نقد رمان معرفی و نقد رمان ظلمات دل | کار گروهی کاربران انجمن نگاه دانلود

درصد تخیل تو این رمان چقدره؟


  • مجموع رای دهندگان
    14

Slyidaes

منتقد آزمایشی
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/06/11
ارسالی ها
194
امتیاز واکنش
2,095
امتیاز
346
محل سکونت
Shomal_دخمه اسلیترین
♡به نام خداوند لایزال♡
جلد رمان متشکل بود از رنگ آبی و طوسی. از آبی در جای جای تصویر با انواع
مختلفش استفاده شده بود. همانطور که می دانیم آبی رنگ آرامش بخش است و حس خوب و آرام را به آدم منتقل می کند. البته آبی آسمانی! لازم ذکر است آبی که در طرح جلد از آن به کار گرفته شده بود، بیشتر حس تلاطم و شاید آرامشی هراسناک را به مخاطب منتقل می کرد؛ مخصوصا با هیبت مردی که عصای خود را فشار می داد و گویی داشت از فرط خشم نعره می کشید. حین دیدن تصویر، به احتمال صد در صد مخاطب با خودش فکر می کند آب به دلیل حرکت عصا به تلاطم در آمده. پس آن شخص به احتمال زیاد خدای آب هاست و شمایل طوسی و مو و ریش او گواه این هویت هستند. پس نتیجه می گیریم جلد شما ارتباط لازم با محتوای رمان را حفظ کرده. چون شخصیت اصلی رمان خدای آب است و در طول رمان شاهد یک صحنه که کارانوس با چرخاندن عصایش آب ها را به تلاطم در آورد و خشمگین بود، بودیم. به نظر من رمان مانند یک زنجیره از پله است که در یک خانه دو طبقه از سالن اصلی به راهرو و اتاق خواب مورد نظر ختم می شوند. می توانیم فردی که می خواهد از پله ها بالا برود را نویسنده در نظر بگیریم و اتاق را هدف نویسنده که همان موفق و بی عیب و نقص بودن اثر است. پله ها هم همان قسمت های رمان(عنوان، جلد، خلاصه، مقدمه، محتوا و ژانر) هستند که باید یک شکل و یک جنس باشند و نلغزند تا در رسیدن نویسنده به هدفش اختلال ایجاد نکنند. باید بگویم دو نویسنده با اینکه دو تا بودند، به خوبی ارتباط میان این قسمت ها را حفظ کردند. به طوری که برای من به عنوان یک مخاطب حین خواندن، رمان مانند یک زنجیره بسیار متعادل به نظر می رسید. جملک روی جلد:《 برای عاشق بودنت نفرتت را هم خریدارم 》با محتوای رمان و خلاصه ارتباط بسیار قوی داشت؛ انگار که ایندو در این جملک خلاصه شده بودند. عنوان رمان یک کلمه یا یک عبارت است که وظیفه سنگینی به عهده دارد؛ محتوا، خلاصه، ژانر و تمام اجزای رمان را در خود خلاصه می کند. عنوان نباید تکراری باشد و توانایی لازم در جذب مخاطب را داشته باشد. فکر کنید جلوی یک مغازه ای ایستاده اید که جدید باز شده است و کسی آنرا به شما معرفی نکرده. دارید تصمیم می گیرید که وارد آن بشوید یا نه. صد البته به ویترین آن نگاه می کنید و اگر ویترین برایتان جذاب باشد، برای داخل شدن ترغیب می شوید. پس نام رمان اولین گام برای جذب مخاطب به شمار می رود. نام رمان شما:《ظلمات دل》ترکیبی اضافی است که در واقع اضافه تشبیهی به شمار می رود. دل به ظلمات تشبیه شده و به طور قابل مشاهده ای از این تشبیه در بسیاری از توصیفات رمان ذکر شده. من به عنوان یک مخاطب جذب عنوان این رمان شدم. چون به نظرم جدید می آمد و جدید بودن عنوان رمان می تواند نشانه این باشد که موضوع رمان هم جدید است! رمان شما داستان یک خدا را روایت می کند که می خواهد انتقام خون همسر و فرزند خود را از دشمن خونی اش بگیرد. خوب حقیقا استفاده از خدایان در رمان آنچنان جدید نیست. اما این ریزایده ها هستند که می توانند از یک کلیشه موضوعی جذاب و جدید بسازند. فکر کنم ریزایده شما در این باره با هم در آمیختن خدایان یونان باستان با خدایان روم باستان بود. در یک مطلبی خواندم اسامی خدایان در هر یک از نقاط جغرافیایی متفاوت است. اما آنها یکی هستند. شما با قرار دادن آنها در یک گروه توانستید رمانی بنویسید که کاملا متفاوت با 《پرسی جکسون و خدایان یونان باستان》 به نظر برسد. پیشنهاد من به شما این است که نام تالیا وارث و دختر کارانوس را تغییر بدهید. چون یک وجه مشترکی با نام دختر زئوس در سری رمان های پرسی جکسون دارد. چون هر دو ژانر مشابهی (فانتزی) دارند، بهتر است در اسامی تا حد امکان وجه مشترکی نداشته باشند. زیرا اگر اینیکی را بخوانیم یاد آنیکی می افتیم. شخصیت سازی در رمان خوب انجام شده بود. یکی از نکات مثبتی که داشت، این بود که با وجود راوی سوم شخص بودن نامحدود می توانستیم با خواندن قسمت ها بفهمیم آنها چه ویژگی های شخصیتی دیگری غیر از آنهایی که به صراحت درباره شان در رمان گفته شده، دارند. توصیفات وقایع، میدان نبرد ها و حرکات شخصیت ها بسیار دقیق و ملموس بودند. در اینجا می بایست یک نکته را در نظر بگیریم. اگر می خواهید رمان خود را با شخصیت ها و داستان غربی پیش ببرید، پس بهتر است به سبک غربی آنرا به نگارش در بیاورید. درست است که انتخاب شیوه و سبک به عهده خود نویسنده است؛ اما باید فرقی بین سبک ادبی ایرانی و غربی باشد. اگر رمان های ترجمه شده خارجی را خوانده باشید، منظورم را از سبک غربی متوجه می شوید. با اینکه در توصیفات اتفاقات خوب عمل شده بود، بهتر بود از شیوه تشبیهات جدید بیشتر استفاده می شد. برای مثال تشبیه شیرجه زدن سریع به نیزه و حالت چهره عصبانی به آتش و فشان و...
بهتر بود در توصیف راهرو های زندان مرکزی به جای لفظ 《ترسناک》 از واژه 《هراس آور》
یا《وحشتناک》استفاده می کردید.
توصیفات مکان بسیار ملموس بودند و برای توصیف آنها معلوم بود دقت بسیاری در گزینش واژه ها صورت گرفته. مخصوصا لباس و چهره الیا، ارابه نپتون و کاخ ها و...
زندگیش در سبک عامیانه به کار می رود و در یک نثر ادبی باید اینگونه نوشته شود:《زندگی اش》
در بعضی جاها برای گفتن فکر طرف از علامت " " استفاده کرده بودید؛ که این در رمان های به زبان فارسی مطلوب نیست و برای نشان دار کردن آنها می بایست از《》 استفاده شود.
کارانوس گفت:....
《و》ویلیام گفت:...
در بعضی جاها مانند اینجا استفاده از 《و》بجا نبود و باعث ناانسجامی متن می شد.
پایان رمان که چندتا از شخصیت های اصلی به کام مرگ کشیده شدند، به خوبی با ژانر تراژدی ارتباط داشت.
نقد خاتمه یافت☆
نمی دانم آرزوی دو نویسنده در زندگی علاوه بر موفق شدن اثرشان چیست. من همان را برایتان آرزو می کنم
 
  • پیشنهادات
  • برخی موضوعات مشابه

    بالا