نقد رمان معرفی و نقد رمان سرابی در مه( جلد دوم)| سروش شایگان کاربر انجمن نگاه دانلود

fereshte siah posh

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/03/14
ارسالی ها
3
امتیاز واکنش
60
امتیاز
36
سلام.
نقطه مبهم رمان شما برای من رابـ ـطه کارلا با سمیر هست. سمیری که خودش رو قاضی و مجتهد یک امت میدونه و برای اونها حکم شرعی تعیین میکنه چطور با یک زن شوهر دار مسیحی رابـ ـطه داره؟
و البته این نوع رابـ ـطه نامشروع رو با مدثره هم داشت.
 
  • پیشنهادات
  • سروش73

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/27
    ارسالی ها
    671
    امتیاز واکنش
    40,021
    امتیاز
    888
    سن
    29
    محل سکونت
    قم

    AREZOO.F

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/19
    ارسالی ها
    543
    امتیاز واکنش
    16,186
    امتیاز
    771
    سلام، خسته نباشید
    پست جدید رو خوندم و واقعا لـ*ـذت بردم، جز گاهی تکرار کلمه و یا علایم نگارشی پست هیچ ایرادی نداشت.
    یه خواهش دیگه که داشتم لطف کنید بزارید سمیر زنده بمونهHanghead:aiwan_light_cray2:
     

    سروش73

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/27
    ارسالی ها
    671
    امتیاز واکنش
    40,021
    امتیاز
    888
    سن
    29
    محل سکونت
    قم

    AREZOO.F

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/19
    ارسالی ها
    543
    امتیاز واکنش
    16,186
    امتیاز
    771

    fatemehzahramp

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/28
    ارسالی ها
    7
    امتیاز واکنش
    57
    امتیاز
    71
    محل سکونت
    بابل
    مرسی که زود به زود پست میزارید به نظرم این نوعی احترام به خوانندتونه بازم مرسی رمانتون عالیه
     

    BNM

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/04/18
    ارسالی ها
    4
    امتیاز واکنش
    23
    امتیاز
    16
    محل سکونت
    افغانستان
    درود بر شما نویسندهٔ عزیز!
    بنده نقد این‌گونه رمان حرفه‌ای را جسارتی بسا بزرگ میدانم ولی مواردی است که باید ذکر کنم.

    در هردو جلد کتاب خانم زهرا بیشتر شخصیت ماوراء طبیعی داشت تا یک انسان عادی که دلیل اش را نمی‌دانم چرا؟ ولی خانم زهرا از جمله پایه های اصلی داستان بود که البته با این شخصیت رمان جنبه‌ی تخیلی به خود گرفته بود که در ژانر ذکر نشده بود.

    آقای فرج بعد از شلیک گلوله به طرف ابوالحسن، بر تنه‌ی درخت پناه برد تا غرق نشود. خب درخت باید خیلی قوی باشد تا در آن طغیان آب وزن یک شخص را تحمل کند، مگر با گلوله های سمیر قطع شد و در آب شناور شد. در آن زمان تفنگ ها تک تیر بودند و با هر شلیک بایستی دوباره در لوله‌ی آن باروت و گلوله انداخته می‌شد و شکستن تنه‌ی درخت حدودأ نیم ساعت زمان لازم داشت.

    شناسایی یک شیعه در آن زمان و آن مکان مساوی بود با بلافاصله قتل او، مگر در اطراف الحمرا محله های شیعه نشین موجود بود و عایشه که ملکه‌ی اول قصر بود از موجودیت آنها خبر دار بود ولی کاری نمی‌کرد. البته عذاب وجدان فاطمه که دلیل نمیشود که عایشه سکوت کند چون شیعیان قبل از عایشه در آنجا بوده اند و قبیله ساخته اند.

    شما به عنوان یک نویسندهٔ چیره دست خیلی بیشتر میدانید و موارد بالا از دید من غیر منطقی به نظر می‌رسید و لازم به ذکر آن شدم. اگر گفته های من اشتباه باشد ویا به شما بر خورده باشد پوزش می‌طلبم.
    در کل خیلی رمان عالی و پر محتوا بود و خواننده را جذب خودش می‌کرد. این دو جلد مساوی است با یک دنیا عشق.
    تشکر بابت این رمان زیبای تان!
     

    سروش73

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/27
    ارسالی ها
    671
    امتیاز واکنش
    40,021
    امتیاز
    888
    سن
    29
    محل سکونت
    قم
    سلام دوست عزیز...ممنون که سوال های ذهنت رو با من در میون گذاشتی.
    و اما پاسخ شما:
    راجع به سوال اولتون باید بگم:
    اولا شما باید بین‌ خیال و ماورا الطبیعه تفاوت قائل بشید. شخصیت زهرا دارای بعد معنوی بالا و ماورا بود اما تخیلی نبود! خیال از وهم و توهم میاد اما همه ی ما می دونیم که بزرگان دینی ما داری بعد ماورا بودن. معراج رسول و طی الارض اهل بیت و سایر بزرگان و علما چیزی به جز این نبوده و نیست و چه بسا من خواستم زهرا رو جزئی از همین شخصیتا نشون بدم!
    اما راجع به شخصیت فرج و لحظه ی قتل سلطان:
    من نمی دونم شما از کجا فهمیدید که من این تایم شکسته شدن درخت رو تو رمانم رعایت نکردم. واقعیت اینه که من به دقت شما این صحنه رو واکاوی نکردم اما خب پناه بردن فرج به درخت و تیراندازی سمیر به طرف اون و رها شدن درخت به نظرم خیلی غیر منطقی نمیاد...میاد؟:campe45on2:
    نکته ی سوم راجع به محله های شیعه نشین:
    شما از وجود محله های شیعه نشین تو آندلس تعجب می کنید؟ پس باید این مژده رو بدم که چیزی قریب به چهل سال شیعه ها اونجا حکومت کردن. پس وجود محله های شیعه نشین می تونه طبیعی باشه و اینطور نبوده که بلافاصله به قتل برسند بلکه امثال عایشه اونا رو تحت فشار می ذاشتن و حداقل حقوقشون رو هم رعایت نمی کردند.
    جمع بندی این میشه که از نظر من وجود علم غیب برای یه شخصیت معنوی مثل زهرا خیلی عجیب نیست و تنها نقد شما رو به این کتاب همون قسمت تک تیر بودن اسلحه ها می دونم که من از لفظ رگبار استفاده کردم تو متن رمان.
    تو این مورد حق با شماست دوست عزیز و من به دلیل مشغله ی زیاد به اشتباه خودم تو این مورد اعتراف میکنم:aiwan_lggight_blum:
     

    مشكاة

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/10
    ارسالی ها
    1
    امتیاز واکنش
    5
    امتیاز
    6
    بسم الله الرحمن الرحیم

    با سلام و خسته نباشید خدمت آقای شایگان نویسنده رمان سرابی در مه.

    راستش من اصلا وارد سایت ها نمیشم خیلی و رمان شما رو از کانال تلگرام دانلود کردم و خوندم. بعد از خوندن کتاب و بخاطر گله ای ک از خوانندگان کرده بودین توی مقدمه جلد اول ب سایت نگاه دانلود اومدم و ثبت نام کردم تا فقط نظرم رو برای شما بنویسم.

    میتونم بگم یکی از کتاب های خوبی بود ک من تو این یکسال خوندم، وقی بین رمان هایی ک میشه گفت ۹۹ درصدشون آبکی و دنبال ب تصویر کشیدن عشق و هیجان جوانی ان و هیچ سود و زیان جز تحـریـ*ک غرایز یا هیجان نداره، خوندن این رمان برام لـ*ـذت خاصی داشت ک سه شب تا صبح فقط نشتم و دو جلد رو پشت سر هم خوندم ، همونطور ک خودتون ادعا داشتید با علم و آگاهی بوده نوشته تون و صد البته قلم روان و زیبا تون بی تاثیر نبوده. راسش اصلا ب آندلس و دوران حکومت اسلام در اروپا فکر نکرده بودم تا ب حال! خوندن کتاب شما دید من رو نسبت ب تمدن اسلامی در اروپا و وقایع تاریخی دین و مذهبم روشن تر کرد و حتما کتاب پیشنهاد شما در مقدمه جلد دوم رو خواهم خواند.


    ولی یک نکته کوچک بعنوان یه خواننده نه یک نویسنده خواستم بگم، پایان جلد اول اصلا برام قابل حضم نبود!اصلا انتظار نداشتم بعد از اون مکالمه کتاب تموم بشه، توقع یه عکس العملی یا بیان پایانی داشتم از صفحه آخر کتاب اما اونطور ک جلد اول رو تمام کردید احساس کردم اصلا وسط یک فصل رها شد، البته این یک نظر شخصی بود.


    بازم تشکر میکنم و اگر کتابتون رو چاپ کنید بنظرم بازخورد خوبی خواهد داشت، چون که کتاب شما منو یاد کتاب رویای نیمه شب و یا جان شیعه اهل سنت انداخت و میتونم بگم چیری در حد این دو کتاب بود برام شاید بیشتر هم چون اطلاعات تاریخی منو بالا برد. حتما کتابی به این خوبی و جذابیت ارزش چاپ و بهتر دیده شدن رو داره.

    منتظر کتاب های بعدی شما هستم، هرچند باید تا پایان کتاب صبر کنم چون ب خوندن رمان درحال تایپ اصلا علاقه ای ندارم (جون آدما ب لب میرسونه...)


    با آرزوی موفقیت، و اینکه اگر شما رو بتونیم در صفحات مجازی هم دنبال کنیم خوشحال میشم آدرس بدین.

    درپناه حق
    یاعلی
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا