     

    Nazigol

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/05
    ارسالی ها
    181
    امتیاز واکنش
    1,875
    امتیاز
    377
    سن
    22
    محل سکونت
    خونه!!!
    سلام. اسم رمانت آدم رو کنجکاو می کنه. اسم جالبیه.
    از شخصیت آژمان خوشم نیومد. اسم عجیبی داره و به دل نمی شینه. ادبی حرف زدنش اون رو شخصیت کسل کننده ای کرده. فقط اون دفعه که عصبی شده بود و ادبی حرف نمی زد، یه کم ازش خوشم اومد. در کل آژمان شخصیت جالبی نداشت؛ حداقل برای من.
    سارا برای این خانواده مثل پدره و تکیه گاهشونه و بهناز نقش مادر خانواده رو ایفا می کنه و حواسش به سارا هست. این دو نفر شخصیت محکمی دارن و من دوسشون دارم.
    سایه دختر خوبی بود و یهویی عوض شد، فریب خورد و عاشق شد. و ساحل شیطنت زیاد داشت و یهو سر به راه شد. یه کم غیر طبیعی شد!
    موفق باشید
     

    سدنابهزادツ

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/04
    ارسالی ها
    2,209
    امتیاز واکنش
    119,258
    امتیاز
    1,076
    محل سکونت
    -[کـرج]-


    سلام عزیزم.
    عزیز دلم من شخصیت هام دیر وارد موضوع می کنم
    همه ماها جلو کسانی که نمی شناسیم خشک و تا حدودی محدودیم و آژمان الان این مدلیِ کم کم درست میشه:)
    بابت اسم آژمان؛دوست ندارم اسمش تغییر کنه چون به شخصیتش میاد و همچنین برگرفته از شخصیت اصل و واقع رمان منه! بهتر بود اسم شخصیتم همونی باشه که در بیرون در دنیای واقعی من حضور داره:) به عنوان تشکر از کسی که از وجوددش توی رمان استفاده کردم دوست داشتم اسم همون شخص روی شخصیتش باقی بمونه!
    بابت سایه کم کم داستان رو باز می کنم:)
    ساحل هم قرار نیست همین آدم خوبه باشه!
    گاها ما آدم ها برای رهایی از اتفاقات کار خوب انجام میدیم ولی فقط واسه این که یکی رو از سرمون بازکنیم گلم:)
    قرار نیست بی منطق جلو برم.
    ممنونم از نظرت خانمی:)
    سایه قصه من فریب دوست ناباب رو خورده چرا به این توجه نکردی گلم؟
    ما فریب می خوریم،گول می خوریم و ممکنِ خیلی تغییر کنیم! حتی اگر یک زمانی بهترین آدم روی زمین بودیم.
    سایه رمان من نمونه بارزش کنار دستمه من طبق اون اتفاق رج زدم همین و بس؛ولی آب و تاب و باز کردن اتفاق دست من بود!
    شما تازه اول رمان هستید:)
    ما آدما واسه عشق هرکاری خواهیم کرد!
     
    آخرین ویرایش:

    فروغ ارکانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/27
    ارسالی ها
    1,069
    امتیاز واکنش
    27,201
    امتیاز
    892
    محل سکونت
    کرج
    با اجازه سدنای عزیزم؛
    شخصیت آژمان، درست مثل معنی اسمش رفتار میکنه. حضور های یکدفعه ایش در جایی که نویسنده انتظارش رو نداره، به این باور دامن می‌زنه.
    آژمان نویسنده است. به قول یه استاد گران قدری:
    «نویسنده باید دیوونه باشه!»
    باید بی پروا باشه؛ آزاد، رها، مطلق!
    ذهن نویسنده پرورش دهنده است. موضوع براش مثل یه بچه می‌مونه، بزرگش می‌کنه، بهش بال و پر
    میده.
    اونایی که ادبیات میخونند، بارز ترین خصوصیاتشون بی پروایی، تو دار بودن، برخورداری از روحیه لطیفی که در بعضی از اون ها توی ظاهر دیده نمیشه، باید به قولی به درونشون نفوذ پیدا کرد برای آشنایی با روحیات و اخلاقشون.
    این ها رو گفتم تا به این نتیجه برسم که شخصیت آژمان، شخصیت کسل کننده و حوصله سر بری نیست.
    ادبی صحبت کردنش، نشون از علمی هست که در ادبیات داره. هر چند من خیلی ادبی بودن جملاتش رو حس نمی‌کردم؛ بیشتر موقر بودن رو نشون می‌داد.
    راجع به عصبانی شدنش هم،
    بالاخره نویسنده ها هم مثل بقیه آدم ها هستند، مثل ما خندیدن، عصبانی شدن، گریه کردن و خیلی خصلت های دیگه رو بلد هستند. پس عصبانی شدنش چیز طبیعی بوده.
    اما چون همیشه آرامش داشته، این عصبانی شدنش خیلی به چشم اومده.
    قرار نیست همه شخصیت ها، همه انسان ها، مثل هم باشند و رفتار کنند.
    این جوری دنیای آدم ها رنگ و بویی نداشت.
     

    نسترن موسوی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/01
    ارسالی ها
    164
    امتیاز واکنش
    5,142
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    تهران
    سلام به نویسنده ی رمان زیبای "آماج"،وقتتون بخیر. با اینکه فقط چند پست از رمان آماج رو خوندم، واقعا جذبش شدم و تصمیم گرفتم به عنوان یه خواننده نقدش کنم. اسم آماج دل نشین و کم یابه، و این خودش سبب جذب شدن خواننده به رمان می شه. خلاصه ی رمان به طرز خیلی خوب و حرفه ای بیان شده که خواننده رو کاملا به فکر فرو می بره، خلاصه جوری نیست که از همون اول آدم متوجه اتفاقات در طول رمان بشه و اتفاقا برعکس خواننده رو خیلی خوب جذب می کنه و باعث می شه یه سوال هایی تو ذهنش به وجود بیاد و دنبال این پاسخ ها تو خود قصه و متن رمان بگرده. جلدِ رمان به نظرم جذاب ترین بخش رمان بود، تصویر یه دختر که من احتمال می دم اون سارا باشه، یه شخصیته کاملا متفاوت با تموم شخصیت هایی که تو رمان های امروزی خوندم. صبور، مهربون و همینطور دختری که گاهی یه ترسی تو وجودش داره، ترس از دست دادن آبروش بخاطر کارهای خواهراش. جمله ای که پایین جلد رمان نوشته شده بود، فوق العاده بود و تا جایی که من رمان رو خوندم با رمان ارتباط داشت، ژانر ها هم همینطور. یعنی ژانرها درست و مناسب انتخاب شده بودند و می شد همشون رو تو داستان احساس کرد.
    شروع رمان رو خیلی دوست داشتم. یه اتفاقی که خیلی خیلی نزدیک به واقعیت بود و می شد کاملا تو زندگی واقعی احساسش کرد.دیالوگ هاشون خیلی خوب بودند و صد البته کاملا نزدیک به واقعیت بودند درست مثل موضوع و محتوای رمان.
    از همه ی این ها اگر بگذریم، این قلم نویسندست که خواننده رو در کنار موضوع جذاب و... جذب می کنه و به نظرم هم زاویه ی دید داستان و هم قلم هر دو عالی بودند. قلم روونی که آدم با خوندن جمله به جمله اش جذب می شه و دلش نمی خواد از داستان دل بکنه. توصیفاتتون واقعا ناب بودند و فضاسازی قصه رو هم واقعا دوست داشتم. مثلا وقتی سارا پرده رو انداخت و از پشت پرده به عکس هایی که دور ساحل افتاده بودند زل زد، انگار آدم می تونست اون لحظه رو تصور کنه.
    خسته نباشید می گم بهتون♥
    قلمتون سبز و مانـــا:)
     

    goli72

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/04
    ارسالی ها
    3
    امتیاز واکنش
    40
    امتیاز
    46
    سن
    31
    خوبی رمانتون اینه که داره واقعیتهای جامعه رو نشون میده و ازمشکلات یه خانواده بی سرپرست به خوبی حرف میزنه اما این نزدیک شدن یهویی آزمان به خانواده سارا یه کم غیر قابل باوره
     

    سدنابهزادツ

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/04
    ارسالی ها
    2,209
    امتیاز واکنش
    119,258
    امتیاز
    1,076
    محل سکونت
    -[کـرج]-

    سلام جانم
    عزیزم معنی اسم آژمان:میشه بی زمان و بی موقع!
    دلیلم برای ورود یکهویی به دلیل اسمش بود!
    درضمن خیلی هم یکهویی نبود... کم کم و منطق پیش رفتم
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا